به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

دمکرات کردستان، حزب

استان کردستان

دمکرات کردستان، حزب

دفاع مقدسفرهنگی، اجتماعی و سیاسیتشکل‌ها و گروه‌های سیاسی و اجتماعی
استان کردستان
آخرین ویرایش: ۱۴۰۴/۰۶/۳۰ چاپ

دمکرات کردستان ایران، حزب، از احزاب کردی معاند جمهوری اسلامی ایران، که پس از شهریور ۱۳۲۰ به رهبری قاضی‌محمد، در کردستانِ ایران اعلام جمهوری کرد.

    در سال ۱۳۱۲، باقراف رئیس‌جمهور آذربایجان شوروری، با دعوت از سران ایلات و عشایر و خوانین منطقة کردستان از آنان خواست تا حزب دموکرات را تشکیل دهند. یکی از افراد دعوت‌شده قاضی محمد بود. یک روحانی کُرد که نفوذ زیادی در منطقه داشت (موسوی و همکاران، ص ۲۰۰). با این حال، هستۀ اصلی و اولیۀ این حزب در سال ۱۳۱۹ ش، با نام جمعیت رستاخیز کُرد (کومله. ژ. ک) به صورت مخفی در شهر مهاباد شکل گرفت (ایزدی و همکاران، ص ۳؛ برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ تشکیلات حزب دموکرات: نک ایزدی و همکاران، ص ۱۰۵ - 125). در پی اشغال ایران از سوی متفقین و کناره‌گیری رضا شاه از سلطنت (بعد از شهریور ۱۳۲۰)، در ۲۵ شهریور ۱۳۲۱ پانزده نفر از اهالی مهاباد از جمله ملا عبدالله داودی، قاسم قادری، محمد نانوازاده، عبدالرحمن ذبیحی، عبدالر

حمان شرفکندی (هه‌ژار شاعر)، محمد امین شیخ‌الاسلامی (هیمن شاعر)، رحمان علوی، قادر مدرسی و افرادی دیگر، «کوملۀ ژیانه وه کوردستان» (جمعیت رستاخیز کردستان) را در مهاباد به وجود آوردند (روحانی، ص ۳۱۱ ؛ صمدی، ص ۱۲؛ برزویی، ص ۲۸۵).

    برخی، تعداد افراد تشکیل‌دهندۀ اولیه حزب را ۲۸ مهابادی و دو نفر کُرد عراقی نوشته‌اند (صادقی، کردستان در جنگ ضد شورش‌گری ...، ص ۲۰). در این گردهمایی «پیمان سه‌مرز» به امضای طرفین رسید. طبق این پیمان شرایط حمایت متقابل و مشارکت در منابع مادی و انسانی به نفع یک کردستان بزرگ را فراهم می‌کرد (کلوندی، ص ۳۷). در سال ۱۳۲۴ش حزب دموکرات با قول حمایت و پشتیبانی سیاسی، نظامی، اقتصادی و آموزشی شوروی و رضایت شفاهی قوام‌السلطنه (نخست‌وزیر وقت ایران) که با فشار نمایندگان توده‌ای در مجلس شورای ملی همراه بود، در شهر مهاباد اعلام موجودیت کرد (ایزدی و همکاران، ص ۴).

    جمعی عقیده دارند که این جمعیت نسخه‌ای از حزب هیوا در کردستان عراق بوده که توسط یک افسر عراقی به نام میر حاج و با مساعدت و مشارکت جوانان مهاباد ایجاد شده است و حتی کریس کوچرا ژی کاف را شاخۀ ایرانی حزب هیوا می‌داند (شرفکندی، ص ۵۳؛ برزویی، ص ۲۸۶؛ روحانی، ص 314 - 315). مقامات شوروی متوجه شده بودند که بدون داشتن یک رهبر روحانی، کومله ژ.ک از پشتیبانی سران قابل و مردم محروم خواهد بود، بدین جهت به اعضای کومله توصیه کردند شخص قاضی محمد را به حزب، دعوت کنند (کلوندی، ص ۳۸). در نتیجه، این حزب پس از بازگشت قاضی محمد از شوروی در سال ۱۳۲۴، به حزب دموکرات تغییر نام یافت و به دنبال آن، جمهوری خودمختار مهاباد تشکیل شد. با سقوط جمهوری مهاباد در ۲۱ آذر ۱۳۲۵، دولت مرکزی ایران، انحلال حزب دموکرات را اعلام کرد (صادقی، کردستان در جنگ ضد شورش‌گری ...، ص ۲۰).

 

اهداف بنیادی ژی کاف

    جمعیت ژی کاف با مشی کاملاً ملی‌گرایانه تأسیس شد و اولین شرط برای پذیرش اعضاء کُرد بودن بود. این جمعیت در اساسنامۀ خود اهدافی مانند تلاش سیاسی برای احقاق حقوق مردم کُرد و پرهیز از جنگ مسلّحانه، ارتقای سطح فرهنگی جامعۀ کُردی به منظور رسیدن به آزادی و به دست گرفتن حق سرنوشت، اعتقاد به دین اسلام به عنوان یکی از ارکان حیات جامعۀ کُردی را دنبال می‌کرد (صمدی، ص ۱۲ - 13). این حزب، تشکیلاتی ملی - مذهبی بود که به جنگ مسلحانه اعتقاد نداشت و بر آن بود که مردم را باید از راه رشد فرهنگ نجات داد، به همین دلیل ترجیح می‌داد برای تغییر شرایط زندگانی دهقانان یعنی اکثریت جامعۀ کردستان و کسب امتیازاتی در زمینه‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی برای کُردها تلاش کند (برزویی، ص ۲۸۸).

    رهبران حزب ژی کاف تا پیش از شروع نفوذ روس‌ها در آن حزب و تا زمانی که تبلیغات و وعده‌های اتحاد شوروی آنان را برای تشکیل کردستان بزرگ وسوسه نکرده بود، درک نسبتاً معقول و درستی از جایگاه کُردهای ایران داشتند و منافع صنفی و فرهنگی قوم کُرد در ایران و آنچه در این رابطه می‌شد به دست آورد، از نظر آنان از آرمان دست نیافتنی «کردستان بزرگ» دارای اهمیت بود (همان، ص ۲۸۸). حزب ژی کاف با کمک حزب هیوای کردستان عراق، پرچم سه رنگی را برای کردستان بزرگ به وجود آوردند که در حقیقت رنگ‌های آن وارونۀ پرچم ایران به حساب می‌آمد، در وسط پرچم کرۀ خورشید رسم شده بود در حالی که دو خوشۀ گندم دو طرف آن را در بر گرفته بودند و یک کوه و یک قلم در آن دیده می‌شد  (روحانی، ص ۳۱۶ ؛ ایگلتون، ص ۱۷۸؛ بلوریان، ص ۴۴ - 71).

    جمعیت ژی کاف نشریه‌ای داشت به نام «نیشتمان» که به طرح مسائل اجتماعی و اقتصادی مطرح در بافت طبقاتی جامعۀ کُرد و بیان نابرابری میان دارا و ندار می‌پرداخت (برزویی، ص ۲۸۹). اعضای مؤسس جمعیت ژی کاف دو سال پس از تأسیس این حزب، قاضی محمد (۱۲۷۹ - ۱۳۲۶) را که از شخصیت‌های فرهنگی و اجتماعی شهر مهاباد بود، برای عضویت در این حزب دعوت کردند، او به دلیل وجهۀ اجتماعی و ویژگی‌های شخصیتی‌اش توانست بعد از مدتی قدرت این حزب را در چنگ خود قبضه کند (روحانی، ص ۳۱۴ ؛ برزویی، ص ۲۹۰).

 

آغاز دگرگونی در ژی کاف

    پس از سفر قاضی محمد و اعضای بلند پایۀ حزب ژی کاف در خرداد ۱۳۲۴ به آذربایجان و طرح خواست‌های خود و تسلیم آن‌ها به صورت مکتوب به مقامات روس دربارۀ سرنوشت مردم کردستان و انجام مذاکرات مفصل میان کُردها و مقامات شوروی، باقراُف لزوم استحالۀ جمعیت ژی کاف را گوشزد کرد و رسماً از قاضی محمد خواست به جای ژی کاف، حزب دمکرات کردستان را تشکیل دهد. روس‌ها قبل از طرح این موضوع، بنا بر ملاحظات سیاسی نام حزب توده را در آذربایجان به فرقۀ دمکرات تغییر داده بودند (برزویی، ص ۳۰۲ ؛ صمدی، ص ۱۷؛ فرجی، ص ۶۵).

    بالاخره پس از بازگشت قاضی محمد و همراهانش از باکو در ۲۵ مرداد ۱۳۲۴ش طی بیانیه‌ای با امضای ۷۱ نفر از روشنفکران، بزرگان، روحانیان، بازاریان، ملاکین و سران عشایر کردستان حزب ژی کاف به حزب دمکرات کردستان تغییر نام داد و در مهاباد فعالیت خود را آغاز کرد (حسامی، ص ۱۰۶؛ ایگلتون، ص ۱۰۳؛ جمعی از مستشرقین، ص ۳۵۹؛ فرجی، ص ۶۶). حزب دمکرات پس از تشکیل، خواست‌های خود را طبق اساسنامه‌ای انتشار داد که عبارت بودند از: استفاده از زبان کُردی به عنوان زبان اداری، ادارۀ امور داخلی، کُرد بودن مأموران، رؤسا و مقامات دولتی در منطقه، صرف تمام در آمد منطقه در محل و همچنین تشکیل شورای کردستان (برزویی، ص ۳۰۸؛ جمعی از مستشرقین، ص ۳۵۹؛ ایگلتون، ص ۱۰۳).

    حزب دمکرات پس از تشکیل در ۱۳۲۴ش اقدام به چاپ روزنامه‌ای تحت عنوان «کردستان» کرد. اولین شمارۀ این روزنامه در آذر ماه ۱۳۲۴ش منتشر شد، این روزنامه که ارگان حزب دمکرات به شمار می‌رفت، سردبیری آن را سید محمد حمیدی به عهده داشت (برزویی، ص ۳۳۵). حزب دمکرات دارای نشریات دیگری نیز بوده از جمله مجلۀ هفتگی هلاله (لاله) که ویژۀ زنان بود و جنبۀ ادبی داشت. مجلۀ ماهنامۀ هاوار (فریاد) که بیشتر مطالب آن ادبی بود، همچنین مجلۀ ماهنامۀ آژیر، مجلۀ گلاویژ، مجلۀ خاص کودکان به نام «گروگال مندالان» یا صدای کودکان (همان، ص ۳۳۵ - 336).

    حزب دمکرات در تمام زمینه‌ها از جمله در ایجاد سازمان و تشکیلات از حزب کمونیست شوروی الگو‌برداری می‏کرد. حزب به تأسی از حزب کمونیست، سازمان زنان، سازمان جوانان، شورای عالی و کمیتۀ مرکزی را ایجاد کرد (برزویی، ص ۳۰۶). حزب دمکرات که تنها حزب فعال در جمهوری مهاباد (1324- 1325ش) بود با سقوط این جمهوری در ۱۶ آذر ۱۳۲۵ش تعدادی از اعضای آن به عراق گریختند و جنبش ملی کُرد به رهبری این حزب عملاً فرو پاشید (کریس کوچرا، ص ۲۲۹؛ جمعی از مستشرقین، ص ۳۶۷).

 

حزب دمکرات بعد از فروپاشی جمهوری مهاباد

     بعد از فروپاشی جمهوری مهاباد و اعدام رهبر آن (ایزدی و همکاران، ص ۵)، حزب دمکرات کردستان متلاشی شد و مدت دو سال طول کشید تا مجدداً تجدید سازمان کند و در ۱۳۲۷ش با حضور کسانی مانند عزیز یوسفی، غنی بلوریان، رحیم سلطانیان و افرادی دیگر نام حزب بر سر زبان‌ها افتاد (همان، ص ۳۷۱). با روی کار آمدن دولت دکتر مصدق در ۱۳۳۱ش و ایجاد فضای باز سیاسی حزب دمکرات به شکل علنی‌تر در صحنۀ سیاسی خود را نشان داد و در تظاهرات و راهپیمایی به مناسبت ملی کردن صنعت نفت شرکت می‌کرد. در این سال‌ها حزب، به شدت تحت اختیار و فرمان حزب تودۀ ایران بود و آرمان‌های ملی‌گرایانه‌اش بسیار ضعیف بود، با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش و بازگشت شاه از تبعید یک روزه‌اش، مجدداً اوضاع وخیم شد و سران حزب متواری و به مخفی‌گاه رفتند (همان‌جا).

    به دلیل وابستگی فراوان حزب دمکرات به حزب توده، این حزب در ۱۳۲۷ش در واقع شاخه‌ای از حزب توده در کردستان بود. اعضای حزب دمکرات کردستان (مهاباد) که در تهران مقیم می‌شدند، به خودی خود عضو حزب توده می‌شدند و برعکس این موضوع نیز برای اعضای حزب توده در مهاباد صادق بود (کریس کوچرا، ص ۲۲۱). اختلاف‌نظر بین سران حزب دمکرات بر سر مشی سیاسی حزب و آثار سوءِ تبعیت از حزب توده کم‌کم بالا گرفت و در آخر بین دو حزب در سال ۱۳۳۵ش جدایی افتاد و حزب دمکرات به سوی اهداف ملی‌گرایانه تمایل پیدا کرد (جمعی از مستشرقین، ص۳۷۲).

    کشف سازمان نظامی حزب توده در سال ۱۳۳۴ش توسط پلیس ایران، در سرعت بخشیدن به جدا شدن حزب توده و حزب دمکرات و گسست پیوندهای سازمانی آن‌ها بسیار اثر‌گذار بود (کریس کوچرا، ص ۲۳۱). در سال ۱۳۳۳ش دو کمیتۀ مهاباد و سنندج با هم ادغام شدند و کمیته مرکزی متشکل از هر دو کمیته را شکل دادند (همان، ۲۳۲). در سال ۱۳۳۴ش کمیتۀ مرکزی نخستین کنفرانس حزب دمکرات کردستان را برگزار کرد  و حدود ۲۰ تن از فعالان حزب را در چند کیلومتری مهاباد گرد هم آورد. در سال ۱۳۳۵ش حزب دمکرات کردستان ایران، نخستین برنامه را در واقع نخستین پیش برنامۀ خود پس از برنامۀ حزب دمکرات قاضی محمد را منتشر کرد (همان‌جا). در ۱۳۳۸ش ساواک ۲۵۰ تن از اعضای حزب دمکرات از جمله، شریفی عضو کمیتة مرکزی را بازداشت کرد ، بنابراین در اواخر ۱۳۳۸ش حزب دمکرات کردستان ایران عملاً فاقد رهبری بود و رهبرانش یا در زندان بودند یا در بغداد (کریس کوچر، ص ۴۲۸).

    حزب دمکرات تا ۱۳۳۹ش، دارای گرایش‌های چپ بود، اما در آن سال تحت‌تأثیر ژنرال بارزانی به راست متمایل شد و با رهبری عبدالله اسحاقی (احمد توفیق) حزب یک چرخش کلی به راست پیدا کرد (روحانی، ص ۳۶۳ ؛ کریس کوچرا، ص ۴۲۸). عبدالله اسحاقی بعد از آن که دبیر کل شد در سال ۱۳۴۳ش در روستای «سُونَه» واقع در نزدیکی شهر قلعه دیزۀ عراق، کنگرۀ دوم حزب را دعوت به اجلاس کرد. کنگره در شرایط و اوضاع  بالنسبه مبهمی برگزار شد. عده‌ای از نمایندگان با اعمال زور از شرکت در کنگره محروم شدند، اما رهبرانی چون سلیمان و عبدالله معینی که در ۱۳۴۶ش، جزو کمیتۀ انقلابی بودند، در کنگره شرکت کردند. کنگره با کمک عبدالله اسحاقی، قاضی محمد را به اتهام خیانت و ترقی‌خواهان کمیته مرکزی ۱۳۳۳ش را به اتهام کج‌روی محکوم کردند (همان‌جا؛ موسوی و همکاران، ص ۲۰۱). اوضاع حزب دمکرات پس از ۱۳۴۳ش و برقراری رابطه بین شاه ایران و بارزانی کاملاً بحرانی شد. شاه کمک‌های وسیعی به بارزانی پیشنهاد کرد و در مقابل از وی خواست، عوامل ساواک و ارتش ایران را در تعقیب و دستگیری اعضای حزب دمکرات یاری نماید. این سیاست منجر به فشار سنگین بر حزب شد، بسیاری از اعضای حزب متواری، گروهی دستگیر و یا کشته شده و تحویل ایران داده شدند (جمعی از مستشرقین، ص ۳۷۴ - 375).

    در سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷، دو تن از افراد کادر این حزب به نام‌های اسماعیل شریف‌زاده و سلیمان معینی با تشکیل تیم‌های عملیاتی، چند عملیات نظامی در مناطق کردنشین اجرا کردند. عوامل امنیتی و نظامی حکومت پهلوی این اقدامات را به سرعت سرکوب کردند و ملا مصطفی بارزانی این افراد را که به عراق فرار کرده بودند، دست گیر کرد و به دولت ایران تحویل داد (صادقی، کردستان در جنگ ضد شورش‌گری ...، ص ۲۰).

    برقراری رابطۀ بارزانی با حکومت ایران، منجر به بروز شکاف میان اعضای حزب دموکرات شد. گروهی به رهبری عبدالله اسحاقی از بارزانی حمایت کرده و مخالف فعالیت در ایران بودند و گروه دیگر که بعدها کمیتۀ انقلابی نام گرفت به قصد فعالیت مسلحانه عازم ایران شدند، سرکوب شده، تعدادی از رهبران آن به قتل رسیدند. در سال ۱۳۴۸ش اسحاقی از حزب جدا شد، یک سال بعد عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب شد و در کنگرۀ سوم حزب در ۱۳۵۲ش به فعالیت مسلحانه و همکاری با گروه‌های سیاسی مخالف حکومت شاه تأکید گردید و نیل به جامعۀ سوسیالیستی و خودمختاری کردستان در چهارچوب ایران، یکی از اهداف آن معرفی شد (روحانی، ص ۳۶۱؛ ایزدی و همکاران، ص ۹). در بهار ۱۳۵۲ش، حزب دمکرات کردستان با ایجاد دفتری در بغداد و اخذ کمک‌هایی از دولت عراق به یکی از متحدین حکومت عراق در برابر شاه تبدیل شد و این اتحادی بود در برابر اتحاد شاه و بارزانی (کریس کوچرا، ص ۴۳۱). در این دوران روابط عراق و حزب دموکرات بسیار نزدیک بود، طوری که این حزب ماهنامۀ کردستان را به عنوان ارگان حزب در عراق منتشر کرد، اما مسئولان آن در سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷، نتوانستند حرکت مؤثری در کردستان ایران انجام دهند (صادقی، کردستان در جنگ ضد شورش‌گری ...، ص ۲۰).

 

حزب دمکرات کردستان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

    پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حزب دمکرات فعالیت خود را با بازگشت عبدالرحمان قاسملو به ایران از سر گرفت (روحانی، ص ۳۶۱). پس از پیروزی انقلاب سراسری مردم ایران، کادرهای حزب دمکرات کردستان ایران یکی پس از دیگری به ایران بازگشتند و به سرعت شبکه‌های فعالیت حزبی را گسترش دادند (جمعی از مستشرقین، ص ۳۷۷؛ صادقی، کردستان در جنگ ضد شورش‌گری ...، ص ۲۱). در دی ۱۳۵۷ قاسملو رسماً فعالیت حزب دموکرات در ایران را اعلام کرد. وی تنها نبود، غنی بلوریان، صادق شرفکندی و کریم علی‌یار از جمله رهبران اصلی حزب دموکرات بودند (کلوندی، ص ۳۹). حزب دموکرات که اندکی فعالیتش به تأخیر افتاده بود و دیرتر از سازمان‌های چپ وارد صحنه شده بود، شبکه‌های خود را با عجله و شتاب‌آلود سازماندهی کرد و چون از نظر زمان در مضیقه بود، کارهایش در زمینة عضوگیری، عجولانه و ناپخته بود و عدۀ زیادی آدم‌های فرصت‌طلب غیر سیاسی ناآزموده، بدین ترتیب وارد صفوف اعضای حزب شدند که بعدها موجب دردسرهای زیادی برای حزب و جامعه شدند (جمعی از مستشرقین، ص ۳۷۸).

    در آغاز انقلاب، احزاب و سازمان‌های چپ‌گرا و حزب توده تا حدود زیادی بر فضای سیاسی و احساسی جامعۀ کُرد تسلط پیدا کرده بودند، تقریباً همه مراکز جمعیتی کردستان، تحت نفوذ چپ قرار داشت و همین امر حزب دمکرات را که خود در طیف احزاب چپ قرار داشت، تا حدودی از راست به چپ متمایل کرد و همة این عوامل، موجب ترس و هراس سرمایه‌داران و دین‎باوران اصول‌گرا و سران عشایر و قبایل شد که به تدریج به طرف دولت جذب شدند و نیروی مسلح و منظمی از میان آن‌ها به وجود آمد (همان، ۳۷۸ - ۳۷۹). قاسملو به عنوان رهبر تجدید سازمان یافته از بی‌ثباتی از آغاز انقلاب استفاده کرد و دست به اقداماتی مانند خلع سلاح پادگان مهاباد، برگزاری میتینگ در شهر نقده و ایجاد درگیری در این شهر و تحریم رفراندوم جمهوری اسلامی زد (روحانی، ص ۳۶۳ - ۳۶۴؛ صالحی، لطفی، ص ۴۲). در نتیجه، وقتی دموکرات با بهره‌گیری از خلأ قدرت در کشور، به مراکز نظامی حمله و با غارت سلاح و تجهیزات پادگان‌ها و مراکز ژاندارمری، نیروهای حزب را مجهز کرد، این حزب با شعار دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان جنگی را آغاز کرد که به تضعیف نیروهای نظامی در سال‌های اولیۀ انقلاب انجامید و حملۀ سراسری ارتش عراق به سرزمین ایران اسلامی در شهریور ۱۳۵۹ را آسان کرد (صادقی، کردستان در جنگ ضد شورش‌گری ...، ص ۲۱).

    خلع سلاح پادگان مهاباد از طرف حزب دمکرات، عامل تمامی بحران‌های بعدی شد، بعد از آن اوضاع هر لحظه بحرانی‌تر می‌شد. در هشتم فروردین ۱۳۵۸ش، هیئتی به ریاست عبدالرحمان قاسملو و شرکت غنی بلوریان، کریم حسامی، امیر قاضی، احمد قاضی و چند نفر دیگر به دیدار امام خمینی در قم شتافت، تا از نزدیک با نظرات ایشان آشنا شده و از فضای عدم اعتمادی که بعد از تصرف پادگان و پایگاه‌ها به وجود آمده بود، کاسته شود، اما اثرات مثبت این سفر با تحریم رفراندوم، تعیین شکل نظام در دهم فروردین ۱۳۵۸ش از طرف شیخ عزالدین حسینی، امام جمعه و رئیس شورای انقلاب شهر مهاباد و دکتر قاسملو بر باد رفت (جمعی از مستشرقین، ص ۳۸۱ - ۳۸۲).

    حزب دمکرات کردستان از گردانندگان سناریوی طرح خودمختاری بود، عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران در آخرین مذاکرات خود با نمایندگان دولت، حق تعیین سرنوشت در اشکال سه‎گانة کسب استقلال، استقرار یک حکومت فدرال یا خود مختاری را متبلور می‌دید (روحانی ، ص ۳۶۵). حزب دمکرات کردستان در روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ش، رسماً منحل اعلام شد و سران آن به دلیل ارتکاب جنایات فراوان و بر هم زدن امنیت کشور تحت تعقیب قرار گرفتند (روزنامۀ کیهان، ۲۸/ ۰۵/ ۵۸؛ ایزدی و همکاران، ص ۹). پیش از آن، حزب دموکرات در ۲۳ تیر اعلامیه‌ای منتشر و عنوان کرد که در حادثۀ درگیری کومله با سپاه و تصرف ساختمان سپاه هیچ دخالتی نداشته است (صالحی، لطفی، ص ۵۲ - 53). در اول آذر ۱۳۵۸، هیئت حسن نیت وارد مریوان شدند و در پادگان با مسئولان سپاه و ارتش گفت‌وگو کردند. روز بعد هیئت با سران حزب دموکرات کردستان جلسه گذاشتند (روزشمار شهید بروجردی، شمارۀ ثبت ۶۰۸۰۹). حزب دموکرات هنوز اصرار داشت سپاه کاملاً از مریوان خارج شود و شهربانی امنیت شهر را برقرار کند (رستگارپناه، جزوۀ مختصری از ...، بش). بعد از جلسه، فروهر اعلام کرد کمیتۀ مرکزی حزب دموکرات کردستان اعلام کرد (روزنامۀ کیهان، ۴/9/1358). از ساعت ۱۲ چهارم آذر، به مدت بیست روز در مریوان آتش‌بس شود و اگر تا ۱۹ آذر پاسدارهای غیربومی از سراسر کردستان بروند، آتشبس تمدید می‌شود (همان‌جا).

    با شروع جنگ ایران و عراق، دموکرات‌ها و دیگر گروه‌های ضد انقلاب فرصت بیشتری برای ابراز وجود پیدا کردند. حزب دموکرات بر خلاف شعارهای استقلال‌طلبانه‌اش، در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، روابط سیاسی نزدیک خود را با صدام نشان داد و با دامن زدن به بحران و جنگ در مناطق کردنشین و درگیر کردن حدود صد هزار رزمندۀ ایرانی، خدمت بزرگی به حزب بعث عراق کرد. این در حالی بود که ارتش عراق بارها در طول جنگ، مناطق کردنشین را هدف گلوله و بمباران قرار داد (صادقی، کردستان در جنگ ضد شورش‌گری ...، ص ۲۱). در مهر ۱۳۵۹ش دموکرات‌ها در سقز هنوز طرفدارانی داشتند. اما بیشتر مردم خسته شده بودند و عملاً شروع به شعار دادن علیه گروهک‌ها کردند (حسن رستگارپناه). در ۲۳ مهر، دموکرات و کومله به سقز حمله کردند و وارد شهر شدند (صالحی، ص ۱۲۵). حدود یک هفته با نیروهای نظامی شهر جنگیدند. تا این‌که از سپاه غرب نیروهایی به سقز اعزام شدند و یک ماه مشغول پاک‌سازی شدند و شهر را دوباره آرام کردند.

    در دی ۱۳۵۹ش، حامد بگ سردوش، از اعضای مهم حزب دموکرات در حوزۀ مریوان، یک گروه در منطقۀ سردوش و دره تفی داشت. به سپاه نامه فرستاده بود که می‌خواهم تسلیم شوم. سپاه درخواست را پذیرفت ولی روز تسلیم شدن را تا بعد از تصرف دره تفی و سردوش به عقب انداخت (جواد کثیری). سپاه با بعضی از سران گروه‌ها هم مذاکره کرد تا تسلیم شوند. یک تیم اطلاعاتی به درۀ شلیر فرستادند تا با محمود آشتیانی، رهبر حزب دموکرات مریوان صحبت کند. قرار بود متقاعدش کنند اگر تسلیم شود، در امان است. پس از چند بار مذاکره راضی شد. آشتیانی با ۸۰ نیرو تسلیم شد (صالحی، لطفی، ص ۱۲۷).   

    در اسفند همین سال، روستای سرا در مسیر سقز به بوکان آزاد شد و علی وهاب‌زاده رئیس دموکرات‌ها کشته شد. بوکان از اول انقلاب مقر تشکیلات دموکرات و کومله بود و تا وقتی جادۀ بوکان - سقز در اختیار آن‌ها بود، سقز امن نمی‌شد (همان، ص ۱۲۸ - 129). در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۰ش، پنجاه ضد انقلاب پایگاه ارتش در آلتون با ۶۵ نیرو را اشغال کردند. آلتون روستایی در پنج کیلومتری شمال سقز در مسیر بوکان بود. دموکرات زیادداشت و رفت و آمد دموکرات‌ها به آن‌جا زیاد بود. آن‌ها چهار ارتشی را کشتند و شش نفرشان را گروگان گرفتند. نیروهای کمکی همان روز رسیدند و ۲۵ ضد انقلاب را کشتند و پایگاه را پس گرفتند (روزشمار شهید بروجردی، به نقل از فرمانده سپاه سقز، شمارۀ ثبت ۶۶۰۰۳.). در ۱۸ و ۱۹ خرداد، رزمنده‌ها از روستای قهرآباد تا روستای سرا در جادۀ سقز - بوکان را پاک‌سازی کرد (صادقی، نقشۀ راهنمای مناطق جنگی ...، ص ...؛ صالحی، ص ۱۳۵).

    در شهریور ۱۳۶۰ش ضد انقلاب در سقز خانه‌های تیمی تشکیل دادند و برخی را همراه خود کردند. سرانجام در نیمه شب ۴ شهریور، گروه بزرگی از نیروهای دموکرات مخفیانه وارد شهر شدند و رفتند توی خانه‌های تیمی‌شان. ۸ صبح کار را شروع کردند و بازار شهر، ورودی‌های پل هوایی و چهارراه آزادی و مسجد جامع (همان: ۱۳۸). پاسدارها تا ۲ بعدازظهر بیشتر مناطق اشغالی را پس گرفت. دموکرات‌ها هم از تاریکی شب استفاده کردند و از کنار چم ولی خان به بوکان فرار کردند (اثنی عشری، بش). در تاریخ سوم فروردین ۱۳۶۱ش، پنجاه دموکرات به رهبری شیخ جواد حسامی جادۀ دیواندره - سقز را اشغال کردند و در گردنۀ قلعه‌جغه کمین زدند و شش کامیون دولتی را که مواد غذایی را به سقز می‌بردند دزدیدند. ساعت هفت صبح، پاسدارها ارتفاعات مقابل روستا و دموکرات‌ها را محاصره کردند. دموکرات‌ها توقع نداشتند پاسدارها آن قدر سریع به آن‌ها برسند. غافل‌گیر شدند و به روستای تخت عقب‌نشینی کردند. پیش از ظهر، پاسدارها به کامیون‎های غارت‌شده رسیدند (روزشمار شهید بروجردی، شمارۀ ثبت ۴۸۵۱۹).

    روستای کس نزان در ۲۵ کیلومتری سقز بین سه درۀ عمیق، کوه‌های بلند و جنگل‌های پر درخت قرار دارد. از روی کوه‌هایش سقز کامل در دید بود. حزب دموکرات در روستا پایگاهی نظامی داشت که محل بسیاری از نشست‌های حزب هم بود. قرار بود سران دموکرات در ۲۴ اردیبهشت در این روستا جمع شوند و برای ادامۀ مبارزه برنامه‌ریزی کنند. (اثنی عشری، بش). پاسدارها که متوجه قضیه شده بودند، غروب ۲۳ اریبهشت، از سقز به سمت کس نزان رفتند و میان ارتفاعات مستقر شدند. ۵ صبح مقر دموکرات در کس‌نزان را هدف گرفتند. بیشتر نیروهایشان کشته شدند و بقیه فرار کردند. ار روستا که خارج می‌شدند، متوجه شدند که تعداد سپاهی‌ها کمتر از آن چیزی است که تصور می‌کردند، در نتیجه انگیزۀ‌ دموکرات‌ها بیشر شد و به تعقیب سپاهی‌ها پرداختند و یازده رزمنده را زخمی کردند. بالگردها به کمک آمدند (همان‌جا) و چندین بار مقر دموکرات‌ها را بمباران کردند تا این‌که توانستند زخمی‌ها را از مهلکه نجات دهند (صالحی، ۱۵۶). در ۱۳ تیر نیروهای سپاه به مقر حزب دموکرات در روستای بوبکتان حمله کردند. مقر را منهدم کردند و نُه دموکرات در درگیری‌ها کشته شدند (سپاه سقز).

    عراقی‌ها وقتی در موضع ضعف قرار می‌گرفتند، تلاش می‌کردند امنیت داخلی ایران را تضعیف کنند و برای این کار کردستان از همه جا مستعدتر بود. آن‌ها از گروه‌های کرد مسلح بیشتر حمایت کردند، آن‌ها هم توانستند ناامنی را نخست در مناطق مرزی و سپس در نقاط کور و کوهستانی بیشتر کنند. آنها شب‌ها در نقاط کور و کوهستانی به نیروهای سپاه حمله و بسیاری را شهید کردند (حسن رستگارپناه). جواد حسامی، فرمانده دموکرات‌ها در خورخوره، روستایی بین سقز و دیواندره، جلوی مردم را می‌گرفت و اخاذی می‌کرد. سپاه کردستان به سپاه سقز مأموریت داد جادۀ سقز - دیواندره را امن کند و مردم را نجات دهد. در ۲۵ مرداد، گردان‌های جندالله و نبی اکرم (ص) از روستای سنته به سمت خورخوره حرکت کردند. نیروها با مقاومت روبه‌رو نشدند. ۶ صبح همة مناطق بدون درگیری در اختیار سپاه بود. روز بعد، هشتاد پاسدار و بسیجی با یک توپ ۱۰۵ در روستای خورخوره پایگاه نظامی درست کردند (اثنی عشری، بش). در ۳۱ مرداد، به مسئول پایگاه خورخوره خبر دادند، امکان حملۀ دموکرات‌ها به پایگاه وجود دارد. در نتیجه، گروهان نبی اکرم (ص) با چهار بالگرد و مهمات از سقز به پایگاه خورخوره رفت. در هنگامۀ درگیری، دموکرات‌ها به شدت شکست خوردند. پس از این اتفاقات ۱۵ روستا آزاد شد که بیشترشان با همکاری خود روستایی‌ها بود (سپاه سقز).

    در اوایل آبان، دموکرات‌ها از طرف روستای هیجانان، در غرب سقز به شهر حمله کردند تا شکستشان را در روستای سرتکلتو تلافی کنند، حتی اگر نتوانستندوارد سقز شوند، جادۀ سقز - بانه را ببندند و دست‌کم یکی از پایگاه‌های محمور بانه را بگیرند. اطلاعات سپاه مدتی بود بین دموکرات و کومله نفوذ کرده بود و از قصد دموکرات‌ها خبر داشت. پیش از این‌که دموکرات عملیاتش را اجرا کند، گردان نبی اکرم (ص) و گروهان ادوات به روستای خیدر، که نزدیک سقز بود رفتند، تا جلوی راه دموکرات‌ها را ببندند. کمین زدند و منتظر دموکرات‌ها ماندند. به محض ورود دموکرات‌ها درگیری شروع شد و آن‌ها مجبور شدند به کوه‌های اطراف فرار کنند (روزشمار شهید بروجردی، شمارۀ ثبت ۵۵۹۶). پس از عملیات بعثت در اردیبهشت ۱۳۶۲، نیروهای خبات و دموکرات در روستاهای مرزی ارتفاعات سورکوه و گاکر جمع شدند و فعالیت‌هایی را آغاز کردند (حسن رستگارپناه). زمستان ۱۳۶۲ش فصل شکست دموکرات‌ها بود. وقتی سپاه روستاهای زیویه، یورقل، باشبلاغ و قپلانتو را آزاد و پاک‌سازی کرد، روستاهای شرقی سقز از دموکرات‌ها خالی شدند. بیشترشان کشته شده بودند، بقیه هم تسلیم یا به عراق فرار کرده بودند. کم‎کم جاده‌های اصلی بین شهرها پاک‌سازی شدند و مرزهای ایران و عراق از دست ارتش عراق و ضد انقلاب آزاد شد (سپاه سقز).

    زمستان ۱۳۶۳، زمستان سختی بود و شهر سقز یخ‌بندان بود (سپاه سقز، سند شمارۀ ۳۹). ارتفاع برف به دو متر می‌رسید (ولی‌الله همت). در روز ۵ بهمن، دموکرات‌ها به پایگاه کس‌نزان در جنوب سقز حمله کردند. نمازی‌زاده با یک گروهان از جندالله به کس‌نزان رفت. دشمن نزدیک خورده‌لوکی کمین کرده بود و نیروهای نمازی‌زاده بی‌خبر بودند. نیروی کومله با آر پی چی هفت دوشکا را زدند. نمازی‌زاده را شهید شد (سپاه سقز، سند شمارۀ ۳۹ ؛ صالحی، ص ۲۰۵).

دموکرات‌هایی که سال ۶۴ به عراق فرار کرده بودند، سازماندهی جدیدی با نام مالبند تشکیل دادند. چیزی شبیه تیپ بود. سال ۶۵ نیروهای هیزهای ضد انقلاب سی - چهل نفر بیشتر نبودند. ضد انقلاب بدون آن‌که این گردان‌ها را منحل کند، مالبند تشکیل داد، تیپی که استعدادش تنها در حد یک هیز بود. حداکثر هفتاد هشتاد نفر (بهرام حسینی). روز به روز تعداد نفرات آن‌ها کمتر می‌شد و تسلیمی‌ها بیشتر. گردان‌هایی که در سال‌های ۵۹ و ۶۰ با ۱۵۰ - 160 نفر تشکیل داده بودند، در سال ۶۵ به گردان‌های پانزده بیست نفر رسید. وقتی جمعیت گردان‌های ضد انقلاب سقز کم شد و آسیب‌پذیر شدند، آ‌ن‌ها سه گردان دیواندره، سقز و بوکان را ترکیب کردند و مالبند ۲ را تشکیل دادند. کل جمعیتشان به شصت هفتاد نفر می‌رسید (ولی‌الله همت). با این حال، در شهریور ماه، سپاه در سرشیو آن‌ها را محاصره و شکست داد (همان‌جا) و بقیه هم به عراق فرار کردند (همان‌جا).

    سال ۱۳۶۷ش، عراقی‌ها به ضد انقلاب فشار آوردند که باید کاری بکنید. آن‌ها هم شبانه به پایگاه‌های سپاه و ارتش در روستاها حمله می‌کردند. نیروهای سپاه برای آن‌که آن‌ها را عقب برانند، چند بار تا درۀ شلیر گروه‌های مختلف‌شان را عقب راندند. در این نبردها، بسیاری تسلیم شدند. آن‌ها دیگر از نبرد با نظام خسته شده بودند. تا مهر ۱۳۶۷ش، هر چند ماه یک بار دموکرات و کومله به پایگاه‌های روستاهای سقز حمله می‌کردند، ولی هیچ‌کدام از حملات‌شان موفق نبود. دیگر نه نیروی انسانی داشتند نه عقبه و پشتیبانی. سپاه توانسته بود با کمک نیروهای ژاندارمری و فرماندهان‌شان، سرهنگ بهرام‌پور، امنیت بسیار خوبی در منطقه برقرار کند (ولی‌الله همت). پس از پایان جنگ، عراق به ضد انقلاب مأموریت داد که کردستان را ناامن کند. به همین خاطر احمد کاظمی فرمانده قرارگاه حمزه برنامه‌ای برای ضربه زدن به ضد انقلاب طراحی کرد. در عصر ۴ مرداد ۱۳۷۴، پس از مذاکره با نیروهای عراقی، ۵۰۰ نیروی زبده به همراه ۲۰۰ وسیلۀ نقلیه از مرز پنجوین رد شدند و در عمق ۱۶۰ کیلومتری خاک عراق دموکرات را محاصره کردند. در نهایت، احمد کاظمی یک توافقنامۀ سیاسی و نظامی با رهبران کردهای اردوگاه کوی سنجق امضا کرد که قرار شد آنان اسلحه را کنار بگذارند و فقط فعالیت سیاسی داشته باشند (معروفی، ص ۲۸۴).

 

مآخذ: ایگلتون، ویلیام، جمهوری ۱۹۴۶م کردستان، ترجمۀ سید محمد صمدی، مهاباد: سیدّیان، ۱۳۶۰ش؛ برزویی، مجتبی، اوضاع سیاسی کردستان از ۱۲۸۵ تا ۱۳۲۵ش، تهران: فکر نو، ۱۳۷۸ش؛ بلوریان، غنی، ئاله کوک (برگ سبز)، استکهلم: زبان کردی، ۱۹۹۷م؛ جمعی از مستشرقین، کُرد در دایره‌المعارف اسلامی، ترجمۀ اسماعیل فتاح قاضی، ارومیه: صلاح الدین ایوبی، ۱۳۶۷ش؛ حسامی، کریم، بیره‌وه‌ریه‌کانم (به زبان کُردی)، سوئد: استهکلم، ۱۹۸۴م؛ روحانی، کمال، کُرد و کردستان در گذار تاریخ، سنندج: آراس، ۱۳۹۸ش؛ شرفکندی، عبدالرحمان، چیشتی میجیور، سنندج: کردستان، ۱۳۸۲ش؛ صمدی، سید محمد، ژێ کاف، چی بو، چی ده‌ویست، مهاباد: موفقی، ۱۳۶۰ش؛ فرجی، محمد فایق، پژوهش بررسی نقش سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد در امنیت پایدار کردستان، تهران: سازمان تحقیقات و مطالعات بسیج، ۱۳۸۵ش؛ قاضی، احمد، خلاصۀ تاریخ کردستان، اربیل: روشنبینی، ۲۰۱۲ م؛ کوچرا، کریس، جنبش ملی کُرد، ترجمۀ ابراهیم یونسی، تهران: نگاه، ۱۳۷۷ش؛ رستگارپناه، حسن، دربارۀ حوادث سقز، مصاحبه با مریم صالحی، ۱۵ بهمن ۱۳۹۳؛ اثنی عشری، امیر حسین، تحقیق پیرامون حوادث سقز، پروژۀ شهید بروجردی، بی نا، بی‌تا؛ روزشمار شهید بروجردی، به نقل از فرمانده سپاه سقز، شمارۀ ثبت ۶۶۰۰۳؛ صادقی، رضا، نقشۀ راهنمای مناطق جنگی و پدافند داخلی سقز، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵ش؛ سپاه سقز، بدون عنوان، بی‌تا، سند شمارۀ ۲۴، موجود در سپاه سقز؛ سپاه سقز، بدون عنوان، بی‌تا، سند شمارۀ ۲۶، موجود در سپاه سقز؛ سپاه سقز، بدون عنوان، بی‌تا، سند شمارۀ ۴۹، ۵۰ و ۵۱، موجود در سپاه سقز؛ سپاه سقز، بدون عنوان، بی‌تا، سند شمارۀ ۳۹، موجود در سپاه سقز؛ روزشمار شهید بروجردی، به نقل از سپاه سقز، شمارۀ ثبت ۵۵۹۶؛ صالحی، مریم، نبرد در باران، روایتی از نبرد رزمندگان اسلام در سقز، تهران: نشر فاتحان، ۱۳۹۵ش؛ حسینی، بهرام، تاریخ فعالیت‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مصاحبه با ابوالقاسم شکری، پروژۀ شهید بروجردی، ۷ دی ۱۳۸۱؛ همت، ولی‌الله، تاریخ فعالیت‌های نظامی و اجتماعی سپاه سقز و مدیریت منابع انسانی، مصاحبه با ابوالقاسم شکری، پروژۀ شهید بروجردی، ۵ تیر ۱۳۸۱ش؛ روزشمار شهید بروجردی، به نقل از فرمانده سپاه سقز، شمارۀ ثبت ۴۸۵۱۹؛ صادقی، رضا، کردستان در جنگ ضد شورش‌گری و دفاع مقدس، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۰ش؛ روزنامۀ کیهان، ۲۸/5/58؛ رستگارپناه، حسن، عملیات وحدت، مصاحبه با آیت معروفی، ۱۰ دی ۱۳۹۴؛ معروفی، آیت، جاده زیر دید روایتی از نبرد رزمندگان اسلام در بانه، تهران: فاتحان، ۱۳۹۶ش؛ کلوندی، علی، فریاد آزادی پیشمرگ مسلمان کرد، تهران: انتشارات فاتحان، ۱۳۹۵ش؛ شیرعلی نیا، جعفر و یزدان کریمی، بحران بالا می‌گیرد روایت ناآرامی‌‌های مناطق کردنشین (کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی)، تهران: نشر فاتحان، ۱۳۸۹ش؛ کلوندی، علی، راه اینجاست، مجموعه دیدگاه‌های حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری در مورد کرد و کردستان، تهران: نشر فاتحان، ۱۳۹۴ش؛ صالحی، مریم و مریم لطفی، نزدیک‌تر از برادر، روایتی از نبرد رزمندگان اسلام در مریوان، تهران: نشر فاتحان، ۱۳۹۵ش؛ روزشمار شهید بروجردی، به نقل از اطلاعات، شمارۀ ثبت ۶۰۸۰۹؛ رستگارپناه، حسن، جزوۀ مختصری از اوضاع جغرافیای طبیعی مریوان، پروژۀ شهید بروجردی، بی‌تا؛ کثیری، جواد، مصاحبه با ابوالقاسم شکری، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ش؛ روزنامۀ کیهان، ۴/9/1358؛ ایزدی، مصطفی، جواد استکی و مسعود یاران، تاریخ بیست سالۀ پاسداری از انقلاب اسلامی در غرب کشور ضد انقلاب و اشرار (فعالیت‌های ضد انقلاب)، تهران: دانشگاه امام حسین (ع)، دانشکده فرماندهی و ستاد و علوم دفاعی، مرکز مطالعات و تحقیقات توسعۀ امنیت پایدار، ۱۳۸۶ش؛ موسوی، میرنجف، کاظم ذوقی بارانی و شیرزاد عباسیان، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، ۱۴۰۱ش.

/ محمد فایق فرجی/

 

دمکرات کردستان، حزب

شناسه مدخل۶۲۸۸۹۷
شناسه مقاله۲۰۳۱
استانکردستان
کارگروهدفاع مقدس
گروهفرهنگی، اجتماعی و سیاسی
زیرگروهتشکل‌ها و گروه‌های سیاسی و اجتماعی
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشیک‌‌شنبه، ۱۴۰۴/۰۶/۳۰

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر