سنگ آهن مرکزی ایران، شرکت، شرکتی با وظیفۀ استخراج سنگ آهن در شهرستان بافق واقع در شرق استان یزد.
برای نخستینبار، زمینشناسی از شوروی (روسیۀ کنونی) به نام استال در ۱۲۷۷ ش، نقشۀ زمینشناسی منطقۀ بافق را تهیه کرد. گزارش و اطلاعات تفصیلی به کمک شخصی به نام بنه، مشاور معدنی دولت ایران از ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۹ ش، بین انارک تا بافق انجام گرفت. در ادامه، دربارۀ اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری از معدن چغارت در دوازدهکیلومتری شمال شرقی شهرستان بافق، بین کویر مرکزی در شمال و کویر دشت لوت در جنوب آن، تصمیم نهایی گرفته شد. از ۱۳۴۲ ش، استخراج آهن در ایران طرف توجه شرکت ملی ذوبآهن قرار گرفت. پس از عقد قرارداد احداث ذوبآهن با اتحاد جماهیر شوروی، شرکت ذوبآهن ایران، سیروس بهآیین را که در رشتۀ معدن تا درجۀ دکتری در آلمان تحصیلکرده بود، به سِمت مسئول حوزۀ بافق و همچنین، مسئول شناخت و بهکارگیری کارشناسان ایرانی انتخاب کرد. از ۱۳۴۳ ش، کارشناسان شوروی و مهندسان ایرانی به بافق آمدند و پژوهش در این زمینه را آغاز کردند. سه سال بعد، سی کارشناس اهل شوروی با خانوادههایشان در سولهای دوطبقه موسوم به «انترپوز» در نزدیکی معدن ساکن شدند؛ در آن زمان، آب لولهکشی در بافق نبود و مهندسان ایرانی و شوروی با همکاری هم توانستند با حفر چاه و لولهکشی در روستای قطرم واقع در ۴۶ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان بافق، آب شرب را به بافق و معدن برسانند (نقیبالذاکرین بافقی، ص ۶۶، ۱۰۴؛ «نگاهی ... »، بش).
از ۱۳۴۶ ش، ضرورت ایجاد شهرکی جدید برای سکونت کارکنان و خانوادههایشان پیش آمد که خسرومهر نامیده شد که در ۱۳۵۷ ش، به آهنشهر تغییر یافت؛ بنابراین، در شمال شهرستان بافق، نخلستانهای رستمآباد بین بافق و چغارت برای این کار در نظر گرفته شد. بخش عمدۀ نخلستان متعلق به فردی زردشتی به نام شهریاری بود که آن را برای ساخت شهرک اهدا کرد، بقیۀ زمینها از مالکان آنها خریداری شد و قسمتی از آب قناتهای اطراف آن را نیز شرکت ملی ذوبآهن ایران خرید. در ادامه، در این زمینها، ساختمان اداری و مسکونی، فضای سبز، بهداری، دریاچه و جز آنها ایجاد شد (نقیبالذاکرین بافقی، ص ۶۶). در آغاز، ساکنان شهرک خسرومهر را کارشناسان و مهندسان خارجی و ایرانی همراه با خانوادههایشان تشکیل میدادند و پسازآن، کارمندان و کارگران غیربومی نیز به آنها اضافه شدند. امروزه، خانههای آهنشهر بر اساس امتیازبندی در اختیار متقاضیان قرار میگیرد (همو، ص ۳۳۲). پس از ساخت این شهرک، به امکانات رفاهی، بهویژه درزمینۀ ورزش کارکنان اهمیت ویژهای داده شد؛ بهطوریکه تیمهای ورزش باستانی، والیبال، فوتبال و موتورسواری شکل گرفت (همو، ص ۳۴۰).
از ۱۳۴۷ ش، عملیات اکتشاف تفصیلی آغاز شد. در این سال، طبق قرارداد، هواپیمای اکتشافی شوروی برای شناسایی بر فراز منطقهای به وسعت پنجاههزار کیلومترمربع به پرواز درآمد و خلیل راستار، از معدنشناسان فارغالتحصیل دانشگاه کلاوستهال آلمان، به دعوت سیروس بهآیین به بافق آمد و به سمت ریاست اکتشافات حوزۀ بافق منصوب شد (همو، ص ۶۷).
در ۱۳۵۱ ش، ریاست حوزۀ بافق را خلیل راستار بر عهده گرفت؛ همچنین، فرودگاهی در شمال غربی معدن چغارت برای نشستهای ضروری ساخته شد که برای نخستینبار، امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، ازطریق این فرودگاه، برای بازدید از معدن به بافق آمد (همو، ص ۲۲۷).
ازآنجاکه مدیران سنگ آهن به امور فرهنگی بسیار اهمیت میدادند، در ۱۳۵۱ ش، چند شماره از نشریۀ آهن به چاپ رسید که در آن، به عملکردهای حوزۀ بافق پرداخته شد؛ اما این کار ادامه نیافت تا در ۱۳۵۳ ش، خلیل راستار دستور چاپ ماهنامۀ آهن را صادر کرد (همو، ص ۱۳۰). در همین سال، ۲۳ کلاس سوادآموزی برای کارمندان در شهرک خسرومهر، بافق، روستای مبارکه و کمپهای اکتشافی ایجاد شد که ۹۰۶ تن از کارمندان در آنها شرکت کردند. نکتۀ درخور توجه آنکه حقوق آنها پس از موفقیت در امتحانات، ده ریال افزایش مییافت (همو، ص ۳۴۶).
در ۱۳۵۲ ش، شرکت ملی ذوبآهن، شرکت مادر و واحدهای معدنی و کارخانه به شکل شرکت سهامی درآمدند و حوزۀ بافق نیز شرکت سنگ آهن مرکزی ایران شد (همو، ص ۶۹).
در ۱۳۵۶ ش، با اوجگیری حرکتهای انقلابی در کشور، خیزشهایی بین کارمندان شرکت سنگ آهن مرکزی ایران مشاهده شد و کارمندان و کارگران شرکت نیز با شرکت در راهپیماییهای مردمی بر ضد حکومت پهلوی، حمایت خود را از انقلاب نشان دادند؛ همچنین، اعتصاب کردند و شرکت به حالت نیمهتعطیل درآمد (همانجا؛ راستار).
با آغاز جنگ تحمیلی در ۱۳۵۹ ش، نیروهای داوطلب سنگ آهن با یاری مسئولان راهی جبهه شدند. نخستین قدم برای تشویق معدنکاران و راحتی خیال آنان دربارۀ رفاه خانواده افزایش حقوق بود، هرچند رزمندگان سنگ آهن بدون هیچ چشمداشتی در جبهه حاضر شدند (نقیبالذاکرین بافقی، ص ۳۱۳؛ مهرزاد).
شرکت سنگ آهن مرکزی ایران بهجز اعزام نیرو، کمکهای بسیاری به جبهه و جنگ کرد؛ در آن زمان، شمار کارمندان سنگ آهن مرکزی بافق حدود ۲۷۰۰ تن بود که طی چندین مرحله، یک روز حقوق خود را برای کمک به رزمندگان اهدا کردند (نقیبالذاکرین بافقی، همانجا). از شهرستان بافق کامیونهای حامل مواد خوراکی، لباس و وسایل دیگر موردنیاز رزمندگان، به جبهه فرستاده میشدند، درحالیکه نشان شرکت سنگ آهن مرکزی ایران روی آنها بود. این شرکت حتی در اعزام آمبولانس با پزشک و پرستار نیز همکاری داشت. افرادی که توانایی حضور در جبهه را نداشتند، در پشت جبهه کمک میکردند. در آن زمان بحرانی، سنگ آهن مرکزی ایران خود را ملزم به ثبت همۀ کمکها نمیکرد؛ بنابراین، از یاریرسانیهای این شرکت آگاهی چندانی در دست نیست. با جمعآوری اطلاعات موجود از میان پروندهها و مدارک، برخی از این کمکها مشخص میشود؛ برای نمونه، درمییابیم که رانندۀ مأمور حمل کمکهای مردمی نیز از کارکنان سنگ آهن بوده است. بر اساس همین اطلاعات، کمکهای نقدی و غیرنقدی کارکنان سنگ آهن مرکزی ایران از آغاز تا پایان جنگ بدین شرح بوده است:
1. مبلغ ۲۰۲۴۱۷۶۰۷ ریال کمک نقدی کارکنان از محل کسر یک روز حقوق؛
2. کمکهای غیرنقدی شرکت به ارزش ۴۵۳۹۲۶۲۷۴ ریال؛
3. اعزام دوهزار تَن نیرو از کارکنان سنگ آهن به جبهه؛
4. ارسال ۹۴۷ دستگاه انواع خودروهای سبک و سنگین اعم از اتوبوس، مینیبوس، کامیون، تانکر آب، تریلر، جرثقیل، وانت و جز آنها (همانجا).
آمادهکردن وسایل حملونقل راهیان جبهه از بافق، بیشتر بر عهدۀ با سنگ آهن بود. ساخت سرپناه برای جنگزدگان و تقبل هزینۀ تحصیل دانشآموزان جنگزده نیز ازجملۀ کمکهای سنگ آهن به جنگ بوده است. زنان کارمند شرکت نیز با دوخت لباس برای رزمندگان، بستهبندی کمکهای مردمی و تهیۀ کمپوت، نان خشک، ماستینه و جز آنها به جبههها کمک میکردند (همو، ص ۳۱۴)
ازآنجاکه شهرک آهنشهر سنگ آهن بهسبب داشتن استخر بزرگ، محیطی مناسب برای آموزشهای آبی ـ خاکی بود، سپاه پاسداران یزد، نیروهای نیازمند به آموزش آبی ـ خاکی را به مدت ۴۵ روز، در این شهرک آموزش میداد (فتوحی).
پس از تشکیل تیپ ۱۸ الغدیر، سنگ آهن مرکزی ایران افزونبر کمک مالی برای ساخت پادگان شهید عاصیزاده در شمال استان خوزستان در ۱۳۶۲ ش، در تأمین مصالح ساختمانی و نیروی انسانی (بنا، کارگر، جوشکار، راننده، آشپز و جز آنها) و تأمین آهنآلات موردنیاز تیپ الغدیر (برای ساخت تانکر آب و الوار برای ساخت سنگر) کمک شایانی کرد (قنبریزاده)؛ همچنین، برای تعمیر برخی تانکها قطعات خودروهایی با نام «بلاز» روسی (مخصوص حمل سنگ آهن) موجود در سنگ آهن مرکزی بافق به کار میرفت (قانعی).
در ۱۳۶۵ ش، که سنگر مسئولان در شلمچه به وجود آمد، مسئولان سنگ آهن مرکزی بافق ازجمله محمد قائمی، مسئول حراست و عباس مهرزاد، مدیرعامل شرکت، در کنار مسئولان ادارههای دیگر یزد در جبهه حضور یافتند و به رفع مشکلات رزمندگان پرداختند و سبب تقویت روحیۀ آنها شدند. این کمکها عبارت بودند از: کمکهای مالی بلاعوض یا اعطای وام قرضالحسنه به رزمندگان، فراهمآوردن امکانات تحصیل آنان در جبهه و شناسایی رزمندگان نیازمند بافقی و سرکشی از خانوادههایشان و کمک مالی به آنها (قائمی). همچنین، مسئولان سنگ آهن در کنار کارکنان این شرکت، در گردان مستقل قائم* (تشکیل: ۳۰ تیر ۱۳۶۵) نیز حضور داشتند (قنبریزاده).
در بازسازی مناطق جنگزده، کارکنان و مدیرعامل سنگ آهن مرکزی ایران، با اعطای کمکهای مالی در قالب یک یا چند روز از حقوق خود و ارسال ماشینآلات سنگین و نیروی انسانی، با استانداری، بنیاد مسکن و جهاد سازندگی یزد همکاری میکردند (همو)؛ البته، از زمان و میزان این کمکها اطلاعی در دست نیست.
در طول هشت سال دفاع مقدس، سنگ آهن مرکزی ایران بهطور تقریبی، همۀ کارکنان واجدالشرایط خود را دستکم، یک بار به جبهه اعزام کرد. اعزامها بهصورت داوطلبانه یا قرعهکشی، برای دورههای ۴۵ روزه، در قالب گروههای بیست تا سینفره بود. درمجموع، ۶۷۵ تن بیش از شش ماه در جبهه حضور داشتند که از این میان، پانزده تن ازجمله محمد تفکری بافقی*، جانشین گردان پیادۀ امام حسین(ع) تیپ مستقل ۲۵ کربلا، شهید شدند. سنگ آهن مرکزی ایران همچنین، ۳۴ آزاده و ۱۱۵ جانباز داشته است (شفیعی؛ فخری بافقی).
این شرکت در زمان جنگ، پایگاه بسیج نداشت و پایگاه نبی اکرم(ص) و امور ایثارگران سنگ آهن در ۱۳۷۵ ش تشکیل شد که ازجملۀ اقدامات آن درزمینۀ گسترش فرهنگ و مذهب، بهویژه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت عبارت است از: مشارکت در ساخت یادمان شهدای گمنام بهشتالحسین بافق (نک: شهدای گمنام بهشتالحسین بافق، یادمان*)، دیدار سالیانه با خانوادههای شهدای سنگ آهن مرکزی ایران؛ همکاری در برگزاری ۳۳۵ یادمان و یادوارۀ شهدا در سطح استان و شهرستان بافق، بهاباد و روستاهای تابع از ۱۳۷۹ ش تاکنون (1401 ش)؛ برگزاری مراسم تجلیل از جانبازان سنگ آهن به مناسبت ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)؛ برگزاری مراسم تجلیل از آزادگان سنگ آهن و تقدیم هدایا به آنان در ۲۶ مرداد هرسال؛ تشکیل گردان نبی اکرم(ص)؛ برگزاری مراسم و برنامههای ویژۀ هفتۀ دفاع مقدس ازجمله اجرای رژۀ پیاده و موتوری بسیجیان و گردان نبی اکرم(ص)؛ ساخت یادمان شهیدان مرکز دارالقرآن در شهرک آهنشهر؛ ساخت و تجهیز کتابخانۀ شهید بهشتی در شهرک آهنشهر و همچنین، ساخت کتابخانۀ ویژۀ نابینایان در آنجا؛ برگزاری نمایشگاههای بزرگ کتاب و کتابخوانی با همکاری ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی و کانون بافقشناسی؛ دادن تسهیلات خرید کتاب به معدنکاران و خانوادههایشان در اعیاد مختلف مذهبی و نوروز برای ترویج فرهنگ کتابخوانی (میرعلمی).
فعالیتهای گستردۀ فرهنگی ـ مذهبی پایگاه سبب شده است تاکنون، چندین بار، از آن تقدیر و تشکر شود؛ برای نمونه، در ۱۳۸۷ ش، پایگاه موفق به دریافت لوح تقدیر و تندیس همایش پایگاههای نمونۀ کشوری طرح اسوه از دست سردار محمدرضا نقدی، فرمانده وقت سازمان بسیج مستضعفان شد (همو؛ نقیبالذاکرین بافقی، ص ۳۱۷).
مآخذ: راستار، خلیل (مدیرعامل سنگ آهن مرکزی ایران در دهۀ ۱۳۵۰ ش)، مصاحبه با مؤلف، ۲۵ آبان ۱۳۹۹؛ شفیعی، محمدرضا (کارمند پایگاه نبی اکرم(ص) سنگ آهن مرکزی ایران)، مصاحبه با همو، ۱۶ آبان ۱۳۹۹؛ فتوحی، اکبر (جانشین تیپ الغدیر از ۱۳۶۳-1370 ش)، مصاحبه با همو، ۱۵ آذر ۱۳۹۹؛ فخری بافقی، سید مصطفی (مدیرعامل و مدیر روابط عمومی سنگ آهن مرکزی ایران)، مصاحبه با مؤلف، ۱۰ آبان ۱۳۹۹؛ قانعی، علیاکبر (کارمند بازنشستۀ سنگ آهن)، مصاحبه با همو، ۲۰ آذر ۱۳۹۹؛ قائمی، محمد (رئیس حراست سنگ آهن مرکزی ایران از ۱۳۶۵-1378 ش)، مصاحبه با همو، ۲۰ آبان ۱۳۹۹؛ قنبریزاده، حسین (کارمند بازنشستۀ سنگ آهن مرکزی ایران)، مصاحبه با همو، ۲۵ آبان ۱۳۹۹؛ میرعلمی، سید ولی (رئیس وقت ایثارگران سنگ آهن مرکزی ایران)، مصاحبه با همو، ۲۶ آبان ۱۳۹۹؛ نقیب الذاکرین بافقی، عالیه، معدن تلاش «چغارت بافق»، 1392-1342، یزد: اندیشمندان یزد، ۱۳۹۲ ش؛ «نگاهی به معدن چغارت و سهچاهون در شهر بافق استان یزد» (بارگذاری: تیر ۱۳۹۲)، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور،<www. yazdrasa.ir> (دسترسی: ۲۱ آبان ۱۳۹۹)؛ مهرزاد، عباس (مدیرعامل شرکت سنگ آهن مرکزی ایران از ۱۳۵۹-1368 ش)، مصاحبه با مؤلف، ۲۹ آبان ۱۳۹۹.