به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

دقایقی،اسماعیل

استان خوزستان

دقایقی،اسماعیل

دفاع مقدسشهدا و اشخاصفرمانده لشکر و همطراز (جانشین یا معاونین)
استان خوزستان
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵ چاپ

دقایقی، اسماعیل (8 تیر ۱۳۳۳ -28 دی ۱۳۶۵)، فرمانده لشکر بدر نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

در شهر بهبهان زاده شد. پدرش ابراهیم ،خیاط  و مادرش خانه‌دار بود و در سال ۱۳۳۶شمسی به شهر آغاجری نقل مکان کردند. (اسماعیل دقایقی از ... ص ۴)  تحصیلات ابتدایی  را در امیدیه و دورۀ متوسطه را در بهبهان گذراند. (خلیلی، ص ۴) در شانزده‌سالگی برای کمک به معاش خانواده، کلاس‌های خصوصی فیزیک و ریاضی برگزار می‌کرد. در سال ۱۳۴۹ در کنکور هنرستان شرکت ملّی نفت پذیرفته شد ( بنان و حمید،بش)  و در سال دوم در اعتراضات علیه جشن‌های ۲۵۰۰ سالۀ شاهنشاهی شرکت کرد (سالاری، ص ۱۴) و پیش از رژۀ نیروهای مسلح، با همراهی یک گروه عملیاتی، در خیابان ۲۴متری اهواز قصد انفجار مجسمۀ رضاشاه را داشت که مواد منفجره عمل نکرد. (اسماعیل دقایقی از ...، ص ۵)

در سال ۱۳۵۱ش به گروه منصورون (تشکیلات سیاسی- فرهنگی در خوزستان که فعالیت خود را از سال ۱۳۴۹ ش علیه حکومت پهلوی آغاز کرد)پیوست و در کنار محسن رضایی به فعالیت‌های مبارزاتی ادامه داد. (بنان و حمید،بش )

       در آبان ۱۳۵۲تعدادی از دوستان اسماعیل، از جمله محسن رضایی دستگیر شدند و یک روز بعد، او هم دستگیر شد و دو ماه بازداشت بود که نوزده روز آن در سلول انفرادی سپری شد. از آن‌جا که مهارت زیادی در ریاضی داشت، در زندان به تدریس ریاضیات پرداخت (همان).

در سال ۱۳۵۳ دو بار به زندان افتاد  و پس از آن از هنرستان اخراج شد و مسئولان وانمود کردند که اخراج‌اش به دلیل غیبت‌های مکرر بوده‌است، از‌این‌رو مجبور شد خارج از هنرستان، دیپلم بگیرد.(همراهی،بش)  

    در سال ۱۳۵۳ در رشتۀ آبیاری دانشگاه جندی‌شاپور اهواز قبول شد  و پس از دو سال،  دوباره در کنکور شرکت کرد و به دلیل علاقه به علوم انسانی و پیوستن به یاران مبارزش، به دانشکدۀ علوم تربیتی دانشگاه تهران رفت. در همین دوران با جریان‌های سیاسی التقاطی و مارکسیستی به مبارزه پرداخت و به سبب گرایش مسئولان انجمن اسلامی دانشگاه تهران به مشی التقاطی سازمان مجاهدین خلق از این تشکل جدا شد. مبارزۀ اعتقادی با انجمن حجّتیّه( تشکیلاتی با هدف مبارزه با بهائیت و ترویج مهدویت که در سال ۱۳۳۲ش توسط محمود حلبی تأسیس شد و در ابتدا مورد تأیید و حمایت برخی از علما بود اما به دلیل رویکرد غیرسیاسی و عدم همراهی با مبارزات انقلابی، مورد انتقاد آنان قرار‌گرفت و در سال ۱۳۶۲ش تعطیل شد) ، از دیگر فعالیت‌های دانشجویی اسماعیل دقایقی بود که سبب‌ساز جذب وسازمان‌دهی دانشجویان مسلمان انقلابی در دانشگاه تهران شد(اسماعیل دقایقی از... ،ص ۶)

      در سال۱۳۵۶، کتابخانه‌ای در شهر امیدیه راه‌اندازی کرد و در کلاس تفسیر قرآن ، سخنان امام‌خمینی(ره) را برای جوانان تقریر و تفسیر می‌کرد. او مسئولیت سامان‌دهی گروه منصورون را در این شهر بر عهده داشت. (بنان و حمید،بش) در سال ۱۳۵۶ ساواک مجدداً  او را دستگیر کرد تا به محسن رضایی دست پیدا کند، امّا اسماعیل مقاومت کرد و بعد از دو روز آزاد شد. در جریان اعتصاب کارگران شرکت ملی نفت، هنگامی که عوامل حکومت پهلوی به اقدام مسلحانه دست زدند، اسماعیل به همراه محسن رضایی، صدراللّه فنّی و مجید بقایی،در بهبهان نقش تأثیرگذاری در دو عملیات مسلحانه داشتند که به کشته شدن دو افسر شهربانی منجر شد. (سالاری ،ص ۸)  

مغازۀ خیاطی و منزل پدر اسماعیل محل برگزاری جلسات انقلابی و یکی از پایگاه‌های مبارزه با حکومت پهلوی بود که بیانیه‌های انقلابی در آن‌جا تهیه و تکثیر می‌شد. اسماعیل چند روز قبل از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به تهران رفت و یکی از فعالیت های او در این مقطع حضور در پادگان‌های ارتش و جلوگیری از غارت سلاح و مهمات بود. (اسماعیل دقایقی از ... ، ص ۷)

        در سال ۱۳۵۸، اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران  درصدد تدوین اساس‌نامه‌ای برآمدند.در حالی که نیروهای مرتبط با سازمان التقاطی مجاهدین خلق سعی داشتند در این اساس‌نامه هیچ نامی از امام‌خمینی(ره) و ولایت‌فقیه نباشد ، اسماعیل از جملۀ کسانی بود که با استدلال، زمینه را برای درج اصل ولایت‌فقیه و نام امام‌خمینی(ع) در صدر این اساس‌نامه فراهم کرد. (همان )

     اسماعیل با احساس مسئولیت در قبال انقلاب اسلامی، دانشگاه را ترک کرد و از آن‌جا‌‌که عضو شورای مرکزی کمیتۀ انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی بود با دستور امام‌خمینی(ره) مبنی بر گسترش جهاد سازندگی در سال۱۳۵۸ با همکاری دوستان خود، جهادسازندگی آغاجاری را راه‌اندازی کرد  و پس از آن وارد سپاه پاسداران شد .اوایل مرداد ۱۳۵۸، مأموریت یافت تا سپاه پاسداران امیدیه و پس از آن واحد بسیج خواهران آغاجاری  را تشکیل دهد. اندکی بعد،‌ در مقام مسئول دفتر هماهنگی سپاه استان، به همراه علی شمخانی( فرمانده وقت سپاه خوزستان) به سامان‌دهی سپاه و گزینش افراد برای فرمان‌دهی پایگاه‌ها و نواحی در شهرهای خوزستان مشغول شد. از ۵ شهریور تا ۵ مهر ۱۳۵۹ و پیش از آغاز رسمی جنگ، به همراه محمد جهان‌آرا(9 شهریور ۱۳۳۳-7 مهر ۱۳۶۰،فرمانده سپاه خرمشهر) در خرمشهر، مسئولیت کنترل مرز را برعهده داشت. (بنان و حمید،بش)

      در فروردین ۱۳۵۸با دختر‌دایی خود، معصومۀ همراهی ازدواج کرد. همسرش می‌گوید:«هنگامی که اسماعیل به خواستگاری من آمد، در گروه چریکیمنصورون عضویت داشت و خانه‌اش پایگاه فعالیت‌های انقلابی  و تکثیر و پخش بیانیه‌های امام (ره) بود و از همان ابتدا به من گفت که زندگی من عادی نیست ، ممکن است امروز این‌جا باشم و فردا به فلسطین بروم. در مراسم ما از عکس و خرید خبری نبود. تنها خرید ما یک حلقۀ ۱۵۰تومانی بود ، حتّی خودرو عروسی هم نداشتیم و او کت و شلوار خود را از دوست‌اش امانت گرفته بود.مهریۀ من یک جلد کلام خدا و کتاب معراج السعادة و ۶۵ مثقال طلا بود.»  حاصل این ازدواج، یک پسر به نام ابراهیم و یک دختر به نام زهراست. (همراهی، بش)

          به دنبال تهاجم سراسری ارتش عراق به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، اسماعیل به سمت نمایندۀ سپاه در اتاق جنگ لشکر۹۲زرهی اهواز منصوب شد و اول آبان ۱۳۵۹ مأموریت یافت تا سپاه سوسنگرد را سامان‌دهی کند و پس از آن  به سپاه استان خوزستان بازگشت و به سامان‌دهی نیروهای سپاه در شهرهای استان ادامه داد.  در عملیات طریق‌القدس (8 آذر ۱۳۶۰ در جبهۀ جنوبی در بستان با هدف آزادسازی بستان و رسیدن به مرز بین‌المللی)با گردان حضرت ابوالفضل‌(ع )  شرکت فعال داشت و  در عملیات فتح‌المبین(2 فروردین ۱۳۶۱ در جبهۀ جنوبی در شوش و دزفول با هدف آزادسازی غرب رودخانۀ کرخه و تأمین اندیمشک، شوش و دزفول)  در قرارگاه  فجر(تحت فرمان‌دهی مجید بقایی) حضور داشت و یکی از رابطان قرارگاه با تیپ المهدی(عج) بود .( اسماعیل دقایقی از... ، ص ۸)

        در تابستان سال۱۳۶۱، به سپاه منطقۀ ۱ مأمور شد و مسئولیت یگان حفاظت شخصیت‌ها را در قم و استان مرکزی بر عهده گرفت و در سامان‌دهی لشکر۱۷ علی‌بن‌ابیطالب(ع)  با فرماندۀ آن (‌مهدی زین‌الدین شهادت۲۷ آبان ۱۳۶۳)  همکاری نزدیک داشت و ضمن مسئولیت واحد طرح‌و‌عملیات آن لشکر، به تحصیل قرآن و تفسیر نزد استادان حوزۀ علمیه پرداخت. ( بنان و حمید،بش)

در سال ۱۳۶۲ محسن رضایی(فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)مسئولیت دورۀ عالی مالک اشتر را به‌منظور برگزاری دوره‌های آموزشی فرمان‌دهی به اسماعیل دقایقی واگذار کرد. در این دوره که در پادگان امام‌حسین(ع) تهران برگزار شد، نزدیک به ۶۰ تن از بهترین فرماندهان و نیروهای سپاه پاسداران شرکت کردند و پس از پایان دوره، تعدادی از آن‌ها برای فرمان‌دهی گردان‌ها انتخاب شدند. اسماعیل یکی از برگزیدگان بود که در عملیات خیبر(3 اسفند ۱۳۶۲ در جبهۀ جنوبی در هور‌الهویزه با هدف قطع جادۀ بصره- العماره و تهدید شهر بصره از شمال)، در مقام  فرماندۀ یکی از گردان‌ها حضور داشت و با پایان عملیات، دورۀ مالک اشتر را در تابستان ۱۳۶۳به پایان رساند. 

با ادامۀ جنگ، استفاده از مجاهدان عراقی که به ایران آمده‌بودند در جبهه‌ها بیشتر و در سال ۱۳۶۳، اسماعیل برای فرمان‌دهی این نیروها انتخاب شد. او مسئولان لشکری را قانع کرد که تشکیلات مجاهدان عراقی باید مستقل باشد. از‌آن‌جا‌که نیروهای عراقی نخستین بار در عملیات بدر(20 اسفند ۱۳۶۳ در جبهۀ جنوبی در هور‌الهویزه با هدف قطع جادۀ بصره- العماره و تهدید شهر بصره از شمال) به صورت گسترده شرکت کرده بودند  این تشکیلات تیپ بدر نام گرفت. با آمدن شهید دقایقی نوعی اعتماد متقابل بین او و مجاهدین عراقی به وجود آمد. (آل‌ابراهیم، ص۳۸)

اسماعیل در آغاز کار، گردان ۱ تیپ را با چهار قبضه مینی‌کاتیوشا و شش قبضه خمپارۀ ۱۲۰ میلی‌متری بازسازی و با تهیۀ دو قبضه توپ‌، گردان توپخانه را راه‌اندازی کرد. پس از گذشت سه سال از تشکیل تیپ ، با توسعۀ نیروی انسانی و تجهیزات نظامی، تیپ۹ بدر به لشکر تبدیل شد. (سپاه۹ بدر...، ص ۷۷) لشکر بدر در عملیات‌های قدس ۴، عاشورای۴، کربلای ۲ و کربلای۵ شرکت کرد. (سالاری، ص ۱۷)

      در جریان عملیات کربلای ۵  (19 دی ۱۳۶۵ در جبهۀ جنوبی در شلمچه با هدف تصرف شلمچه و پیش‌روی به سوی بصره) و در صبح یکشنبه۲۸ دی ۱۳۶۵، به لشکر۹ بدر مأموریت داده شد تا در جزیرۀ صالحیه وارد عمل شود. اسماعیل دقایقی ، با یکی از نیروهایش (اسماعیل بهمئی)سوار بر موتور‌سیکلت ، به شناسایی منطقه رفتند و در همین زمان جنگنده‌های دشمن آنان را هدف بمباران قرار‌دادند و اسماعیل با اصابت بمب خوشه‌ای مجروح شد و به دنبال آن با اصابت راکت به شهادت رسید. پیکر اسماعیل پس از تشییع، در گلزار شهدای شهر امیدیه به خاک سپرده‌شد. (سالاری، ص ۱۹۲)

در خرداد ۱۳۹۳ از تندیس برنزی اسماعیل دقایقی به ارتفاع ۴ متر ، در محل ورودی پل سوم اهواز رونمایی شد. (هم‌زمان با ...، بش) پل شهید دقایقی یا پل سوم اهواز که در سال ۱۳۴۹ به بهره‌برداری رسید، پس از تعریض و بازسازی در سال ۱۳۹۳ به‌منظور نکوداشت یاد این شهید، به پل شهید دقایقی تغییر نام یافت. ( پل شهید ...، بش)

از جمله کتاب‌هایی دربارۀ او انتشار یافته عبارتند از:  مهاجر مهربان(1393) محسن مطلق، مهاجر کوچک(1384) محسن مطلق ، خورشید بدر(1374) عزیز‌الله سالاری، بدرقۀ ماه (1383) عزیز‌الله سالاری ، نیمۀ پنهان ماه(1388) علی مرج، راز ستاره‌ها(1387) عبدالرحیم سعیدی‌راد،  روشنای بدر(1402) مرضیه نظر‌لو.

ویژگی‌های اخلاقی : او تا پایان عمر از مطالعه و کسب آگاهی و دانش دست نکشید. در قم و هم‌زمان با مسئولیت یگان حفاظت، به فراگیری ادبیات عرب و تفسیر، اخلاق و تاریخ اسلام پرداخت.  در اوج مشکلات از تلاوت قرآن غافل نمی‌شد. همسر او می‌گوید که اسماعیل سالی سه بار قرآن را ختم می‌کرد. اگر احساس می‌کرد که در کردار و گفتار دچار خطا شده، حتی اگر فرد مقابل در سن یا منصبی پایین‌تر بود می‌پذیرفت و پوزش می‌خواست.  همیشه در تنبیه خطاکارجوانب شرعی را رعایت می‌کرد. بسیار متواضع بود  و هرگز از انجام مسئولیت خسته نمی‌شد. در بیشتر امور، با نیروهایش مشورت  و به نظر آن‌ها توجه می‌کرد. صبر و حوصله و سعۀ صدر فراوان داشت و گاه مقداری از حقوق‌اش را صرف نیروهای تحت امر خود می‌کرد. (سالاری، ۲۵۶-210 )

بخشی از وصیت‌نامۀ شهید:

پدرو مادر گرامی، شرمنده‌ام که توفیق خدمت و ادای حق شما به قدر کافی نصیب‌ام نشد اما بدانید که : انالله و اناالیه راجعون . خداوند به شما صبر عطا فرماید و از شما می‌خواهم که خانوادۀ شهدا ، اسرا و معلولین را دلداری دهید.

همسر محترم‌ من، در مدت پنج سال زندگی مشترک از خصایل پسندیده‌ات  بهره‌ها بردم. پیوند من و تو با اتکا به رهنمودهای اسلام و قرآن شروع شد و روز به روز در انجام این رهنمودها  تلاش بیشتری کردیم . راه من هم در تمام زندگی جز عمل به اسلام نبوده‌است.  چه‌گونه می‌توانستم در خانه بمانم و کاری نکنم درصورتی‌که جان و مال امت مسلمان ایران به سوی  جبهه سرازیر بود؟

دعا می‌کنم که فرزندان‌ام افرادی مفید برای اسلام و اهل‌بیت(ع) و ولایت فقیه باشند.پیش بردن اسلام در جهانی که پر از فسق و فجور است، تلاش و ایثار می‌خواهد، حسینی شدن می‌خواهد. دیدن برادران رزمنده در خط اول که با آرامش مشغول نماز هستند و با سلاح اندک با نیروهای دشمن و تانک‌های آنان مقابله می‌کنند، از تجلیات حسینی شدن این امت است. (سالاری، ص ۲۵۷)

مآخذ:  آل‌ابراهیم، جمال جعفر ، «مجاهدین عراقی شجاعت را از اسماعیل آموختند»، شاهد یاران، شماره ۸۷،تهران، ۱۳۹۱ش؛  «اسماعیل دقایقی از ولادت تا شهادت»، همان؛ بنان،امیر و علی حمید، مستند فرماندهان (مستند تصویری)، تهران: صدا‌وسیمای‌جمهوری‌اسلامی‌ایران، ، بهار۱۳۸۹ش؛  پل شهید دقایقی اهواز بهمن‌ماه امسال به بهره‌برداری می‌رسد، (‌بارگذاری: ۳۱ شهریور ۱۳۹۳)،‌خبرگزاری تسنیم،<www.tasnimnews.com>، (دسترسی: ۱۸ اسفند ۱۴۰۳)؛ خلیلی، عیسی، آوای وصل، قم: بقیة العترة ،۱۳۸۴ ش؛  سالاری، عزیزاللّه، بدرقۀ ماه،  تهران:  نیلوفران، ۱۳۹۲ش؛ «سپاه ۹ بدر میراث جاویدان شهید اسماعیل دقایق »، (بارگذاری: ۳۱ شهریور ۱۳۹۳)، خبرگزاری تسنیم،<www.tasnimnews.com>، (دسترسی: ۱۸ اسفند ۱۴۰۳)؛ همراهی، معصومه، او الگوی حشد الاشعبی است(گفت‌و‌گو با همسرشهید دقایقی)،(بارگذاری:۱۷بهمن۱۳۹۷)،پایگاه اطلاع رسانی ایثار و شهادت، navideshahed.com>>، (دسترسی: ۲۵بهمن۱۴۰۳)؛ هم‌زمان با سالروز آزادسازی خرمشهر از دو تندیس شهید دقایقی و شهید علم‌الهدی در اهواز رونمایی شد،(بارگذاری: ۴ خرداد ۱۳۹۳)، پایگاه اطلاع رسانی شهرداری اهواز، <www.ahvaz.ir>، (دسترسی: ۱۸ اسفند ۱۴۰۳).


/حامد صافی/

دقایقی،اسماعیل

شناسه مدخل۶۳۶۴۴۰
شناسه مقاله۱۸۷۵
استانخوزستان
کارگروهدفاع مقدس
گروهشهدا و اشخاص
زیرگروهفرمانده لشکر و همطراز (جانشین یا معاونین)
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر