آبسالان، نصرالله (1شهریورماه ۱۳۴۸- 12 شهریورماه ۱۳۶۶)، فرمانده گروهان آموزشی تخریب نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
نصراله در روستای گَرده بیشهدراز از توابع شهرستان دهلران در استان ایلام متولد شد. پدرش علیمحمد، کشاورز و مادرش مکیه عبدالهی خانهدار بود. او یک خواهر و یک برادر داشت و خود دومین فرزند خانواده بود. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان بیشهدراز به پایان رسانید. دانشآموزی خوشچهره، خوشاخلاق، اهل عبادت و به طورکلی نمادی از خوبی بود. با وجود سن کم در دوران انقلاب اعلامیه پخش میکرد و یکی از کسانی بود که در جریان حصر مسجد جامع دهلران حضور داشت. با آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ مجبور شد که برای ادامه تحصیل در دوره راهنمایی به شهر چوار در پنج کیلومتری شهر ایلام برود. وی در همان سال اول راهنمایی در مدرسه شبانهروزی شهر مذکور فعالیتهای خود را در جهت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی آغاز کرد. با پایان یافتن سال اول راهنمایی برای ادامه تحصیل به روستای پهله زرینآباد از توابع شهرستان دهلران برگشت و ادامه تحصیل داد. در حین تحصیل در مقطع سوم راهنمایی (15 دی 1361) به عضویت بسیج دهلران درآمد و پس از گذراندن اولین دوره آموزشی در سپاه دهلران به عنوان منشی گردان ۵۰۵ محرم از تیپ ۱۱۴ امیرالمؤمنین(ع) به جبهه مهران اعزام شد و تا ۵ خرداد ۱۳۶۵ عهدهدار این مسئولیت بود (جاسمی؛ سپاه، گواهی خدمت).
نصراله در خرداد ۱۳۶۴ با شهناز جاسمی ازدواج کرد. یک روز پس از ازدواج به منطقه عملیاتی چنگوله در مهران رفت. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نامهای مقداد و محمد است (همو).
در ۱۲ آبان ۱۳۶۵ به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد. وی در عملیات والفجر ۵ (27 بهمن ۱۳۶۲) که در منطقۀ چنگوله با هدف آزادسازی ارتفاعات این منطقه و فریب نیروهای عراقی برای خروج از هورالهویزه انجام گرفت به عنوان منشی گردان ۵۰۵ محرم حضور داشت. پس از گذراندن دوره آموزش نظامی و دوره مربیگری تخریب در پادگانی (واقع در شهر اهواز) به عنوان مربی در لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین(ع) به خدمتش ادامه داد. از ۱۸ آبان ۱۳۶۵ تا ۱۲ شهریور ۱۳۶۶ به عنوان فرمانده گروهان تخریب در پادگان آموزشی کربلا واقع در روستای زنجیره علیا از توابع شهر سرابله استان ایلام خدمت کرد و بعد از آن به سپاه ایلام منتقل شد و تا زمان شهادتش مربی دورههای آموزشی در همان پادگان بود(سپاه، گواهی مسئولیت).
نصراله آبسالان سرانجام در سیزده کیلومتری غرب دهلران بین پاسگاه چیلات و بیات حین خنثیسازی مهمات به شهادت رسید(همان، گواهی شهادت).
زمانی که خبر شهادت نصراله را آوردند؛ پدرش در جبهه کردستان بود و بعد از دوازده روز خبردار شد. روز شهادت نصراله(12 شهریور ۱۳۶۶) مصادف با روز تاسوعا بود. پیکر وی در روز عاشورا پس از تشییع در جوار امامزاده سید اکبر(ع) شهر دهلران به خاک سپرده شد (جاسمی).
نصراله فردی متدین، پرتلاش، غیور و شجاع بود. از همان دوران کودکی به واسطه پروررش و تربیت در خانوادهای مذهبی نماز میخواند. او خوشبرخورد، آرام و کم حرف بود. هیچوقت کسی از او نرنجید. به بزرگترها مخصوصاً پدر و مادرش بسیار احترام میگذاشت. با فرزندان و همسرش بسیار مهربان بود و به آنها عشق میورزید(همو).
در شهر دهلران کوچهای به نام وی نامگذاری شده است. همچنین در طی کنگره ۳۰۰۰ شهید استان ایلام در ۱۴۰۰ ش جهت پاسداشت نام و یاد این شهید تابلو فرش تمثال وی به خانوادهاش اهدا شد.
بخشی از وصیتنامه شهید: «... ای برادران و خواهران مسلمان و مؤمن و خداپرست قدر این امام را بدانید و بدانید آنچه که ما داریم از همین امام بزرگوار و دلسوز داریم و بدانید آنچه که موجب قرب و عزت انسان میشود تقوا است نه مقام و ریاست و نه قبیله و نه لباس. قلبهای خودتان را با خدا صاف کنید و فقط از او پیروی کنید و فقط در مقابل او خاضع و خاشع باشید. سخنی با برادران همرزم پاسدارم! سلام برادران عزیز، سلام ای سربازان امام زمان، سلام از بندهی خدا نصراله آبسالان به تکتک برادران. برادران پاسدارم، بدانید که همه ما مسئول هستیم در آن دنیا، تمام شهدا یقه من و تو را میگیرند، ما خون دادیم شما چه کردید؟ ما جان و مال دادیم شما چه کردید؟ سعی کنیم از انقلاب خوب پاسداری کنیم، بدانید که تکتک ما در قبال خون شهدا و خانوادههای مظلوم آنها مسئول هستیم، سعی کنیم در تمام مراحل طوری برخورد کنیم که خانوادههای شهدا خوشحال شوند، خدای ناخواسته شیطان ما را از مسیر اصلیمان که همان قرب به خداوند است و دفاع از حق محرومان جهان است، منحرف نسازد. بچهها و زنهایمان ایمانهایمان نشوند، به این مسئولیتهای کلیدی دلخوش نشویم که به گفتهی امام شیعیان علی(علیهالسلام) مقام و پست میـدان آزمایـش است، پس باید سعی کنیم از این آزمایش موفق بیرون بیاییم. اما برادران مسئول این مسئولیتهای کلیدی شما را نفریبد و مردم را به خاطر یک امضاء این ور و آن ور نفرستید بدانید که موت یک روزی گریبان شما را خواهد گرفت، پس بیایید به خدا پناه ببرید.» (اکبری، ص ۴۰-44).
مآخذ: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان آبدانان، گواهی شهادت، سند مورخ ۱۱ آذر ۱۳۷۰، سند شماره ۴۴-3-4202، موجود در همانجا؛ همان، گواهی خدمت در جبهه، سند مورخ ۱۸ دی ۱۳۷۳، سند ۸۴/4/1 تی ۴/ل، موجود در همانجا؛ همان، گواهی مسئولیت، سند مورخ ۱۹ دی ۱۳۷۳، سند شماره ۳۰۰/1 تی/ل، موجود در همانجا، جاسمی، شهناز، مصاحبه با بتول میرزائی، ۲۵ دی ۱۳۹۷