این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
هفتاد و هفت پیروز ثامنالائمه(ع)، لشکر. از یگانهای عملیاتی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با رسته پیاده با ماموریت سرزمینی در منطقه خراسان که به طور ویژه در شکستن محاصره جزیره آبادان در جنگ عراق بر ضد ایران (31 شهریور ۱۳۵۹- 29 تیر ۱۳۶۷) نقش برجستهای داشت.
اعتمادالسلطنه پیشینه تشکیل سپاهیان نظامی در این منطقه را به دوران هخامنشیان (550 ق.م-230 ق.م) میرساند؛ علتش را هجوم همسایگان شرقی به مرزهای شرقی ایران میداند و همین سبب تشکیل یگانهای نظامی برای دفاع از آن شد. این روند تا شهادت امام هشتم شیعیان علیابن موسی(ع) (203ق/198ش) در خراسان ادامه یافت تا اینکه پس از شهادت ایشان، پاسداری از آن وظیفه مدافعان و جنگجویان خراسانی شد (ص ۱۵۹).
با آغاز حکومت صفویه (880-1114ق) مذهب رسمی ایرانیان تشیع اعلام گردید، بدین سبب انگیزه-های مذهبی نیز به آتش جنگها در این خطه، دامن زد و شهرهای خراسان بارها مورد دستاندازی کشورهای همسایه قرار گرفت. بدین شکل که هر گاه پادشاهان صفویه در مرزهای غربی وارد جنگ با امپراطوری عثمانی میشدند، طوایف ازبک، ترکمن و افغان که متحد عثمانیان بودند، به مرزهای شرقی، یعنی خراسان میتاختند. در برابرشان نیز قشون خراسان که از سواران طوایف و قبایل شهرهای مختلف بودند، به رویارویی با آنها به پا میخواستند (رامیننژاد، ج ۱، ص ۱۳). در همین زمان بود که نخستین بار نام لشکر خراسان در نامه شاه عباس صفوی (حکومت ۹۹۶- 1038ق) آورده شد (همو). در ۱۲۴۸ق و در دوره ولایت عباس میرزا (1203-1249ق) نایبالسلطنه فتحعلی -شاه قاجار ( 1185-1250ق) بر خراسان، وی ۶ فوج سرباز آماده به جنگ داشت و حقوق ۴ هزار سوارکار آن را از مالیات خراسان پرداخت میکرد (رامین نژاد، ج ۱ ص ۴۱).
پسازاین دوران با پایهریزی ارتش نوین در زمستان ۱۳۰۰ش، واحدهای مختلف نظامی خراسان با یکدیگر ادغام شدند و به سبب وسعت منطقه که از اَسترآباد (گرگان) و بجنورد در شمال استان خراسان تا دزدآب (زاهدان) در جنوبیترین ناحیه سیستان بود، لشکر ۵ شرق و با فرماندهی امیرلشکر، حسین آقاخان خزاعی در ۱۴ دی همین سال تأسیس شد (عاقلی، ص ۱۱۲-115). فروردین ۱۳۱۴ نامش لشکر ۹ شرق (علیبابایی، ص ۲۵۴-255، 264) آنگاه در ۲۸ دی ۱۳۲۱ و بر اساس فرمان عمومی ارتش به شماره ۳۴۴۵ لشکر ۸ خاور (همان، ص ۳۱۴)، در ۱۹ دی ۱۳۳۵ لشکر ۱۲ خراسان (روزنامه خراسان،۲۰ دی ۱۳۳۵)، در ۱۳۴۲ لشکر ۶ خراسان، در ۱۳۴۷ لشکر ۷۷ خراسان و سرانجام در ۱۳۶۰ لشکر ۷۷ پیروز خراسان (برای آگاهی بیشتر از علت نام پیروز ر.ک: ادامه مقاله) نامیده شد. همچنین به علت وجود حرم مطهر امام رضا(ع) و مأموریت سرزمینی لشکر در استان خراسان، نام ثامنالائمه(ع) نیز به آن اضافه شد (رامین نژاد، ج ۱، ص ۱۳-15).
سازمان لشکر:
پادگان ها و محل استقرار لشکر
ردیف تاریخ استقرار یگان جابهجا شده جابجایی و محل استقرار
1 22/4/1359 گردان ۱۲۲ پیاده قوچان به دیواندره
2 22/6/1359 گردان ۱۱۰ پیاده مشهد به کرمانشاه
3 26/6/1359 یک آتشبار از گردان ۳۸۳ توپخانه مشهد به سردشت
4 31/6/1359 گردان ۱۶۳ پیاده بجنورد به سومار
5 31/6/1359 گردان ۲۹۱ تانک و یک گروهان از گردان ۱۳۴ پیاده مشهد به دزفول
6 1/7/1359 گردان ۱۴۸ پیاده مشهد به دزفول
7 1/7/1359 تیپ ۳ مشهد مشهد به سرپلذهاب
8 27/7/1359 گردان ۱۵۳ پیاده و قرارگاه تیپ ۲ قوچان قوچان به آبادان و ماهشهر
9 27/7/1359 گردان ۲۴۶ تانک تربت جام به آبادان
10 30/7/1359 تیپ ۳ مشهد سرپلذهاب به مشهد
11 31/7/1359 گردان ۱۶۳ پیاده بجنورد به خرمشهر
12 31/7/1359 گردان ۱۲۹ پیاده قوچان به آبادان
13 24/8/1359 تیپ ۲ قوچان قوچان به آبادان
14 10/10/1359 تیپ ۳ مشهد مشهد به گیلان غرب
15 23/12/1359 قرارگاه فرماندهی لشکر ۷۷ مشهد به ماهشهر
16 9/1/1360 قرارگاه تیپ ۱ بجنورد و یگانهای تابعه بجنورد به ماهشهر
17 20/3/1360 قرارگاه تاکتیکی رده جلوی لشکر ۷۷ ماهشهر به دارخوین
18 4/7/1360 قرارگاه تاکتیکی رده جلوی لشکر ۷۷ دارخوین به حنافره
19 11/9/1360 تیپ ۱ بجنورد ماهشهر به هفتتپه
20 14/9/1360 تیپ ۱ بجنورد هفتتپه به بستان
21 15/9/1360 تیپ ۳ مشهد ماهشهر به هفتتپه
22 20/9/1360 تیپ ۲ قوچان آبادان به هفتتپه
23 25/9/1360 قرارگاه تاکتیکی رده جلوی لشکر ۷۷ ماهشهر به هفتتپه
24 14/10/1360 تیپ ۱ بجنورد بستان به هفتتپه
25 24/10/1360 تیپ ۳ مشهد هفتتپه به گیلان غرب
26 15/11/1360 تیپ ۳ مشهد گیلان غرب به هفتتپه
27 20/11/1360 تیپ ۱ بجنورد هفتتپه به بستان
28 3/12/1360 تیپ ۱ بجنورد چزابه به شوش
29 10/2/1361 قرارگاه تاکتیکی رده جلوی لشکر ۷۷ هفتتپه به شوش
30 10/2/1361 تیپ ۳ مشهد هفتتپه به چنانه
31 10/2/1361 تیپ ۱ بجنورد شوش به رقابیه
32 10/2/1361 تیپ ۳ مشهد ملحه به ابوغریب
33 28/2/1361 تیپ ۳ مشهد ابوغریب به خرمشهر
34 30/2/1361 عناصری از قرارگاه تاکتیکی رده جلوی لشکر ۷۷ چنانه به خرمشهر
35 1/3/1361 تیپ ۳ مشهد خرمشهر به ایستگاه حسینیه
36 14/3/1361 قرارگاه لشکر ۷۷ چنانه به منطقه سیدعبود
37 17/3/1361 تیپ ۱ بجنورد رقابیه به کوشک
38 17/3/1361 تیپ ۲ قوچان چنانه به منطقه سیدعبود
39 15/6/1361 تیپ ۳ مشهد ایستگاه حسینیه به پاسگاه زید
40 5/7/1361 قرارگاه لشکر ۷۷ سیدعبود به گرمدشت خرمشهر
41 3/8/1361 تیپ ۳ مشهد پاسگاه زید به ایستگاه حسینیه
42 9/10/1361 تیپ ۱ بجنورد کوشک به شلمچه
43 14/1/1362 تیپ ۲ قوچان سیدعبود به عینخوش
44 9/3/1362 تیپ ۲ قوچان عینخوش به پیرانشهر
45 28/3/1363 قرارگاه لشکر ۷۷ گرمدشت به ابوغریب
46 4/12/1363 قرارگاه لشکر ۷۷ برقازه به کیاندشت
47 19/12/1364 تیپهای ۲ و ۳ و قرارگاه تاکتیکی لشکر ۷۷ کیاندشت به شمالغرب
48 15/9/1365 تیپهای ۱، ۳ و ۴ و گد ۲۹۱ تانک فکه به غرب سومار
49 4/5/1366 تیپ ۱ بجنورد فکه به میمک
50 1366 تیپ ۲ قوچان فکه به مریوان
51 1366 تیپ ۲ قوچان مریوان به فکه
52 1/6/1370 تیپ ۳ مشهد فکه به مشهد
53 25/6/1370 گردان ۲۱۴ سوارزرهی فکه به تربت جام
54 25/6/1370 گردان ۱۴۹ تیپ ۱ فکه به تربت حیدریه
55 20/7/1371 تیپ ۴ تربت جام فکه به تربت جام
56 20/7/1371 توپخانه لشکر و گردان ۲۹۱ تانک فکه به مشهد
57 1377 گردان ۴۱۵ مهندسی و ۷۷۰ تکاور فکه به مشهد
58 1377 تیپ ۱ پیاده فکه به تربت حیدریه
مأموریتهای لشکر تا پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷:
نخستین مأموریت مهم لشکر، قشونکشی به بلوچستان و مقابله با حرکات تجزیهطلبانه دوست-محمدخان بارکزهی (بلوچ) در ۱۳۰۷ و به مدت ۶ ماه بود که با موفقیت پایان یافت (جهانبانی، ص ۳۹-41). در جنگ جهانی دوم یگانهای مختلف لشکر هنگامی که ارتش سرخ شوروی در شهریور ۱۳۲۰ از مرزهای شمالی و شمالشرقی ایران به سوی خراسان حملهور شد، در چند محور در مقابل قوای متجاوزان ایستادند. به ویژه تیپ مشهد در گردنه مزدوران (جاده سرخس) و تیپ بجنورد در گردنه غلامان (شمال بجنورد)، اما با صدور دستور «ترک مخاصمه»، لشکر به سوی تربت حیدریه عقبنشینی کرد (رامیننژاد، ج ۱، ص ۱۸۴-185).
در ۱۳۳۷ش طرح «ارتش در خدمت مردم» در یگانهای ارتش، از جمله لشکر خراسان به اجرا درآمد. در این مدت لشکر خدماتی مانند واکسیناسیون و آموزش بهداشت در روستاها، راهسازی و شهرسازی، برفروبی جادههای کوهستانی، ترویج کشاورزی و مبارزه با آفات و نمایش فیلم به مردم مناطق محروم ارائه میکرد (همان، ص ۲۸۲-283).
لشکر ۷۷ خراسان در ۱۳۴۷ش و هنگام وقوع زلزله در گناباد (جنوب استان خراسان رضوی) یگان مهندسیاش را به محل حادثه گسیل و به امدادرسانی و آواربرداری اقدام کرد و اردوگاه موقت برای اسکان زلزله زدگان ساخت (رامیننژاد، لشکرنامه، ص ۱۵۲-163). از ۱۳۴۹ش به بعد لشکر مأموریتهای نظامی از جمله؛ اعزام به منطقه جنوب اَروندرود (مرز ایران و عراق)، حفاظت از تأسیسات نفتی خوزستان، کمک به کشور پادشاهی عمان در سرکوب شورشیان منطقه ظُفار، شرکت در مانور نظامی مشترک کشورهای عضو پیمان سِنتو (پیمان بغداد که اسفند ۱۳۳۳ بین کشورهای عراق و ترکیه منعقد شد و یک سال بعد ایران، بریتانیا و پاکستان به آن اضافه شدند؛ آشوری، ص۸۹) در پاکستان، همکاری با نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل و حضور در کشورهای ویتنام و سوریه را انجام داد (رامیننژاد، ج ۱، ص ۳۰۶-320). پس از آن در تابستان ۱۳۵۷ همزمان با وقوع زلزله در طبس و گناباد که به کشته و زخمی شدن هزاران نفر از مردم و ویرانی ساختمانها منجر شد، با استفاده از تجهیزات بهداری و مهندسی به یاری آسیب دیدگان رفت، به گونهای که چند یگان مهندسی لشکر تا یک سال مشغول آواربرداری و مسطحسازی مناطق آسیبدیده بودند (همان، ج ۱، ص ۳۳۱-332).
لشکر ۷۷ در انقلاب اسلامی: این یگان به سبب داشتن افسران و درجه داران انقلابی در داخل کادر سازمانیاش، یکی از منسجم ترین لشکرهای ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در مقایسه با سایر یگانها در حوادث پیش و پس از انقلاب کمترین آسیب را متحمل گردید. نیروهای انقلابیاش پیش از پیروزی انقلاب با برقراری ارتباط با سران انقلاب در استان خراسان، زمینه را برای یک برنامه ریزی منطقی فراهم کرده بودند (سروری، ص ۹۹). پس از آنکه انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، امام خمینی (۱ مهر ۱۲۸۱ – ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) رهبر انقلاب اسلامی دستور بازگشت سربازها را به محل خدمتشان دادند. بدین ترتیب افسران انقلابی لشکر نیز با برگزاری مراسم صبحگاه به طور عملی فعالیتشان را شروع کردند. آنها با عباس واعظ طبسی (۳ تیر ۱۳۱۴- ۱۴ اسفند ۱۳۹۴؛ از انقلابیون سرشناس و نماینده رهبر انقلاب اسلامی در استان خراسان) توسط سروان سید حسام هاشمی (رئیس کمیته وقت ارتش در لشکر) در ارتباط بودند. به طوری که مهمات موجود در لشکر را با همکاری مسئول زاغه مهمات حفظ و آنگاه اقدام به سازماندهی دوباره لشکر کردند و با نیروی اندکی، همه پادگان را به کنترل خود درآوردند. پسازاین، تعداد زیادی از نیروهای لشکر به آنها پیوستند (هاشمی، ص ۷۲- ۷3).
با تعیین فرمانده لشکر توسط سید محمدولی قرنی (۱ فروردین ۱۲۹۲- شهادت ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸، نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران) و انتصاب فرماندهان تیپها وضعیت به حالت عادی درآمد (همانجا). با این اوصاف نفوذ هواداران گروههای مخالف انقلاب نسبت به دیگر پادگانهای ارتش، کمتر و سربازخانههای لشکر از تامین کافی برخوردار بود. به همین سبب پس از پیروزی انقلاب اسلامی فاصلهای بین آموزشها ایجاد نشد و یگانها، توان رزمی نسبی خود را حفظ کردند. به همین علت بود که لشکر ۷۷ از نخستین روزهای ۱۳۵۸ش در تامین امنیت داخلی کشور نقش آفرینی کرد. به طوری که در ناآرامیهای قومی شهرهای گنبد (شرق استان گلستان) و تربت جام (جنوب شرق استان خراسان رضوی) با حضور به موقعاش به همراه نیروهای انتظامی نا آرامیها، فرونشست. همچنین با افزایش تحرکات تجزیهطلبانه در استان کردستان، از ۲۸ شهریور ۱۳۵۸ تا ۱ شهریور ۱۳۵۹ هفت گروه رزمی که با آتشبار توپخانه تقویت شده بودند، برای مبارزه با آنها به استانهای آذربایجان غربی و کردستان از جمله شهرهای سردشت، بانه، کامیاران، دیواندره و سنندج فرستاد (سروری، ص ۹۹). به دنبال آن در پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ هنگامی که عملیات طبس، موسوم به پنجه عقاب توسط ارتش آمریکا (نیروهای دلتا) برای آزادسازی گروگانهایش انجام شد (برای آگاهی از این واقعه ر.ک: آقایی، از ص ۱۸ به بعد؛ کیهزا، ص ۲۹-171)، یگانهایش را برای جلوگیری از حمله دوباره آنها به محل فرود هواپیماها و بالگردهای نیروهای آمریکایی در صحرای طبس فرستاد و پس از آن اقدام به جمعآوری تجهیزات باقی مانده کرد (حسینی، ص ۳۲۱).
لشکر ۷۷ تا قبل از آغاز جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ش در شهرهای مشهد، قوچان، بجنورد استقرار داشت؛ اما چند یگانش در کرمانشاه، سنندج، اهواز، صالحآباد و ایلام، پاطاق (واقع در غرب شهر سرپل ذهاب) و مریوان بودند که در هر یک از این مناطق یک گردان را فرستاده همچنین یک گردان توپخانه به همراه یک آتشبار در خرمشهر و یک گروهان تانک در کرمانشاه گسیل کرده بود (همانجا).
با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، لشکر ۷۷ برای مقابله با تهاجم انجام گرفته از استان خراسان حرکت و به مناطق غرب و جنوب غرب کشور رفت. این مأموریتها نزدیک به ۱۸ سال طول کشید که ۸ سال از آن با جنگ مستقیم، ۴ سال با وضعیت «نه جنگ و نه صلح» و ۶ سال پایانی نیز در حراست از مرزهای کشور و مینروبی مناطق مرزی همراه بود (حسینی، ج ۲، ص ۳۰-34).
لشکر در دفاع مقدس: ارتش بعث عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با حمله سراسری و تجاوز به ایران آغازگر جنگی شد که هشت سال به طول انجامید (معین وزیری، ص ۴۷؛ سامرایی، ص ۲۲۲) و برای رسیدن به اهدافش از ۵ محور زمینی به خاک ایران هجوم آورد. نیروهای مسلح ایران برای دفاع در مقابل تجاوز انجام گرفته و سازماندهی نبردها و یگانهای خود، مرز مشترک با کشور عراق را به ۳ جبهه تقسیم کردند؛ الف) جبهه جنوبی که از جزیره آبادان در جنوب استان خوزستان آغاز و تا دهلران واقع در جنوب استان ایلام ادامه داشت. ب) جبهه میانی شامل شهر مهران در غرب استان ایلام و مناطق مرزی استان کرمانشاه با عراق. ج) جبهه شمال غربی شامل مرز مشترک ۲ استان کردستان و آذربایجان غربی با عراق تقسیم کردند (حسینی، ص ۱۳ مقدمه؛ همانجا، پاورقی۱).
لشکر ۷۷ از نخستین روزهای تجاوز ارتش عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و حتی پیش از آن تعدادی از یگانهایش را به مناطق عملیاتی در سه جبهه گفته شده، گسیل و تا پایان جنگ در بسیاری از نبردهای آفندی و پدافندی شرکت کرد (ر.ک: ادامه مقاله). به طور کلی این لشکر در ۳۶ عملیات آفندی و پدافندی شرکت مستقیم و یا پشتیبانی کننده داشت (رامیننژاد، ج ۸، ص ۵۶).
نبردهای لشکر۷۷ در جبهه جنوبی: با آغاز جنگ لشکر، اقدام به گسیل یگانهایش به جبهه جنوب کرد (رامیننژاد، ج ۸، ص ۵۶) در ۸ مهر ۱۳۵۹ یک گروه رزمی شامل گردان ۲۹۱ تانک، یک گروهان از گردان ۱۳۴ پیاده و یک گردان از رزمندگان داوطلب را به خوزستان و گردان ۱۴۸ پیاده را به سوی دزفول حرکت داد. نوزدهم همین ماه به تیپ ۲ ابلاغ کرد که یک گروه رزمی شامل ۱ گردان پیاده و ۱ آتشبار توپخانه را با سازمان و تجهیزات کامل به منطقه جنوب غرب کشور بفرستد. در ۲۳ نیز گردان ۱۵۳ پیاده، ۱ گروهان تانک از گردان ۲۴۶ زرهی و یک آتشبار ۱۰۵ میلی متری توپخانه از گردان ۳۶۸ توپخانه به فرماندهی سرهنگ منوچهر کهتری به منطقه عملیاتی جنوب گسیل کرد (سروری و جاودانی، ص ۴۲). از آنجا که دیگر یگانهای لشکر در مناطق گوناگون جبهههای جنگ پراکنده بودند (ر.ک: مطالب پیشین؛ سروری و جاودانی، ص ۱۰۱). از این رو، بر اساس دستور نیروی زمینی ارتش، همه واحدهای لشکر میبایست تا دهه سوم اسفند ۱۳۵۹ به جبهه جنوب انتقال و در آنجا تمرکز یابند. بدین ترتیب تا پایان اسفند ۱۳۵۹ بیشتر یگانهای لشکر در مناطق عملیاتی به ویژه اطراف آبادان، ماهشهر و خرمشهر مستقر شدند (هماندو، ص ۱۰۱-102). اما تا قبل از تجمع لشکر در جبهه جنوب یگانهای حاضر در مناطق مختلف این جبهه چند نبرد آفندی و پدافندی را انجام دادند که با استقرار کامل لشکر در جنوب این نبردها گستردهتر، سازمان یافتهتر و بزرگتر انجام گرفت (برای آگاهی از نبردهای لشکر ر.ک: ادامه مقاله).
پدافند در تپههای اللهاکبر: ارتفاعات اللهاکبر در شمال شرقی جاده بستان - سوسنگرد از نخستین روزهای جنگ به عنوان عارضهای حساس مورد توجه ارتش عراق بود. لشکر در ۳ مهر ۱۳۵۹ با گروه رزمی ۱۴۸ خود که تحت امر تیپ ۳ لشکر ۹۲ خوزستان قرار داشت، در عملیات پدافند از این ارتفاعات شرکت کرد؛ اما این ارتفاعات در ۴ مهر ۱۳۵۹ به تصرف نیروهای عراقی درآمد (پورجباری، ج ۱، ص ۱۳۶-137).
نبرد پای پل کَرخه: با نامهای دیگر پل نادری و جسر نادری؛ در ۲۲ مهر ۱۳۵۹ ارتش بعث عراق با حدود ۱۰۰ دستگاه تانک از سهراه قهوهخانه در ۳۴ کیلومتری غرب شهر اندیمشک به سوی پل نادری (20 کیلومتری جاده اندیمشک- دهلران و بر روی رودخانه کرخه؛ اطلس راهها، ص۵۹) حرکت و تا ۲ کیلومتری آن پیشروی کرد؛ اما با مقاومت نیروهای خودی، دوباره ۸ کیلومتر عقبنشینی کرد و در سهراهی قهوهخانه مستقر شد. روز بعد، یگانهای لشکر به همراه دیگر یگانهای موجود در منطقه، پس از اجرای آتش تهیه، به سوی مواضع عراق حرکت کردند اما پس از چندی، ناچار به عقبنشینی شدند (حسینی، ج ۱، ص ۱۳۴-135؛ کریمی، سروقامتان ...، ص ۱۶۶-167). در این نبرد، تعدادی از نیروهای لشکر از جمله ۷ افسر و ۷ درجهدار به شهادت رسیدند (امینتارخ، پیشینه...، ص ۱۲۷-123؛ لشکر ...، ج ۴، ص ۷۲).
نبرد تپهچشمه (کرخه): این تپه کوچک و منفرد در جنوب ارتفاعات سپتون (غرب اندیمشک) قرار دارد و برای دیدهبانی مناسب است. ارتش عراق برای تسلط منطقه بر روی این تپه نیرو مستقر کرده بود (سپاه پاسداران...، اطلس راهنما- ۸، ص۷۲). لشکر ۷۷ در این نبرد با استعداد یک گروه رزمی شامل: گردان ۲۹۱ تانک، یک گروهان از گردان ۱۳۴ پیاده و یک گروهان مهندسی که زیر امر لشکر ۲۱ حمزه بود، شرکت کرد. منطقه نبرد در غرب شوش و دزفول، درآبادی علیگرهزد و غرب پل کرخه بود. نبرد ۳ بامداد ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ آغاز شد و رزمندگان ایرانی توانستند، تپه چشمه را آزاد کنند (لشکر...، ج ۴، ص۷۱).
نبرد کوی ذوالفقاریه: در این نبرد لشکر ۷۷ با گردان ۱۵۳ در نزدیکی کوی ذوالفقاریه (جنوب شهر آبادان) و حوالی پاسگاه ژاندارمری خسروآباد (در میانه جزیره آبادان) با نیروهای عراقی درگیر که به جنگ تنبهتن نیز کشیده و فرمانده نیروهای عراقی به ضرب سرنیزه کشته شد. در این درگیری که ۲ روز به طول انجامید، ۱۸ نفر از رزمندگان گردان ۱۵۳ تیپ ۲ قوچان از جمله ستواندوم علی احمدلو (فرمانده گروهان)، ستواندوم رضاقلی نیکوکار (فرمانده گروهان)، ستواندوم وظیفه حمید والادوست و استواریکم جبار حسینزاده به شهادت رسیدند، نیروهای دشمن نیز با به جای گذاشتن ۳۰۰ کشته و ۱۴ اسیر، به غرب رودخانه بهمنشیر عقب نشینی کردند (سروری و جاودانی، ص ۵۴-55؛ اعوانی، ص ۴۵-85، رامیننژاد، فرمانده ...، ص ۷۶-83).
نبرد سوسنگرد: لشکر۷۷ به همراه دیگر نیروهای ایرانی با هدف شکستن محاصره شهر سوسنگرد و برقراری امنیت در جاده اهواز، حمیدیه و سوسنگرد، از ۲۶ تا ۲۸ آبان ۱۳۵۹ این نبرد را اجرا کردند. تیپ ۲ زرهی و گروه رزمی ۱۴۸ پیاده لشکر به فرماندهی سرگرد علیاصغر اُسلوبی، در این نبرد شرکت داشتند و توانستند بخش عمده شهر سوسنگرد را آزاد کنند. نیروهای ارتش عراق با دادن ۷۵۰ کشته و مجروح، ۱۵ کیلومتر مجبور به عقب نشینی شدند و بیش از ۴۰ دستگاه تانک و چند قبضه توپ از آنها منهدم شد (امین تارخ، پیشینه...، ص ۱۳۸-139). به دنبال آن در سحرگاه ۲ آذر ۱۳۵۹ نیروهای عراقی بار دیگر به منظور اشغال شهر و تصرف جاده سوسنگرد، به این شهر حمله کردند که با مقاومت نیروهای لشکر و دیگر یگانها مواجه و مجبور به عقبنشینی و ۳۲ دستگاه تانک، ۶ عراده توپ و ۱۴ خودروشان منهدم شد (همان، ص ۱۴۳-144).
نبرد عاشورا: این نبرد در ۲۸ آبان ۱۳۵۹ و با هدف کاهش توان رزمی ارتش عراق و آزادسازی بخش-هایی از مناطق اشغالی، در منطقه سومار (جنوب غرب استان کرمانشاه) به اجرا درآمد (برای آگاهی از این نبرد ر.ک: حسینی، نبرد های صحنه عملیات غرب، ص۲۸۳ ۲۹۰). یک گردان از لشکر ۷۷ که تحت امر لشکر۸۱ بود، با نیروهای دیگر در ساعت ۵:۳۰ به مواضع عراق حمله و ارتفاعات «بند پیرعلی» و «ساراتها» را تصرف کردند و تا نزدیکی ارتفاعات مرزی پیش رفتند اما نتوانستند به تمامی اهداف ممکن برسند. در این نبرد، یک گردان از تیپ ۲۹ و ۲ گردان تانک نیروهای عراقی به طور کامل منهدم و ضایعاتی به میزان ۶۰ تا ۷۰ درصد به گردان ۴ تیپ ۳۲ نیروهای مخصوص عراق وارد آمد (رامیننژاد، ج ۲، ص ۵۸).
تک فریب در جبهه فارسیات: لشکر ۷۷ به منظور فریب نیروهای ارتش عراق در ۱۵ دی ۱۳۵۹ با گردان ۲۹۱ تانک و یک گروهان پیاده از گردان ۱۳۴ تیپ ۳ لشکر در فارسیات (روستایی از توابع بخش سویسه شهرستان کارون در جنوب غرب اهواز) این تک را انجام دادند. یگانهای لشکر با عبور از رودخانه کارون تا ۴ کیلومتری پادگان حمید (حدود۳۲ کیلومتری جاده اهواز- خرمشهر) پیش رفتند؛ اما به علت ناموفق بودن حمله لشکر ۱۶ زرهی، ادامه نبرد متوقف شد. در این نبرد استواریکم غلامعلی حسینزاده نیز به شهادت رسید (لشکر ...، ج ۴، ص ۷۳).
نبرد توکل: لشکر ۷۷ در ۲۱ دی ۱۳۵۹ با بهکار گیری تیپ ۲ قوچان، گروه رزمی ۲۴۶ تانک و چند یگان دیگر از ارتش و سپاه به فرماندهی سرهنگ منوچهر کهتری در منطقه فیاضیه (شرق جزیره آبادان) و به منظور پاکسازی جاده آبادان- ماهشهر، این نبرد را اجرا کرد. با آغاز نبرد، یگانها به خوبی پیشروی کردند اما با ورود تیپهای احتیاط عراق، پاتکهایشان شروع شد و موفقیتهای به دست آمده از دست رفت (برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسینی، ارتش جمهوری اسلامی ...، جلد سوم، ص ۱۹۵-207؛ امینتارخ، پیشینه...، ص ۱۵۲). شهدای شاخص لشکر در این نبرد، سرهنگدوم سیدکاظم نسطورفر (فرمانده گردان) و ستواندوم محمدعلی جعفری (فرمانده گروهان) بودند (سروری و جاودانی، ص ۵۷-58).
نبرد میدان تیر آبادان (مَدَن): گردانهای ۱۴۸ پیاده به فرماندهی سرهنگ علیاصغر اسلوبی، گردان ۳۸۳ توپخانه لشکر با همکاری سپاه پاسداران آبادان، در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۰ این نبرد محدود را در میدان تیر آبادان و در منطقه ذوالفقاریه انجام دادند و مواضع عراق را در خط مقدم به تصرف درآوردند (همان، ص ۱۰۶-107).
احداث جاده وحدت: مهندسی رزمی لشکر ۷۷ خراسان به فرماندهی سرهنگ محمودی با همکاری جهاد سازندگی استان فارس به منظور تدارک بهتر، عبور و مرور سریع و بدون خطر نیروها و خودروهای نظامی از پشت جبهه به مناطق آبادان، این جاده را احداث کردند که از اهمیت ویژهای برخوردار بود؛ زیرا که از نخستین روزهای جنگ، قسمتهایی از جاده اصلی آبادان- اهواز در اشغال ارتش عراق و در تیررسش قرار داشت؛ از این رو، لشکر در اوایل تابستان ۱۳۶۰ اقدام به احداث جاده جدیدی در پشت خطوط دفاعی کرد که در اوایل مرداد ۱۳۶۰ به اتمام رسید و نامش را «جاده وحدت» گذاشتند (همان، ص ۱۰۸).
نبرد فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا: با نام دیگر نبرد دارخوین، پس از نبرد میدان تیر آبادان (ر.ک: مطالب پیشین) و هنگامی که بحران سیاسی داخلی ایران به اوج خود رسیده بود، اجرا شد و به علت تاثیرش در شکستن محاصره آبادان (ر.ک: ادامه مقاله) یکی از نبردهای مهم آفندی ایران عنوان گردیده است (ر.ک: سپاه پاسداران...، مرکز مطالعات...، نبردهای شرق کارون، ص ۱۳۱). هدفش نیز تصرف آبادی سلمانیه (27 کیلومتری شمال شرق آبادان؛ اطلس راههای ایران، ص ۸۵) و عقب راندن نیروهای عراق به غرب کارون بود (حسینی، ج۳، ص ۲۳۸؛ امین تارخ، پیشینه...، ص ۱۵۹).
لشکر۷۷ طرح نبردی را با نام امام حسین(ع) اول خرداد ۱۳۶۰ از فرماندهان سپاه پاسداران دریافت، سپس رکن سوم لشکر طرح را تکمیل و به نیروی زمینی ارسال کرد. بدین ترتیب دومین تک محدود که به پیشنهاد سپاه پاسداران مستقر در دارخوین تهیه شده بود با استعداد یک گردان از سپاه، توپخانه لشکر، هوانیروز ارتش، گروه رزمی ۲۱۴ زرهی و یک گروهان از گردان ۱۰۷ ژاندارمری همچنین یگان هایی از گردان ۲۹۱ تانک در ۳:۴۰ بیست و یکم خرداد همان سال آغاز شد (همو؛ سروری و جاودانی، ص ۱۱۳) بدین منظور قرارگاه تاکتیکی لشکر یه فرماندهی رئیس ستاد از ماهشهر به دارخوین تغییر کرد (حسینی، ج ۳، ص ۲۳۴). در این طرح غافلگیرانه لشکر با نگرشی خاص آتش سنگین و متنوعی را پیش بینی کرده بود (سروری و جاودانی، ص ۱۱۴). لشکر ۷۷ و نیروهای سپاه پاسداران پنج روز بعد موفق شدند مواضع تصرف شده را تحکیم کنند. در نتیجه نبرد در ۲۶ خرداد پایان یافت (حسینی، ج۳، ص ۲۳۹).
نبرد جاده آبادان- ماهشهر: قرارگاه عملیاتی لشکر، ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ نبردی را برای بازپسگیری جاده ماهشهر به آبادان به اجرا درآورد. در این نبرد تیپ ۱ لشکر به همراه یگانهای دیگر نیروی زمینی ارتش و سپاه حضور داشتند. این نبرد یک روز به طول انجامید و دشمن از قسمتی از جاده ماهشهر- آبادان به عقب رانده شد (همان، ص ۱۱۸).
نبرد ثامن الائمه(ع): محاصره آبادان از شرق کارون و استمرار تهدید اشغال آن از سوی ارتش عراق از جنبههای مختلف سیاسی و نظامی بسیار خطرناک بود. عراق در صورت تصرف جزیره آبادان که از موقعیت راهبردی و منحصر به فردی برخوردار بود، بر اروندرود و شمال خلیج فارس مسلط میشد. حساسیت و اهمیت این مسئله سبب شد که نگرانی شدیدی در مقامات سیاسی و نظامی بهوجود آید تا آن که امام خمینی(ره) خطاب به مسئولان سیاسی و نظامی دستور داد: «من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود... باید این حصر شکسته بشود» (صحیفه، جلد ۱۳، ص ۳۱۷ – ۳۳۶) برای اجرای این نبرد، سپاه پاسداران طرحی به نام «حمزه سیدالشهدا» ارائه و لشکر با تکمیلش آن را در جلسه شورای عالی دفاع با نام «ثامنالائمه(ع)» به تصویب رساند (سپاه پاسداران...، مرکز مطالعات...، نبردهای شرق کارون، ص ۱۷۳).
منطقه نبرد وسعتی بیش از ۱۳۰ کیلومترمربع داشت که از شمال به روستای محمدیه (بین روستای مارد و سلمانیه)، از جنوب به شهر آبادان، از شرق به جاده آبادان- ماهشهر و از غرب به رودخانه کارون محدود میشد (سپاه...، اطلس آبادان...، ص ۱۱۲؛ نقشه ۱:۲۵۰۰۰۰). استعداد ارتش بعث عراق در شرق کارون تا اواخر خرداد و اوایل شهریور ۱۳۶۰ حدود یک لشکر تقویت شده برآورد شد (سروری و جاودانی، ص ۱۷۳). با این شرایط فرماندهان ایرانی برای اجرای نبرد و حمله به خطوط دفاعی عراق نیاز به ۲۶ گردان داشتند (همان، ص ۱۷۵) این گردانها از لشکر ۷۷، سپاه پاسداران، سه گردان تانک از لشکر ۱۶ و ۹۲ زرهی، گروه رزمی ۳۷ زرهی ارتش و گردان ۱۰۷ پیاده ژاندارمری تأمین شد. همچنین پنج گردان توپخانه لشکر ۷۷ و دو گردان کاتیوشا ۱۲۲ م.م و کالیبرهای دیگر از گروههای ۱۱، ۲۲، ۳۳ و ۴۴ توپخانه، پشتیبانی آتش نیروهای عمل کننده را بر عهده داشتند (همان، ص ۱۷۶).
نبرد در نخستین دقایق بامداد ۵ مهر ۱۳۶۰ و با غافلگیری ارتش عراق در سه محور دارخوین، فیاضیه و ذوالفقاریه آغاز شد.
الف) محور ذوالفقاریه: اولین یگانی که به مواضع دشمن در محور ذوالفقاریه تاخت، گردان ۱۳۶ پیاده از تیپ ۱ بجنورد بود. تیپ ۱ لشکر ۷۷ در این محور از دو محور فرعی (جاده ماهشهر- آبادان و جاده آبادان- اهواز) برای تصرف و انهدام مواضع ارتش بعث به خطوط دفاعی آنان حمله کرد. لشکر ۷۷ به همراه سایر نیروها در محور فرعی دوم، با مقاومت جدی نیروهای عراقی روبه رو شد اما توانست خاکریزهای دفاعی را در شمال جاده ماهشهر - آبادان تصرف و تأمین کند (تقویم تاریخ...، ص ۱۴۵؛ حسینی، ص ۲۷۱). نخستین هدف واسطه جاده ماهشهر- آبادان که حدود یک سال در اختیار نیروهای بعثی بود، توسط گردان ۱۳۶ پیاده آزاد شد. در محور دوم و نزدیک جاده آبادان - اهواز به خاطر مینهای کاشته شده، حرکت نیروها کند بود و به این دلیل، یک تیم از طریق مهندسی لشکر برای خنثیسازی به منطقه اعزام شد. پس از آن نیروهای لشکر به حفظ مواضع تصرف شده پرداختند (سروری و جاودانی، ص ۱۹۲-194).
ب) محور فیاضیه: تیپ ۲ لشکر ۷۷ به عنوان تلاش اصلی به همراه گردانهای سپاه، حمله به مواضع ارتش بعث عراق را به اجرا درآوردند. مواضع مستحکم عراق با توجه به نزدیکی آن به پل حفار، در سه رده با جهت شمال به جنوب بود. این محور به سه محور فرعی شمالی؛ در حاشیه رودخانه کارون، جنوبی حدفاصل جاده اهواز- آبادان و میانی تقسیم شده بود. با شروع نبرد، لشکر و دیگر گردانهای موجود در محورهای جنوبی و شمالی به نخستین خاکریز یورش بردند. در این زمان به علت برخورد نیروهای محور میانی با میدان مین و مقاومت شدید دشمن، روند نبرد کاهش یافت. در این شرایط، فرماندهان با تمرکز بر جناح راست و پیشروی در امتداد جاده آبادان- اهواز، مقاومت دشمن را در هم شکستند (سروری و جاودانی، ص ۲۳۷-239).
از آنجا که با سقوط پل، راه دشمن برای عقبنشینی و نجات نیروهایش از دست میرفت، لذا با تمام توان برای حفظ آن تلاش میکرد؛ اما نیروهای ایرانی از سمت جنوب شرقی به پل حفار نزدیک شدند و در ادامه، نیروهای جناح راست با نیروهای محور دارخوین الحاق کردند (همان، ص ۲۴۰-243).
ج) محور دارخوین: در این محور نیروهای عراق در سه خط پدافندی با آرایش جنوب به شمال خط دفاعی تشکیل داده بودند. تیپ ۳ لشکر ۷۷ و دیگر نیروهای ایرانی از دو محور فرعی محمدیه، از روبرو به خط اول و محور نهر شادگان و از پهلو به خط سوم دشمن هجوم بردند. در محور شادگان رزمندگان با انهدام نیروهای خط سوم دشمن خود را به جاده اهواز آبادان رساندند و با ادامه پیشروی به ساحل شرقی کارون دست یافته و عقبه عراقیها را بستند (فرودی، ص ۲۹). ساعت ۵ صبح، تیپ ۳ مشهد گزارش داد که نیروهای دشمن به طرف پل قُصبه (از پلهای مهم رود کارون) در حال عقب نشینی هستند (سروری و جاودانی، ص ۲۲۳). در محور شمالی نیز نیروهای ایرانی در ساعت ۹:۳۰ موفق شدند به هدف اصلی نزدیک شوند (حسینی، ص ۲۷۱).
ارتش عراق هنگام آگاه شدن از حمله رزمندگان اسلام اقدام به شلیک گلولههای روشن کننده (منور)، تیراندازی با تیربار و شلیک آتش توپخانه کرد، توپخانه لشکر نیز با اجرای آتش ضدآتشبار، از شدت آتش توپخانه عراق کاست (سروری و جاودانی، ص ۲۲۳).
سرانجام ۱۸:۲۰ ششم مهر ۱۳۶۰ نبرد ثامنالائمه(ع) بعد از ۴۲ ساعت با موفقیت به پایان رسید و جزیره آبادان پس از ۳۴۹ روز از محاصره خارج شد (حسینی، ص۲۸۲) و جادههای مهم آبادان- اهواز، ماهشهر - آبادان بازگشایی و ساحل شرقی کارون تأمین شد (افشردی، ص ۳۹). پس از آن یگانها به پاکسازی منطقه و جمعآوری اسیران پرداختند (سروری و جاودانی، ص ۱۶۹-220). فرماندهان ارشد ارتش در پیشاپیش رزمندگان به سوی محل استقرار اسیران حرکت کردند و سرهنگ جوادی به زبان عربی برای اسیران عراقی سخنرانی کرد. پس از پایان سخنرانی، اسیران عراقی شعار اَلمُوت لِصَدام (مرگ بر صدام) دادند. سپس فرماندهان ارتش و مسئولین سپاه و بسیج در کنار یکدیگر به صف ایستادند و سربازان اسیر عراقی از مقابل آنان رژه رفتند (رامین نژاد، ج ۲، ص ۹۱-93). در پی انجام موفقیتآمیز نبرد ثامنالائمه(ع) معاونت عملیات و اطلاعات نیروی زمینی ارتش در نامهای رسمی لقب پیروز را به لشکر ۷۷ اعطا کرد (ستاد نزاجا، نامه، بش). سپس فرماندهان عالیرتبه با ارسال تلگرافی خبر پیروزی را به امام خمینی(ره) مخابره کردند. ایشان به اسم ملت بزرگ ایران از رزمندگان دلیر ارتش، سپاه و دیگر قوای مسلح تشکر کردند (ر.ک: صحیفه، ج ۱۵، ص ۲۵۴-255).
خسارات وارده به دشمن در این نبرد شامل: انهدام ۲ فروند هواپیما، ۱ فروند بالگرد، ۹۰ دستگاه تانک و نفربر، ۱۰۰ دستگاه خودرو و ۴۰ دستگاه ماشین آلات مهندسی بود. همچنین ۱۶۰ دستگاه تانک و نفربر، ۱۵۰ دستگاه خودرو، ۵ قبضه توپ صحرایی به غنیمت گرفته شد (فرودی، ص ۳۱).
در این نبرد ۱۳۷ تن از نیروهای لشکر ۷۷ شامل ۷ افسر، ۹ درجهدار و ۱۲۱ سرباز به شهادت رسیدند که یکی از کم تلفاتترین نبردهای دوران جنگ محسوب میشود. از شهدای این نبرد می-توان به سرهنگ پرویز حبرانی (فرمانده گردان ۱۱۰ پیاده)، ستوانیکم وظیفه عبدالله سوداگران، ستوانیارسوم حاتم زارع مودی، استواردوم حیدرعلی فیروزه، گروهبانیکم امیرارسلان احمدی، گروهباندوم سیدمحمد حسینیفرد و سرباز اسدالله بیدخوری اشاره کرد (سروری و جاودانی، ص ۲۴۵-249).
نبرد طریقالقدس یا کربلای ۱: لشکر ثامنالائمه در این نبرد در قرارگاه عملیاتی جنوب سازماندهی و در ۸ آذر ۱۳۶۰ با بهکارگیری تیپ ۱ شامل گردانهای ۱۰۴ پیاده، ۲۴۶ تانک و گردان ۳۶۸ توپخانه وارد عمل شد. هدف نبرد بازپسگیری شهر بُستان و حاشیه شمالی رودخانه نیسان؛ زمانش۳۰ دقیقه بامداد ۷ آذر ۱۳۶۰ و رمزش «یا حسین(ع)» که در سه محور طراحی شده بود. (برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسیتی، ج۳، ص ۱۸۷- 218). تیپ ۱ لشکر توانست در این نبرد مناطق شمالی شهر بُستان را پس از ۱۵ ماه اشغال، آزاد و پاکسازی کند (امینتارخ، پیشینه...، ص ۱۹۰). از جمله شهدای لشکر میتوان از گروهبانسوم مجید اسماعیلی مقدم، سرباز محمدرضا بوکایی و سرباز خلیل توحیدی نام برد (رامین نژاد، ج ۲، ص ۱۰۲-104).
نبرد تنگ چزابه (امام علی(ع)): این تنگ در ۶ کیلومتری شمال غربی شهر بستان قرار دارد و عرض مفیدش از ۲۰۰ تا ۱۵۰۰ متر متغیر است و به علت قرارگیری در بین هور و تپههای رملی و مسیر دستیابی به شهرهای بستان، سوسنگرد و العماره عراق از مناطق راهبردی غرب استان خوزستان محسوب میشود (حبیبی، ص ۱۷؛ ر.ک: نقشه).
ارتش عراق با افزایش تحرکاتش در منطقه چزابه احتمال حمله به این منطقه را برای فرماندهان ایرانی افرایش و برای مقابله با آن نیروی زمینی به لشکر ۷۷ دستور داد برای تقویت مواضع نیروهای ایران، به منطقه چزابه حرکت کند؛ اما فقط تیپ ۱ پیاده به منطقه مورد نظر رفت. در این زمان عراق به منطقه چزابه حمله کرد که با مقاومت نیروهای لشکر ۱۶ زرهی قزوین و تیپ ۱۴ امام حسین(ع) سپاه پاسداران و حضور به موقعِ لشکر ۷۷ خراسان ناکام ماند. نبرد امام علی(ع) در ۱۵ اسفند ۱۳۶۰ به پایان رسید (همان، ج ۲، ص ۱۰۵-106؛ امین تارخ، پیشینه...، ص ۲۱۲-213). پس از آن تعدادی از رزمندگان لشکر ۷۷ که در این نبرد شرکت کرده بودند، اواخر اسفند ۱۳۶۰ با امام خمینی رهبر انقلاب دیدار کردند (صیاد شیرازی، ص ۲۵۸-260).
نبرد فتحالمبین یا کربلای ۲: این نبرد یکی از بزرگترین نبردهای جنگ عراق بر ضد ایران بود که با شرکت نیروی زمینی ارتش، سپاه پاسداران، نیروهای بسیج مردمی، جهاد سازندگی و پشتیبانی نیروی هوایی از ۲ فروردین ۱۳۶۱ به مدت ۸ روز و ۴ مرحله در منطقه عمومی دزفول- شوش انجام گرفت. این نبرد را قرارگاه مشترک کربلا در قالب چهار قرارگاه قدس، نصر، فتح و فجر فرماندهی میکرد (معینوزیری، ص ۱۳؛ برای آگاهی از این نبرد ر.ک: همو، صفحات مختلف).
لشکر پیروز ۷۷ پس از نبرد تنگ چزابه (ر.ک: مطالب پیشین) بازسازی یگانها را آغاز کرد و برای جبران کمبود نیروهایی که در این نبرد به شهادت رسیده بودند، حدود ۲۰۰ نفر از نیروهای پایور و وظیفة نیروی هوایی ارتش را به صورت داوطلبانه به لشکر ملحق و با برنامههای فشردة آموزشی جهت اجرای نبرد فتحالمبین آماده کرد (صیاد شیرازی، ص ۲۵۸-260). لشکر بر اساس طرح مانور نبرد در قرارگاه فجر سازماندهی گردید. این قرارگاه به قرارگاههای فرعی؛ فجر ۱شامل تیپ ۱ پیاده بجنورد و تیپ ۳ سپاه پاسداران، فجر ۲ با سازمان رزم تیپ ۲ پیاده قوچان و تیپ ۱۷ سپاه قم و فجر ۳ شامل تیپ ۳ مشهد و تیپ ۳۳ المهدی تقسیم شده بود. واحدهای توپخانه لشکر نیز در این نبرد شرکت داشتند (صدیقزاده، ص ۳).
نبرد ۱:۳۰ بامداد ۲ فروردین ۱۳۶۱ با پیشروی بیسروصدا و غافلگیرانه نیروها به اجرا درآمد. روز ششم، تغییراتی در نحوه آرایش نظامی نیروهای عمل کننده صورت گرفت و دشمن در نهایت غافلگیری از پشت مورد حمله واقع شد. نیروهای لشکر به طرف تپه رادار (سایت ۴) و سایت ۵ پیشروی و پل رفائیه را نیز تصرف کردند (سروری و جاودانی، ص ۲۱-62). پس از آن در ۹ فروردین ۱۳۶۱ مسئولیت دفاع از مناطق آزاده شده به لشکر واگذار شد. شهدای لشکر در این نبرد ۱۱ افسر کادر، ۳۳ درجهدار کادر، ۴ افسر وظیفه، ۶ درجهدار وظیفه، ۳۲۸ سرباز و یک دانش آموز نظامی تحت تعلیم بود (هماندو، ص ۶۳).
نبرد امیرالمؤمنین(ع): لشکر ۷۷ و چند یگان سپاه برای این نبرد قرارگاه مشترک فجر را تشکیل دادند و همزمان با مرحله اول نبرد کربلای ۳ (ر.ک: ادامه مقاله) ساعت ۳:۴۵ برای تصرف ارتفاع ۱۸۲ و شیخ قندی (شرق فَکه) حمله را با رمز یا «علی(ع) مدد» آغاز کردند. هدف نبرد نیز درگیر کردن یگانهای عراق و جلوگیری از تقویت یگانهایش در منطقه بیتالمقدس بود. لشکر به همراه نیروهای سپاه با وجود ۶ روز نبرد و وارد کردن تلفات، نتوانست موفق شود و دستیابی به اهداف به روز هفتم کشیده شد. در این روز لشکر پس از بازنگری در سازمان رزم و طرحهای عملیاتی و هماهنگی با یگان-های سپاه، مرحله تکمیلی را در ۲:۲۰ بامداد اجرا کرد و با حمله به مواضع و بستن پشت جبهه نیروهای عراق؛ از دو سمت آنها را مورد یورش قرار داد و توانست با کمک نیروهای سپاه منطقه شیخ قندی را پاکسازی و حدود ۷۹۰ تن را اسیر کند (امین تارخ، پیشینه...، ص ۲۰۸-210).
نبرد بیتالمقدس: یا کربلای ۳ در جمعه ۳۰ دقیقه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ و با هدف آزادسازی خرمشهر اجرا گردید (برای آگاهی بیشتر از این نبرد ر.ک: بختیاری، از ص۳۳- 261؛ کیهان پناه، ص۷۲-215) لشکر ۷۷، تیپ ۳ را از منطقه فتحالمبین در شمال غرب استان خوزستان به جنوب غرب این استان منتقل کرد. این یگان در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ برای آزادسازی خرمشهر به دیگر یگانهای عمل کننده پیوست (بختیاری، ص ۲۳۷-238)، توپخانه لشکر نیز با ۳ گردان به عنوان پشتیبانی آتش تیپ در نبرد بیتالمقدس شرکت کرد (لشکر ...، ج ۳، ص ۳۰).
قرارگاه فجر ۳ شامل تیپ ۳ پیاده لشکر ۷۷، تیپ ۳۳ المهدی و تیپ ۳۵ امام سجاد بود که در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ به منطقه خرمشهر وارد شد و همزمان با حمله نیروهای ایرانی برای آزادسازی خرمشهر در ۲۲:۳۰ اول خرداد ۱۳۶۱ با رمز «یا محمد بن عبدالله(ص)» نبرد خود را آغاز کرد. هنگامی که تعدادی از یگانهای نیروهای ایران به جاده آسفالت خرمشهر- شلمچه رسیدند نیروهای لشکر نیز به منطقه «پلنو» دست یافتند سپس به طرف رودخانه اروند پیشروی کردند و تا ساعت ۱۴ موفق به استقرار در این منطقه شدند. بدین ترتیب، خرمشهر در محاصره کامل قوای ایران قرار گرفت. حدود ساعت ۹ صبح نیروهای عراقی برای شکستن حلقه محاصره، اقدام به حمله کردند که با مقاومت سرسختانة این لشکر و دیگر یگانها مواجه و مجبور به عقبنشینی شدند (امین تارخ، پیشینه...، ص ۲۱۲). سرانجام خرمشهر ۲ بعدازظهر ۳ خرداد ۱۳۶۱ پس از ۵۷۸ روز اشغال به طور کامل آزاد شد. از شهدای لشکر ۷۷ خراسان در عملیات آزادسازی خرمشهر، سرهنگدوم عظیم فاضلی فرمانده گردان ۱۴۸ پیاده تیپ ۳ مشهد بود که در سحرگاه ۴ خرداد ۱۳۶۱ بر اثر اصابت ترکش توپخانه دشمن در حاشیه اروند به شهادت رسید (بختیاری، ص ۲۳۷ – ۲۳۸؛ رامیننژاد، ج ۲، ص ۱۱۶-121).
نبرد رمضان: در ساعت ۹:۳۰ شب ۲۲ تیر ۱۳۶۱ با رمز یا صاحب الزمان ادرکنی آغاز شد. پیش از آغاز این نبرد لشکر ۷۷ خراسان از منطقه فکه به ۴۰ کیلومتری شمال خرمشهر (ایستگاه راه آهن حسینیه) تغییر مکان داد. در تابستان ۱۳۶۱ تیپ های ۱، ۲ و ۳ لشکر به همراه ۶ گردان توپخانه در آن شرکت داشتند که در در مرکز حمله قرار داشت. نبرد در ۴ محور و ۵ مرحله به اجرا در آمد؛ اما به سبب نداشتن اطلاع نیروهای ایران از عمق استحکامات ارتش عراق هیچ یک از مواضع به جز منطقهای در پاسگاه زید آزاد نشد. پس از پایان این نبرد تیپ ۳ مشهد به مدت دو سال در همان منطقه پدافند کرد (کریمی، دکل ...، ص ۱۵۱؛ نیز برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسینی، عملیات رمضان، ص ۶۵ -۲۱۵).
تشکیل قرارگاه رحمت: قرارگاه مشترک فرماندهی کربلا در اسفند ۱۳۶۱ قرارگاه تاکتیکی به همین نام را در منطقه اهواز، خرمشهر و آبادان ایجاد کرد تا هدایت و کنترل عملیات از شاخة رمیم (جنوب بستان) رود کرخه تا دهانه فاو (جنوب جزیره آبادان) را به عهده بگیرد. هدف از تشکیل آن، ایجاد وحدت فرماندهی و هماهنگی در هدایت و کنترل عملیات یگانهای ارتش و سپاه در منطقه و شامل ۳ قرارگاه فرعی بود و تیپهای ۲ و ۳ لشکر ۷۷ در دو قرارگاه رحمت ۱ و ۲ به ترتیب سارماندهی شدند (امین تارخ، قرارگاه...، ص ۱-32).
نبرد والفجر ۱: در ۱۹ فروردین ۱۳۶۲ سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش به لشکر ۷۷ ماموریت داد برای فریب نیروهای عراقی در منطقه فکه تظاهر به حمله کند. بر همین اساس، فرماندة لشکر به تیپهای لشکر و همچنین گردان قدس، یک یگان از پدافند هوایی، یک یگان از مهندسی رزمی، یک تیم از تیپ ۲۳ نوهد (نیروهای ویژه هوابرد)، پایگاه هوانیروز مسجدسلیمان، شناورها و یگانهای تکاور نیروی دریایی و تیم کنترل تاکتیکی نیروی هوایی دستور انجام عملیات همچنین به تیپ ۱ لشکر دستور داد با هماهنگی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) سپاه، یک یگان گشتی تلفیقی به استعداد یک گروهان، سازماندهی و برای انهدام نیروهای دشمن و گرفتن اسیر از نیروهای تأمین و کمین اقدام کنند (رامیننژاد، ج ۲، ص ۱۳۰).
نبرد والفجر ۲: این نبرد در ۲۳ مرداد ۱۳۶۲ با هدایت قرارگاه شمال غرب در دو محور به اجرا درآمد و ۲۵ روز طول کشید. بدین منظور لشکر ۷۷ یک تیپ برای آزادسازی ارتفاعات حاج عمران (واقع در خاک عراق و غرب شهر پیرانشهر استان آذربایجان غربی) به منطقه حرکت داد. این تیپ نخست در پادگان پسوه استقرار یافت و پس از انجام شناسایی، برای انجام عملیات آماده گردید (رامین نژاد، ج ۲، ص ۱۳۱). تیپ ۲ لشکر ۷۷ در ساعت ۱ بامداد پیشروی به سوی پادگان حاج عمران را آغاز و در مدت ۳ روز اهداف واگذاری را تصرف کرد (لشکر...، ج ۱، ص ۱۱۵).
نبرد خیبر: منطقه نبرد واقع در غرب استان خوزستان و از شلمچه تا هورالهویزه امتداد داشت. ۲ قرارگاه عملیاتی کربلا در جنوب و نجف در شمال تحت امر قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) مسئولیت حمله به مواضع ارتش عراق را به عهده داشتند. نیروهای ارتش و سپاه در ۳ اسفند ۱۳۶۲ این نبرد را بار مزه یا رسولالله(ص) آغاز کردند (بابایی، ص ۲۵۴) در این نبرد لشکر ۷۷ با تمام یگانهای سازمانی خود (تیپهای ۱، ۲، ۳ و توپخانه لشکر) در محور جنوبی نبرد که از شلمچه تا پاسگاه زید بود، شرکت داشت (همان، ص ۱۳۶). چهار روز پس از آغاز نبرد و پس از آن که در محور جنوبی پیشروی نیروهای ایران امکان پذیر نشد، به لشکر مأموریت داده شد که در منطقه مسئولیت خود با یگانهای ارتش عراق درگیر و آماده شود تا پس از موفقیت قرارگاه نجف در منطقه هورالهویزه (محور شمالی) برای ادامه نبرد در محور طلائیه - نَشوه و با عبور از یگانهای تحت امر قرارگاه نجف، ضمن انهدام دشمن، پلهای نهر کتیبان را تأمین کند؛ اما فرماندهان در ۱۱ اسفند همان سال به این نتیجه رسیدند که امکان پیشروی وجود ندارد. به همین علت به لشکر ۷۷ در ۲۱ اسفند ۱۳۶۲ ماموریت داده شد برای سازماندهی خطوط پدافندی، خط دفاعی جدیدی را از کوشک تا جنوب جزیره آبادان با نام خط سبز ایجاد کند (امین تارخ، پدافند ...، ص ۱-50).
نبرد بدر: با یورش نیروهای ایران به مواضع ارتش عراق در ۲۰اسفند ۱۳۶۳ و با رمز «یا فاطمه الزهرا(س)» در همان منطقه عملیاتی قرارگاه نجف در نبرد خیبر(ر.ک: مطالب پیشین) آغاز شد. نخست نیروهای ایران تا جاده العِماره به بصره پیشروی کردند اما با پاتک نیروهای زرهی ارتش عراق در ۲۶ همین ماه یگانهای حملهور مجبور به عقبنشینی شدند (جعفری، ص ۱۰۴). لشکر ۷۷ در این نبرد با ۴ تیپ و توپخانه لشکری شرکت داشت (رامیننژاد، ج ۲، ص ۱۳۸).
نبرد در جزیره مجنون: لشکر ثامنالائمه(ع) 31 خرداد ۱۳۶۴ و در ۳ بامداد این نبرد را با اعزام گشتی رزمی در منطقه جزایر مجنون و با هدف انهدام حداکثری یگانهای ارتش عراق آغاز کرد. نیروهای لشکر با رمز «یا امیرالمؤمنین(ع)» غافلگیرانه به مواضع عراق یورش بردند و پس از عبور از میدانهای مین و سیمهای خاردار به پیشروی ادامه دادند. این عملیات ۶ ساعت طول کشید (امین تارخ، پیشینه...، ص ۲۳۰- 231).
پدافند در جزایر مجنون: تیپ نیروی مخصوص ارتش عراق در ۲۵ تیر ۱۳۶۴ به منظور تصرف جزایر مجنون به این منطقه حمله کرد که با مقاومت لشکر ۷۷ خراسان روبهرو شد؛ اما توانست تعدادی از سنگرهای ایرانی را در ساحل غربی جزیره جنوبی مجنون به تصرف درآورد (امین تارخ، پیشینه...، ص ۲۴۰-241).
پدافند در محور چزابه – صفریه: لشکر ۷۷ خراسان در مهر ۱۳۶۴ تأمین خطوط پدافندی محور چزابه – صفریه را بر عهده گرفت. این مأموریت تا ۱۰ دی ۱۳۶۵ ادامه داشت (همان، ص ۳۵۵).
نبرد والفجر ۸: نیروهای ایران این نبرد را در سه محور که از جنوب جزیره آبادان تا کوشک (74 کیلومتری شمال خرمشهر؛ اطلس راههای ایران، ۷۲) بود، در ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ با رمز «یا فاطمه-الزهراء(س)» آغاز کردند (جعفری، ص ۱۱۸؛ سپاه...، اطلس فشرده...، ص۷۴).
لشکر ۷۷ در محور شمالی (شلمچه تا کوشک) با آغاز نبرد در ساعت ۲۲ در محورهای مأموریت خود با نیروهای عراق درگیر شد و پاسگاه کوت سواری (پاسگاه مرزی عراق در شمال منطقه شلمچه) را به تصرف درآورد و به پیشروی ادامه داد. روز بعد در ۸:۱۵ لشکر توانست سنگرهای کمین عراق را تصرف و حفظ کند؛ اما ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه به علت مقاومت و پاتک ارتش عراق بیشتر یگانهایش به مواضع خود برگشتند و به عنوان احتیاط، آماده نبردی دیگر شدند. در ۵:۳۰ روز ۲۳ همان ماه لشکر با آتش پشتیبانی دوباره به نیروهای عراق حمله کرد که به علت مقاومت شدید نتوانست پیشروی کند و مجبور به عقبنشینی شد (اسدی، ص ۶۷ - ۶۹).
نبرد زُبیدات: ارتش عراق در سحرگاه ۲۶ فرودین ۱۳۶۵ برای تصرف ارتفاعات حمرین (جنوب شهر موسیان در استان ایلام؛ نقشه، بش) به مواضع نیروهای ایرانی حمله کرد که لشکر ۷۷ به همراه چند یگان از ارتش به دفاع از این ارتفاعات پرداخت؛ اما عراق موفق شد با استفاده از ۱ لشکر و ۵ تیپ شهرک زُبیدات (شرق استان العماره عراق) را تصرف کند. این درگیری در روز ۲۸ فروردین ۱۳۶۵ به پایان رسید (امینتارخ، پیشینه...، ص ۲۶۶-267).
نبرد نور وحدت: این نبرد در ۱۳ آبان ۱۳۶۶ با هدایت قرارگاه لشکر ۷۷ انجام شد. پیش از آن در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۶ گردان ۷۷۲ لشکر ۷۷ به خط پدافندی فکه مأمور شده بود. فرمانده لشکر سرهنگ علی بخشی نیکفرد برای کم کردن فاصله یگانها با دشمن، به مهندسی لشکر دستور داد، شبانه خاکریز جدیدی در عمق سه کیلومتری میان نیروهای خودی و دشمن احداث کند (ادهمی مقدم، بش). یگان مهندسی با تأمین گردان ۷۷۲ لشکر، از غروب ۱۳ آبان تا طلوع آفتاب ۱۴ آبان ۱۳۶۶، خاکریزی به طول ۲۷ کیلومتر و ارتفاع ۳ متر بین نیروهای خودی و دشمن در دشت هموار فکه ایجاد کرد. به همین علت نیروهای لشکر بدون هیچ گونه درگیری از مواضع قبلی جابهجا و پس از سه کیلومتر پیشروی در سکوت، در مواضع جدید مستقر شدند (لشکر...، ج ۱، ص ۸۴).
نبرد آفندی منطقه یبیس فکه (جنوب غرب استان ایلام): لشکر ثامنالائمه(ع) باهدف تصرف ارتفاعات این منطقه که مشرفبه مرز است و ارتش عراق آن را اشغال کرده بود، در ساعت ۲۳ نبردی را در۳۰ آذر ۱۳۶۶ با رمز یا زهرا(س) اجرا کرد. هدف نبرد نیز انهدام، گرفتن اسیر و واردکردن تلفات به نیروهای بود (انصاری، ص ۲۴). با شروع نبرد، نخست دسته شناسایی با عبور از موانع و سپس تکاوران لشکر پیشروی کردند. در ساعت ۵:۴۵ درگیری آغاز که گروهی از نفرات عراقی کشته و اسیر شدند (همان، ص ۷۹). ارتش عراق ساعت ۹ صبح برای بازپسگیری مواضع از دست رفته اقدام به پاتک کرد. در پاسخ، رزمندگان لشکر با مقاومت تعدادی از آنان را کشته و یا مجروح کردند. توپخانه لشکر ۷۷ نیز، مواضع یگانهای احتیاط عراق در پشت محل درگیری را هدف قراردادند؛ اما عراق با پاتکهای پیاپی سعی در پیشروی داشت. فرمانده لشکر سرهنگ علی بخشی نیکفرد دستور داد با توجه به دستیابی به اهداف تعیینشده، یگانها به مواضع قبلی برگردند. در این نبرد ۲ نفر شهید و ۱۵ نفر مجروح شدند (همان، ص ۸۰-105).
نبرد با سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) در فکه: لشکر ۷۷ دو بار در این منطقه با منافقین درگیر شد. نخست ۱۹ اسفند ۱۳۶۶ که یک شبانهروز طول کشید و در آن حدود ۴۰ تن از نیروهای سازمان کشته و مجروح شدند و ۱ تن نیز به اسارت درآمد (همان، ص ۱۳۳). پسازاین در ۸ فروردین ۱۳۶۷ در نبردی به نام «آفتاب» (عنوانی که سازمان برای این نبرد انتخاب کرده بود) در منطقه شمال فکه (پیچ انگیزه) بود. این نبرد ۲ شبانهروز به طول انجامید سرانجام نیروهای منافقین به عقب رانده شدند (همان، ص ۱۳۲)؛ اما تعدادی از رزمندگان از جمله ستوان قاصدزاده و ستوان صفری به شهادت رسیدند و عدهای مجروح و اسیر شدند (لشکر ...، ج ۲، ص ۲۵؛ کریمی، گردان ...، ص ۲۴۴-245).
نبرد بیتالمقدس(7): آخرین نبرد لشکر ۷۷ در جنگ تحمیلی ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه بود که یگان توپخانه لشکر از نیروهای سپاه و بسیج پشتیبانی کرد (لشکر ...، ج ۳، ص ۵۶).
نبردهای لشکر ۷۷ در جبهه میانی:
هر چند پیش از آن در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ آتشبار یکم گردان ۳۱۵ توپخانه لشکر به همراه یک گروه رزمی را از مشهد به سوی شهر آشوبزده پاوه در شمال غرب استان کرمانشاه حرکت داده بود، اما این گروه با آغاز جنگ و برای جلوگیری از پیشروی ارتش عراق، در مناطق مرزی سرپل ذهاب و قصر شیرین بدان سو تغییر مسیر داد (رامین نژاد، ج ۸، ص ۵۶) و بدین ترتیب مانع ادامه پیشروی عراق شد. این یگان ۲ تن از سربازان عراقی را نیز به اسارت گرفت که از جمله ۷ اسیری بودند که در هفته اول جنگ به اسارت درآمدند (تکلو، بش).
لشکر خراسان، روز دوم جنگ، قرارگاه تیپ ۳ را به فرماندهی سرهنگ علی صدیقزاده از مشهد به منطقه سرپل ذهاب فرستاد. پس از ۷ روز یک گروه رزمی شامل گردان ۲۹۱ تانک، یک گروهان از گردان ۱۳۴ پیاده و یک گردان از رزمندگان داوطلب را به خوزستان و گردان ۱۴۸ پیاده را نیز به سوی دزفول حرکت داد. نوزدهم همین ماه لشکر به تیپ ۲ ابلاغ کرد که یک گروه رزمی شامل ۱ گردان پیاده و ۱ آتشبار توپخانه را با سازمان و تجهیزات کامل به منطقه جنوب غرب کشور بفرستد. در ۲۳ همین ماه گردان ۱۵۳ پیاده، ۱ گروهان تانک از گردان ۲۴۶ زرهی و یک آتشبار ۱۰۵ میلی متری توپخانه از گردان ۳۶۸ توپخانه به فرماندهی سرهنگ منوچهر کهتری به منطقه عملیاتی جنوب گسیل کرد (سروری و جاودانی، ص ۴۲).
نبرد جاده قصرشیرین: این نبرد در سوم مهر ۱۳۵۹ و در منطقه سرپل ذهاب استان کرمانشاه انجام شد. نیروهای لشکر از طریق ارتفاعات حاشیه جاده قصرشیرین به سوی مواضع نیروهای عراقی پیشروی کردند و پس از چند کیلومتر پیادهروی، با دشمن درگیر شدند که توانستند بدون دادن تلفات پیروز شوند (کریمی، گردان ...، ص ۲۰-25).
نبردکلینه: هدفش تصرف ارتفاعات کلینه، سیدصادق و کورهموش در شمالغرب شهر سرپل ذهاب و زمانش ۲۸ آذر ۱۳۵۹ بود (حسینی، نبردهای صحنه عملیات غرب، ص۲۹۰-291). گردان ۱۱۰ لشکر ۷۷ در این نبرد به عنوان یگان پدافند کننده از مواضع تصرفی به کار گرفته شد (رامیننژاد، ج ۲، ص ۵۹).
نبرد تنگ حاجیان: این نبرد به منظور محاصره و انهدام نیروهای عراقی در منطقه گیلان غرب واقع در جنوب غرب استان کرمانشاه، در ۱۴ دی ۱۳۵۹ در منطقهای به همین نام اجرا شد و در آن، لشکر ۸۱ کرمانشاه و گروه رزمی کبیر شامل؛ گردان ۱۱۰ پیاده لشکر ۷۷ خراسان، گردان ۲۸۵ تانک از لشکر ۸۱ کرمانشاه، گروهان ژاندارمری قصرشیرین و گردان ۲۰۶ ژاندارمری مشکینشهر حضور داشتند. فرمانده این گروه نیز سرهنگ پیاده محمدمهدی فرمنش فرمانده تیپ ۳ لشکر ۷۷ بود (امین تارخ، پیشینه...، ص ۱۴۶-147). وی حدود ۵۰ نفر از رزمندگان سپاه پاسداران را در سازمان رزم این گروه منظور کرد. گروه رزمی کبیر در مرحله دوم نبرد برای آزادسازی تنگ حاجیان، ارتفاعات چغالوند، تنگ کورک و شیخ داود عرب (ارتفاعاتی در شمال غرب گیلان غرب) وارد عمل که گردان ۱۱۰ لشکر ۷۷ در جناح راست در ۱۵ دی ۱۳۵۹ موفق به تصرف تنگ حاجیان شد. در این نبرد ستوانیکم محمود اخترخاوری (فرمانده گروهان)، استوار خداداد حسنیرک (درجهدار مهندسی)، گروهبان اصغر آهنکش، گروهبان رمضانعلی تاجیکی، سرباز قربانعلی جاقوری (بیسیمچی) و دو نفر دیگر از نیروهای دسته شناسایی گردان ۱۱۰ به شهادت رسیدند (کریمی، حماسهسازان ...، ص۳۰-48).
نبرد چغالوند: جغرافیای این نبرد، واقع در منطقه گیلان غرب و بر روی ارتفاعاتی به همین نام و زمان آن نیز ۲۶ اسفند ۱۳۵۹ بود. از لشکر خراسان، گردان 110 پیاده به فرماندهی سرهنگدوم پرویز حبرانی همراه نیروهایی از ارتش، سپاه و ژاندارمری شرکت داشت که ساعت ۵:۳۰ همزمان با طلوع آفتاب آغاز شد. گردان ۱۱۰ لشکر از سمت راست منطقه تظاهر به حمله کرد و نیروهای عراقی را مشغول نگه داشت. در نتیجه، در کمتر از دو ساعت ارتفاعات به تصرف نیروهای ایران درآمد (سپاه...، کرمانشاه در جنگ، ص ۹۶-۹۷؛ امین تارخ، عملیات...، ص ۱۲۵-156).
نبرد ارتفاعات دانهخشک: در ۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ بر روی ارتفاعاتی به همین نام در جنوب شرق سرپل ذهاب و با هدف آزادسازی برخی از این ارتفاعات صورت گرفت. گردان ۳۱۵ توپخانه لشکر ۷۷ به فرماندهی سرهنگدوم علیجان نوروزی به عنوان پشتیبانی آتش یگانهایی از بسیج و سپاه پاسداران در نبرد شرکت داشت (لشکر...، ج ۳، ص ۹۵).
نبرد مسلم ابن عقیل: این نبرد نیمه گسترده در ۹ مهر ۱۳۶۱ با رمز یا ابوالفضل العباس در منطقه غرب شهر سومار آغاز شد (سپاه ...، اطلس کرمانشاه...، ص۱۲۴-125). لشکر ۷۷ با گردان ۳۸۳ توپخانه به فرماندهی سرگرد حسن گیاهی به مدت یک هفته به عنوان پشتیبانی آتش تیپ ۵۵ هوابرد شیراز در این نبرد شرکت کرد (لشکر...، ج ۳، ص ۳۰). رزمندگان سپاه و ارتش در پایان این نبرد توانستند بر ارتفاعات مشرف بر شهر مندلی مستقر شوند (لطفاللهزادگان، ص ۵۹۵-598).
نبرد کربلای ۶: این نبرد در ۲۳ دی ۱۳۶۵ در منطقه نفت شهر واقع در غرب استان کرمانشاه انجام گرفت و هدفش پشتیبانی از نبرد کربلای ۵ در منطقه شلمچه (شمال خرمشهر) بود (جعفری، ص ۱۳۴). لشکر ۷۷ با ۴ تیپ در این نبرد شرکت کرد؛ اما ارتش عراق توانست با اقدامات پیشگیرانه، تعدادی از دستههای شناسایی و پیشرو را اسیر و یا شهید کنند، از جمله سروان پیاده ابوالفضل شبان فرمانده یگان شهادت لشکر، ستوان سوم محمد محمد زاده و سربازها سید سلیمان احمدی، احمد آزادوار، ناصر امین، احمد شیرزاد، سید ماشاالله موسوی و قربانعلی نوری (رامیننژاد، ج ۲، ص ۱۵۴-155).
نبرد نصر ۶: ارتش عراق با ۷ تیپ پیادة کماندوی در ۲ مرداد ۱۳۶۶ به منطقه مِیمَک (غرب استان ایلام) حمله کرد و موفق شد قسمتهایی از تپه شهدای میمک را تصرف کند. در پاسخ ارتش ایران به منظور انهدام نیروهای عراقی و تصرف تپه شهدا و ارتفاعات۶۷۰ و ۶۴۳ عملیات نصر ۶ را طرحریزی کرد که ۴ صبح ۱۰ مرداد ۱۳۶۶ آغاز شد (رامین نژاد، ج ۲، ص ۱۵۸). لشکر ۷۷ به فرماندهی سرهنگ محمدعلی ایرائی در این نبرد ۸ روزه شرکت داشت (همو) و پس از ۱۳ روز درگیری ارتفاعات به تصرف درآمد (جعفری، ص ۱۴۲).
نبردهای لشکر۷۷ در جبهه شمالی:
نبرد قادر ۱و۲: این دو نبرد در منطقه شمال غرب مرز ایران با عراق و غرب شهر اُشنویه ۲ بامداد در ۲۳ تیر ۱۳۶۴ و ۱۸ شهریور همین سال و با هدف انهدام نیروهای عراقی در منطقه عملیاتی اشنویه و ارتفاعات کلاشین داخل خاک عراق انجام گرفت (سمیعی، ص ۲۵۰، جعفری ص ۱۱۰و۱۱۲) هدفش نیز حفظ روحیه تهاجمی یگانهای نیروی زمینی ارتش و فرماندهیاش نیز با علی صیاد شیرازی (فرمانده وقت نیروی زمینی) بود. پیش از نبرد لشکر ۷۷ مأموریت داشت با اجرای گشتهای رزمی، آرامش را از نیروهای عراقی در این منطقه سلب کند. مرحله اول نبرد با رمز «یا صاحبالزمان(عج)» و با حمله به پایگاههای نظامی عراق آغاز شد (امینتارخ، پیشینه...، ص ۲۳۶-238؛ جعفری، ص ۱۱۰)؛ و در پی آن مرحله دوم در ۱۸ شهریور به اجرا درآمد. لشکر ۷۷ به همراه دیگر یگانها، سحرگاه به مواضع ارتش عراق یورش برد و ارتفاعات حصارروست، بربزینروست، کارگزین، لولان، گردشوان و باشکین (ارتفاعات شرق شهرک سیدکان عراق) را تا عمق ۳۵ کیلومتری تصرف کرد. به این ترتیب، بسیاری از مناطق و آبادیهای عراق زیر دید و تیر نیروهای ایرانی قرار گرفت؛ اما همه مواضع تصرف شده، تثبیت نشد (امین تارخ، پیشینه...، ص ۲۴۲-244). همچنین توپخانه لشکر با دو گردان به عنوان پشتیبانی آتش مواضع عراق را زیر آتش قرار داد (لشکر ...، ج ۳، ص ۷۰).
نبرد والفجر ۹ (چوارتا): پس از فتح فاو توسط رزمندگان ایران، ارتش عراق برای باز پسگیری آن، یگانهای آزاد و احتیاطش را به جبهه فاو انتقال داد. ایران برای کاهش این فشار، در ۵ اسفند ۱۳۶۴ عملیات والفجر ۹ را با رمز «یا الله» در منطقه پنجوِین و چوارتا در شمال غرب استان سلیمانه عراق اجرا کرد (برای آگاهی از این نبرد ر.ک: سمیعی، ص۲۹۷-301). لشکر ۷۷ خراسان به همراه دیگر نیروهای ایرانی به دفاع از مواضع تصرف شده، پرداخت. این نبرد ۱۸ روز طول کشید اما در پایان عراق توانست مواضع نیروهای ایران را دوباره اشغال کند (امین تارخ، پیشینه...، ص ۲۵۲-254). در این نبرد ۴ سرباز به نامهای عیسی یزدانی زرندی، داریوش تبیانیان، اسکندر پناهی و اسماعیل یزدانی به شهادت رسیدند (رامین نژاد، ج ۲، ص ۱۵۲).
اعطای نشان افتخار به لشکر ۷۷ خراسان: برای قدردانی از رشادتهای فرماندهان شاخص لشکر، ستاد کل نیروهای مسلح، در ۱۳۶۹ش «نشان فتح» به آنان اعطا کرد. عظیم ازگمی، علی بخشی نیکفرد و منوچهر دژکام که هر یک فرماندهی لشکر را در دورههای مختلف به عهده داشتند، منوچهر کهتری فرمانده تیپ دوم، روحالله سروری افسر عملیات و رئیس رکن سوم لشکر، ابوالقاسم جاودانی افسر عملیات و فرمانده توپخانه، منوچهر امینیان فرمانده تیپ یکم، محمدمهدی فرمنش فرمانده تیپ سوم، هوشنگ ناصری فرمانده تیپ دوم و محمد صابری افسر تطبیق آتش توپخانه از جمله این فرماندهان بودند (رامیننژاد، ج ۲، ص ۱۶۸-169).
بازگشت لشکر ۷۷ به خراسان: پس از پذیرش آتشبس از سوی ایران (27 تیر ۱۳۶۷) لشکر مأموریت مراقبت از مناطق مرزی را به عهده داشت تا اینکه در ۱۳۶۹ش دستور پایان مأموریت برخی از یگانها ابلاغ گردید. بدین ترتیب تا ۲۰ مهر ۱۳۷۱ بیشتر یگانهای لشکر به خراسان بازگشتند که با رسیدن ستونهای نظامی به مشهد و دیگر شهرهای خراسان، مورد استقبال مردم قرار گرفتند (لرزایی، بش) اما تیپ یکم تا سال ۱۳۷۷ در مناطق مرزی خوزستان باقی ماند. همچنین گردانهای ۷۷۰ تکاور و ۴۱۵ مهندسی نیز برای کمک به نگهداری امنیت منطقه و پاکسازی میدانهای مین در قرارگاههای مناطق عملیاتی حضور داشتند (رامین نژاد، ج ۲، ص ۱۷۱). نگهداری از حدود ۱۲ هزار اسیر عراقی در ۶ اردوگاه در شهرهای مختلف خراسان به مدت ۱۷ سال از دیگر مأموریتهای لشکر بود (همو، ج ۸، ص ۱۱)؛ همچنین اجرای مأموریت دو ساله در منطقه شرق کشور و مبارزه با اشرار نیز از جمله مأموریتهای واگذاری شده به لشکر پس از دفاع مقدس است (همو، ج ۲، ص ۱۱-19).
لشکر ۷۷ خراسان در دفاع مقدس ۵۳۶۷ افسر، درجه دار، کارمند و سربازش به شهادت رسیدند، ۲۸۰ تن ناپدید (مفقودالاثر)، 2210 تن اسیر و ۱۵۹۴۹ تن جانبازان داشته است (همانجا).
لشکر ۷۷ در ۱۳۸۹ش با طرح «تغییر ساختار نزاجا»، به ۳ تیپ مستقل تقسیم شد. تیپ ۱ به تیپ ۱۷۷ پیاده سرلشکر شهید محمدجعفر نصراصفهانی، تیپ ۲ به تیپ ۲۷۷ پیاده سرلشکر شهید محمود منظم تولایی و تیپ ۳ به تیپ ۳۷۷ پیاده سرلشکر شهید پرویز حبرانی تغییر نام داد. در تیر ۱۳۹۸ قرارگاه تاکتیکی و ستاد لشکر ۷۷ خراسان دوباره پایهگذاری و ساماندهی شد (اطلاعات نویسنده).
مآخذ:
نقشه استان ایلام، ۱:۵۰۰۰۰۰، چاپ دوم، سازمان جغرافیای نیروهای مسلح، ۱۳۸۳ش؛ اطلس راههای ایران، موسسه جغرافیایی، کارتوگرافی و گیتاشناسی، زیر نظر سعید بختیاری، تهران: ۱۳۹۶، چاپ دوم، ۱۳۹۸؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، دزفول؛ شوش و اندیمشک در جنگ، اطلس راهنما- ۸، 1385ش؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، فشرده نبردهای زمینی از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ -۲۹ مرداد ۱۳۶۷، تهران: ۱۳۸۷؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، کرمانشاه در جنگ، اطلس راهنما- ۷، چاپ دوم ۱۳۸۷ش؛ ستاد نزاجا - معاونت عملیات و اطلاعات، سند شماره ۱۷۶۶/6/08/201، مورخ ۵/7/1360؛ صحیفه امام خمینی: مجموعه آثار امام خمینی، بیانات، پیام ها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها، ج۱۳، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش؛ آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، نشر مروارید، چاپ۱۶، ۱۳۸۷ش؛ آقایی، عباس، عقاب در آتش (روایتی از شکست آمریکا در طبس)، چاپ سوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰ش؛ ادهمی مقدم، مسعود (سرهنگ مهندس)، مصاحبه، مصاحبه کننده: رامیننژاد، رامین، ۱۹ مهر ۱۳۹۹؛ اسدی، هیبتالله، ارتش در فاو: عملیات والفجر ۸، تهران: ایران سبز، ۱۳۸۷ش؛ اسلامپور، حمید (سروان بهداری)، مصاحبه، مصاحبهکننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نبردهای شرق کارون به روایت فرماندهان، آزادسازی شرق کارون و شکستن محاصره آبادان، علی بنیلوحی، هادی مرادپیری و محسن محمدی، با نظارت یحیی صفوی، تهران: ۱۳۷۹ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان، تاریخ منتظم ناصری، ج ۲، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، تهران، نشر دنیای کتاب، ۱۳۶۴؛ اعوانی، علی، امیر آبادان (بر اساس خاطراتی از امیر سرتیپ جانباز منوچهر کهتری)، تهران، نشر آجا، ۱۳۸۷، افشردی، غلامحسین (حسن باقری)، گزارش روزانه جنگ/5، جلد سوم، به اهتمام احمد دهقان، تهران: مرکز نشر آثار شهید حسن باقری ۱۳۸۹ش؛ امینتارخ، محمدکاظم (سرتیپ دوم)، تاریخچه لشکر ۷۷ پیروز ثامنالائمه(ع) (چاپ محدود)، مشهد، چاپخانه لشکر ۷۷ خراسان، ۱۳۸۷؛ همو، عملیات پدافندی قرارگاه رحمت (چاپ محدود)، مشهد، چاپخانه لشکر ۷۷ خراسان، ۱۳۸۶؛ همو؛ پدافند از کوشک تا فاو (چاپ محدود)، مشهد، چاپخانه لشکر ۷۷ خراسان، ۱۳۸۶؛ همو، عملیات چغالوند (چاپ محدود)، مشهد، چاپخانه لشکر ۷۷ خراسان، ۱۳۸۷؛ بابایی، گل علی، نبردهای جنوب اهواز: کارنامه تاریخی جغرافیایی نظامی منطقه عملیاتی جنوب و جنوب غربی اهواز، پژوهشکده دفاع مقدس، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۶ش؛ بختیاری، مسعود، هنر جنگ(۲)، تهران، انتشارات دافوس آجا، ۱۳۷۱؛ همو، عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر، هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، تهران: ایران سبز، ۱۳۸۰؛ پورجباری، پژمان، اطلس جغرافیای حماسی، ج ۱: خوزستان، تهران، نشر صریر، ۱۳۹۰؛ تکلو، مهدی (سرتیپ دوم)، مصاحبه، مصاحبهکننده: رامین نژاد، رامین، آذرماه ۱۳۹۹؛ جعفری، عباس، گیتاشناسی ایران، جلد اول: کوهها و کوهنامه ایران، موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، چاپ سوم، پاییز ۱۳۸۴؛ جعفری، مجتبی (سرهنگ)، اطلس نبردهای ماندگار: عملیات نیروی زمینی در هشت سال دفاع مقدس (شهریورماه ۱۳۵۹- مردادماه ۱۳۶۷)، [برای نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران]، سازمان ایثارگران – مرکز پژوهشهای دفاع مقدس، تهران، ۱۳۸۶؛ جهانبانی امان اله، عملیات قشون در بلوچستان، تهران، چاپخانه مجلس، ۱۳۳۶؛ حبیبی، ابوالقاسم، دشت آزادگان در جنگ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران: ۱۳۸۱؛ حسینی، سید یعقوب (سرهنگ زرهی ستاد)، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، جلد سوم اشغال خرمشهر و شکستن حصر آبادان، عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳ش؛ همو، تاریخ نظامی جنگ تحمیلی (تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹) ج ۲: برخوردهای مرزی قبل از جنگ، تهران، نشر آجا با همکاری هیت معارف، چاپ اول، ۱۳۸۷؛ همو، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، جلد۱، نقشه شماره ۱، عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳؛ همو، نبردهای صحنه عملیات غرب: استانهای ایلام کرمانشاه کردستان آذربایجان غربی، چاپ اول، هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، تهران: ایران سبز، ۱۳۹۵؛ همو، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، جلد دوم: نبردهای غرب اهواز و سوسنگرد، ناشر، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۳؛ همو، عملیات رمضان، تیرماه ۱۳۶۱، هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، تهران: ایران سبز، ۱۳۹۲؛ همو، اشغال خرمشهر و شکستن حصر آبادان، جلد سوم، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، بهار ۱۳۷۳ش؛رامین نژاد، رامین (سروان)، تاریخ لشکر خراسان، ج ۱، مشهد، انتشارات آهنگ قلم، ۱۳۹۰؛ رامین نژاد، رامین (سروان)، تاریخ لشکر خراسان، ج ۲، مشهد، انتشارات آهنگ قلم، ۱۳۹۱؛ همو، تاریخ لشکر خراسان، ج ۸، مشهد، انتشارات آهنگ قلم، ۱۳۹۹؛ همو، فرمانده پاسگاه خسروآباد: زندگینامه و خاطرات سرهنگ ولی اله عمرانینژاد از نقش لشکر ۷۷ خراسان در عملیات ذوالفقاریه، مشهد، نشر کتاب کامیاب، ۱۳۹۵؛ همو، لشکر نامه: خاطرات سرلشکر محمد دیلمقانی، مشهد، انتشارات آهنگ قلم، ۱۳۹۳؛ روزنامه خراسان، مشهد، مورخ ۲۰/10/1335؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرکز مطالعات و تحقیقات، اطلس آبادان در جنگ، طرح و اجرا: ابوالقاسم حبیبی تهران ۱۳۸۲؛ خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، صحیفه امام موسسه آثار امام خمینی (بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها) جلد پانزدهم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸؛ سروری، روحالله (سرتیپ دوم)، جاودانی، ابوالقاسم (سرتیپ دوم)، عملیات ثامنالائمه(ع)، [برای] هیئت معارف جنگ سپهبد علی صیاد شیرازی، تهران، انتشارات عرشان، ۱۳۸۲؛ سروری، روحالله (سرتیپ دوم)، جاودانی، ابوالقاسم (سرتیپ دوم)، عملیات فتحالمبین (قرارگاه فجر) [با پشتیبانی] هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، تهران، انتشارات ایران سبز، ۱۳۸۴؛ سمیعی، علی، کارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس، با حمایت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، نشر نسل کوثر، چاپ سوم: ۱۳۸۲ش؛ صدیق زاده، علی (سرتیپ دوم)، شرح عملیات قرارگاه فجر (لشکر ۷۷ و لشکر ۳ سپاه پاسداران) در عملیات موفقیتآمیز فتحالمبین (متن سخنرانی سرتیپ دوم علی صدیق زاده در دانشگاه افسری ارتش)، 7 ورق دستنویس، ۱۳۸۰ (مجموعه شخصی سرتیپ دوم صدیقزاده)؛ صیاد شیرازی، علی، (سپهبد شهید)، ناگفتههای جنگ، (خاطرات سپهبد علی صیاد شیرازی)، تدوین: احمد دهقان، تهران، انتشارات سوره مهر، چاپ دهم، ۱۳۸۶؛ فرودی، قاسم، اطلس مناطق عملیاتی غرب و جنوب غرب، با همکاری پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس و ستاد مرکزی راهیان نور، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۹۵؛ لشکر ۷۷ پیروز ثامنالائمه(ع)، کارنامه یگانی، ج ۱-4، مشهد، چاپخانه لشکر ۷۷ خراسان (چاپ محدود)، 1370؛ کریمی، قاسم (سرهنگ)، سرو قامتان ۷۷، مشهد، نشر پاندا، ۱۳۹۰؛ همو، گردان ۱۱۰ در نبرد ۸ ساله، مشهد، نشر نوند، ۱۳۸۵؛ همو ، حماسهسازان تنگ حاجیان، تهران، نشر ایران سبز، ۱۳۸۸؛ همو، دکل دیدهبانی، مشهد، نشر کتابدار توس، ۱۳۸۹؛ کیهان پناه، امیرحسین، اطلس نبرد بیت المقدس، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد دفاع مقدس، ۱۳۹۶؛ کیهزا جولیتو، هدف تهران : تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده، ترجمه هادی سهرابی، چاپ دوم، تهران: نشر نو، ۱۳۶۲؛ لررزایی، محمد (سرهنگ)، مصاحبه، مصاحبهکننده: رامیننژاد، رامین، تیرماه ۱۳۹۰؛ لطفاللهزادگان، علیرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج ۲۱: ۱ شهریور تا ۳۰ مهر ۱۳۶۱، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس؛ عاقلی، باقر، رضاشاه و قشون متحدالشکل، تهران، نشر نامک، ۱۳۷۷؛ علیبابایی، غلامرضا، تاریخ ارتش ایران، تهران، انتشارات آشتیان، ۱۳۸۲؛ معین وزیری، نصرتالله، نیروی زمینی ارتش در عملیات فتحالمبین، تهران، انتشارات ایران سبز، ۱۳۸۱؛ هاشمی، سید حسام، امیر سرافراز۱، ویژه مدیریت و فرماندهی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۹۳.
/گروه نظامی و جغرافیا/