به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

خون و خاک، نمایشنامه

استان خراسان جنوبی

خون و خاک، نمایشنامه

دفاع مقدسفرهنگی، اجتماعی و سیاسیتئاتر
استان خراسان جنوبی
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

خون و خاک، نمایش رادیویی با موضوع دفاع مقدس به نویسندگی سمیه محسنی نیک و کارگردانی فرشته بهمن‌زاده.

محسنی نیک در۱۳۶۱ش در بیرجند متولد شد. وی مدرک کارشناسی‌ارشد خود را در رشتة شیمی کاربردی از دانشگاه فردوسی مشهد دریافت کرده و فعالیت خود را در زمینه بازیگری تئاتر از ۱۳۸۱ش با ایفای نقش در تئاترهای دانشجویی آغاز کرد. او از ۱۳۸۹ش تاکنون همکاری‌های متعددی با رادیو خراسان جنوبی و انجمن نمایش بیرجند، به‌عنوان نویسندة نمایشنامه، بازیگر و کارگردان داشته است. محسنی‌نیک در آثار خویش همواره توجه ویژه‌ای به موضوعات مرتبط با دفاع مقدس داشته و چندین نمایشنامه دراین‌خصوص به رشته تحریر درآورده‌ است. از مهم‌ترین آنها می‌توان به نمایشنامه‌های حماسه مجنون (1396ش)، درفش پایداری (1396ش)، مردی شبیه باران (1396ش)، دکل(1397ش)، نیمة پنهان ماه (1397ش) و نامه‌های پشت خاکریز (1399ش) اشاره کرد (محسنی‌نیک).

بهمن‌زاده در ۱۳۵۹ش در شهر بیرجند متولد شد و در ۱۳۹۵ش مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتۀ روانشناسی بالینی از دانشگاه آزاد بیرجند اخذ کرد. وی از سال ۱۳۸۶ش فعالیت خود را به عنوان بازیگر، کارگردان و تهیه کننده نمایش رادیویی در رادیو خراسان جنوبی آغاز کرد. از مهمترین آثاری که بهمن زاده با موضوع دفاع مقدس کارگردانی کرده می‌توان به نمایش های خون و خاک (1391ش)، حماسۀ مجنون (1396ش) و نیمۀپنهان ماه (1397ش) اشاره کرد (بهمن‌ زاده).

در نام اثر به واژه‌های «خون» و «خاک» اشاره شده‌است. واژۀ «خون» اشاره به خون پاک شهدا دارد و واژۀ «خاک» تداعی کنندۀ خاک وطن است. علت انتخاب عنوان نمایش این است که مردم ایران در دفاع از خاک وطن جان و خون دادند اما نگذاشتند یک وجب از خاک کشورشان به تصرف دشمن دربیاید . (محسنی نیک، ؛ بهمن زاده).

داستان نمایش روایتگر وقایع سال ۱۳۶۲ ش است که نمایش رادیویی خون و خاک شامل پنج صحنه است .که داستان نمایش روایتگر وقایع سال ۱۳۸۲ ش است.  صحنه اول نمایش در کارگاه قالی‌بافی بی‌بی هاجر می‌گذرد. وی زن روستایی اهل روستای آبیز، در فاصله ۷ کیلومتری شهر حاجی آباد خراسان جنوبی است. بی بی هاجر کارگاه قالی‌بافی برای اشتغال زنان روستا دارد. گل پری که یکی از دختران روستا و نشان‌کرده یوسف پسر بی‌بی هاجر است سراسیمه با نامه‌ای که برای بی‌بی هاجر به نشانی خانه‌اش پست شده است به کارگاه قالی بافی می می‌رود. چون بی بی در خانه نبوده گل پری نامه را تحویل گرفته است . بی‌بی هاجر که منتظر نامه نبوده برایش جای سؤال است که این نامه از طرف چه کسانی و چرا پست شده است. بی‌بی هاجر با باز کردن نامه و خواندنش به محتوای نامه پی برده و همین باعث دگرگونی حال او می‌شود. بی‌بی هاجر بعد از خواندن نامه از گل پری و سایر زنان حاضر در کارگاه قول می‌گیرد که درباره دربارة نامه به یوسف حرفی نزنند (محسنی نیک).

صحنه دوم در خانه بی‌بی هاجر روایت می‌شود. شب است و بی‌بی مشغول چیدن چمدان سفر برای رفتن به خرمشهر است. یوسف که از این سفر بی‌موقع متعجب است علت سفر را از مادرش بی‌بی هاجر جویا می‌شود اما بی‌بی جز اینکه سفر یک سفر نا به هنگام و بی‌علت است هیچ پاسخی به یوسف نمی‌دهد. بعد از بگومگوهای فراوان یوسف قانع می‌شود که به همراه بی بی به خرمشهر برود (همانهمو).

صحنه سوم یکی از خیابان‌های خرمشهر است. بی‌بی هاجر به همراه پسرش سرگردان پیدا کردن نشانی مکانی هستند که نامه از آنجا پست شده است. در جریان جست‌وجو برای پیدا کردن نشانی نامه، بی‌بی هاجر و پسرش نشانی پشت نامه را از ماهی‌فروشی جویا می‌شوند و او اشاره می‌کند بنیاد شهید خرمشهر همین ساختمان روبرویی است و چون مسئولان بنیاد شهید قصد اسباب‌کشی به مکان دیگری را دارند تابلو سر در ساختمان برداشته‌ شده و همین امر بی‌بی و پسرش را سردرگم کرده است. در انتهای صحنه بی‌بی هاجر و یوسف به بنیاد شهید می روند (همانهمو).

صحنه چهارم در بنیاد شهید و اتاق حاج صادق عامری، مسئول بنیاد شهید روایت می‌شود. بی‌بی هاجر و حاج صادق عامری در گفتگو باهم خاطرات گذشته را مرور می کنند و از همین جا ماجرای نمایش به زمانی برمی‌گردد که بی‌بی هاجر و حاج صادق عامری هر دو در خرمشهر و بحبوحه جنگ در سال ۶۲ ۱۳۶۲ ش امدادگر بوده و قصد رفتن به بیمارستان صحرایی را برای آوردن زخمی‌ها داشته‌اند. دراین ‌بین شخصی به نام اسماعیل به آن‌ها نزدیک شده و کودکی در بغل دارد که وضعیتش مطلوب نیست. اسماعیل از بی‌بی هاجر و حاج صادق می‌خواهد که کودکش را به نزدیک‌ترین بیمارستان در اهواز ببرند. بی‌بی هاجر، اسماعیل و حاج صادق با آمبولانس راهی بیمارستان اهواز شده و در همین حین  مورد حملة  زمینی نیروهای عراقی قرار می-گیرند. در این میان حاج صادق و اسماعیل زخمی می‌شوند. بی‌بی هاجر کودک را برداشته و در تاریکی شب به سمت بیمارستان اهواز می رود. حاج صادق و اسماعیل به اسارت نیروهای بعثی درمی‌آیند. یوسف در این صحنه متوجه می‌شود فرزند بی‌بی نیست و همان کودکی است که توسط بی‌بی به بیمارستان رسانده شده است. فهمیدن این موضوع از سوی یوسف و واکنش منفی او پس از شنیدن این خبر، بی‌بی هاجر را که سابقة بیماری قلبی دارد روانه بیمارستان می‌کند (همانهمو).

صحنه آخر حضور بی‌بی هاجر و اصرارش برای رفتن به جادة فرعی‌ست ست که سالها پیش در آنجا به اسارت نیروهای بعثی درآمده بود. بی‌بی هاجر یوسف را قسم می‌دهد که حافظ خون پدر شهیدش باشد و ارثی که از زمین‌های پدرش به او رسیده را در راه درست استفاده کند و یوسف هم به بی‌بی قول می‌دهد در زمین‌های موروثی‌اش مدرسه بسازد. پایان نمایش با مرگ بی‌بی تمام می‌شود (همانهمو).

در نمایش خون و خاک برای ارتباط مؤثر با مخاطب از سه لهجۀ بومی خراسان جنوبی، لهجۀ جنوبی و فارسی محاوره‌ای استفاده‌ شده است. به گفتۀ نویسنده تأثیر نقش زنان در دفاع مقدس و یتیمان دوران جنگ که توسط خانواده‌های دیگر بزرگ می‌شوند و بعد به دنبال هویت خود می‌روند مهم‌ترین پیام نمایش است. همچنین جسارت و رشادت یک زن امدادگر در جبهه که به رزمنده‌های زخمی کمک می‌کند و فرزند شهیدی را نجات می‌دهد تاثیرگذارترین روایت نمایش است. نمایش خون و خاک در ارزیابی صدای استان ها نمرة بالای هفتاد را در نویسندگی، بازیگری و کارگردانی گرفته است که از نظر اداره‌کل نمایش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نمرة خوبی است (محسنی‌ نیک، ؛ بهمن‌ زاده).

نمایش رادیویی خون و خاک در ۱۳۹۱ش به سفارش و پشتیبانی سازمان صدا و سیمای خراسان جنوبی تولید شد. این اثر در استودیوی تخصصی سازمان صدا و سیمای خراسان جنوبی ضبط و در مهر ماه ۱۳۹۱ش از رادیو خراسان جنوبی پخش شد. گویندگان نمایش عبارت‌اند از: مهدی حقگو، صادق نخعی، حمید مقدوری، فاطمه زهرا روزی، علی جعفری جم. تهیه کننده و صدا برداری را نیز هانیه پیرامی بر عهده داشته است (محسنی‌ نیک).

مآخذ‌ : محسنی نیک، سمیه (نویسندۀ نمایشنامه خون و خاک)، مصاحبه با مؤلف، ۲۷ شهریور ۱۴۰۳؛ بهمن‌ زاده، فرشته (کارگردان نمایش خون و خاک) ، مصاحبه با مؤلفهمو، ۲۷ شهریور ۱۴۰۳.

/ سید علی زجاجی/

خون و خاک، نمایشنامه

شناسه مدخل۶۲۴۵۲۰
شناسه مقاله۱۵۰۹
استانخراسان جنوبی
کارگروهدفاع مقدس
گروهفرهنگی، اجتماعی و سیاسی
زیرگروهتئاتر
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر