طاهری، قاسم

استان اصفهان

طاهری، قاسم

دفاع مقدسشهدا و اشخاصمسئولین/ فرمانده رده‌ها و واحدهای لشکر (مسئول اطلاعات و عملیات، مسئول تخریب، مسئول مهندسی رزمی و ... )
استان اصفهان
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

طاهری،  قاسم (5 دی ۱۳۳۷- 12 اردیبهشت ۱۳۶۵)، جانشین اطلاعات‌وعملیات لشکر ۸ نجف اشرف نیروی زمینی سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی.

قاسم طاهری فرزند محمد در شهر مبارکه، واقع در استان اصفهان، در خانواده‌ای متدین به دنیا آمد. پدر ایشان رانندۀکامیون و مادرش، خانم قمر صالحی، خانه‌دار بود. مادرش، نقل می‌کند: «موقعی که باردار بودم، تمام شرایط طهارت و تقوی را رعایت می‌کردم و حتی ماه مبارک رمضان را روزه می‌گرفتم و دو روز بعد از ماه رمضان قاسم به دنیا آمد.» (ادارۀ ثبت‌احوال ... ؛ صالحی)

  او دورۀ ابتدایی را در مدرسۀ صفایی، محلۀ قلعه شهر مبارکه از ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۸ ش گذارند و در ۱۳۴۸ ش مقطع راهنمایی را در مدرسۀ پرتو شهر مبارکه شروع و در ۱۳۵۱ش پایان رساند‌. در ۱۳۵۱ ش در دبیرستان فاضل (امام خمینی(ره) کنونی ) شهر مبارکه ثبت ‌نام کرد و موفق به اخذ دیپلم در ۱۳۵۷ ش در رشتة طبیعی شد (ادارۀ آموزش‌وپروش ... ؛ صالحی).       

حسین پیراکه و غلامرضا قنبری همرزمان شهید نقل می‌کنند: «قاسم در حوزۀ ورزش فعالیت چشمگیری داشت و علاقه او به فوتبال، وی را به سمت تشکیل تیم فوتبال سوق داد. او با همکاری دوستانش تیم فوتبال مبارکه را تأسیس کرد. هنگامی که قاسم و دوستش رحمت‌الله ثریا مشاهده کردند که فضای نامناسبی در ورزشگاه ۲۲ بهمن شهر حاکم است و علاقه نوجوانان و جوانان به ورزش در حال افزایش است، با کمک اعضای سپاه و بسیج اقدام به راه‌اندازی تیم فوتبال قدس کردند. این تیم به‌سرعت به دلیل اخلاق نیکوی قاسم و دلسوزی‌های رحمت‌الله محبوبیت زیادی به دست آورد و توانست چندین بار قهرمان منطقه شود.علاوه بر فوتبال، قاسم با همکاری دوستانش در زمینه والیبال نیز فعال بود و تیم "نقش جهان" را تشکیل داد. او تلاش زیادی کرد تا ساختار و ترکیب این تیم را شکل دهد و موانع موجود در مسیر پیشرفت تیم را برطرف کند» (نک : مشتاقیان و قربانی، ص۵۰)                                                                                                       

قاسم با اوج‌گیری انقلاب اسلامی به جمع مبارزین بر ضد حکومت پهلوی پیوست. به گفتة دو تن از دوستانش، علی ایرانپور و علیرضا اسلامی فر، وی در ساماندهی نیروهای انقلابی برای مبارزه با حکومت پهلوی نقش موثری داشت. قاسم یکی از کسانی بود که با شور و اشتیاق وارد میدان مبارزه شد. او گاهی با ماشین شخصی‌اش به قم سفر می‌کرد و شخصیت‌های برجسته و سرشناس را برای شرکت در مراسم‌های مختلف به شهر می‌آورد. از طریق تبلیغات و اطلاع‌رسانی در مورد حضور روحانیون معروف، توانست تعداد زیادی از مردم را برای شرکت در تجمعات مختلف جلب کند و این‌گونه تجمعات را سازماندهی می‌کرد. علاقه قاسم به فعالیت‌های فرهنگی بسیار زیاد بود و او به شدت بچه‌ها را برای مشارکت در این فعالیت‌ها تشویق می‌کرد. همچنین، به دلیل آنکه مبلغان مذهبی اغلب جایی برای اقامت نداشتند، قاسم آنها را به منزل خود می‌برد و از آن‌ها پذیرایی می‌کرد (نک: مشتاقیان و قربانی، ص ۳۳).

منصور حقانی و عبدالله جلالی دوست و هم‌رزم شهید نقل می‌کنند :«در برخی شب‌ها، اطلاعیه‌هایی علیه انقلاب در سطح شهر پخش می‌شد. در این شرایط، قاسم و تعدادی از دوستانش تا صبح در خیابان‌ها گشت‌زنی می‌کردند و تمامی اعلامیه‌ها را از درب خانه‌ها جمع می‌کردند تا مبادا هیچ اطلاعیه‌ای در شهر پخش شود. این اقدام آنها نشان‌دهندهٔ حساسیت و پایبندی عمیق به حفظ نظم و مقابله با تبلیغات ضدانقلابی بود.» (نک: مشتاقیان و قربانی،ص۳۷).

او در ۱۳۵۸ ش عضو بسیج شد در بدو تشکیل سپاه شهرستان مبارکه در ۱۳۵۹ ش واحد محرومیت‌زدایی سپاه آنجا را با هدف دادرسی به محرومان و بسیج مسجد جامع شهر مبارکه را تشکیل داد (صالحی).    

عبدالله جلالی و سیدحسین مدنی همرزمان شهید نقل می‌کنند: «چند روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، در ۲۲ مهر ۱۳۵۹قاسم با تعدادی دیگر از دوستانش از مبارکه به تهران اعزام می شوند آنجا به آن‌ها سلاح دادند. در تهران آموزش‌هایی به آن‌ها داده شد.  (سپاه ... اصفهان) پس‌ازآن به سپاه حمیدیه اعزام شدند. همه بنی‌صدر را مقصر میدانستند که سلاح و مهمات نمیدهد و اجازه نمیداد ارتش جلو بیاید؛ اما با همین تجهیزات خیلی کم قاسم می گفت باید در مقابل دشمن استادگی کنیم قاسم درصدد بود که سلاحی متفاوت داشته باشد آن قدر رفت‌وآمد و صحبت کرد تا بالاخره یک جیپ و یک تفنگ ١٠۶ میلی‌متری گرفت. در پایگاه آموزش این سلاح ۱۰۶ را دید و در همان منطقه  از این سلاح   علیه دشمن استفاده می کرد  (نک : مشتاقیان و قربانی، ص ۴۷؛ سپاه ... خوزستان)

پس‌ازآن در عملیات ثامن‌الائمه (5 مهر ۱۳۶۰)،  شمال آبادان با هدف شکستن حصرآبادان، آزادسازی جاده های آبادان ـ اهواز و آبادان ـ ماهشهر و منطقة اشغالی در شرق کارون صورت گرفت، به عنوان نیروی داوطلب حضور داشت. چند ماه بعد در ۱۳۶۰ ش به خدمت سربازی  درارتش رفت و پس از گذراندن دورة آموزشی به گروه ۴۴ توپخانة ارتش تخصیص داده شد. در همین ایام گردانی به نام بلال متشکل از سربازان داوطلب برای حضور در جبهه در اصفهان تشکیل شد و قاسم نیز به این گردان پیوست و رهسپار منطقة تنگ چزابه گردید. در این مأموریت هنگام خنثی نمودن میدان مین، پای چپش در برخورد با مین قطع شد. به گفته برادرش جمشید، زمستان ۱۳۶۰ ش بود که با پای قطع‌شده به مبارکه آمد. قاسم در اوایل سال ۱۳۶۱ش، با وجود مجروحیت‌هایش، برای افتتاح دفتر بنیاد شهید اسلامی در مبارکه به تهران سفر کرد و به‌طور فعال در راه‌اندازی این دفتر تلاش نمود. او اهمیت ویژه‌ای برای این نهاد مقدس قائل بود و تا پایان عمر خود ارتباط نزدیکی با فعالیت‌های آن برقرار می‌کرد. قاسم بدون دریافت هیچ‌گونه دستمزدی از بیت‌المال، در چهارچوب خط‌مشی امام خمینی (ره) اهداف بنیاد شهید را به مرحله عمل می‌رساند. او معتقد بود این نهاد باید خدمتگزار کسانی باشد که برای انقلاب و دفاع مقدس فداکاری کرده‌اند و رسالت آن، رساندن پیام شهدا به جامعه است. (نک: مشتاقیان و قربانی، ص ۵۲).                           

او در تابستان ۱۳۶۱ش، قاسم با دختردایی‌اش، فرشته صالحی، ازدواج کرد که حاصل این پیوند تولد فرزندی به نام روح‌الله بود. قاسم در تربیت فرزندش بسیار حساس بود، هرچند که به ظاهر علاقه‌ای به او نشان نمی‌داد. او همواره بر این باور بود که ممکن است شهید شود و به همین دلیل تصمیم داشت تا وابستگی عاطفی به فرزندش نداشته باشد. (ادارة ثبت‌احوال؛ صالحی).                             .                                

پس از التیام زخم پایش بلافاصله عازم جبهه گردید و در عملیات محرم (10 آبان ۱۳۶۱)، که در جبهة جنوبی  عین خوش و زبیدات با هدف تصرف سرپل در منطقة العماره و آزادسازی ارتفاعات مرزی طرح‌ریزی‌شده بود، شرکت کرد. سپس در عملیات والفجر ۴ (27 مهر۱۳۶۲)، در جبهة شمالی در منطقة سلمانیه ـ پنجوین با هدف تصرف درۀ شیلر و پنجوین، انسداد معابر ضد انقلاب علیرغم همه تلاشی که  فرماندهان  داشتند، با یک‌پا در آن منطقة کوهستانی به عنوان مدیر داخلی تیپ۴۴ قمربنی هاشم و رابط تیپ با قرارگاه  شرکت نمود و در جریان عملیات براثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه شکم سخت مجروح گردید بطوریکه نه قسمت از شکمش مورد عمل جراحی قرار گرفت و پزشکان از او قطع امید کردند؛ اما با دعاهای مردم و تلاش کادر پزشکی پس از پنج ماه که روی تخت بیمارستان بود و کشیدن زجرهای بسیار به‌طور نسبی شفا یافت و به خانه بازگشت ولی هنوز زخم‌هایش التیام نبخشیده بود که آرزوی رفتن به جبهه را نمود  (تحقیقات ... ، بش).

پس از  مدتی به لشکر ۱۴ امام حسین(ع) پیوست و به‌عنوان نیروی پیاده در عملیات بدر (20 اسفند ۱۳۶۳)، که در جبهة جنوبی، هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان)، با هدف قطع جادة بصره ـ العماره و تهدید بصره از شمال انجام شد، حضور یافت. سپس  در عملیات قادر (24 تیر ۱۳۶۴)، در جبهة شمالی، در منطقه اربیل- سیدکان به منطور  تصرف تصرف ارتفاعات منطقه سیدکان، شرکت کرد . چند ماه  بعد در عملیات والفجر ۸  (20 بهمن ۱۳۶۴) ، در جبهة جنوبی، فاو با هدف تصرف فاو (شبه جزیره‌ای در جنوب شرقی عراق) و تهدید بصره از جنوب شرکت نمود و با توجه به تجربیات و شجاعت و تبحری که داشت به سمت جانشین واحد اطلاعات‌وعملیات لشکر ۸ نجف اشرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. در این زمان شعبانعلی زینلی (شهادت: ۱۱ اسفند ۱۳۶۴)، که جانشین فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف بود، سرپرستی اطلاعات‌وعملیات لشکر را نیز بر عهده داشت. با شهادت زینلی، مسئولیت طاهری سنگین‌تر شد به طوریکه مدت‌ها بود که حاضر نمی‌شد به مرخصی برود.  سرانجام پس از هفت سال و چند ماه تلاش و کوشش مداوم و حماسه‌آفرینی‌های بسیار در یک عملیات نفوذی در منطقة والفجر۸ شب جمعه  به آنچه سال‌ها در آرزویش بود نائل آمد و شهید شد. پیکر پاکش با حضور گستردة مردم شهر مبارکه و روستاهای همجوارش تشییع و در گلستان شهدای مبارکه به خاک سپرده شد (تحقیقات، بش؛ صالحی).                                                                

قاسم پیرو خط امام خمینی (ره) بود و در تمامی فعالیت‌های خود تنها رضای خدا را جستجو می‌کرد. او فردی شجاع و مصلحت‌اندیش بود و هیچ‌گاه مسامحه و کوتاه‌آمدن در برابر مصلحت‌های نادرست نداشت. به ویژه زمانی که می‌دید در دادگاه‌ها با افراد خاطی و ضد انقلاب مسامحه می‌شود، به شدت عصبانی می‌شد. قاسم مخالف هرگونه تلاش برای ضربه زدن به انقلاب، اعم از ضد انقلاب یا رفاه‌زدگان بود (اسدی، ج ۵، ص ۲۵). او روی بیت‌المال و حق‌الناس بسیار حساس بود. در سال ۱۳۶۰ ش، پس از آن که در یکی از بیمارستان‌های تهران پایش قطع شد، زمانی که قرار بود او را با آمبولانس به منزل برسانند، قاسم این پیشنهاد را رد کرد. پس از چند روز، از روبه‌روی بیمارستان یک تاکسی گرفت و به منزل بازگشت. او به پرستار گفته بود: «الان جنگ است و آمبولانس اینجا بیشتر به کار می‌آید تا اینکه مرا برساند.» قاسم همیشه در مصرف بیت‌المال دقت فراوانی می‌کرد و هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد از منابع عمومی به‌طور غیرضروری استفاده شود (اسدی، ج ۵، ص ۲۳). همسر شهید قاسم نقل می‌کند: « که او همیشه در کارهایش پشتکار و استقامت داشت. پس از سال‌ها که از شهادت قاسم می‌گذشت، برای پیگیری پرونده  او اقدام کرد. در یکی از مراحل پیگیری، مشکلی پیش آمد که موجب شد به سردار حاج احمد کاظمی، فرمانده لشکر ۸ نجف، مراجعه کنند. شهید کاظمی با اشک در چشم گفت: «من لحظه شهادت بالای سر قاسم بودم، به بچه‌ها گفتم انگار پایشان هم قطع شده، بگردید و پیدایش کنید و آن را به کنار بدنش بگذارید. بچه‌ها گریه کردند و گفتند که قاسم سال‌هاست که با یک‌پا در جبهه حضور داشته است. تازه آن زمان متوجه شدم که یک‌پای قاسم قطع شده و چقدر کارهای سختی را به او سپرده بودم. او هیچ‌گاه بهانه‌ای نیاورد و همه وظایفش را به خوبی انجام داد.» تمام مدتی که قاسم در بیمارستان بستری بود، حتی یک نماز هم قضا نشد و همواره با تیمم نمازهایش را به موقع می‌خواند. پس از هشت ماه که به خانه برگشت، دوباره قضای آن نمازها را به‌جای آورد و می‌گفت: «چون تیمم بوده و لباس من خون‌آلود بوده، بهتر است که دوباره این نمازها را بخوانم.» (صالحی).                                                                                                                                                         

دربخشی از وصیت‌نامة شهید آمده است: ««سخنی با خانواده‌های عزیز شهدا گر چه لیاقت آن را ندارم که با آن‌ها سخن بگویم: شما بهترین عزیزانتان که حاصل عمرتان بود را فدای اسلام نمودید، همچنان باصلابت هر چه بیشتر در مقابل ضدانقلاب بایستید همچون فرزندانتان به این جنگ و انقلاب خدمت کنید. مبادا خدای‌ناکرده برای چیزهای بی‌ارزش مادی آن‌همه عظمت و فر و شکوه خود را که امام می‌فرماید شما چشم‌وچراغ این امتید مبادا صبرتان را از دست بدهید که خداوند با صابران است و آن‌ها را دوست می‌دارد و از همه آن‌ها التماس دعا و طلب عفو و بخشش می‌کنم که نتوانستم وظیفه‌ای را که شهدا بر گردن ما گذاشته‌اند را انجام دهم.»( ص ۱۴۳).                                                                                                     .

در همایش بزرگداشت فجر فاطمی که در ۱۳۹۷ ش در شهرستان مبارکه برگزار شد، از مقام والای شهید قاسم طاهری تجلیل به عمل آمد. در این راستا، دو کتاب با عناوین ستارگان ۵ مبارکه (خاطرات سردار شهید قاسم طاهری) و ایستاده تا پرواز (جستاری تحلیلی پیرامون ابعاد شخصیتی و سلوک عملی سردار شهید قاسم طاهری، مسئول اطلاعات عملیات لشکر ۸ نجف اشرف) به چاپ رسید که در آن‌ها به زندگی، شخصیت و ایثارگری‌های این شهید گرانقدر پرداخته شده است. هم‌زمان با ایام‌الله دهه فجر، در ۱۳۹۴ ش خیابان شهید قاسم طاهری (فاز ۲ خیابان سلمان) در شهر مبارکه بهره‌برداری شد. همچنین به مناسبت روز ۲۳ اسفند ۱۳۶۳، سالروز حماسه و ایثار شهرستان مبارکه و یاد و خاطره ۳۵ شهید عملیات بدر، حسینیه شهید توسط خانواده شهید قاسم طاهری در اسفند ۱۳۹۹ افتتاح گردید (صالحی).


مآخذ: ادارة آموزش‌وپرورش شهرستان لنجان، پروانة ورود به جلسه امتحانات، شهریور ۱۳۵۷، موجود در اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان اصفهان؛ ادارة ثبت‌احوال شهرستان مبارکه، شناسنامه، سند مورخ ۱۳۳۷ ش، موجود در همان‌جا؛ اسدی، فاطمه، خاطرات سردار شهید قاسم طاهری، اصفهان: دارخوین، ۱۳۹۴ ش؛ تحقیقات منتشر نشدة هم‌رزمان شهید (زندگی‌نامة شهید قاسم طاهری)، اردیبهشت ۱۳۶۵، موجود در اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان اصفهان؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان مبارکه؛ حکم مأموریت، سند مورخ ۲۲ مهر ۱۳۵۹،  سند بش، موجود در همان‌جا؛  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان خوزستان، حکم مأموریت، سند مورخ ۴ آذر ۱۳۵۹، سند بش، موجود در همان‌جا؛ صالحی، فرشته(همسر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳؛ طاهری، قاسم، «وصیت‌نامه» (نک: همین مآخذ: مشتاقیان و قربانی)؛ مشتاقیان، محمدعلی و زهرا قربانی، ایستاده تا پرواز: جستاری تحلیلی پیرامون ابعاد شخصیتی و سلوک عملی سردار شهید قاسم طاهری مسئول اطلاعات عملیات لشکر ۸ نجف اشرف، اصفهان: دارخوین، ۱۳۹۷ ش.


/ قاسمعلی درویشی، علی اکبر اسلانی/

طاهری، قاسم

شناسه مدخل۶۳۰۲۱۲
شناسه مقاله۱۵۲۷
استاناصفهان
کارگروهدفاع مقدس
گروهشهدا و اشخاص
زیرگروهمسئولین/ فرمانده رده‌ها و واحدهای لشکر (مسئول اطلاعات و عملیات، مسئول تخریب، مسئول مهندسی رزمی و ... )
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر