ژاندارمری استان یزد، نهادی نظامی ـ انتظامی برای حفظ امنیت، برقراری نظم، اجرای قوانین، کشف جنایت و حفظ نظم و امنیت روستاها و جادههای بینشهری.
ژاندارمرى واژهای است فرانسوى (مدرسى و همکاران، ذیل واژه) که نخستینبار، در ۱۲۳۷ ش، در نامۀ ناپلئون سوم به ناصرالدین شاه (سل ۱۲۶۴-1313 ق)، سازمان آن را به دولتمردان ایران معرفی کرده است (برای آگاهی از این نامه، نک: امینالدولۀ غفاری، ص ۴۳۸-۴۴۰).
پیشینه: سابقۀ تشکیل این نهاد به سالهای نخست مشروطه (1324 ق به بعد) و نیاز دولت مرکزی ایران به نیرویی نظامی متمرکز و کارآمد، بازمیگردد. پیشازاین، حفظ امنیت راهها به همان شیوۀ قدیم راهدارى انجام میگرفت. در دورۀ ناصرى، نیروى قَرَهسوران، که تابع تشکیلات مرکزى نبودند، زیرنظر والى یا حاکم محلی حفاظت از راهها را بر عهده داشتند (قائممقامى، ص ۵۷؛ افسر، ص ۱۸-۲۲). در ۱۳۱۵ ق، میرزاعلى خان امینالدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه (سل ۱۳۱۳-1324 ق)، درصدد برآمد تا با تشکیل ژاندارمری آن را جایگزین قرهسوران کند؛ اما با مخالفت گروهی از درباریان موفق نشد آن را اجرا کند (امینالدوله، ص ۲۵۷-۲۵۸). پس از تصویب قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام در ۱۳۲۵ ق، وظایف قواى انتظامى کشور تفکیک شد و قشون، که حراست از مرزهاى کشور را بر عهده داشت، به تابعیت وزارت جنگ درآمد و نظمیه، ضبطیه و قرهسوران تابع وزارت داخله (کشور) شدند. حفظ امنیت و آرامش شهرها، دهستانها (بلوکها) و راههاى کشور بهترتیب به نظمیه، ضبطیه و قرهسوران واگذار شد (مجموعهقوانین ... ، ص ۲۸-۶۰؛ نیز نک: قائممقامى، ص ۷۸).
پس از برقرارى مشروطه، تشکیلات قرهسورانها منحل شد؛ پسازآن، با افزایش ناامنی در کشور، دولت انگلستان برای حفظ ارتباطات تجاری، بهویژه در ناحیۀ جنوب، از ایران خواست به تشکیل نوعی نیروی نظامی مبادرت کند؛ بدینترتیب، سازمان جدیدى به نام امنیۀ دولتى، که پشتیبانی روسیه را همراه داشت، به ریاست علیقلى (سردار اسعد) بختیارى در شمسالعماره شکل گرفت که حفاظت از راهها را بر عهده داشت («ژاندارمری .. »، بش؛ سپهر، ص ۱۰۵؛ افسر، ص ۲۲-۲۴). درادامه مجلس دوم شورای ملی (1327-1330 ق)، برای اصلاح امور مالی و نظامی، به دولت اجازه داد، مستشار خارجی استخدام کند؛ به دنبال آن، ویلیام مُرگان شوستر، کارشناس مالی امریکایی، ریاست کل خزانهداری را در دست گرفت و برای وصول مالیاتها، درصدد تشکیل نیرویی نظامی برآمد؛ بدینترتیب، مجلس نیز در ۱۳۲۹ ق با پیشنهاد تشکیل «ژاندارمری خزانه» برای وصول مالیات در شهرهای خارج از تهران (تبریز، قزوین، اصفهان و شیراز) موافقت کرد. پس از رفتن شوستر از ایران، ژاندارمری دولتی تشکیل شد (ایران ... ، ص ۲۴۰؛ شوستر، ص ۷۷).
کارشکنی روسها در توسعۀ ژاندارمری سبب شد تا مجلس دوم با تصویب طرح ژاندارمری دولتی، که پایدارترین طرح از سلسلۀ طرحهای نوسازی نیروهای مسلح به ریاست افسران خارجی بود (کرونین، ص ۳۷)، به دولت اجازه دهد تا برای ژاندارمری، کارشناس استخدام کند؛ ازاینرو، ایران با دولت سوئد مذاکره و مجلس قرارداد استخدام سوئدیها را تصویب کرد؛ بدینترتیب، در ۱۳۳۰ ق، برای ساماندهی تشکیلات ژاندارمری، سه تن از افسران سوئدی به سرپرستی سرهنگ یالمارسون با نظارت وزارت داخله (کشور) به ایران آمدند (همو، ص ۴۰-41).
مرکز ژاندارمری دولتی در باغ شاه (میدان حر و دانشگاه امام علی(ع) کنونی) تهران و سازمان آن شامل یک گردان سواره و پیاده بود. این گردان پنج گروهان و هر گروهان چهار دسته داشت (همو، ص ۴۳) که پس از مدتی، منحل و به ژاندارمری دولتی اضافه شد. به دنبال آن، با تهیۀ مواد درسها و برنامههای آموزشی، مدرسۀ افسری ژاندارمری (مدرسۀ کاندیدا اخیسیه) در شوال ۱۳۲۹ ق، با سی شاگرد؛ نیز مدرسۀ درجهداری (مدرسۀ کادت) با ۶۶ داوطلب در صفر ۱۳۳۰ ق و متشکل از یک ادارۀ مرکزی و چند ادارۀ محلی تأسیس شد. ادارۀ مرکزی یا «دفتر مرکزی»، دو شعبۀ «خدمت ژاندارمری» و «محاسبات ژاندارمری» داشت و ادارههای محلی هم شامل سازمانهایی مستقر در «ایالات و ولایات» بودند (همانجا؛ نیز نک: علیبابایی، ص ۱۱۶-117). در همین دوره، ژنرال سایکس، فرمانده نیروهای نظامی انگلیس مستقر در جنوب ایران، در استانها و بندرهای این بخش از کشور، نیرویی با نام پلیس جنوب یا تفنگداران جنوب، متشکل از چندهزار داوطلبان محلی را زیرنظر و تعلیم افسران انگلیسی، هندی و با همکاری شماری از افسران جزء ایرانی تشکیل داد. مرکز آن در شیراز و شاخههایش در اصفهان، کرمان، یزد و بندرعباس بود (مشایخی، ص ۶). به دنبال آن، ژاندارمری فارس هم به تفنگداران جنوب پیوست و وثوقالدوله، نخستوزیر (1334-1335 و ۱۳۳۶-1338 ق)، آن را به رسمیت شناخت (بیانی، ص ۸۴).
با انحلال پلیس جنوب در ۱۲۹۶ ش، تأمین نظم و امنیت جادهها، راهها و معابر روستایی و بینشهری به ژاندارمریها، که زیرنظر فرمانداریها و جزو استان دوازدهم به مرکزیت اصفهان بود، واگذار شد (فراهانی، ج ۱، ص ۱۶). پس از کودتای ۱۲۹۹ ش و رسیدن رضاخان سردار سپه به وزارت جنگ، ژاندارمری با نیروهای قزاق یکی و در ۱۳۱۸ ش، ادارههای مرکزی امنیه منحل شد. هنگها و گردانهای مستقل آن نیز زیرامر لشکرها و تیپهای مستقل قرار گرفت؛ همچنین، در ستاد هر لشکر، شعبهای به نام «امور امنیه» تأسیس شد. نیروهای امنیه مأمور حفظ نظم، آرامش و امنیت در راهها و جادههای خارج شهر و نیز در بخشها و روستاها بودند. در ۱۳۲۰ ش، در اوج ناامنیها و ناآرامیهای کشور، بار دیگر، امنیۀ کل زیرنظر وزارت کشور تأسیس و مدیریتش به ادارۀ امنیه واگذار شد و در ۱۳۲۱ ش، به «ژاندارمری کل کشور» تغییر نام داد و نیروهای آن، که امنیه خوانده میشدند، «ژاندارم» نام گرفتند. هرچند این تشکیلات زیرنظر وزارت کشور بود، همیشه بخشی از ارتش در نظر گرفته میشد (دائربببالمعارف ... ، ص ۱۰۰).
اهداف عمدۀ ژاندارمری برقراری امنیت در طول جادهها (کرونین، ص ۴۰-41)، حفظ نظم و امنیت مردم، اجرای قوانین و نظامنامههای ادارۀ عدلیه و مالیه، حفظ امنیت خارج از شهرها و راههای بازرگانی، جلوگیری از بینظمیها و اغتشاشها و سرکوب اشرار و راهزنان در سرتاسر قلمروِ ایران بود (قائممقامی، ص ۱۱۰-112).
ژاندارمری و مرزبانی: پیش از تشکیل ژاندارمری مرزنشینانی از طوایف وفادار به حکومت مرکزی، از مرزها محافظت میکردند که از شهریور ۱۳۲۰، با الحاق سازمان کلانتران مرز به ژاندارمری، این وظیفه بهطور متمرکز، به ژاندارمری واگذار شد و «ادارۀ مرکزی امور مرزی» شکل گرفت که در دورههای مختلف زیرنظر وزارت کشور، وزارت جنگ و ژاندارمری بود. هنگام نظارت وزارت جنگ، امور مرزی را گردانهای نظامی انجام میدادند و فرماندهان گردانها مرزبان درجۀ ۱ و فرماندهان گروهانها مرزبان درجۀ ۲ نامیده میشدند. دستهها نیز در پاسگاههای مرزی استقرار داشتند. از ۱۳۴۶ ش، مرزبانی به ژاندارمری واگذار و سازمان پاسگاهها و میلههای مرزی و برجهای مرزبانی، سازماندهی شد. در ۱۳۵۰ ش، جایگاه تشکیلاتی آن به معاون ژاندارمری کل کشور ارتقا یافت و در ۱۳۶۲ ش، بهسبب افزایش مشکلات در نوار مرزی کشور و دوگانگی مدیریت در مرزها، گردانهای مرزی تشکیل شد و شمار پاسگاههای مرزی افزایش یافت. در پی ادغام کمیتۀ انقلاب اسلامی، شهربانی و ژاندارمری و تشکیل نیروی انتظامی در ۱۳۷۰ ش (هماکنون فرماندهی انتظامی)، ادارۀ مرکزی مرزبانی با نام «ادارهکل مرزبانی ناجا» زیرمجموعۀ معاونت امنیت قرار گرفت و مناطق مرزی و حوزههای مرزی باتوجهبه نوع قراردادهای مرزی و حوزۀ سرزمینی مرزبانان درجۀ ۱ و ۲ تعیین شد («کلیاتی ... »، بش).
ژاندارمری یزد: در پایان سال ۱۲۹۶ ش، با انحلال پلیس جنوب، ازجمله در یزد و حومه، تأمین نظم و امنیت جادهها، راهها و معابر روستایی و بینشهری بر عهدۀ ژاندارمری یزد قرار داشت. در این دوره، بیشتر مردم یزد از عملکرد نیروهای امنیه ناراضی بودند؛ برای نمونه، آنها به بهانۀ برقراری نظم در برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی، در روند آن مداخله میکردند که سبب شد ارباب کیخسرو، نماینده زردشتیان، از تیر تا بهمن ۱۳۰۳ نامههایی برای رضاخان بنویسد (فراهانی، ج ۴، ص ۱۷۴). ضرب و شتم و دستگیری مردم در اسفند ۱۳۰۴ و شکایت اهالی یزد در ٣ اسفند همان سال از دیگر نمونههای ناخرسندی مردم از ژاندارمری یزد بود (همو، ج ۵، ص ۵۹۲، ۵۹۷؛ خدامی و دیگران، ص ۴۶).
ساختار: هنگ ژاندارمری یزد که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی (22 بهمن ۱۳۵۷)، در استان یزد مستقر بود، چهار رکن اصلی زیرمجموعۀ ناحیۀ ژاندارمری اصفهان داشت و پشتیبانیهایش را گروه توپخانه نیروی زمینی ارتش در اصفهان انجام میداد. در نیمۀ نخست سال ۱۳۵۵ ش، با حضور سید سعید موتمنی، استاندار یزد؛ رضوی، رئیس تشریفات استانداری؛ سرهنگ مرتضی علایی، رئیس شهربانی و سرگرد جلالیان، فرمانده گروهان ژاندارمری، حوزۀ وظیفه عمومی یزد در ساختمان گروهان ژاندارمری (جنب برج ساعت مسجد جامع)، راهاندازی شد («راهاندازی ... »، بش). در ۱۳۶۳ ش، به هنگ مستقل ژاندارمری یزد شامل گروهانهای اردکان، بافق، تفت، نائین و یزد تبدیل شد و پاسگاههای مختلف ژاندارمری در سطح استان هم زیرمجموعۀ این گروهانها بودند که با ایجاد شهرستانهای جدید گروهانهای تازهای هم تشکیل و به سازمان هنگ افزوده میشد (فرخی؛ ساعتیان).
ساختار هنگ ژاندارمری یزد عبارت بود از: چند گردان که هریک، چهار گروهان پیاده و یک گروهان ارکان داشت. گروهانها هم سه دستۀ پیاده با استعداد ۴۴ تن و یک دستۀ ارکان را شامل میشدند (همو)؛ همچنین، این هنگ چهار رکن با مسئولیت اطلاعات و بازرسی فرماندهی (رکن ۱)، نیروی انسانی و خدمات کارکنان (رکن ۲)، سازماندهی ـ آموزش و اعزام دستهها (رکن ۳) و پشتیبانی شامل اردنانس (سلاح و مهمات)، حملونقل، سرشتاری (غذا) و مخابرات (رکن ۴) داشت. دستهها هنگام مأموریت به تفنگ، سلاح پشتیبانی، ذخیرۀ مهمات و وسایل نقلیه مجهز بودند (شمسالدینی).
ساختمان ژاندارمری یزد از تشکیل تا ۱۳۶۱ ش، در کنار دارالحکومه نبش خیابان امام خمینی(ره) کنونی و خیابان مهدی (پارکینگ شهرداری) قرار داشت؛ پسازآن، با هماهنگی، آیتالله محمد صدوقی، نمایندۀ امام در استان و امامجمعۀ یزد، به مقر هنگ ژاندارمری که پیش از پیروزی انقلاب، به باشگاه کارمندان و قبرستان نجفآبادیهای یزد معروف بود، در انتهای خیابان کاشانی بعد از پل قطار و نرسیده به میدان ابوذر منتقل شد و تا پیش از ادغام با شهربانی و کمیتۀ انقلاب اسلامی در همانجا مستقر بود (فرخی؛ نیز دربارۀ ادغام آن، نک: ادامه مقاله).
فرماندهان ژاندارمری استان یزد: مهمترین فرماندهان ژاندارمری یزد عبارتاند از: سرهنگ احمدی، سروان بهنیا و سرگرد جلالیان، سرهنگ یوسف اسعد، سرهنگ ستاد منوچهر شریفی و سرهنگ سپهر غفاری («رئیس ... »، بش؛ استانداری ... ؛ ناطقی؛ مقیمی؛ هنگ ... ). فرماندهان ژاندارمری استان یزد هم پس از پیروزی انقلاب و در دفاع مقدس بهترتیب، عبارت بودند از: سرهنگ نصرالله دانشمند، سرهنگ اردشیر کاویان، سرهنگ علی پورنقی، سرهنگ محمد صادقی، سرهنگ علی آریافر و سرهنگ سیاوش فرخنژاد (ناطقی؛ ساعتیان؛ شمسالدینی؛ مقیمی؛ قربانی)؛ نیز نیروهای تأثیرگذار آن در این دوره سرهنگ سید حسین شمسالدینی، سرهنگ محمدحسین سالاری، سرهنگ علی علیزاده، سرهنگ اکبر احمدزاده، سرهنگ سعید کارگر، سرهنگ محمدحسین صیادی بودند (ساعتیان؛ شمسالدینی).
ژاندارمری یزد در انقلاب اسلامی ایران: پیش از پیروزی انقلاب و در جریان مبارزۀ مردم بر ضد حکومت پهلوی، شماری از فرماندهان ژاندارمری یزد با مردم همراه شدند (همو)؛ بهطوریکه در سوم اسفند ۱۳۵۷، از سوی کمیتۀ انقلاب اسلامی یزد با تائید آیتالله محمد صدوقی سرهنگ سپهر غفاری را برکنار و بهجای او، سرهنگ دوم نصرالله دانشمند، از نیروهای همراه با انقلاب را به فرماندهی هنگ ژاندارمری یزد منصوب شد. ازآنپس، ارتباط و هماهنگی بین نیروهای ژاندارمری، شهربانی و کمیتۀ انقلاب اسلامی، که بیشتر غیرسازمانی بود، افزایش یافت. در شهر مهریز هم بهسبب ارتباط ژاندارمری و کمیته، مأموریتهای انتظامی و امنیتی بهخوبی انجام میشد. در بافق نیز پس از انتقال فرمانده ژاندارمری مهریز به این شهر، این همکاری تداوم یافت (همو؛ خلیلی). در ادامه، پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران (31 شهریور ۱۳۵۹)، با تأکید آیتالله محمد صدوقی، شماری از جوانان این استان با شرکت در دومین دورۀ آموزشی دانشکدۀ افسری نیروی زمینی ارتش، به ارتش جمهوری اسلامی پیوستند و گروهی از آنها به دستور آیتالله سید علی خامنهای رئیسجمهور وقت (رهبر کنونی انقلاب اسلامی)، به ژاندارمری منتقل و در ناحیۀ ژاندارمری اصفهان به کار گرفته شدند. بیشتر این نیروها در بخش عقیدتی ـ سیاسی، واحد جهاد سازندگی را تشکیل دادند و وظایف عمرانی مانند ساخت ساختمان بهداری فرماندهی انتظامی استان یزد و پاسگاه انتظامی شهر تفت را عهدهدار شدند (ساعتیان).
ژاندارمری یزد به تبعیت از استانهای تهران، اصفهان، فارس و چند استان بزرگ، گشتهای جندالله را در این استان سازماندهی کرد. آنها وظیفه داشتند با برهم زنندگان نظم و امنیت در حاشیه شهرها، روستاها و جادهها برخورد ضربتی کنند. از دیگر اقدامات گشت جندالله مشارکت با کمیتۀ انقلاب و شهربانی در مأموریتهای مهم مانند پروندههای آدمربایی و قتل و اقدامات فرهنگی، اجتماعی و نظامی در خارج مناطق غیرشهری بود (همو).
ژاندارمری یزد در دفاع مقدس: این سازمان افزونبر فراخوان و جذب سربازان آمادهبهخدمت استان و گسیل آنها به پادگانهای آموزشی نیروهای مسلح، که در ۱۸ تا ۲۰ هر ماه انجام میشد، بخشی از نیروهای خود را هم داوطلبانه یا مأموریتی، در رستههای مختلف، به جبهههای جنگ میفرستاد. تسلیحات این نیروها تفنگ ژ ۳، آر.پی.چی ۷، خمپارهانداز ۶۰میلیمتری و تیربار اِم.ژ ۳ بود (عظیمینیا، ص ۴۰). بهطورمعمول، پسازآنکه ارتش و سپاه در عملیاتهای اجراشده، مناطق جنگی را آزاد و یا پاکسازی میکردند، وظیفۀ پدافند و تأمین بخشی از این مناطق به نیروهای ژاندارمری واگذار میشد که باتوجهبه نزدیکی ساختار نظامی و فرهنگ سازمانی ژاندارمری با ارتش، بیشتر مناطق پدافندی را از ارتش تحویل میگرفت (همو، ص ۴۴).
این سازمان به دو صورت نیروهایش را به جبهه میفرستاد؛ نیروهای سرباز که میبایست یک سال از خدمتشان را در مناطق جنگی سپری میکردند و نیروهای داوطلبانه یا مأموریتی به جنگ گسیل میشدند. وظیفۀ این نیروها بیشتر کمک به واحدهای مرزی ژاندارمری یا رساندن هدایا، به نیروهای مستقر در مناطق جنگی بود (شمسالدینی). این نیروها پیش از رفتن به جبهه، چگونگی ورود به منطقه، آشنایی با منطقه و حفظ جان را زیرنظر رکن ۳ با مسئولیت سرهنگ فریدون جعفری آموزش میدیدند (ساعتیان)؛ سپس، در دستههایی با استعداد ۴۴ تن، سازماندهی و برای شرکت در جنگ، به ناحیه ژاندارمری استانهای آذربایجان غربی و کردستان گسیل میشدند (بزاززادۀ قدیمی؛ شمسالدینی). ازجمله هنگامیکه در آبان ۱۳۶۳، ارتش و سپاه چند تپه و پایگاه در اطراف شهر بانه در شمال غربی استان کردستان را از دست احزاب ضد انقلاب آزاد کردند، شماری از نیروهای ژاندارمری یزد برای پدافند به این منطقه فرستاده شدند. آنها افزونبر نگهبانی از پایگاه محل استقرارشان، تأمین جادۀ این پایگاه تا عباسآبادِ شهر بانه را نیز عهدهدار بودند؛ بدینترتیب که با روشنشدن هوا در هر صد متر، دو نیروی مسلح را مستقر میکردند و هنگام غروب آفتاب، به پایگاه بازمیگشتند (شمسالدینی).
افزونبر این، ژاندارمری یزد اقلام موردنیاز آمادی را برای واحدهای ژاندارمری مستقر در خطوط مقدم فراهم میکرد؛ بدین منظور باتوجهبه ارتباطاتی که با مردم یا ستاد کمک به جبهۀ جنگ جهاد سازندگی استان داشت، هدایا را از روستاها جمعآوری میکرد و با دریافت بودجه از دفتر شهید آیتالله صدوقی، آنها را به مناطق جنگی میفرستاد؛ همچنین، هنگام اعزامهای سراسری وظیفه داشت، با اقدامات فرهنگی، که روابط عمومی و عقیدتی ـ سیاسی آن را بر عهده داشت، نیروهای داوطلب را ازنظر روحی و فکری، با تبلیغات، پشتیبانی فرهنگی کند؛ نیز از مجروحان یا جانبازان جنگ در استان، عیادت و با خانوادههای شهدا دیدار و از آنها تجلیل میکرد. استقبال نیروهای ژاندارمری یزد به شکلی بود که سید مرتضی بزاززاده قدیمی، پس از بازنشستگی در ۱۳۶۴ ش، دوباره به جبهههای جنگ بازگشت (بزاززادۀ قدیمی؛ شمسالدینی).
ژاندارمری یزد افزونبر شرکت در جنگ، مأموریتهای سازمانیاش را در این دوره با همۀ توان اجرا میکرد؛ بهگونهای که نیروهای یکی از پاسگاه این سازمان در منطقۀ حوض ابریشم (حدود پنجاهکیلومتری جادۀ چوپانان ـ اردکان)، که محل تردد گستردۀ قاچاقیان مواد مخدر بود، در ۱۳۶۴ ش، با قاچاقچیان مسلح درگیری شدیدی رخ داد و یازده تن از نیروهای پاسگاه ازجمله استوار حسن شکرگزار و استوار لطیفی به شهادت رسیدند. بازتاب این حادثه بهگونهای بود که افکار عمومی آن زمان را بسیار متأثر کرد. از دیگر مأموریتهای ژاندارمری یافتن گمشدگان در مناطق کویری یزد بود (بزاززادۀ قدیمی).
ژاندارمری استان یزد در دورۀ هشت سال جنگ عراق بر ضد ایران، ۸۷۰ تن از نیروهایش را به جبهه گسیل کرد که ۵۴۸ تن از آنان سرباز وظیفه و ۳۲۲ تن کادر بودند. از این شمار، ۸۷ تن شهید (80 وظیفه و ۷ کادر) و ۱۲۱ تن جانباز (106 وظیفه و ۱۵ کادر) و ۱۵ تن اسیر (14 وظیفه و ۱ کادر) شدند. نخستین مفقودالاثر جنگ در استان هم محمدتقی اردانی است که در همان آغاز تجاوز ارتش عراق در پاسگاه ژاندارمری پل نو خرمشهر به شهادت رسید («زندگینامه ... »، بش).
مآخذ: استانداری یزد، صورتجلسۀ شورای تأمین استان یزد، سند مورخ ۳ شهریور ۱۳۵۷، شم بازیابی ۵۰۱/06/34/208، موجود در استانداری؛ افسر، پرویز، تاریخ ژاندارمرى ایران، قم: بینا، ۱۳۳۲ ش؛ امینالدوله، علی، خاطرات سیاسى، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران: شرکت سهامی کتابهای ایران، ۱۳۴۱ ش؛ امینالدولۀ غفاری، فرخ، مجموعه اسناد و مدارک، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۰ ش؛ ایران و جنگ جهانی اول، به کوشش صفا اخوان، تهران: وزارت امور خارجه، ۱۳۸۰ ش؛ بزاززادۀ قدیمی، مرتضی، (بازنشستۀ ژاندارمری)، مصاحبه با علیرضا خیری، ۱۰ تیر ۱۳۹۸؛ بیانی، خانبابا، «پلیس جنوب (S.P.R)»، بررسیهای تاریخی، تهران: چاپخانۀ ارتش، ۱۳۹۸ ش، شم ۷۸؛ خدامی، مهدی و دیگران، «بررسی تحلیلی عملکرد نیروی امنیه فارس در مبارزه با قاچاق کالا در دورۀ پهلوی اول»، پژوهشهای تاریخی، اصفهان: معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۷ ش، شم ۱؛ خلیلی، رضا (بازنشستۀ ژاندارمری)، مصاحبه با مؤلف، ۱۱ دی ۱۴۰۰؛ دائربببالمعارف انقلاب اسلامی، تهران: سورۀ مهر، ۱۳۸۴ ش، ج ۱؛ «راهاندازی حوزۀ وظیفه عمومی یزد، گروهان ژاندارمری یزد» (بارگذاری: ۳ فروردین ۱۴۰۰)، یزد کهن، <www.instagram.com> (دسترسی:۱۰ دی ۱۴۰۰)؛ «رئیس قشون امنیۀ یزد» (بارگذاری: ۱ آبان ۱۳۹۹)، همان؛ «زندگینامۀ شهید تقی اردانی» (بارگذاری: ۱۰ آذر ۱۳۹۷)، نوید شاهد یزد، <www.yazd.navidshahed.com> (دسترسی: ۲۹ آبان ۹۷)؛ «ژاندارمری در ایران چگونه شکل گرفت» (بارگذاری:۶ اسفند ۱۳۹۳)، مشرق نیوز، <www.mashreghnews.ir> (دسترسی: ۲۷ مهر ۱۳۹۹)؛ ساعتیان، علی (سرهنگ بازنشستۀ ناجا)، مصاحبه با علیرضا خیری، 7 اردیبهشت ۱۳۹۸؛ سپهر، احمدعلی، ایران در جنگ بزرگ ۱۹۱۴-1918 م، تهران: چاپخانۀ بانک ملی ایران، ۱۳۳۶ ش؛ شمسالدینی، سید حسین (افسر ژاندارمری و سرهنگ بازنشستۀ ناجا)، مصاحبه با علیرضا خیری، ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸؛ شوستر، مرگان، اختناق در ایران، ترجمۀ ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران: صفی علیشاه، ۱۳۶۲ ش؛ عظیمینیا، سیده صدیقه، شرح عاشقی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۹ ش؛ علیبابایی، غلامرضا، تاریخ ارتش ایران از هخامنشی تا عصر پهلوی، تهران: آشیان، ۱۳۸۲ ش؛ فراهانی، حسن، روزشمار تاریخ معاصر ایران، تهران: مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای سیاسی،۱۳۴۷ ش؛ فرخی، محمدحسین (سرهنگ بازنشستۀ ژاندارمری و ناجا)، مصاحبه با علیرضا خیری، ۶ تیر ۱۳۹۸؛ قائممقامی، جهانگیر، تاریخ ژاندارمری ایران از قدیمیترین ایام تا عصر حاضر، تهران: ادارۀ روابط عمومی ژاندارمری کشور، ۱۳۵۵ ش؛ قربانی، عباس (سروان بازنشستۀ ژاندارمری و ناجا)، مصاحبه با علیرضا خیری، ۶ تیر ۱۳۹۸؛ کرونین، استفانی، ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران، ترجمۀ غلامرضا علیبابایی، تهران: خجسته، ۱۳۷۷ ش؛ «کلیاتی از تاریخ مرزبانی در ایران اسلامی» (بارگذاری: ۱۵ تیر ۱۳۹۸)، پایگاه اطلاعرسانی فرماندهی مرزبانی ناجا، <www.marzbani.police.ir> (دسترسی: ۲۸ آبان ۱۳۹۹)؛ مجموعهقوانین و مقررات عصر مشروطیت (۱۲۸۵-1299 هجری شمسی)، به کوشش روزنامۀ رسمی جمهوری اسلامی ایران، تهران: روزنامۀ رسمى جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۸ ش؛ مشایخی، عبدالکریم، «بازخوانی تاریخ معاصر شیوههای انگلستان در کنترل قیامهای ضد استعماری»، زمانه، تهران: پژوهشکدۀ فرهنگ و اندیشۀ اسلامی، ۱۳۸۵ ش، شم ۵۲؛ مقیمی، حسین (ستوان دوم بازنشستۀ ژاندارمری)، مصاحبه با مؤلف،۱۰ دی ۱۴۰۰؛ ناطقی، کاظم (ستوان دوم بازنشستۀ ژاندارمری)، مصاحبه با همو، ۱۰ دی ۱۴۰۰؛ هنگ ژاندارمری یزد، ارائۀ گزارش معلمین اردکان به ناحیۀ ژاندارمری اصفهان، سند مورخ ۳ آبان ۱۳۵۷، شم بازیابی ۴۰۱/66/17، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد.