چمران، مصطفی (131۱– 31 خرداد ۱۳۶۰)، وزیر دفاع (7 مهر ۱۳۵۸ – 20 شهریور ۱۳۵۹) در دولت موقت و فرمانده ستاد جنگهای نامنظم در جنگ ایران و عراق.
او در در محلۀ سرپولک (پانزده خرداد) تهران به دنیا آمد (چمران، مصطفی، «مصاحبه...»، ص ۳۲۶؛ یزدی، ص ۲۵؛ قس: چمران، مهدی، «سرنوشت ... »، بش، که آورده چمران در قم متولد شد اما شناسنامهاش صادره از تهران است؛ برای اختلاف دربارۀ تاریخ و محل تولد وی نک: شهید سرافراز ... ، ص ۳؛ صابری، ص ۹۹). مادرش صدیقه شیشهگر اهل تهران و پدرش، حسن اهل ساوه بود و ازاینرو در نام خانوادگی چمران نسبت ساوهای هم درج شده است ( شهید سرافراز، ص ۳۶۴/ تصویر؛ صابری، همانجا). او پنج برادر (عباس، مرتضی، مهدی، محمدهادی، نصرالله) داشت و فرزند سوم خانواده بود (چمران، مهدی، همان، بش؛ «صدیقه ... »، بش).
تحصیلات
دورۀ ابتدایی را در دبستان انتصاریه در محلۀ پامنار آغاز کرد و در ادامه، تحصیلات متوسطه را تا پایان کلاس چهارم در دبیرستان دارالفنون و دو سال آخر تحصیلاتش را در دبیرستان البرز گذراند و در پایان سال تحصیلی ۱۳۳۰ – 1331 ش در رشتۀ ریاضی دیپلم گرفت (نجفپور، ص۲۱- 22؛ شهید سرافراز، ص ۳، ۳۶۴- 367/ تصویر).
از پانزده سالگی در جلسات دینی از جمله درس تفسیر قرآن آیتالله طالقانی (1289 – 1358 ش) در مسجد هدایت و برنامههای عمومی آن مسجد و در دورۀ دانشجویی در جلسات درس فلسفه و منطق شهید مطهری (1298 – 1358 ش) شرکت میکرد؛ افزون بر آن همراه برادر بزرگترش عباس که از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود در جلسات انجمن اسلامی هم حاضر میشد (چمران، مصطفی، همان، ص ۳۲۷؛ شهید سرافراز، ص ۵؛ یزدی، ص ۲۱- 22).
در مهر ۱۳۳۲ ش در رشتۀ الکترومکانیک دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد ( صابری، ص ۱۰۰؛ قس: شهید سرافراز، ص ۴، که رشتۀ او را مهندسی برق آورده است). به نوشتۀ استادش مهندس مهدی بازرگان (1286 – 1373 ش) چمران دانشجویی با استعداد، توانا در زمینۀ دروس عملی و نظری و پیشگام در فعالیتهای سیاسی بود (بازرگان، خاطرات، ص ۱/ 251). در سال دوم دانشکده به کمیتۀ نهضت مقاومت ملی دانشکدۀ فنی پیوست و با توزیع نشریۀ راه مصدق، شبنامه و حضور در راهپیمایی ۱۶ مهر و ۲۱ آبان ۱۳۳۲ فعالیت بر ضد حکومت پهلوی را به طور جدی آغاز کرد (یزدی، ص ۲۳؛ صابری، ص ۱۰۱؛ چمران، مهدی، «انفجار...»، ص ۱۴)؛ در واقعۀ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (بعدها روز دانشجو) هم در دانشکدۀ فنی حضور داشت و زخمی شد؛ بعدها شرح آن حادثه به قلم وی به چاپ رسید (برای آگاهی بیشتر نک: «سکوت...»، ص ۶۲- 66).
او در ۱۳۳۶ ش با نمرۀ ممتاز فارغالتحصیل شد. پس از پایان مقطع کارشناسی، از ۱۵ مهر همان سال از نیروهای آماده به خدمت وزارت جنگ (ادارۀ نظام وظیفه) شمرده میشد اما چون آن اداره به نیروی جدید نیاز نداشت به خدمت اعزام نشد و یکسال در مقام مسئول لابراتوار شیمی و فیزیک در دانشکدۀ فنی تدریس کرد (چمران، مصطفی، همانجا؛ یزدی، ص ۲۷؛ صابری، ۱۰۰؛ شهید سرافراز، ص ۶، ص ۳۷۰/ تصویر).
بهموجب قانون مصوب آن دوره، دولت موظف بود دانشجویان ممتاز (شاگرد اول) هر دانشکده را برای ادامۀ تحصیل به خارج از ایران بفرستد؛ چمران هم از این امتیاز بهره برد و در ۱۳۳۷ ش برای مقطع کارشناسی ارشد در رشتۀ مهندسی برق دانشگاه ای.اند.ام تگزاس را انتخاب کرد که برادرش عباس هم در آنجا تحصیل میکرد؛ برای دکتری در رشتۀ الکترونیک ( شاخۀ فیزیک پلاسما و گداخت هستهای) به دانشگاه برکلی رفت؛ در این دوره به سبب فعالیتهای سیاسی علیه حکومت بورس تحصیلیاش قطع شد اما توانست در ۱۳۴۲ ش پس از دفاع از پایاننامهاش با عنوان باریکه الکترون در مگنترون با کاتد سرد (تهران: شرکت سهامی برق منطقهای تهران، ۱۳۸۳ ش) با درجۀ ممتاز مدرک دکتریاش را دریافت کند (چمران، مصطفی، همانجا؛ امراللهی، ص ۱۳۱؛ یزدی، ص ۲۷، ۲۸؛ بهادرینژاد، «مصاحبه» ص ۱۲۰؛ نیز نک: شهید سرافراز، ص ۶، ۳۸۵/ تصویر،، ۳۸۶/ تصویر).
پس از پایان تحصیل بهرغم دریافت پیشنهادهای مختلف از سازمان فضانوردی امریکا و چند دانشگاه معتبر برای تدریس، در مؤسسه بِل یکی از مهمترین مراکز علمی – صنعتی امریکا در نیوجرسی مشغول به کار شد و تا تیر ۱۳۴۴ در آنجا فعالیت داشت (بهادرینژاد، همان، ص ۱۲۲، «عشقورزی...»، ص ۴۳؛ صابری، ص ۱۰۲؛ چمران، نصرالله، «شهید چمران...»، ص ۱۵) و پسازآن همراه دوستانش به خاورمیانه رفت (نک: دنبالۀ مقاله). ساواک از ۱۳۴۰ ش، چمران و فعالیتهای سیاسی وی را زیر نظر داشت و سالها تحت تعقیب بود؛ افزونبر آن، ساواک در دورهای بخشنامهای به تمام نقاط مرزی ارسال کرده بود تا به محض ورود چمران به خاک ایران بازداشت شود؛ ازاینرو او تا هنگام پیروزی انقلاب به ایران بازنگشت (نک: شهید سرافراز، ص ۳۷ ببـ؛ یزدی، ص ۵۲ – 53).
فعالیتهای سیاسی در امریکا
چمران در دهۀ ۴۰ و هنگام تحصیل در مقطع دکتری، همراه چند تن از دانشجویان ایرانی شاخهای از جبهۀ ملی را تأسیس کرد (بازرگان، خاطرات، ص ۲/159)؛ او عضو فعال شورای مرکزی جبهۀ ملی، هیئت اجرایی و مسئول امور مالی جبهه بود (یزدی، ص ۲۹؛ برای آگاهی بیشتر از فعالیتهای جبهۀ ملی در امریکا نک: همو، ص ۲۹ ببـ). او به کمک دوستانش ماهنامۀ اندیشۀ جبهه و بولتن خبری جبهۀ ملی آمریکا را منتشر میکرد و مقالاتش را با نام مستعار به چاپ میرساند ( چمران، مصطفی، همان، ص ۳۲۸؛ شهید سرافراز، ص ۷؛ برای دیگر فعالیتهای او نک: همان، سراسر اثر).
در اواخر ۱۳۴۱ ش، با تشکیل نهضت آزادی در خارج کشور، چمران هم به عضویت آن درآمد؛ این نهضت تا ۱۳۵۰ ش به صورت غیرعلنی فعالیت میکرد (صابری، ص ۱۰۲ – 103؛ نیز نک: دنبالۀ مقاله). با تشکیل «انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا» (1342 ش) و «گروه فارسی زبانان» انجمن اسلامی دانشجویان (1346 ش)، چمران به آن دو نهاد پیوست و در نشستهای آنها و دیگر فعالیتهایشان شرکت میکرد(یزدی، ص ۳۵، ۳۷؛ صابری، ص ۱۰۲، ۱۰۶).
فعالیتهای او در زمینۀ جنبش دانشجویی سبب شد در خرداد ۱۳۴۱ در نهمین مجمع عمومی سازمان دانشجویان ایرانی در امریکا که در دانشگاه برکلی برگزار شد نخستین عضو افتخاری و سپس عضو دائم آن سازمان شود (شوکت، ص ۱/ 110).
فعالیت در مصر و لبنان
فعالیتهای مصطفی چمران در مصر و لبنان به چند بخش تقسیم میشود:
الف. سازمان مخصوص اتحاد و عمل (سماع): پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، اعضای اصلی شاخۀ نهضت آزادی در خارج از کشور تنها راه مبارزه با حکومت را مبارزۀ مسلحانه دانستند. به نوشتۀ برخی منابع به سبب آشنایی دکتر علی شریعتی (1312 – 1356 ش) با انقلابیهای الجزائر و با معرفی آیتالله طالقانی به دولت وقت مصر، تصمیم گرفته شد با تشکیل پایگاه در الجزائر و مصر به برخی از اعضا آموزش مبارزۀ مسلحانه داده شود (شهید سرافراز، ص ۸، نیز: همانجا/ حاشیۀ شم ۳).
پس از رایزنی با کنسول مصر در واشینگتن و سفیر مصر در سوئیس و جلب موافقت آنها، در ۱۳۴۳ ش، نهضت آزادی (خارج از کشور ) سازمانی به نام «سازمان مخصوص اتحاد و عمل» را تشکیل داد. چمران از نخستین افرادی بود که برای فعالیت تمام وقت در این سازمان اعلام آمادگی کرد و در تابستان ۱۳۴۳ از امریکا به قاهره رفت و در مقام مسئول کلاسهای آموزشی در آنجا ماند. نام مستعار او در سازمان جمال بود (یزدی، ص ۳۹- 40، 41، 358؛ صابری، ص ۱۰۴، ۱۰۵؛ برای آگاهی دربارۀ دورههای آموزشی نک: زندگینامه...، ص ۲۳). او در مهر همان سال برای نخستین بار در نجف با امام خمینی (ره) دیدار کرد (یزدی، ص ۴۱).
برنامههای آموزشی در مصر دو سال ادامه داشت (زندگینامه، ص ۲۳- 24) اما به سبب پارهای مشکلات ستاد عملیات سازمان مدتی به لبنان منتقل شد و پس از چندی به فعالیتش در آنجا هم پایان داد و چمران در ۱۳۴۶ ش به امریکا بازگشت (یزدی، ص ۴۳ – 45؛ برای آگاهی دربارۀ دلایل آن نک: همانجا)؛ در این دوره به او پیشنهاد بازگشت به ایران و تدریس در دانشگاه صنعتی آریامهر(بعدها شریف) داده شد اما وی نپذیرفت( همو، ص ۴۵- 46).
ب. مدرسۀ جبلالعامل: پس از تأسیس مدرسۀ صنعتی جبلالعامل (1936 م) در شهر صور لبنان و بهرهبرداری دوبارۀ آن از ۱۹۶۰ م، به درخواست امام موسی صدر (1307 – 1357 ش) و پیشنهاد مهندس بازرگان و ابراهیم یزدی (1310- 1396 ش)، چمران برای مدیریت آن مدرسه معرفی شد و ازاینرو در اوایل سال ۱۳۵۰ ش به لبنان رفت (چمران، مصطفی، همان، ص ۳۲۹؛ یزدی، ص ۴۷؛ قس: شهید سرافراز، ص ۹ که تاریخ سفر او به لبنان را ۱۳۴۹ ش درج کرده است). در این مدرسه هنرجویان که عموماً فرزندان بیسرپرست شیعیان لبنان بودند با علوم روز آشنا میشدند و در کارگاههای مختلف شرکت میکردند (همان، ص ۱۰)؛ افزون بر آن چمران به آنها معارف دینی و آموزشهای رزمی را میآموخت (یزدی، همانجا؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ فعالیتهای این مدرسه، نک: چمران، مصطفی، لبنان، ص ۶۱ ببـ؛ یزدی، ص ۴۷- 48؛ مصری، ص ۳۶). او در لبنان از حامیان مقاومت فلسطین علیه اسرائیل بود و با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) هم همکاری میکرد (چمران، مصطفی، «مصاحبه»، همانجا؛ صابری، ص ۱۱۰).
ج. جنبش حرکت المحرومین و سازمان امل: امام موسی صدر پس از تأسیس مجلس اعلای شیعیان در لبنان، برای دفاع از حقوق شیعیان و محرومین لبنان در ۱۹۷۴ م سازمان حرکت المحرومین را تأسیس کرد؛ چمران هم با طراحی نشان مجلۀ محرومین و کمک به تهیه و تنظیم مقالات در آن سازمان فعالیت داشت (یزدی، ص ۴۸؛ صابری، ص ۱۱۱). اندکی بعد، چمران طرح تأسیس شاخۀ نظامی آن سازمان را ارائه کرد و پس از موافقت امام موسی صدر در ۱۹۷۵ م سازمان «افواج المقاومة اللبنانیه» یا «امل» تأسیس شد. در این سازمان مسئولیت امور نظامی با چمران بود و شماری از فرماندهان سرشناس جنبش مقاومت لبنان شاگرد وی بودند. فعالیت سازمان امل ابتدا مخفی بود؛ اما از تیر ۱۳۵۴ علنی شد (زندگینامه، ص ۲۸؛ یزدی، ص ۴۸ -51).
در دهۀ ۵۰، چمران افزون بر آموزش نیروهای لبنانی، نیروهای داوطلب سازمان مجاهدین خلق (اولیه) را آموزش میداد (یزدی، ص ۵۳ - 54).
بازگشت به ایران و فعالیتهای پس از انقلاب
مرگ دکتر شریعتی و ناپدیدشدن امام موسی صدر بر روحیۀ چمران تأثیر گذاشت؛ با پیروزی انقلاب اسلامی، پس از ۲۳ سال دوری دوباره به وطن بازگشت. نخستین فعالیت او راهاندازی دورۀ آموزش نیروهای سپاه پاسداران بود. او شخصاً مسئولیت آموزش اعضا را بر عهده گرفت و دورۀ آموزشی را در بخش نظامی کاخ سعدآباد آغاز کرد. سپس مهندس بازرگان (22 بهمن ۱۳۵۷ – 14 آبان ۱۳۵۸)، وی را به جای ابراهیم یزدی (که در ۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ وزیر امور خارجه شد) به معاونت خود در امور انقلاب منصوب کرد ( همو، ص ۵۸؛ نجفپور، ص ۱۱۱، ۱۱۳- 115).
چمران در غایلۀ ضدانقلاب در کردستان برای حل مسالمتآمیز بحران ابتدا همراه تیمسار شهید ولیالله فلاحی (1310 – 1360 ش) فرمانده وقت نیروی زمینی به مریوان رفت و در طی ده روز اقامتش توانست مسائل آنجا را حل کند. با آغاز حملۀ ضدانقلاب به پاوه، در ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ عازم پاوه شد و با عهده گرفتن فرماندهی در حالیکه شمار نیروهایش به بیست تن هم نمیرسید دو روز ( 27 مرداد) مقاومت کرد و سرانجام با فرمان امام خمینی (ره) و ورود نیروهای ارتش پاوه آزاد شد و پسازآن، طی ده روز همۀ نقاط کردستان از تصرف ضد انقلاب خارج و آزاد شد (نجفپور، ص ۱۲۹ -137؛ شهید سرافراز، ص ۱۸ -22).
چمران در ۷ مهر ۱۳۵۸ به پیشنهاد نخست وزیر دولت موقت وزیر دفاع شد و پس از استعفای دولت موقت، در ۱۸ آبان همان سال به پیشنهاد شورای انقلاب و با فرمان امام خمینی (ره) در آن سمت ابقا شد (دولتها...، ص ۴۵۷؛ خمینی، ص ۱۰/ 163، 507)؛ او نخستین غیر نظامی بود که این مقام را بر عهده میگرفت و توانست اصلاحاتی را در ساختار ارتش ایجاد کند و بیش از گذشته به صنایع و تحقیقات دفاعی توجه کرد (شهید سرافراز، ص ۲۵).
او در اولین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی (در دو مرحله: ۲۴ اسفند ۱۳۵۸، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۹) نمایندۀ مردم تهران (معرفی...، ص ۱۱، ۴۱) و در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ ش با حکم امام خمینی (ره) نماینده و مشاور رهبر انقلاب در شورای عالی دفاع شد (یزدی، همانجا؛ خمینی، ص ۱۲/ 282، 14/ 201؛ برای دیگر سمتهای وی نک: یزدی، ص ۵۹).
تشکیل ستاد جنگهای نامنظم در جنگ تحمیلی
چمران پیش از شروع جنگ ایران و عراق (1359 – 1367 ش) پیشنهاد تشکیل لشکرهای ۱۰ هزار نفره از نیروهای مردمی را برای دفاع از مرزهای غربی کشور به شورای انقلاب ارائه کرد اما به سبب مخالفت رئیس ستاد مشترک وقت طرحش تصویب نشد (شهید سرافراز، ص ۲۸).
با آغاز جنگ، با حفظ سمتهایی که داشت، پس از کسب اجازه از امام خمینی (ره) راهی اهواز شد ( همان، ص ۲۹؛ حدادعادل، ص ۶). از اقدامات مهم او در اهواز تشکیل ستاد جنگهای نامنظم بود. در این گروه که ارتشی فرمانده محور بود نیروهای داوطلب مردمی حضور داشتند( نجفپور، ص ۱۵۹، ۱۶۱). مهمترین هدف ستاد ایجاد خطی دفاعی در جبهههای غرب و جنوب اهواز برای شکستن محاصرۀ اهواز بود و چمران توانست با مهندسی فعال به اقداماتی چون احداث جادههای نظامی در مناطق مختلف؛ ساخت آبراهه و تغییر مسیر کارون برای دفاع از اهواز در برابر پیشروی تانکهای دشمن؛ ایجاد هماهنگی میان سپاه و ارتش و نیروهای مردمی اهواز بپردازد. او تصمیم داشت در ادامۀ آن اقدامات به خرمشهر برود اما نبود فرماندهی مشخص در آنجا و خطر سقوط اهواز مانع آن شد و فقط توانست حدود دویست تا هزار نفر از نیروهایش را به خرمشهر اعزام کند (شاهحسینی؛ ص ۲۲؛ صابری، ص ۱۲۰؛ نجفپور، ص ۱۶۱ -162؛ غفاری، ص 8- 9).
دشمن پس از ناکامی در اشغال اهواز به سوسنگرد حمله و آن را محاصره کرد؛ چمران در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ با حمایت نیروهای مردمی، ارتش و سپاه پاسداران توانست محاصره را بشکند. او و نیروهایش با نظمی نوین از جانب جادۀ اهواز ـ سوسنگرد به دشمن حمله کردند. چمران برای دور کردن خطر از همرزمانش، خود را به حلقۀ محاصرۀ دشمن انداخت و سرانجام در حالیکه از ناحیۀ پای چپ مجروح شده بود با سوار شدن بر کامیونی عراقی، به عمق دشمن نفوذ کرد و موفق شد حلقۀ محاصره را بشکند. او به سبب جراحت پایش یک شب در بیمارستان جندیشاپور اهواز بستری و جراحی شد؛ در آن شب جلسۀ فرماندهان نظامی برای مشورت دربارۀ حمله به ارتفاعات الله اکبر در بیمارستان برگزار شد ( صابری، ص ۱۲۰- 121؛ شهید سرافراز، ص ۳۰ – 31، 375/ تصویر؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ این عملیات نک: چمران، مصطفی، «ای خون...»، ص ۹- 27؛ ابوترابی، ص ۱۲۴ - 125). چمران برخلاف توصیۀ پزشکان برای ادامۀ درمان به تهران نرفت و در حالی که برای راه رفتن از عصا کمک میگرفت نقشهها و پیشنهادها را بررسی میکرد ( نجفپور، ص ۱۷۶؛ شهید سرافراز، ص ۳۱).
پس از شکست در عملیات نصر (15 دی ۱۳۵۹)، او در مقام فرماندهی عملیات با شماری از نیروها از جبهه فرسیه با چند فروند بالگرد آمادۀ حمله به دشمن در جادۀ جفیر به طلایه شد اما به سبب آتش سنگین دشمن موفق نشد از هویزه بگذرد(همانجا). چمران اصرار داشت زودتر به تپههای الله اکبر و بستان حمله شود تا با رسیدن به تنگۀ چزابه ارتباط نیروهای شمالی و جنوبی عراقی در مرز چزابه قطع شود؛ این طرح زمینهساز اجرای عملیات امام علی(ع) شد که در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ در جبهۀ جنوبی، سوسنگرد با هدف آزادسازی تپه های الله اکبر انجام گرفت و رزمندگان موفق شدند تپههای الله اکبر را آزاد کنند؛ دو روز بعد چمران همراه با ایرج رستمی ( 1320 – 1360 ش) فرمانده عملیات ستاد جنگهای نامنظم و نیروهایش تپههای شحیطیه (شاهسوند) را تصرف کردند (همان، ص ۳۲؛ برای آگاهی بیشتر نک: «سپاه کارون»، ص ۹۳ – 95؛ ابوترابی، ص ۱۲۷- 128).
پس از آنکه طرح حمله به بستان عملی نشد چمران پیشنهاد تسخیر دهلاویه را مطرح کرد. در این عملیات که به یاری رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم و فرماندهی ایرج رستمی شکل گرفت، نیروها با ساختن پلهایی از رودخانه کرخه گذشتند و به قلب دشمن نفوذ کردند و موفق شدند دهلاویه را فتح کنند ( شهید سرافراز، همانجا؛ برای آگاهی بیشتر از مخالفان وی نک: کاویانی، ص ۴۴؛ اللهداد، ص ۶۶).
چمران در ۳۰ خرداد در جلسۀ شورای عالی دفاع در اهواز شرکت کرد و در آن جلسه پس از انتقاد از تحرک نداشتن شماری از نیروها بار دیگر طرح حمله به بستان را مطرح کرد (شهید سرافراز، همانجا). در ۳۱ خرداد و پس از شهادت ایرج رستمی، چمران برای سرکشی و معرفی فرمانده جدید به دهلاویه رفت. او پس از سخنرانی در جمع رزمندگان به سنگرها سرکشی کرد و برای مشخص کردن نقطهای از خاکریز که دشمن بر آن اشراف داشت به خط مقدم رفت و با آغاز حملات دشمن ترکش خمپارهای به پشت سرش اصابت کرد. او را به بیمارستان سوسنگرد رساندند و برای ادامۀ درمان به اهواز منتقل شد اما پیش از رسیدن به اهواز در آمبولانس به شهادت رسید («ماجرای...»، ص ۲؛ شهید سرافراز، ص ۳۳- 34).
پیکر وی پس از انتقال به تهران، در دوم تیر تشییع و در گلزار شهدای بهشتزهرا (قطعۀ ۲۴، ردیف ۷۳، شمارۀ ۲۶) به خاک سپرده شد( «پیکر...»، ص ۲). مراسم بزرگداشت شهید چمران از سوی مجلس شورای اسلامی در مدرسۀ شهید مطهری با حضور سران کشوری و لشکری برگزار شد ( «هرچه...»، ص ۲). امام خمینی (ره) در پیام تسلیتشان به شهید چمران لقب سردار اسلام را دادند (خمینی، ص ۱۴/ 478)؛ شماری از سران لشکری و کشوری در قالب پیام شهادت وی را تسلیت گفتند (برای آگاهی از پیامهای تسلیت و سوگنامهها نک: یزدی، ص ۷۹ بب؛ یادنامه...، ص ۲۶ بب).
چمران هنرمند بود؛ عکاسی میکرد، در خوشنویسی مهارت داشت و نقاشی میکشید. به ورزشهای باستانی و کشتی علاقهمند بود و با حضور در زورخانۀ محل زندگیاش با غلامرضا تختی و فنون کشتی آشنا شد (یزدی، ص ۲۵؛ سهرابپور، ص ۳۹؛ صابری، ص ۱۰۱؛ برای آشنایی با استادان و نقاشیهای وی نک: حلیمی، ص ۲۹؛ چمران، مهدی، همان، ص ۱۲، ۱۳). او ساده زیست و به ادای واجبات دینی مقید بود و از بدگویی حتی دربارۀ دشمنانش هم پرهیز میکرد(ابوترابی، ص ۱۲۷؛ نواب صفوی، ص ۸۷). برخی سران جبهۀ ملی از جمله ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده(1314 – 1361 ش) از دوستانش بودند( یزدی، ص ۳۳۶). چمران دوبار ازدواج کرد. از نخستین همسرش که امریکایی بود صاحب سه پسر و یک دختر شد. پس از اقامت در لبنان و همراهی نکردن همسرش از وی جدا شد ( زندگینامه، ص ۴۱؛یزدی، ص ۵۴) و در ۱۳۵۶ ش با غاده جابر ازدواج کرد ( همو، ص ۵۵؛ جعفریان، ص ۱۱؛ برای آگاهی بیشتر نک: همو، سراسر اثر). چمران به سبب سالها کسب تجربه در لبنان از بهترین طراحان جنگ و حمله به خطوط پدافندی دشمن بود (نجفپور، ص ۱۷۹؛ شاهحسینی، ص ۲۴).
شهید چمران در ۲۹ خرداد ۱۳۵۵ وصیتنامهاش را برای امام موسی صدر نوشت که هیچگاه به دست وی نرسید؛ این وصیتنامه در ۱۳۶۱ ش در محل سکونت چمران در بیروت پیدا شد. در بخشی از این وصیتنامه آمده است: « ...بهخاطر عشق است که فداکاری میکنم. بهخاطر عشق است که به دنیا با بیاعتنایی مینگرم و ابعاد دیگری را مییابم. بهخاطر عشق است که دنیا را زیبا میبینم و زیبایی را میپرستم، به خاطر عشق است که خدا را حس میکنم و او را میپرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش میکنم...» (چمران، مصطفی، «وصیت...»، ص ۲۲۹/ حاشیه، ۲۳۲)
آثار
پس از شهادت شهید چمران، در ۱۳۶۱ ش بنیادی به نام او با هدف جمعآوری و انتشار آثارش تأسیس شد (برای آگاهی بیشتر نک: «مؤسسه...»، بش). آثار وی از حیث موضوع در چند حوزه قابل بررسی است:
1.مقالات: بخش درخورتوجهی از مقالههای او در خارج از ایران نوشته شده و در نشریات آن زمان به ویژه نشریۀ پیام مجاهد به چاپ رسیده است. همچنین شماری از یادداشتها، گزارشها و تحلیلهای او از جنگ لبنان در نشریۀ داخلی نهضت آزادی ایران منتشر شده است (بازرگان، «از نگاه ... »، ص ۹۷؛ زندگینامه، ص ۴۲).
2.سخنرانی و مصاحبه: سخنرانیهای وی مربوط به پس از پیروزی انقلاب و در موضوعات مختلف است (همانجا؛ یادنامه، ص ۱۵۱- 153).
3.یادداشتها: کتاب لبنان (تهران، ۱۳۶۲ ش)، کردستان (تهران، ۱۳۶۴ ش)، انسان و خدا (تهران، ۱۳۶۷ ش)، خدا بود و دیگر هیچ نبود (تهران، ۱۳۸۰ ش)، از جمله آثار او هستند که دربردارندۀ دستنوشتهها و سخنرانیهای وی است.
4. نوشتههای عرفانی: بینش و نیایش (تهران، ۱۳۶۰ ش)، علی زیباترین سرودۀ هستی (تهران، ۱۳۸۰ ش)، عارفانه (تهران، ۱۳۸۸ ش) از آثاری هستند که نیایشهای عارفانه و عاشقانۀ او در آن بازتاب یافته است (برای آگاهی بیشتر دربارۀ دیگر آثار وی نک: یادنامه، ص ۱۴۹ -150؛ «جستوجو...»، ص ۷۲).
در ۱۳۹۲ ش فیلم چ* به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا دربارۀ نبرد دو روزۀ پاوه چمران ساخته شد و در سیودومین جشنوارۀ فیلم فجر (12 – 22 بهمن ۱۳۹۲) به نمایش درآمد (حسینی، بش). در سراسر ایران بناها و معابری به یاد این شهید گرانقدر نامگذاری شده است که بزرگراه شهید چمران در منطقۀ شش تهران ( «آشنایی با...»، بش)، بیمارستان شهید چمران در منطقۀ یک تهران ( «بیمارستان...»، بش)، بیمارستان سوسنگرد ( بعدها بیمارستان شهید چمران) (غفاری، ص ۱۰)، دانشگاه جندیشاپور اهواز (بعدها دانشگاه شهید چمران) از آن جمله است ( «دربارۀ...»، بش). همچنین در تیر ۱۳۸۷، خانۀ پدری شهید چمران واقع در خیابان پانزده خرداد به خانه - موزه تبدیل شد و برای بازدید عموم گشایش یافت («خانه...»، بش). افزونبر آن، در سال ۱۳۷۴ ش یادمانی به نام «مشهد چمران» در محل شهادت او در دهلاویه ساخته شد (فرضیان، ص ۳۵- 42؛ «یادمان...»، بش).
مآخذ: «آشنایی با بزرگراه چمران» (بارگذاری: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)، همشهری آنلاین، <www.hamshahrionline.ir/news/244831 >، (دسترسی: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)؛ ابوترابی، سید علیاکبر، «عبد صالح خدا»، نک: (همین مأخذ، یزدی)؛ اللهداد، محسن، «رنج دکتر»، چمران مظلوم بود، به کوشش علی اکبری، تهران، ۱۳۸۸ ش؛ امراللهی، رضا، «کدامین تندیس»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی شهید دکتر مصطفی چمران، به کوشش محسن علویپور، تهران، ۱۳۹۱ ش؛ بازرگان، مهدی، «از نگاه معلم و مرشد»، (همین مأخذ، یزدی)؛ همو، خاطرات، به کوشش غلامرضا نجاتی، تهران، ۱۳۷۵ ش، ۱۳۷۷ ش؛ بهادرینژاد، مهدی، «عشقورزی خالصانه»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ همو، «مصاحبه»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی شهید دکتر مصطفی چمران، به کوشش محسن علویپور، تهران، ۱۳۹۱ ش؛ «بیمارستان چمران»، (بارگذاری: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)، بلد، <www.balad.ir >، (دسترسی: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)؛ «پیکر پاک سردار پر افتخار اسلام شهید دکتر چمران و یارانش با شکوه تمام تشییع شد»، اطلاعات، تهران، ۲ تیر ۱۳۶۰، شم ۱۶۴۵۹؛ «جستوجوی جهاد و شهادت در میان کلمات»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ جعفریان، حبیبه، چمران به روایت همسر شهید، تهران،۱۳۸۱ ش؛ چمران، مصطفی، «ای خون آرام باش»، ای خون آرام باش، به کوشش سید امیر معصومی، تهران، ۱۳۷۲ ش؛ همو، لبنان، تهران، ۱۳۸۸ ش؛ همو، «مصاحبۀ اختصاصی با دکتر چمران معاون نخست وزیر»، نک: (همین مأخذ، یزدی)؛ همو، «وصیت میکنم...»، نک: (همین مأخذ، یزدی)؛ چمران، مهدی، «انفجار قلب عاشق»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ همو، «سرنوشت ۶ برادر چمران از کارگاه بافندگی تا قلههای علم و جهاد » (بارگذاری: ۱۵ اسفند ۱۴۰۳)، خبرگزاری دانشجو، <www.snn.ir/fa/news/692334 >، (دسترسی: ۱۵ اسفند ۱۴۰۳)؛ چمران، نصرالله، «شهید چمران نماد پرهیزکاری و فداکاری و یار دیرینه امام و انقلاب بود»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ حدادعادل، غلامعلی، «پیشگام جهاد خالصانه بود»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ حسینی، سید محمد، «راز نهفته نگفته باقی ماند/ نگاهی به فیلم چ»(بارگذاری: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)، سینما سینما، <www.cinemacinema.ir >، (دسترسی: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)؛ حلیمی، محمدحسین، «تصویرگر حقیقت کلمات»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ «خانه موزه دکتر مصطفی چمران گشایش مییابد» (بارگذاری: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)، خبرگزاری دفاع مقدس، <www.defapress.ir/fa/news/117373 >، (دسترسی: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)؛ خمینی، روحالله، صحیفۀ امام، تهران، ۱۳۸۹ ش؛ «دربارۀ دانشگاه» (بارگذاری: ۱۲ اسفند ۱۴۰۳)، دانشگاه شهید چمران اهواز، <www.scu.ac.ir > ، (دسترسی: ۱۲ اسفند ۱۴۰۳)؛ دولتهای ایران، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ زندگینامۀ سردار رشید اسلام، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ «سپاره کارون»، ای خون آرام باش، به کوشش سید امیر معصومی، تهران، ۱۳۷۲ ش؛ «سکوت غمگنانه»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ سهرابپور، سعید، «ابعاد ناشناخته مجاهدی پاکباز»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ شاهحسینی، حسن، «ما همه چمران بودیم»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ شوکت،حمید، جنبش دانشجویی: کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، تهران، ۱۳۹۱ ش؛ شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران، ۱۳۷۸ ش؛ صابری، مهدی و سید علیاصغر غروی، «مختصری از حیات شهید دکتر مصطفی چمران»، نک: (همین مأخذ، یزدی)؛ «صدیقه شیشهگر (مادر شهید چمران) به رحمت ایزدی پیوست» (بارگذاری: ۱۵ اسفند ۱۴۰۳)، ایرنا، <www.irna.ir/news/9752254 >، (دسترسی: ۱۵ اسفند ۱۴۰۳)؛ غفاری، محمد، «تکسوار وادی خلوص»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ فرضیان، محمد و عیسی حجت، «تأملی در مبانی نظری طراحی سه یادمان دفاع مقدس»، صفه، تهران، ۱۳۹۲ ش، شم ۱؛ کاویانی، احمد، «مخالف بنیصدر»، چمران مظلوم بود، به کوشش علی اکبری، تهران، ۱۳۸۸ ش؛ «ماجرای شهادت دکتر چمران»، اطلاعات، تهران، ۱ تیر ۱۳۶۰، شم ۱۶۴۵۸؛ مصری، مصطفی، «در آرزوی عدالت سوخت»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم ۳۷؛ معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی ایران تا پایان دوره پنجم قانونگذاری، تهران، ۱۳۷۸ ش؛ «مؤسسه فرهنگی و هنری (بنیاد) شهید چمران»، (بارگذاری: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)، چمران، <www.chamran.ir/> ، (دسترسی: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)؛ نجفپور، مجید، پرستوی دهلاویه، تهران، ۱۳۹۳ ش؛ نواب صفوی، فاطمه، «رهبری فرمودند دکتر را از برادرم بیشتر دوست دارم»، شاهد یاران، تهران، ۱۳۹۲ ش، شم ۱۰۱؛ «هرچه از انقلاب میگذرد جامعه افراد ناباب را رسوا و دفع میکند»، اطلاعات، تهران، ۳ تیر ۱۳۶۰، شم ۱۶۴۶۰؛ «یادمان شهید چمران - دهلاویه»، (بارگذاری: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)، ایسنا، <www.www.isna.ir >، (دسترسی: ۱۶ اسفند ۱۴۰۳)؛ یادنامۀ اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، تهران، ۱۳۶۱ ش؛ یزدی، ابراهیم، یادنامۀ شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، تهران، ۱۳۸۳ ش.
/ مروارید رفوگران/