این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
بوکان، شهرستان و شهری در جنوب شرقی استان آذربایجان غربی؛ با مرکزیت شهر بوکان در مختصات جغرافیایی ۴۶ درجه و ۱۲ دقیقۀ طول شرقی و ۳۶ درجه و ۳۰ دقیقۀ عرض شمالی واقع شده است (وبسایت باحساب، ص۱). این شهرستان از شمال به شهرستان میاندوآب، از غرب به شهرستان مهاباد، از شرق به شهرستان شاهیندژ و از جنوب به استان کردستان محدود میشود (حاجی زاده و رضازاده، بوکان، ص۳۹). شهرستان بوکان با دو بخش مرکزی که مرکز آن شهر بوکان و بخش سیمینه که مرکز آن شهر سیمینه است، ۱۷۲ روستا را در قالب هفت دهستان، در زمینی به وسعت ۲۵۰۲ کیلومترمربع در خود جای داده است (همان، ص۵۲ و۱۹۰ و سالنامه آماری ۱۳۹۷، ص۶۶).
برای واژۀ بوکان معانی متفاوتی در منابع مختلف ذکر شده است. براساس مستندات تاریخی نام بوکان از دو واژه بغ و یا بک و کان تشکیل شده که واژۀ اولی به معنی خدا و کان نیز پسوند محل و مکان است که جمع این دو واژه، به معنی سرزمین خدایان است. در جایی دیگر گفته شده شهر بوکان دور چشمه بزرگ «ههوزهگهوره» واقع شده است. به این نوع چشمهها در زبان کردی «کانی» گفته میشود. واژۀ «بو» در زبان کردی کاربردهای مختلفی دارد و اغلب به صورت ترکیبی به کار برده میشود. واژۀ «بوکانی» به افرادی گفته میشد که رفت و آمد بسیاری به «کانی» داشتند و سپس کمکم در آنجا ساکن شدند. همچنین آن را سرزمین(بو) معادن(کان) نیز معنی کردهاند (حاجیزاده و رضازاده، بوکان، ص۴۵).
شهر بوکان در دورۀ ناصرالدینشاه قاجار، روستایی کوچک با حدود ۶۰ نفر سکنه از املاک عزیزخان مکری به شمار میرفت (شریعت، ص۱). هویت تاریخی بوکان مربوط به قلعه باستانی قَلایچی است که در مجاورت روستای قلایچی، در هشت کیلومتری بوکان، واقع شده است. این قلعه یکی از مراکز بسیار مهم تمدن ماناها در هزاره اول پیش از میلاد در حوزه شمال غرب ایران بوده است. با توجه به کشفیات باستانشناختی سال ۱۳۵۰ شمسی در شهر بوکان و اطراف آن و کشف تنورهای خرد شده و گورهای بسیار در اعماق زمین، قدمت این سرزمین تا سه هزار سال پیش تخمین زده میشود. در جنگ جهانی اول، بوکان به اشغال روسها درآمد و پس از انقلاب اکتبر و تخلیۀ ایران از قوای روس، تا پایان جنگ تحت تسلط ترکها قرار داشت (حاجیزاده و رضازاده، بوکان، ص۴۵). با توجه به نزدیکی بوکان به شیز (تخت سلیمان امروزی)، و فتح شیز در ۲۲ق /۶۴۳م، این منطقه نیز همچون دیگر نواحی آذربایجان، میبایستی در همان تاریخ به دست مسلمانها گشوده شده باشد. اما نامهای مغولی که بر نقاط جغرافیایی و طوایف منطقه اطلاق میشده و همچنان در گویش کردی مکری باقی مانده است؛ نشانۀ چیرگی مغولان و مبین حضور درازمدت آنان بر بوکان و نواحی اطراف است. در اواخر سدۀ ۹ق خاندان مکری، مناطق آختاچی و ایل تیمور، از دهستانهای امروزی بوکان را جزو سرزمینهای تابع خود درآوردند. شاه اسماعیل صفوی (حک ۹۰۷-۹۳۰ق /۱۵۰۱-۱۵۲۴م) چندین بار کوشید تا آنان را سرکوب کند، اما موفق نشد و سرانجام مکریان به اطاعت سلطان سلیم عثمانی (حک ۹۱۸-۹۲۶ق /۱۵۱۲-۱۵۲۰م) درآمدند تا از تحکم شاهان صفوی رهایی یابند (شریعت، ص۱).
مردم بوکان به زبان کردی با گویش کرمانجی جنوبی (سورانی) سخن میگویند و شماری از ایلهای دِهبُکری، مَنگور و فیضاللهبِیگی در این شهرستان زندگی میکنند (همان، ص۱). جمعیت بوکان در سال ۱۳۶۵، در حدود ۶۷ هزار نفر برآورد شده است. این میزان در سال ۱۳۹۵، به ۲۵۱,۴۰۹ نفر رسیده است که بیانگر افزایش بیش از ۵/3 برابری جمعیت آن است (ر.ک: سالنامه آماری، ۱۳۹۵ و نجفی، ص۴۹۲-493). بوکان در سال ۱۳۶۸ در تقسیمات کشوری ایران از بخش به شهرستان ارتقا یافت و در طی ۳۰ سال از یک بخش کوچک کردنشین در جایگاه سومین شهر کردنشین بزرگ ایران قرار گرفت و در بسیاری از شاخصهای اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و سیاسی پیشرفت چشمگیری داشته است. از لحاظ گردشگری، قدمت بیشتر بناهای تاریخی داخل شهر به دورۀ قاجار و دورۀ معاصر بازمیگردد. از مهمترین صنایع دستی شهر، قالیبافی و فرش است که فرش بوکان از شهرت جهانی برخوردار است و ۸۵ درصد فرش تولیدی آن به خارج از کشور صادر میشود. بوکان بزرگترین شهر مهاجرپذیر ایران و دومین شهر پس از ارومیه از نظر سطح باسوادی است. مراسم و آیینهایی که در میان مردمان کُرد آن همچون اعیاد مذهبی، قومی و باستانی که ریشه در باورهای کهن این مردم دارد در آن مرسوم است (وبسایت فرمانداری بوکان، ص۱).
موقعیت جغرافیایی بوکان سبب شده، اتصال ۱۳ استان شمال و جنوب ایران را به یکدیگر فراهم کند. ضمن اینکه با کردستان عراق دارای خط ارتباطی زمینی است؛ با قرارگیری بر سر راههای ارتباطیِ سه استان آذربایجانغربی، آذربایجانشرقی، و کردستان از ترافیک بالایی برخوردار است. مسافت این شهر تا ارومیه ۱۸۴ کیلومتر، تا تبریز ۲۰۴ کیلومتر، تا سردشت ۱۴۰ کیلومتر و تا بانه کمتر از ۹۰ کیلومتر است (همان، ص۱).
هوای بوکان در تابستان گرم و خشک و در زمستان سرد است. زمینهای آن حاصلخیز (پورمراغه، ص۲۲۱) و بروی دشتهای استپی و هموار و میان کوههای نالشَکینه و بَردهزرد واقع شدهاست و ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد ۱٬۳۷۰ متر است. بلندترین قلۀ ارتفاعات بوکان موسوم به ترغه یا طرغه ۲670 متر است. از دیگر قلل آن میتوان به کَلْ تَگه، بناکیله، تولَکه و چَرَش اشاره کرد. همچنین از معادن آن میتوان خاک نسوز را نام برد. سیمینه رود (تاتائو یا تغتو) و رود بوکان در این شهرستان جاری است. در سال ۱۳۵۰ش، در ۳۶ کیلومتری جنوب شرقی بوکان بر بستر زرینهرود (جِغَتو) سدی احداث گردید که به نام زرینهرود بوکان و بعدها سد شهید کاظمی نامیده شد. در شهر بوکان چشمهای وجود دارد که به حوض بوکان معروف است و آب آن به مصرف آشامیدن میرسد. غلات این شهرستان به ویژه گندم بوکان از شهرت و مرغوبیت ویژهای برخوردار است. در گذشته باغهای بزرگ و سرسبز، بوکان را چون نگینی در میان گرفته بود و شاید یکی از علل نامگذاری شهر به بوکان (عروسان) وجود همین باغها بوده باشد (شریعت، ص۱).
شهرستان بوکان پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پیش از آغاز جنگ تحمیلی، عناصر حزب دمکرات و کومله که در مناطق کُردنشین کشور ادعای خودمختاری کردستان (در حقیقت تجزیه کشور) را داشتند، فعالیت ضدانقلابی خود را در شهرستان بوکان آغاز کردند. در مقابل گروهی از روحانیون و ائمۀ جماعت و نیز رؤسای عشایر بوکان و حومۀ آن در دیدار با امام خمینی(ره) وفاداری خود را نسبت به انقلاب اسلامی اعلام داشتند (نخعی و یکتا، ج۱، ص۲۵۸). با این حال فعالیت عناصر ضدانقلاب بوکان منجر به بروز ناامنی در اغلب مناطق شهری، روستایی، جادهها و راههای ارتباطی شد. همین امر سبب شد، فرماندهی تیپ سقز نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی بهمنظور ایجاد امنیت در این مناطق، آتشبار خمپارهانداز ۱۲۰م.م شیراز را به بوکان منتقل و بروی ارتفاعات جنوب شرق بوکان که از مزیت دید و تیر مناسبی برخوردار بود، مستقر سازد (کیانی، ص۲۹۵). در پی این اقدام، احزاب دمکرات و کومله نیروهای خود را از بوکان و پیرامون آن جمعآوری کرده و بهسمت پیرانشهر انتقال دادند (بهروزی، صص۶۸ ـ۶۹).
در ۷ اردیبهشت۱۳۵۸ یکی از نیروهای مردمی نقده در محور بوکان توسط ضدانقلاب به شهادت رسید (امیرنظمیافشار و حاجیلو، ص۲۹و۳۶). اوضاع در شهرستان بوکان ناامن بود؛ گروههای شورشی مسلح بارها به مراکز سپاه، ژاندارمری و ادارات دولتی حمله کردند (صادقی، ص۶۸). جاده میاندوآب – بوکان* (همان، ص۸۶)، مهاباد – بوکان (همان، ص۹۸) و بوکان – سقز در تسلط آنها بود. به عنوان نمونه تأسیسات سد زرینه رود (شهید ناصر کاظمی) در جنوب شرقی بوکان از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در کنترل گروههای تجزیه طلب حزب دمکرات و کومله قرار داشت. آنان در این مدت ضمن غارت اموال حمل شدنی، صدمات بسیاری به تأسیسات سد وارد کردند (صادقی، ص۱۱۴). عناصر تجزیهطلب در تمام مناطق شهرستان بوکان فعالیت خود را گسترش دادهبودند.
در اول مهر ۱۳۵۹، نیروهای ارتشی و پاسداران، مقرّ حزب دمکرات واقع در روستای کلبرضاخان را محاصره کرده و روستا را پاکسازی نمودند. در این عملیات ۲۰ عدد مین ضدنفر و ۷ دستگاه خودرو از مقرّ حزب به دست نیروهای جمهوری اسلامی افتاد و یکی از اُسرا که زیر شکنجه حزب دمکرات بود آزاد شد. عملیات پاکسازی محور میاندوآب – بوکان نیز در ۷ مهرماه توسط نیروهای سپاه و بسیج انجام شد. عناصر حزب دمکرات و کومله برای مقابله با اقدامات سپاه پاسداران تعدادی ضدهوایی روسی را در بوکان مستقر کردند. با این حال محور بوکان به طول ۶۳ کیلومتر توسط رزمندگان ۸ بار پاکسازی شد که مرحله اول آن در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۵۹ توسط نیروهای ارتش (لشکر ۶۴ ارومیه) انجام شد. با این وجود مهاجمین غیرقانونی در روز ۲۶ آبان ۱۳۵۹، از محور مهاباد – بوکان بهسوی میاندوآب تیراندازی و روستای رسولآباد از توابع مهاباد را موردحمله قرار دادند. در ادامه، در تاریخ ۱۰ دیماه، محور بوکان – سقز و ۲۴ روستا در آن محور توسط نیروهای سپاه با پشتیبانی هوانیروز ارتش پاکسازی شد. پاکسازی محور مهاباد – بوکان حدود ۲ هفتۀ بعد توسط نیروهای ارتش و سپاه و مرحلۀ بعدی آن ۳ اسفندماه توسط نیروهای ارتش اجرا شد. اما تهاجم عناصر ضدانقلاب همچنان این محور را ناامن میکرد. بطوریکه روز ۱۳ بهمنماه، تدارکات این عناصر در روستاهای کلبرضاخان و قبانکندی و سبزی، شناسایی و زیر آتش توپخانه قرار گرفتند. این گروه بار دیگر در ۲۹ بهمنماه از این محور به سوی پاسگاه پلیسراه میاندوآب – مهاباد تیراندازی کردند. اما خوشبختانه این حمله تلفاتی نداشت. مدتی بعد در ۱۷ اسفندماه اطلاعات سپاه کرمانشاه گزارش داد؛ عدهای از عراقیها مخفیانه به شهر بوکان آمده و مشغول آموزش به اعضای حزب دمکرات و کومله هستند (امیرنظمیافشار و حاجیلو، صص۱۵۰-201).
با ورود رزمندگان اسلام روز ۹ فروردین ۱۳۶۰، عناصر ضدانقلاب در سهراهی بوکان با نیروهای ارتش، سپاه پاسداران و ژاندارمری درگیر شدند. رزمندگان موفق شدند پانزده نفر از عناصر ضدانقلاب را کشته و مجروح کنند. همچنین در پاکسازی این منطقه بیست نفر از مهاجمان کشته و ۹۱ نفر اسیر شده و مقداری اسلحه و مهمات به غنیمت گرفته شد (مالکی، ج۱، ص۲۹). به همین ترتیب پاکسازی محور سقز – بوکان به طول تقریبی ۳۵ کیلومتر و اطراف آن توسط سپاه پاسداران، ارتش و هوانیروز انجام شد (نقیپوران و همکاران، ص۷). 20 روز بعد عناصر ضدانقلاب سد زرینۀ بوکان را مورد حمله قرار دادند و عدهای از نگهبانان را به گروگان گرفتند و ۱۴ قبضه تفنگ به سرقت بردند. در اول خرداد ۱۳۶۰، عملیات پاکسازی محور میاندوآب – بوکان به طول تقریبی ۵۶ کیلومتر و اطراف آن توسط نیروهای سپاه و بسیج انجام شد. اما امنیت جاده تا مهر ۱۳۶۰ تأمین نشد و کنترل جاده در دست نیروهای تجزیهطلب بود (صادقی، ص۸۶). این عناصر در ۵ مرداد، در یک کیلومتری سه راهی بوکان رئیس و معاون سد زرینهرود و در ۷ مرداد یکی از اعضای پیشمرگان کُرد مسلمان را در روستای ساریقمیش به شهادت رساندند (تقیزاده، ص ۲۷۱).
اولین عملیات پاکسازی محور بوکان - تکاب نیز در ۱۰ شهریور توسط نیروهای سپاه انجام شد. این جاده، مسیری فرعی و آسفالت به طول ۸۸ کیلومتر به موازات مرز بین دو استان آذربایجانغربی و کردستان است. سد شهید کاظمی در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی بوکان و جنوب این جاده واقع شده است (وبسایت جاذبه گردشگری سد شهید کاظمی سد بوکان، ص۱). در ۱۳۶۰.ش بیش از ۴۸ مورد مقابله و درگیری نظامی با عناصر حزب دمکرات و کومله در این جاده و روستاهای اطراف ثبت شده است. در جریان مینگذاریهای متعدد، حمله به پایگاههای کنار جاده، حمله به نیروهای تأمین جاده، پاکسازی روستاهای اطراف جاده و ارتفاعات مشرف به آن حداقل ۲۵ تن شهید، ۶۲ تن مجروح و ۱۲ تن به گروگان گرفته شدند. در این حوادث از نیروهای حزب دمکرات و کومله ۱۰۲ نفر کشته، ۳۵ نفر زخمی، ۸ نفر دستگیر و ۳ نفر نیز تسلیم نیروهای مسلح دولتی شدند (ر. ک: روزشمارهای مآخذ مقاله، سال ۱۳۶۰).
یکی از وحشیانهترین جنایات عناصر ضدانقلاب در ۲۷ شهریور اتفاق افتاد. آنها حدود بیست تن از طرفداران دولت جمهوری اسلامی را پس از دستگیری در منطقه بوکان، حلقهوار به هم بسته و آتش زدند. درگیریهای متعدد در محورهای مواصلاتی و ورود هشتهزار نیرو از عراق و ترکیه برای حمایت از حزب دمکرات، ترور اشخاص و ایجاد ناامنی به ویژه در محورهای مواصلاتی از یک سو و مقاومت رزمندگان، اجرای عملیاتهای متعدد پاکسازی محورها و سایر مناطق شهرستان بوکان از سوی دیگر این منطقه را به شدت ناامن و اوضاع آن را آشفته و متشنج کرده بود (ن.ک: نقیپوران و همکاران، صص۱۵-99).
در ادامه عملیات پیشروی رزمندگان در مهر۱۳۶۰، چند پایگاه مهم و محل تجمع عناصر مسلح حزب دمکرات و کومله به شدت درهم کوبیده شد. پیشروی رزمندگان اسلام به طرف بوکان از ۵ محور عملیاتی به سرعت ادامه پیدا کرد. روستای ساریقمیش، حاجیلک و حاجیآباد در محور میاندوآب - بوکان که از پایگاههای مهم دمکرات و افراد کومله بود و نیز چند تپه استراتژیک مشرف به منطقه که پیش از این در دست ضدانقلاب بود؛ باز پس گرفته شد و نیروهای اسلام در این منطقه مستقر شدند. عملیات آزادسازی جاده میاندوآب ـ بوکان نیز روز ۱۰ مهرماه به انجام رسید (همان، صص۱۰۸-105). در این عملیات ۱۶۰ نفر از نیروهای سپاه به همراه یک گردان از ارتش و تعدادی از پیشمرگان کُرد مسلمان به فرماندهی شهید محمد بروجردی(1333-1362ش، جانشین فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)) ، جادۀ میاندوآب – بوکان را از کنترل گروههای تجزیهطلب خارج و مقدمات آزادسازی شهر بوکان را فراهم کردند (صادقی، ص۸۶). بر همین اساس و با انجام عملیات هماهنگ از دو محور سقز – بوکان با فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی (1323-1378فرمانده نیروی زمینی ارتش در غرب کشور و حین شهادت رئیس بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح) و محور مهاباد – بوکان با فرماندهی شهید ناصر کاظمی (۱۲ خرداد ۱۳۳۵ در تهران - ششم شهریور ۱۳۶۱ در جاده پیرانشهر-سردشت، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کردستان) ، شهر بوکان در ۱۱ مهر ۱۳۶۰، از تسلط شورشیان خارج شد (همان، ص۶۸).
با این حال در گوشه و کنار شهرستان درگیریها و حوادثی روی میداد که نشان میداد جنگ با ضدانقلاب همچنان ادامه دارد. از آن جمله در ۹ آبان ۱۳۶۰، چند نفر از نیروهای شهربانی که در محور بوکان - میاندوآب، توسط عناصر ضدانقلاب اسیر شده بودند، آزاد و به شهرستان میاندوآب بازگشتند. چند روز پس از آن عناصر ضدانقلاب مقرّ سپاه پاسداران و گروهان ژاندارمری شهرستان بوکان را مورد هجوم قراردادند و یک نفر درجهدار را مجروح کردند. مدتی بعد در ۲۴ آبانماه سرگرد فیروز گلشنی همراه با نیروهای شهربانی در جاده بوکان- میاندوآب توسط عناصر حزب دمکرات به اسارت گرفته شد و به روستای قمطره واقع در محور مهاباد - بوکان منتقل شدند (مالکی، ج۱، ص۴۸و۴۹).
عناصر مسلح غیرقانونی روز بعد با حمله به تپه شیخلر در غرب بوکان، یک سرباز را شهید و سه تن را مجروح نمودند. آنچه مسلم است، پس از آزادسازی شهر بوکان درگیریها به روستاهای اطراف کشیده شده بود. بطوریکه در یک درگیری که بین نیروهای سپاه پاسداران و ضدانقلاب رخ داد، حداقل هفت تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند. همچنین پس از محاصره روستای در ۶ کیلومتری بوکان، مقر حزب دمکرات را به تصرف رزمندگان درآمد. در روستاهای دارسر، دادسیر، ساریقمیش، شیخلر و پاسگاه تولکه بوکان نیز درگیریها خساراتی برجای گذاشت (نقیپوران و همکاران، صص ۱۷۸-168).
8 دیماه ۱۳۶۰، دکتر عبدالرحمن قاسملو (1309-1368ش) با حضور در روستای بَردهرَش به تمام نیروهای خود اعلام کرد که باید بوکان را از تصرف نیروهای جمهوری اسلامی خارج کرد. قاسملو گفت در صورت تصرف یکی از شهرهای کردستان با تبلیغ برای مردم میتوانیم نظرشان را جلب نماییم، زیرا این امر باعث عدم حاکمیت دولت میشود و در غیر اینصورت ما نابود خواهیم شد. او از مردم خواست از حرکت ارتش در جادۀ بانه ـ سردشت جلوگیری نمایند. پس از این تهیج نیروهای دمکرات راه را بر اتوبوسهای مسافربری در جادۀ بوکان ـ سقز بستند و سه نفر را به قتل رساندند. در ادامه محور بوکان ـ تکاب و اطراف آن برای بار سوم، جاده میاندوآب – بوکان و روستاهای اطراف برای چندمین توسط نیروهای سپاه پاکسازی شد (همان، صص ۱۷۹-197).
عناصر ضدانقلاب روز اول بهمن ۱۳۶۰، در محور بوکان - میاندوآب به اتومبیل حامل سرهنگ آبشناسان (1319/تهران – 1364/ منطقه سرسول کلاشین شمال عراق – فرماندهی لشکر ۲۳ نوهد) (وبسایت همشهری آنلاین، ص۱)، حمله کردند و راننده اتومبیل را به شهادت رساندند. در همین حین حدود ششصد نفر (مخفیانه) از افراد جلال طالبانی ( 1993.م/عراق – 2017.م/آلمان - رئیس جمهور عراق ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴.م و رهبر حزب اتحادیه میهنی کردستان) (وبسایت شبکه العالم، ص۱)، به منظور پشتیبانی از افراد مسلح غیرقانونی و تصرف شهرستانهای بوکان، سقز و مهاباد به منطقه بانه اعزام شدند. همچنین عدّهای در آبادیهای واقع در محور میاندوآب ـ بوکان کمین کردند و طی درگیری در منطقۀ کولآباد ۱۴ نفر از افراد گردان ۸۰۱ تیپ گرگان از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران را در این جاده به شهادت رساندند. تهاجم بعدی ضدانقلاب در ۵ بهمنماه موجب شهادت چند تن دیگر از رزمندگان شد. با این وجود رزمندگان اسلام تلاش خود را برای رهایی مردم منطقه از ظلم و ناامنی ادامه دادند. در ۳ اسفندماه، طی عملیاتی هماهنگ بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوکان و نیروهای ارتش روستای موسیلو از توابع شهرستان بوکان پاکسازی شد و تعدادی از افراد ضدانقلاب دستگیر شدند. چند تن دیگر نیز در جادۀ بوکان ـ سقز دستگیر شدند و برای بار چهارم عملیات پاکسازی محور بوکان ـ تکاب انجام شند. روستاهای غناچی، دوکچی، قارنجه بزرگ، قارنجه کوچک و قلعهرسول در اسفند ماه توسط رزمندگان اسلام پاکسازی شد (نقیپوران و همکاران، صص۲۲۸-110).
در مجموع در سال ۱۳۶۰، ۱۵ مورد حمله به پایگاه، ۲۵ مورد کمین، ۶۳ مورد مینگذارای توسط عناصر مسلح غیرقانونی حزب دمکرات و کومله انجام شد که موجب شهادت ۳۰ نفر و جراحت ۴۵ نفر از رزمندگان شد. در مقابل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با انجام ۷۰ مورد عملیات، ۴۰ نفر از افراد دشمن را کشته، ۷۰ نفر را مجروح و ۱۰۰ تن را دستگیر نمودند (ایزدی و همکاران، ر.ک: صص ۲۶۹ – 215).
شروع سال ۱۳۶۱، با پاکسازی ۳ روستای بوکان در ۲۴ فروردین همراه بود که ۲۵ کشته از ضدانقلاب و ۳ شهید از رزمندگان اسلام بجای گذاشت. به شهادت رساندن یک خواهر معلم از دیگر اقدامات ضدانقلاب در همان روزها بود. رزمندگان اسلام در ۲۷ اردیبهشت، طی عملیاتی بیش از ۱۰ تن از اشرار مسلح را کشته و تعدادی را نیز زخمی کردند (همان، صص۱۱-38).
عملیات شهید بهشتی در ۷ تیر ۱۳۶۱، در منطقۀ محال آختاچی که بین شهرهای میاندوآب، مهاباد و بوکان واقع شده است، با تصمیم فرماندهان پایگاههای سپاه مهاباد و میاندوآب برای برقراری امنیت در این منطقه، در محورهای مواصلاتی بین شهرها به اجرا گذاشته شد. در این عملیات روستاهای خطایی، کلبرضاخان، گردهرش، قلقله، بردهزرد، تنگه بالکه، علیآباد، قرهگل، حاجیلک، اتابلاغی و آغلیان پاکسازی و ۲۵ نفر از ضدانقلاب کشته و ۲۵ نفر دیگر زخمی شدند. از نیروهای خودی نیز ۱۵ تن شهید و مفقودالاثر و ۸ نفر مجروح شدند (صادقی، ص۱۱۲).
عملیات شهید صدوقی نیز در ۲۲ تیر ۱۳۶۱، به منظور آزادسازی تأسیسات سد زرینهرود در منطقۀ فیضاللهبیگی در جنوب شرقی بوکان، توسط یک گردان از تیپ ویژۀ شهداء، گردان جندالله سقز، گردان جندالله بوکان و یک گردان از ژاندارمری آغاز شد. در این عملیات که به مدت ۱۵روز ادامه داشت؛ جادۀ بوکان-زرینهرود، روستاهای یکشوه، قرهبراز، درزیولی، احمدآباد، جانبلاغ، سقزلو، زلفیه، یمینآباد، و طومارقمیش پاکسازی و تأسیسات سد در اختیار پیمانکاران قرار گرفت. در این عملیات تعدادی از نیروهای دشمن کشته و ۸۰ تن دستگیر شدند (همان، ص۱۱۴).
نیروهای ارتش و سپاه پاسداران با نظارت قرارگاه حمزه سیدالشهداء، در اول شهریورماه، منطقۀ جوانمرد در شرق بوکان و هفت روستای دیگر در اطراف آن را پاکسازی و در ارتفاعات مستقر شدند (نقیپوران وهمکاران، ص۵۱-58). یکی دیگر از مهمترین عملیاتهای انجام شده در منطقۀ بوکان، عملیات شهید فتحی بود که توسط گردانهای عملیاتی سپاه بوکان، ارتش و پیشمرگان کُرد مسلمان در ۱۶ شهریور ۱۳۶۱، اجرا و طی آن کوه استاد مصطفی و روستاهای زیادی پاکسازی و مقر حزب کومله در روستای ترجان منهدم شد و پس از ۳ سال این روستا از تصرف ضدانقلاب خارج شد. استقرار نیروهای اسلام در این روستا با استقبال مردم همراه بود. در این عملیات از نیروهای اسلام ۱۵ تن شهید، ۳۰ تن مجروح و ۱۰ تن به اسارت گرفته شدند. از نیروهای دشمن نیز ۴۰ تن کشته، ۳۰ تن زخمی و ۶ تن دستگیر شدند (صادقی، ص ۱۰۸ و نقیپوران و همکاران، ص۷۳).
7 مهرماه در منطقۀ شهریکند یک خودروی نظامی با مین برخورد کرد و پس از انفجار مین بلافاصله نیروهای ضدانقلاب با آر. پی.جی۷ و تیربار به سمت رزمندگان تیراندازی کردند و ۱۲ تن از نیروهای خودی را شهید و ۴ تن را مجروح کردند. به این ترتیب از ۸ مهرماه عملیات تعقیب دشمن آغاز و تا عمق ۳۰ کیلومتری اطراف شهر بوکان پاکسازی شد. گروهی از نیروهای عملیات سپاه نیز هنگام بازگشت از ترجان در حوالی روستای شهریکند با کمین نیروهای ضدانقلاب مواجه شدند. در این درگیری ۱۱ تن شهید، ۶ تن مجروح از نیروهای خودی و چند کشته و زخمی از نیروهای دشمن برجای ماند (نقیپوران و همکاران، صص ۷۹-148).
مرحلۀ دوم عملیات شهید بهشتی در ۲۴ مهر و پس از بازگشت ضدانقلاب به منطقه توسط واحدهای عملیاتی سپاهپاسداران انقلاب اسلامی مهاباد و میاندوآب اجرا شد. در این عملیات سپاهیان با محاصرۀ شورشیان در دو روستای قلقله و باجوند، ۳۰ نفر از آنان را به هلاکت رساندند و ۶ نفر را اسیر کردند. در این درگیری یک پاسدار شهید و ۲ نفر نیز مجروح شدند (صادقی، ص ۱۱۲).
در یک درگیری دیگر در محور ترجان، ۱۱ نفر از نیروهای خودی شهید، ۱۲ نفر مجروح و ۱۳ تن از نیروهای ژاندارمری به اسارت عناصر ضدانقلاب درآمدند. در این شرایط عملیات نیروهای قرارگاه حمزه سیدالشهداء در محور اصلی میاندوآب - مهاباد -بوکان سبب تصرف قرارگاههای اصلی حزب دمکرات و بسته شدن محل اصلی تجمع و تردد آنان به داخل عراق و پاکسازی بخشهای مهمی از مناطق تحت نفوذ ضدانقلاب شد. عناصر ضدانقلاب به ناچار عملیاتهای خود را در مناطق شمالغرب کشور متمرکز کردند. در ادامۀ این عملیاتها ۱۳ آبان ۱۳۶۱، نیروهای جندالله طی مرحله اول عملیاتی به نام روحانی اهل سنت شهید عبدالکریم شهریکندی (عبدالکریم مصطفیپورآذر۱۳۰۵-1361ش) که چندی پیش به دست ضدانقلاب به شهادت رسیده بود؛ ارتفاعات مشرف به روستاهای درمان و حاجعلیکند از جمله کوه کسالان در محور مهاباد - بوکان را که مدتها مقرّ اشرار مسلح در این منطقه بود، از لوث وجود آنان پاکسازی کردند و با ایجاد پایگاه در این ارتفاعات استقرار یافتند. عناصر مسلح که بر اثر حمله رزمندگان اسلام غافلگیر شده بودند پا به فرار گذاشتند. پایگاه احمدآباد در شمال محور بوکان - سقز ۶ دیماه توسط ۱۵۰ تن از نیروهای ضدانقلاب محاصره شد. سپس با تلاش نیروهای ژاندارمری محاصره شکسته شد. چند روز بعد نیروهای حزب کومله در محور سقز - بوکان ۲ دانشآموز غیربومی را به گروگان بردند (نقیپوران و همکاران، صص ۷۹-148).
در بهمن ماه ۱۳۶۱، رزمندگان اسلام در راه روستای کلبرضاخان در محور میاندوآب - بوکان و در نزدیکی روستای سوزی به کمین ۲۰۰ تن از نیروهای هیز پیشوای حزب دمکرات کردستان برخوردند و ۲۶ تن از رزمندگان، به شهادت رسیدند و ۶ تن از ایشان به اسارت نیروهای حزب دمکرات درآمدند. نیروهای حزب با تیرباران اُسرا ۵ تن دیگر را به شهادت رساندند. پس از مدتی نیروهای حزب کومله در هوای مهآلود به پایگاه درمان در محور مهاباد - بوکان حمله کردند و این پایگاه به طور کامل سقوط کرد و ۹۳ تن از افراد داخل پایگاه (یک افسر ، ۴ درجهدار، ۸۱ سرباز و ۷ بسیجی) به دست مهاجمان قتل عام شدند. در این حادثه همچنین ۲۳ نفر زخمی و حدود ۱۲ نفر به گروگان گرفته شدند. به دنبال این حمله نیروهای خودی متشکل از گردان فتح و فجر از مهاباد و یک گروهان از ارتش برای بازپسگیری پایگاه به منطقه اعزام شدند. در حالی که به دلیل بارش سنگین برف، جاده مسدود بود؛ نیروها با گشودن بخشی از جاده اصلی برای تصرف ارتفاعات و روستای سرقلات و برای بازگشایی و پیشروی در جاده و گردنۀ درمان حرکت خود را آغاز کردند. اما وجود مه شدید در منطقه از یک سو و اشراف کامل نیروهای کومله و دمکرات بر ارتفاعات اطراف از سوی دیگر، موجب شد به رغم درگیری شدید هیچکدام از محورها به اهداف خود دست نیابند. در این عملیات ۲۵ تن از افراد حزب کومله و دمکرات کشته و ۳۰ تن زخمی شدند؛ از افراد خودی نیز ۱۹ تن شهید، ۳۵ تن زخمی و ۲ نفر مفقود شدند (همان، صص ۱۵۷-174).
در مجموع در سال ۱۳۶۱، ضدانقلاب با ۳۷ مورد حمله به مراکز جمعیتی، ۳ مورد بمبگذاری، ۲۲ مورد کمین و ۱۵ مورد حمله به مقرّها و پایگاههای ارتش و سپاه خسارات زیادی برجای گذاشت (ایزدی و همکاران، ر.ک: صص ۲۶۹ – 215).
با شروع سال ۱۳۶۲، ارتفاعات مشرف به روستاهای قرهکند، جاورچین، سیفالدین، پابیشر در اطراف بوکان توسط نیروهای ارتش پاکسازی شدند (روزشمار شهید بروجردی، بوکان، ص۴۶۶). تسلیم عناصر فریبخورده ضدانقلاب و پیشروی سریع رزمندگان اسلام نویدبخش نابودی و سقوط گروهکهای کومله و دمکرات در منطقه شمالغرب بود. ۱۲ خرداد ۱۳۶۲، نیروهای قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) در ۲ مرحله عملیات پیاپی موفق شدند، در عمق مواضع ضدانقلاب در مثلث مهاباد - سردشت - بوکان نفوذ کنند و ضربات سنگینی بر دشمن وارد آورند. در این عملیات دهها تن از نیروهای دشمن کشته و بیش از ۲۰ روستای مناطق کُردنشین پاکسازی شد (همان، ص۵۴۸ و ۴۸۱).
پس از آزادسازی شهر بوکان، تعدادی از نیروهای احزاب دمکرات و کومله و چریکهای فدایی خلق در روستاهای منطقۀ ایلتیمور در غرب بوکان مستقر شده بودند. ایلتیمور منطقهای کوهستانی با کوههای پراکنده است. این نیروها با ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و حمله به پایگاههای سپاه و ژاندارمریِ اطراف منطقه ایجاد ناامنی میکردند. به همین دلیل تیپ ویژۀ شهداء سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) مأموریت یافت؛ این منطقۀ ۲۰۰ کیلومترمربعی را پاکسازی کند. به این ترتیب گردانهای این تیپ در ۱۹ خرداد ۱۳۶۲، وارد عمل شدند و منطقه را پاکسازی کردند (صادقی، ص۱۲۲).
در تیر ۱۳۶۲، در یک عملیات در محور مهاباد - بوکان، در روستاهای قرهجو، حاجیعلیکندی و سنجاق، ۳۰ تن از عناصر ضدانقلاب کشته و ۳۰ تن دیگر زخمی شدند. رزمندگان اسلام موفق شدند؛ ۹ تن ازضدانقلاب را دستگیر کنند که در بین اُسرا مسئولان ردهبالای گروهکها به چشم میخورد (نقیپوران و همکاران، ص ۱۳۴). 13 شهریور، در منطقۀ سلامت (منطقهای بین شهرهای بوکان، سردشت و بانه با کوههای مرتفع)، عملیات شهید حسینی توسط قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) به منظور سرکوب افراد گروههای دمکرات، کومله، چریکهای فدایی خلق، مجاهدین خلق و برخی از نیروهای اتحادیۀ میهنی کردستان عراق، از ۴ محور آغاز شد. در این عملیات ۲۲ روستای منطقه پاکسازی شد و ۱۲ تن از اُسرا آزاد شدند و مقدار زیادی مهمات به دست رزمندگان اسلام افتاد (صادقی، ص۱۳۰).
19شهریورماه، قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) گزارش داد؛ ۳۰ روستای منطقۀ بوکان پاکسازی گردیدند. اغلب روستاهای آزاد شده در مقرّهای مهم ضدانقلاب از جمله زندان، تأسیسات مخابراتی و رادیوئی آنان بوده است (نقیپوران و همکاران، ص۶۵). در ادامۀ مبارزه علیه ضدانقلاب، در ۲۹ بهمن ۱۳۶۲، در منطقۀ گلتپه مابین شهرهای بوکان، تکاب و سقز که از مدتها قبل محل استقرار گروههای شورشی بود؛ براساس تدابیر قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) عملیات یازهرا(س) با همکاری سپاه، ارتش و ژاندارمری اجرا شد و در نتیجۀ آن ۲۰ روستای منطقه پاکسازی و ۶۶ نفر از نیروهای شورشی به هلاکت رسیدند (صادقی، ص۱۳۲).
در مجموع در سال ۱۳۶۲، عناصر ضدانقلاب به ۴ مقرّ و پایگاه رزمندگان اسلام حمله کردند و با اجرای ۳ کمین و ۲ مورد بمبگذاری و همچنین با ۴ مورد تهاجم به مراکز جمعیتی در منطقه بوکان ایجاد آشوب و ناامنی کردند (ایزدی و همکاران، صص ۲۱۵-269).
با آغاز سال ۱۳۶۳، در ۱۴ فروردین عملیات پاکسازی محور بوکان - مهاباد، کلید خورد. پاکسازی این محور بیش از یک ماه به طول انجامید و رزمندگان اسلام ۸ بار این محور و اطراف آن را پاکسازی کردند. در این عملیات ۱۵۰ نفر از افراد مسلح گروهک کومله و حزب دمکرات در روستاهای درمان، کوه کیسلان و ارتفاعات روستای قرهبلاغ کشته و زخمی شدند. تا اینکه ۲۱ اردیبهشت، ارتفاعات خراسانه، بلندیهای مشرف بر روستای کانیطومار و چند روستا از مناطق اطراف تحت تسلط نیروهای خودی قرار گرفت. پاکسازی این محور از بوکان تا برهان توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوکان و از مهاباد تا برهان توسط تیپ ویژه شهداء سپاه انجام شد. پس از آن، رزمندگان اسلام در خراسانه که یکی از پایگاههای بزرگ ضدانقلاب به شمار میرفت، به مقابله با آنها پرداختند و نیروهای دشمن را در پایگاه خود، غافلگیر کرده و آنها را به سختی شکست دادند .در جریان این عملیاتها ۲۱۷ نفر از نیروهای دشمن معدوم، ۶۳ نفر زخمی و ۴ نفر اسیر شدند. از نیروهای خودی نیز ۱۷ تن شهید و ۴۷ تن مجروح شدند. (تقیزاده، ص۳۳۳ و ۳۳۴).
تجاوز ۲ فروند هواپیمای عراقی در ۵ تیرماه ۱۳۶۳، به حریم هوائی شهرستان بوکان بر اثر آتش پدافند نیروهای اسلام ناکام ماند. ۳ شهریورماه نیز قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) گزارش داد، به دنبال عملیات وسیع رزمندگان اسلام ۲۴ نفر از ضدانقلاب خود را به پایگاه بوکان معرفی و تقاضای امان نامه کردند (خوانسارینیا و همکاران، ص ۴۴ و ۶۷). استقرار نیروهای ضدانقلاب در منطقۀ گورَک، منطقهای کوهستانی بین سردشت و بوکان، موجب شد قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) با استفاده از غفلت نیروهای ضدانقلاب و بکارگیری یگانهای سپاه، ارتش و عشایر منگور مهاباد، عملیات ثارالله را در اول مهر ۱۳۶۳، از ۳ محور آغاز کند. در این عملیات نیروها با پشت سر گذاشتن ارتفاعات منطقۀ گورک، ۵ نفر از افراد دشمن را کشته، ۳ نفر را مجروح و ۳ تن دیگر را دستگیر کردند. نیروهای خودی توانستند با احداث چند پایگاه در روستاهای منطقه، امنیت منطقه و روستائیان را تأمین کنند (صادقی، ص۱۴۰).
علیرغم مقاومت رزمندگان اسلام و انجام عملیاتهای متعدد، حضور پراکندۀ ضدانقلاب در روستاهای منطقه و همچنین وضعیت کوهستانی آن به نیروهای شورشی فرصت تجاوزات متعدد را میداد. این احزاب شورشگر در ۲۸ آبان، به پایگاه عملیاتی سپاه بوکان در روستای ترکاشا که حد فاصل شهر بوکان و شاهیندژ واقع شده است؛ تعرض کرده و ۱۸ نفر از رزمندگان این پایگاه را به شهادت رساندند (همان، ص۳۵۲).
در نتیجۀ تلاشهای رزمندگان اسلام و حضور آنان در پایگاههای مختلفِ ایجاد شده در منطقه، موجب برقراری آرامش نسبی از اواخر سال ۱۳۶۳ در شهرستان بوکان شد. بطوریکه عقبنشینی و اضمحلال نیروهای ضدانقلاب ملموس بود. تقاضای امان نامه ابوبکر غفوری مسئول تشکیلات سیاسی حزب دمکرات در منطقه در ۲۸ آبان ۱۳۶۴، تأییدی بر این مدعاست. با این وجود بقایای این گروهکها به طور پراکنده اقدام به ایجاد ناامنی میکردند. آنها در ۱۴ آبان ۱۳۶۵، در منطقۀ بانه، بوکان و دیواندره با رزمندگان اسلام درگیر شدند و ۹ تن از ایشان به هلاکت رسیدند (تقیزاده، ص ۴۱۵ و ۴۷۶).
بار دیگر اشرار در مهر ۱۳۶۶، نیروهای گردان عملیاتی امام حسین(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوکان را در پایگاه نوبار در ۳۵ کیلومتری جادۀ برهان مورد حمله قرار دادند و تعدادی از افراد پایگاه را شهید و ۱۳ نفر از پیشمرگان کُرد مسلمان را به اسارت گرفتند که به دلیل عدم همکاری آنها با اشرار، به اعدام محکوم شدند. به این ترتیب اُسرا پس از طی ۳۰۰۰ متر ارتفاع کوه ترغان، به پایین دره پرتاب شدند و با تیر خلاص به شهادت رسیدند. رحمت عبداللهنژادی ثانی فرمانده گردان عملیاتی امام حسین(ع) (18اسفند۱۳۳۶-23اسفند۱۳۶۶) نیز در سحرگاه ۲۳ اسفند ۱۳۶۶، در حالی که سعی داشت نیروهای پایگاه تحت امر خود را از وجود اشرار آگاه کند، در مسیر بازگشت در حین عبور از رودخانه قرهچای در منطقۀ عملیاتی بوکان به علت نبود پل ارتباطی خودرو به داخل رودخانه واژگون شد و به همراه سه تن دیگر از همرزمانش به شهادت رسید (همان، ص۵۲۲ و ۵۳۰).
شهر بوکان پس از پیروزی انقلاب اسلامی
مردم شهر بوکان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۴.ش میزبان بزرگانی همچون آیت الله مهدویکنی (1310 – 1393.ش) در دوران تبعید بودند (وبسایت دانا، ص۱ و وبسایت ویکی شیعه، ص۱). با آغاز بحران در مناطق کردنشین استان آذربایجانغربی، گروههای شورشی بارها به مراکز سپاه، ژاندارمری و ادارات دولتی حمله کردند و کنترل شهر را بدست گرفتند؛ تا اینکه بوکان در ۱۰ شهریور ۱۳۵۸ به کمک یگانهای ارتش، سپاه و ژاندارمری و با همکاری نیروهای مردمی از کنترل شورشیان خارج شد. با آغاز مذاکرات هیئت حسن نیت، نیروهای حزب دمکرات و کومله به بوکان بازگشتند و به شرارت ادامه دادند (صادقی، ص۶۸). گروهکهای غیرقانونی با برگزاری راهپیمایی و تظاهرات در بوکان درگیریهایی را به وجود آوردند که در پی آن از سوی سپاه پاسداران نیروی امدادی به بوکان اعزام شد. اما دمکراتها به واحدهای ارتش و پاسداران مستقر در بوکان حمله و تیراندازی میکردند. با پاسخ متقابل پاسداران، مهاجمان از بالای تپهها با سلاحهای گوناگون مقرّ سپاه را به آتش بستند. با شکست دیوار صوتی در ۱۹ مهر توسط یک فروند جت فانتوم تظاهرات پایان یافت. اما عناصر ضدانقلاب با پرتاب نارنجک به خانه شخصی یکی از اهالی، آتش سوزی در بازار بوکان، حمله مسلحانه به پاسداران بر آتش ناآرامیها افزودند (ن.ک: روزشمار شهید بروجردی، بوکان). شهریور ۱۳۵۸، با حضور شهید محمد بروجردی(1333/بروجرد – 1362/جادۀ مهاباد-نقده) (همشهری آنلاین، ص۱)، فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع)، در ۳ کیلومتری بوکان خمپارهاندازی مستقر و با شلیک چند گلولۀ دودانگیز به سمت شهر نیروهای بسیاری از ضدانقلاب متواری شدند و شهر به تصرف رزمندگان درآمد (مجیدی، ص۷).
عناصر ضدانقلاب در ۲۵ مهرماه همزمان با آتش گرفتن یک مغازه در شهر و ورود نیروهای جبهه متحد کردستان، نیروهای سپاه را زیر رگبارهای خود گرفتند و ۵ نفر از پاسداران کشته و ۷ نفر را زخمی کردند. به علت وضع ناآرام بوکان و تیراندازیهای شدید در سطح شهر، ادارات و سازمانها تعطیل شده بود. علیرغم این اوضاع از شب ۲۹ مهرماه با استقرار نیروهای سپاه پاسداران در محل خود آرامش نسبی به شهر بازگشت. با این حال در روزهای بعد، بازار و بانکها همچنان تعطیل بود و ادارات نیز به صورت نیمه تعطیل در آمده بود. در این روزها برق و تلفن بوکان قطع و امکان برقراری ارتباط با مسئولان مقدور نبود و افراد ژاندارمری و سپاه پاسداران به شدت در مقابل حملات مهاجمان مقاومت میکردند. تا اینکه نیروهای سپاه پاسداران مستقر در بوکان به یک گروهان ارتش در این شهر پیوستند. به نظر میرسد برگزاری راهپیمایی مردم بوکان در ۲۷ آبان ۱۳۵۸، در حمایت از پیام رهبر کبیر انقلاب و حضور حداکثری مردم در آن باعث سکون و آرامش نسبی تا مدتی در بوکان شد. اما خشم ضدانقلاب از این حرکت مردمی موجب درگیری سوم آذرماه شد که باعث شهادت یکی دیگر از پاسداران شد (ن.ک: روزشمار شهید بروجردی، بوکان).
با وجود مقاومت رزمندگان اسلام سال ۱۳۶۰، سال پرآشوبی برای بوکان بود. در آغازین روز این سال ملااحمد ذوالفقاری* (1321 – 1360ش) امام جمعه بوکان به دلیل فعالیتهای ارزندهاش در مبارزه علیه استکبار در قبل و بعد از انقلاب توسط عناصر حزب کومله، در حالی که در بستر بیماری بود، به شهادت رسید (علیپور، ص۱). هفت روز پس از آغاز سال، شهر بوکان در اشغال گروهکها قرار داشت، مردم نیز شهر را تخلیه کرده و به روستاهای اطراف پناه برده بودند. گروهکها و احزاب ضدانقلاب روز به روز بر تعداد نیروهای خود در بوکان میافزودند و جادههای ورودی شهر را با نردههای آهنی مسدود نموده و خمپارههای خود را بر فراز ارتفاعات شهر مستقر کرده بودند (نقیپوران و همکاران، ص۶).
با ادامۀ وضعیت متشنج شهرستان بوکان و اعلام آمادهباش به تمام پیشمرگان دمکرات و کومله، مردم همچنان در حال تخلیه شهر بودند و نیروهای انقلاب شهر را برای مقابله با اشرار سنگربندی مینمودند. تشکیل قرارگاه شمالغرب به فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی از مهمترین اقدامات برای مقابله با عناصر ضدانقلاب بود و یکی از اهداف اصلی آن آزادسازی بوکان بود (کوچکزاده، ص۱۴۷). در کتاب خاطرات سرهنگ صیاد شیرازی در رابطه با تشکیل این قرارگاه، از زبان خود ایشان آمدهاست: «مدتها بود نگران آزادسازی بوکان بودم ولی بوکان از حد منطقۀ ما خارج بود. تا این که ملاقاتی با فرمانده لشکر ۶۴، سرهنگ محمدذکی ذکیایی (1306-1395ش) داشتم و به وسیلۀ شهید رجایی احضار شدم و ایشان پیشنهاد آزادسازی اشنویه و بوکان را دادند و با اختیاراتی که دادند کمکم قرارگاه عملیاتی شکل گرفت. مرکزیت را در ارومیه با هماهنگی استانداری تشکیل دادیم. به این ترتیب جلسات مشترک گذاشتیم و شورای تأمین استان را تشکیل دادیم. روز ششم تشکیل قرارگاه، شهید مهدی باکری (1333-1363ش، فرمانده لشکر۳۱ عاشورا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) درخواست جلسه کرد و با اعلام آمادگی برای عملیات گفت با بارزانیها هماهنگ شدهایم» (دهقان، صص ۱۴۳-173). به گفتۀ سرهنگ صیاد شیرازی مهر ۱۳۶۰، عملیات گستردهای از پنج محور سقز ـ بوکان، شاهیندژ ـ بوکان، تکاب ـ بوکان، میاندوآب ـ بوکان و مهاباد ـ میاندوآب شروع شد و تا این مرحله محور مهاباد ـ میاندوآب به طور کامل از دست ضدانقلابیون خارج شده، اما هنوز اجازه رفت و آمد در جاده به مردم داده نشده است (نقیپوران و همکاران، ص۱۰۵). همزمان با حرکت نیروها در محور میاندوآب ـ بوکان عملیات آزادسازی شهر بوکان نیز با حضور واحد یک حمزه (به استعداد یک گروهان) گردان جندالله سقز (به استعداد ۲۰۰ نفر) و یک گردان از نیروهای تیپ ۲۳ نیروی مخصوصنیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی آغاز شد. رزمندگان اسلام در این مرحله موفق شدند، ارتفاع نعلشکن مشرف به شهر را به کنترل خود درآورند. پس از استقرار نیروهای ارتش در ارتفاعات اطراف شهر، از چند نقطه به شهر نفوذ نمودند و دشمن مجبور به از شهر فرار شد. به این ترتیب، شهر بوکان پس از ۲۳ ماه اشغال در تاریخ ۱۱مهر۱۳۶۰ پس از یک هفته محاصره آزاد و تا اواخر همین سال به طور کامل پاکسازی شد (ر.ک: صادقی، ص۶۸ و نقیپوران و همکاران، صص۱۰۵-108). پس از آزادسازی شهر بوکان در ۱۳۶۰ تا پایان ۱۳۶۲ش، این شهرستان به عنوان پایگاه (تیپ عملیاتی) تحت کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کردستان قرار داشت و پس از آن در سازمان سپاه استان آذربایجانغربی قرار گرفت (ایزدی و همکاران، ص۲۴).
پس از آن لشکر ۶۴ پیاده نیروی زمینی ارتش در ارومیه اعلام کرد؛ حدود پانصد تا ششصد نفر از افراد جلال طالبانی جهت کمک به حزب دمکرات از شهرهای شمال عراق به سوی بوکان و سقز در حال حرکت میباشند. به این ترتیب در ۱۹ آذرماه ۱۳۶۰، دوباره درگیریها به شهر بوکان کشیده شد و منجر به شهادت هشت نفر از نیروهای خودی و مجروح شدن ۲۵ نفر شد (نقیپوران وهمکاران، صص ۱۷۸-168). فردای آن روز عناصر ضدانقلاب گروهان ژاندارمری بوکان را زیر آتش گرفتند. آتش متقابل رزمندگان اسلام نیز سه نفر از عناصر ضدانقلاب را به هلاکت رساند (مالکی، ج۱، ص۵۲). در اثر درگیریهای ۲۱ و ۲۲ آذرماه که همزمان در سایر مناطق کردنشین غرب کشور ادامه داشت؛ پنجاه نفر از نیروهای سپاه پاسداران در بوکان و سقز به شهادت رسیده و مجروح شدند (نقیپوران و همکاران، صص ۱۷۹-197).
از اول بهمنماه کلیه مغازهها تعطیل شد و شهر حالت غیرعادی به خود گرفت؛ اما حملۀ عناصر مسلح غیرقانونی به شهر بوکان توسط رزمندگان اسلام خنثی شد. با این حال این به معنی شروع دوبارۀ درگیریها در بوکان بود. ورود پنهانی قاسملو و شیخ عزالدین حسینی به شهر بوکان و تماس با عوامل خود برای انجام اقداماتی علیه حکومت جمهوری اسلامی در ۲۲ بهمنماه به مناسبت پیروزی انقلاب، تشکیل کنگره سوم حزب کومله در حوالی شهر بوکان و استقرار دفتر مکتب سیاسی جلال طالبانی در حومه بوکان، نشانههایی از اقدامات آیندۀ این احزاب بود (همان، صص ۱۱۰-228).
با اقدام به موقع نیروهای سپاه پاسداران در ۱۷ مردادماه، از نفوذ یک گروه ضدانقلاب که از طریق راه روستای کوسه قصد ورود به شهر بوکان را داشتند؛ جلوگیری شد. چند روز پس از این حادثه چند تن از افراد فریبخورده گروهکهای کومله و دمکرات بهمراه سلاحهایشان خود را به سپاه پاسداران شهر بوکان تسلیم نموده، تقاضای اماننامه کردند. بهمن ماه ۱۳۶۱، با دستگیری یک زن مسلح از اعضای حزب دمکرات در بوکان، اطلاعات مفیدی دربارۀ فعالیت این حزب در برخی مناطق تحت نفوذ به دست آمد (نقیپوران وهمکاران، ص۵۱ و ۱۵۷). با آشکار شدن چهرۀ واقعی احزاب ضدانقلاب و جنایات انجام شده توسط آنان، ۱۷ مهرماه، ۱۰۰ تن از فریبخوردگان این گروهکها در مسجد صاحبالزمان(عج) بوکان گرد آمدند و اقدامات این گروهکها را به شدت محکوم کردند (روزشمار شهید بروجردی، بوکان، ص۶۳۸).
در مجموع از ۱۳۵۸تا۱۳۶۴ش حداقل ۲۸مورد حمله به پایگاهها و مقرها، ۱۴مورد حمله به نیروهای کمین جادهها، ۴۷مورد انجام کمین، ۳۵مورد مینگذاری، ۴ مورد بمبگذاری، ۶۶مورد حمله به مراکز جمعیتی در شهرستان بوکان گزارش شده است که در این اقدامات حداقل ۳۹۷ شهید، ۴۹۵مجروح و ۹۷ گروگان از نیروهای خودی اعلام شده و از نیروهای ضدانقلاب ۴۱۶ نفر کشته، ۱۵۴ نفر زخمی و تعداد زیادی دستگیر شدند (ر.ک: ایزدی و دیگران، ص۱۹۳-272). در طول این مدت ۹ زندان در شهر بوکان، روستاهای بَرده زرد، عزیزکَند، جاده مهاباد – بوکان، کوه بیان، حسینآباد، کَلیجه، آغونمان و کانی رَش این شهرستان در زمانهای مختلف از سوی حزب دمکرات ایجاد شدهبود (همان، ص۱۰۱ و ۱۰۲).
از مهمترین وقایع ۱۳۶۷ش، بمباران هوایی شهر بوکان بود. در این سال بوکان سه بار توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد؛ که در این حملات ۱۵ نفر از مردم شهر به شهادت رسیدند و ۱۵۰ تن نیز مجروح شدند. از جمله ملارحیم بهرامی(1326-1367ش) از طرفداران حقیقی انقلاب اسلامی در بمباران ۲۶ فروردینماه در بوکان به شهادت رسید (صادقی، ص۶۸ و تقیزاده، ص۵۵۲).
در نهایت شهرستان بوکان با تقدیم ۳۷۱ شهید، ۳۲۰ جانباز و ۱۴۵ آزاده، از ظلم و ستم احزاب ضدانقلاب رهایی یافت (خضری، ص۱). اما این پایان فداکاری بوکانیها نبود. مردم بوکان همچنین در کمکرسانی به جبهههای جنوب با اعزام نیرو در ۱۴ آذر ۱۳۶۶ و کمکهای نقدی یا غیرنقدی در کنار سایر رزمندگان اسلام به منظور بیرون راندن و غلبه بر دشمن بعثی در خط مقدم نبرد بودند (خوانسارینیا و همکاران، ص۴۴ و روزشمار شهید بروجردی، ص۷۱۸).
مآخذ: امیرنظمیافشار، منوچهر، حاجیلو، اسفندیار، تاریخ معاصر آذربایجان«نفی پادشاهی- مشق جمهوری» حوادث و رویدادهای سال ۵۷-58-59، تهران: نشر سوره سبز،۱۳۹۵؛ ایزدی، مصطفی، استکی، جواد، یاران، مسعود، اوضاع و احوال مناطق غرب و شمالغرب، تهران: دانشگاه امام حسین(ع)، دانشکده فرماندهی و ستاد و علوم دفاعی، مرکز مطالعات و تحقیقات توسعه امنیت پایدار، ۱۳۸۶؛ ایزدی، مصطفی، استکی، جواد، یاران، مسعود، تاریخ بیست ساله پاسداری از انقلاب اسلامی در غرب کشور، تهران: دانشگاه امام حسین(ع)، دانشکده فرماندهی و ستاد علوم دفاعی، مرکز مطالعات و تحقیقات توسعه امنیت پایدار، ۱۳۸۶؛ بهروزی، فرهاد، تقویم تارخ دفاع مقدس، ج۱«آخرین روزهای صلح»، تهران: مرکز پژوهشهای دفاع مقدس نیروی زمینی ارتش، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴؛ پورمراغه، طاهر، نگاهی به سطح توسعۀ استان آذربایجانغربی از لحاظ شاخصهای طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، تبریز: انتشارات آناس،۱۳۹۴؛ تقیزاده، اسماعیل، روزشمار رویدادهای دفاع مقدس استان آذربایجانغربی، نشر کنگره سرداران و۱۲ هزار شهید استان آذربایجان غربی، ارومیه: بدون تاریخ، فایل ورد قبل از انتشار؛ حاجیزاده، فوزیه، رضازاده، محمدامین، دایره المعارف روستاهای استان آ.غ، ارومیه: نشر وارستگان نوابغ سرمد، ۱۳۹۳؛ خضری، حسن، فرمانداری بوکان، امور ایثارگران، مصاحبۀ تلفنی با رقیه علیپور، ۱۳۹۷؛ خوانسارینیا، سیدعلیاکبر، امیرنظمی-افشار، منوچهر، عبدلیآیدنلو، علیاصغر، حاجیلو، اسفندیار، تاریخ معاصر آذربایجان«صبر و ظفر» حوادث و رویدادهای سال۶۳-64-65-66-67 تهران: نشر سوره سبز،۱۳۹۵؛ دهقان، احمد، ناگفتههای جنگ «خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی»، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر ادبیات وهنر مقاومت، نشر شاهد،۱۳۷۸؛ سالنامه آماری استان آذربایجان غربی، مرکز آمار ایران، تهران: ۱۳۹۳؛ سپاه پاسداران، روزشمار پروژه شهید بروجردی، تهران: -مرکز مطالعات امنیت پایدار دانشگاه امام حسین(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن، تهران: www.amar.org.ir، 1395؛ سورنا، کیانی، بر بلندای سرزمینم، تهران: سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، آجا، ۱۳۸۵؛ شریعت، کریم، بوکان، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، جلد اول، تهران: https://www.cgie.org.ir/fa/article/229083/، 1399؛ صادقی، رضا، آذربایجان غربی در جنگ با ضد انقلاب و دفاع مقدس، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس۱۳۹۱؛ علیپور، جمیل، دانشنامه دفاع مقدس« ذوالفقاری، ملااحمد(1 فروردین ۱۳۲۱- 1 دی ۱۳۶۰) امام جمعه شهرستان بوکان»، ارومیه: سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۹۸؛ کوچکزاده، علی، عملیات آزادسازی بوکان و اشنویه، ارومیه، سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۷۴؛ مالکی گمچی، اسدالله، روزشمار دفاع مقدس فرماندهی نیروی انتظامی استان آ.غ، تهران: پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی ناجا- مرکز ستاد، ۱۳۹۵؛ مجیدی، حسن، عملیات پاکسازی سنندج، پاوه، بوکان و اشنویه، ارومیه: سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۹۱؛ نجفی، یدالله، جغرافیای عمومی استان کردستان، تهران: ۱۳۶۹؛ نخعی، هادی، یکتا، حسین، پیدایش نظام جدید، جلد۱«بحرانهای داخلی و تولید نیروهای مسلح انقلاب اسلامی»، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ۱۳۷۵؛ نقیپوران، شهریار، هشترخانی، امیر، معتمد، علی، تاریخ معاصر آذربایجان«تاوان استقلال طلبی» حوادث و رویدادهای سال۶۰-61-62 ، تهران: نشر سوره سبز،۱۳۹۵؛ وبسایت باحساب، www.bahesab.ir، تهران: ۱۳۹۹؛ وبسایت دانا، www.dana.ir؛ وبسایت فرمانداری بوکان،https://www.bookan-ag.ir/؛ وبسایت همشهری آنلاین، تهران: ۱۳۹۹،https://www.hamshahrionline.ir/؛ وبسایت العالم، تهران: ۱۳۹۹، https://fa.alalamtv.net/؛ وبسایت ویکی شیعه، تهران: ۱۳۹۹، https://fa.wikishia.net/.
/سونا برزگر داشآغولی/