این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
آشوغ، سلطانعلی (10 مرداد ۱۳۳۴- 15 اسفند ۱۳۶۵)، بسیجی رزمنده، مسئول عقیدتی، سیاسی و امنیتی فرمانداری ایرانشهر.
او در یک خانواده مذهبی در روستای صفدر میربیک بخش جزینک شهرستان زَهَک واقع در شمال استان سیستان و بلوچستانزاده شد (میر و بینش، ص ۲۰). پدرش غلامحسین، کشاورز و مادرش شاه بیبی خمرزاده علیآباد، خانهدار بود. آنها دارای ۵ فرزند پسر به نامهای عباسعلی، غلامعلی، سلطانعلی، یوسفعلی و حسینعلی بودند. سلطانعلی پسر سوم خانواده بود و ارادت پدر خانواده به امام علی (ع) سبب نامگذاری اسامی پسران به این نامها شد (بارانی، بش). آشوغ از همان کودکی علاقه فراوانی به مسائل مذهبی داشت و به همین دلیل همواره در مساجد حضور مییافت. آشوغ در ۱۳۴۱ش، تحصیلات ابتدایی را در روستای جزینک در مدرسه زال (شهید باهنر فعلی) آغاز کرد و در خرداد ۱۳۴۷، این دوره را با موفقیت سپری کرد. به علت عدم وجود مقاطع تحصیلی بالاتر در بخش جزینک، وی مجبور شد در ۱۳۴۷ش، راهی شهر زابل گردد. مقاطعراهنمایی را از ۱۳۴۷ ش راهنمایی را تا ۱۳۵۰ش) و دبیرستان را از 1350 ش تا ۱۳۵۴ش را در مدرسهی فردوسی گذراند و در رشته ادبیات موفق به اخذ مدرک دیپلم شد (بارانی، بش).
دوران تحصیلات متوسطه را با علاقه به مسائل مذهبی و بهرهگیری از شرکت در مراسمهای مذهبی مسجد حکیم به پایان رسانید و با اعتقادات دینی و مذهبی رشد نموده و آموختههای خویش را به دیگر برادران و هم سن و سالان خود، انتقال میداد (بنیاد حفظ آثار استان سیستان و بلوچستان، بش). در ۱۳۵۵ش، برای گذراندن دوران سربازی، به منطقه پسکوه شهرستان سراوان در جنوب استان سیستان و بلوچستان اعزام و در آنجا انجام وظیفه کرد (میر و بینش، ص ۲۰).
آشوغ قبل از انقلاب، با کمک دوستان مذهبی خود، به تبلیغات دینی مانند تشویق به نماز، روزه و کارهای خیر میپرداخت. ایشان به دلیل فعالیتهای مستمری که در برگزاری مراسمات دینی داشتند، همیشه منزل مسکونی خود را در نزدیکی مسجد محل انتخاب میکردند (بنیاد حفظ آثار استان سیستان و بلوچستان، بش). او همیشه از بیعدالتی حکومت شاه سخن میگفت و پیشبینی میکرد که حکومت پهلوی از بین خواهد رفت. در جریان پیروزی انقلاب با توجه به اینکه در مناطق روستایی، مسائل انقلاب بهخوبی اطلاعرسانی نمیشد، به اتفاق دیگر بچههای روستا، مردم را آگاه میکردند و در برپایی تظاهرات شرکت داشتند. در ۱۳۵۷ش، اولین تظاهرات در روستای جزینک صورت گرفت که آشوغ نیز در آن نقش فعالی داشت (دهقان، ص ۴۲).
آشوغ در ۱ دی ۱۳۵۸ به عنوان کارگزار چندپیشه در بخشداری منطقهی شهرکی نارویی شهرستان زَهَک مشغول به کار گردید و به کشاورزان منطقه در ساماندهی امور نهرها و تقسیم آب خدمترسانی میکرد. سلطانعلی در امر جادهسازی روستای صفدر میربیک به سمت قبرستان روستای جزینک زیر نظر جهاد سازندگی آن زمان که تحت نظارت مستقیم کارگزاران چندپیشه احداث میشد، شرکت داشت. وی به همراه دوستان قدیمیاش، همواره در اوایل پیروزی انقلاب سعی داشتند چهره فقر و تنگدستی را از روستاها دور کنند. آشوغ با همت بلندش، با برخی از ساکنین که بخاطر عبورجاده از میان اراضیشان، ناراضی بودند صحبت کرده و رضایتشان را جلب میکرد. از افراد نیازمند روستا به عنوان کارگر کمک میگرفت و به آنها دستمزد میداد. ایشان با هماهنگی جهاد سازندگی در مسجد محل، کلاسهای قرآن را با کمک روحانیون فعال برگزار و در تأمین مایحتاج زندگی به افراد کمک میکرد (دهقان، ص ۳۶). در ۱۳۵۹ش، شهید آشوغ به همراه شهید قاسم میرحسینی (جانشین لشکر ۴۱ ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که در ۲۰ دی ۱۳۶۵ به شهادت رسید) به عنوان بسیجی فعال، با دفتر تبلیغات سپاه زهک همکاری میکرد. هفتهای سه روز از روستای جزینک به زهک میآمدند، کتاب و پوستر میگرفتند و در سطح روستاها پخش میکردند. کلاسهای عقیدتی و احکام برای نوجوانان و جوانان روستایی تشکیل میدادند و یک پاسگاه مقاومت را در منطقه اداره میکردند که بیشترین اعزام نیرو را به جبهه داشت (باقری، ص ۳۷).
وی در ۱۳۶۰ش، با دخترداییاش، بگم خمرزاده علیآباد ازدواج کرد که ثمره این ازدواج ۲ فرزند پسر به نامهای ابوطالب و ابوالفضل و ۱ فرزند دختر بود که دخترشان راضیه یک سال پس از شهادت پدر در سن ۴ سالگی فوت کرد (دهقان، ص ۲۲).
پس از مدتی به جهت شایستگیاش در فروردین ۱۳۶۱ به استخدام فرمانداری شهرستان زابل درآمد. در ۱۳۶۴ش، به واسطه خدمات ارزنده به عنوان مسئول عقیدتی، سیاسی و امنیتی در فرمانداری ایرانشهر مشغول به خدمت شد (بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سیستان و بلوچستان، ص ۱۰).
او در ۱۵ اسفند ۱۳۶۰ به صورت داوطلبانه و بسیجی، برای اولین بار به جبهه اعزام گردید. روحیهی بیباکی و شجاعت وی باعث شد تا بارها به جبهه اعزام شود (پایگاه خبری – تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت، ش ۷۳۶۲۸). دوستی وی با قاسم میرحسینی که از دوره کودکی آغاز و در جهاد سازندگی ادامه یافته بود در این مرحله به اوج خود رسید به طوری که پس از شهادت میرحسینی، آشوغ وصیت نمود در صورت شهادت او را در کنار میرحسینی به خاک بسپارند (دهقان، ص ۲۱ و ۲۲). آشوغ، در عملیات بیتالمقدس در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ ، در جبهه جنوبی، غرب رود کارون با هدف آزاد سازی خرمشهر و هویزه و جاده اهواز- خرمشهر و خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد ونیز جاده اهواز- آبادان از برد توپخانه دشمن و تامین مرز بین المللی
، شرکت نمود (میر و بینش، ص ۲۰).
او همچنین در عملیات والفجر مقدماتی در عملیات والفجر مقدماتی در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱، در جبهه جنوبی، شمال چزابه، به منظور پیشروی به سوی العماره و تهدید آن در شرق به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مشارکت ارتش جمهوری اسلامی ایران، شرکت کرد. (دهقان، ص ۴۲). آشوغ در عملیات کربلای ۱ عملیات کربلای ۱ در ۹ تیر ۱۳۶۵ در جبهه میانی، مهران با هدف آزادسازی شهر مهران و ارتفاعات آن ، نیز شرکت کرد.. وی در عملیات کربلای ۲ در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در جبهه شمالی، اربیل- حاج عمران با هدف تصرف ارتفاه گرده کوه ، شرکت کرد (همان، ص ۴۵).
او در عملیات کربلای ۳ که در ۱۱ شهریور ۱۳۶۵ آغاز شد، شرکت کرد. این عملیات با فرماندهی سپاه در منطقه جنوب شرقی راسالبیشه- شمال غربی خلیج فارس و با هدف انهدام سکوهای نفتی البکر و الامیه و کاهش توان اقتصادی و نظامی عراق انجام شد (همان، ص ۵۵). آشوغ در عملیات کربلای ۴ در ۳ دی ۱۳۶۵در جبهه جنوبی، ابوالخصیب با هدف تصرف ابوالخصیب و محاصره نیروهای مستقر در شبه جزیره فاو و تهدید بصره از جنوب . وی در این عملیاتها با عنوان آر پی جی زن شرکت داشت. سرانجام وی بعد از سالها خدمت و حضور در جبهه بر اثر اصابت گلوله، در عملیات کربلای ۵ در ۱۹ دی ۱۳۶۵ در جبهه جنوبی، شلمچه با هدف تصرف شلمچه و پیشروی به سوی بصره انجام شد، به شهادت رسید و مفقودالاثر گردید (همان، ص ۶۹). (همان، ص ۷۴).
پس از چند سال انتظار، در ۱۳۷۴ش، پیکرش در جریان تفحص شهدا پیدا و به زادگاهش منتقل و در روستای جزینک به خاک سپرده شد (همان، ص ۲۲).
احساس مسئولیت، وارستگی و صبوری، داشتن اخلاقیات و روحیات عرفانی ، امانتداری، شجاعت و مهرورزی، دوستی با فقیر و غنی، انجام کارها و پاسخ به اربابرجوع در اسرع وقت، راستی و درستکاری در انجام وظیفه و کمک به همنوع از خصوصیات اخلاقی شهید به حساب میآمد (بارانی، بش).
خلاصهای از وصیتنامه این شهید آمده است:
بسماللهالرحمنالرحیم / إنالله وإناإلیه راجعون
اشهد ان لااله الا الله و أشهد أن محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله
با درود و سلام فراوان به امام امت، خمینی بتشکن
پدر و مادرم! سلام؛ و دست شما را از جبهه که مقدسترین جا است، بوسه میزنم و انشاءالله زندگیتان برای رضای خدا باشد. پدر جان! فرزندانم ابوطالب و ابوالفضل را همچنان که مرا تربیت کردید، آنها را تربیت اسلامی کنید؛ تا انشاالله بزرگ شوند؛ و راه پدرشان را ادامه دهند. مادرجان! دخترم راضیه را خوب نگهداری کنید تا بزرگ و مثل حضرت زینب یاور برادران خودش باشد. برادرانم! رفتار شما اسلامی باشد و همیشه از اسلام و انقلاب صحبت کنید. پشتیبان امام عزیزمان باشید و از اسلام دفاع کنید و در برابر یاوهگویان که به اسلام و امام و انقلاب بد میگویند، با قدرت ایستادگی کنید؛ و همانطوری که امام عزیزمان فرمود که: «بر همه واجب است که در برابر ظلم و تجاوزگران بایستند»؛ و از اسلام عزیزمان دفاع نمایید. برادران! دل از دنیا و خانواده و بچه کندن شوخی نیست؛ مگر اینکه انسان از همه دل بکند و راه خدا را انتخاب کند که این نصیب هرکسی نمیشود مگر دوستداران خدا. همسرم! سلام. از شما طلب حلالیت دارم؛ چون در ایام عمرم نتوانستم آن حقی که برگردنم داشتین، بتوانم ادا نمایم و امیدوارم که مرا حلال کنید. در پایان پدر و مادر و برادران، همسرم و فرزندانم از همهی شما طلب حلالیت دارم (بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سیستان و بلوچستان، آرشیو اسناد).
یک خیابان در روستای صفدرمیربیک بخش جزینک و همچنین یک کوچه در خیابان امام خمینی شهر زاهدان به نام شهید سلطانعلی آشوغ نامگذاری شده است.
مآخذ: اکبری مزدآبادی، علی، ذوالفقار: برشهایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی، تهران: انتشارات یازهرا، ۱۳۹۸ ش. آرشیو پایگاه خبری – تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت، زندگینامه شهید سلطانعلی آشوغ، شناسه خبر: ۷۳۶۲۸. ۱۳۹۹ ش. آشوغ، ابوالفضل (پسر شهید)، بارانی، نادر، ۸/2/99. باقری، عباس، از هیرمند تا اروند، زاهدان: کنگره بزرگداشت سرداران و شهدای استان سیستان و بلوچستان، ۱۳۷۷ ش. بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سیستان و بلوچستان، آرشیو اسناد، پرونده پرسنلی شهید آشوغ، ۱۳۹۹ ش. پایگاه خبری - تحلیلی زاهدنیوز، زندگینامه شهید سلطانعلی آشوغ، مصاحبه با فرزند شهید (ابوالفضل آشوغ). 1392 ش. دهقان، اسماء، عموسلطان: زندگینامه، خاطرات، دستنوشتهها و وصیتنامه، ایران، قم: انتشارات مطیع، چاپ دوم، ۱۳۹۵ ش. میر، سلطانعلی و بینش، عبدالحسین، کبوتران بهشتی: مجموعه زندگینامههای شهدای پاسدار و بسیجی، تهران: انتشارات بسیج منطقه ۳، جلد اول، 1377 ش.
/گروه شهدا/