عروج، نام تئاتری صحنهای با موضوع دفاع مقدس به کارگردانی حیدر نیکآیین و نوشتهشده بر اساس بداههسازی گروه.
نیکآیین در ۱۳۳۶ ش در محلۀ گازرگاه یزد زاده شد. او فعالیت هنریاش را با هنرهای تجسمی و بازی در نمایشهای گروه تئاتر مدرسه آغاز کرد؛ سپس، در ۱۳۶۰ ش، در کلاسهای استادانی بنام ازجمله محمود عزیزی و داوود کیانیان حضور یافت و پسازآن، بهصورت حرفهای فعالیت هنریاش را آغاز کرد و تاکنون (1399 ش) بیش از سی اثر را کارگردانی کرده یا در آنها به ایفای نقش پرداخته است.
با آغاز جنگ در ۱۳۵۹ ش، نیکآیین درزمینۀ هنری در ارتباط با جنگ اقدام به تشکیل گروه هنری کرد که نخست، نام آن «تئاتر بسیج دانشآموزی» بود و سپس به «محراب» معروف شد. هدف از تشکیل این گروه افزونبر آموزش بازیگری به نوجوانان، آشنایی آنها با چگونگی رویارویی با مشکلات احتمالی در زندگی بود.
شکلگیری این گروه ازآنجا آغاز شد که شماری از اعضای فعال در بسیج دانشآموزی که بیشترشان نوجوان بودند و در مقطع راهنمایی تحصیل میکردند، بر آن شدند تا در کنار دیگر فعالیتهایشان، گروه تئاتری را نیز راهاندازی کنند؛ ازاینرو، با حیدر نیکآیین که آن روزها، نمایش حماسۀ مقاومت را روی صحنه داشت، گفتوگو کردند و سالن متروکهای را که در زیرزمین پایگاه بسیج قرار داشت، باهمت خود و راهنمایی مربیشان، بازسازی و تجهیز کردند و در آنجا به تمرین پرداختند.
در تئاترهای آن زمان معمول بود نوجوانان با گریم نقش بزرگسالان را ایفا میکردند. این در حالی بود که در عروج، برای اولین بار، نوجوانان در نقش خود ظاهر شدند و مسائل و دغدغههایشان را به نمایش گذاشتند که افزونبر اقبال عمومی، سبب شد دیدگاه مسئولان و خانوادهها نسبت به تئاتر تغییر کند و همچنین، تئاتر کودک و نوجوان جدی گرفته شود. تأثیر عروج و نمایش، جوشش خون*، بعدها در تئاتر استان، بهویژه در مسابقات تئاتر دانشآموزی انکارناپذیر است.
ازآنجاکه به گفتۀ کارگردان همۀ فرایند شکلگیری نمایش بر اساس بداهه، همفکری و خرد جمعی شکل گرفت، نام نمایش هم از میان نامهای پیشنهادی انتخاب شد.
عروج داستان نوجوانی به نام محسن است که خانوادهاش را در بمباران ازدستداده و خود نیز موج گرفته است. او در گوشۀ خرابۀ خانهای بمبارانشده که محل تجمع و بازی بچههاست، نشسته و فارغ از هیاهوی دوستانش که مشغول تیلهبازیاند، غرق در افکار خود است. پس از مدتی، دوستانش تصمیم میگیرند تا او را از این انزوا درآورند؛ بنابراین، میکوشند با شیوۀ بازی به وی کمک کنند تا به آرزویش، یعنی پرواز کردن و گرفتن انتقام از دشمن، برسد. نقشۀ بچهها عملی میشود و محسن در خیال خود پرواز میکند و هنگامیکه میخواهد مواضع دشمن را بمباران کند، با دیدن افراد غیرنظامی پشیمان میشود و فرود میآید و به این نتیجه میرسد که باید خود و کشورش به حدی نیرومند شوند که کسی فکر حمله به ایران را نکند.
این نمایش به پیشنهاد جلیل ساداتی (20 تیر ۱۳۳۷-16 مرداد ۱۳۶۴)، مسئول وقت واحد هنری امور تربیتی آموزشوپرورش، ده شب در تالار دهم فروردین (سینما دانشآموز) به نمایش درآمد.
بازیگران این اثر عبارت بودند از: محسن باغبانزاده، حسین ابراهیمی، احمد ابویی، عباسعلی نجمآبادی، بهداد یکتافر، علیرضا گهرفر، محمد ابراهیمی، علیاصغر حسینیان، علیاصغر راسخ راد، حسین فداکار، سعید حافظی و مجید حافظی.
از دیگر نوآوریهای این گروه آن بود که در پوستر نمایش، نام هیچیک از عوامل نوشته نشد و تنها به این بسنده شد: کارگردان: عبدالله و بازیگران: عبدالله.
باید یادآور شد که هرسال، برگزارکنندگان جشنوارۀ کودک و نوجوان آن را به یاد نوجوانان دفاع مقدس نامگذاری میکردند. عروج در مرداد ۱۳۶۲ در دومین جشنوارۀ تئاتر کودک و نوجوان مهاباد که به یاد نوجوانان اسیر، مهدی طحانیان و محمدرضا رحیمی، نامگذاری شده بود، شرکت کرد و جوایز بهترین کارگردانی، متن، بازیگر و نمایش را به دست آورد.
مأخذ: نیکآیین، حیدر (کارگردان تئاتر عروج)، مصاحبه با مؤلف، ۱۵ خرداد ۱۳۹۹.
/ علی مطلق /