کِشمیری اسفندآبادی، ابوالقاسم (1 شهریور ۱۳۴۳- 18 فروردین ۱۳۶۶)، معاون گردان امام سجاد(ع) لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در روستای اسفندآباد شهرستان ابرکوه* در جنوب غربی استان یزد* به دنیا آمد. پدرش الیاس، راننده و مادرش گلشاه سرافراز اسفندآبادی، خانهدار بود (ادارة ثبتاحوال ... ؛ بابایی ابرقویی، ص ۳۳۹).
ابوالقاسم در ۱۳۴۹ ش، وارد دبستان شد و کلاس اول و دوم ابتدایی را در مدرسة حکیم سنایی (شهید مصطفی چمران کنونی) گذراند (اداره ... ابرکوه). به دلیل مهاجرت خانواده به تهران، پایة سوم ابتدایی را در ۱۳۵۲ ش، در دبستان دولتی روشنک طی کرد (اداره ... تهران، کارنامه ... سوم ... ) و کلاس چهارم را در دبستان ملی فیروزآبادی خواند (همان، ... چهارم ... ). آنگاه خانواده از تهران به شهر کرج رفتند و ابوالقاسم در یکی از دبستانهای کرج کلاس پنجم ابتدایی را به پایان برد. دورة راهنمایی را در مدرسة کوشش خواند و در ۱۳۵۷ ش به پایان رساند (اداره ... کرج).
در این ایام مبارزات مردم ایران بر ضد حکومت پهلوی به اوج خود رسیده بود، ابوالقاسم نیز با حضور در راهپیماییها به این مبارزات پیوست. پسازآن در مقطع متوسطه در هنرستان فنی شمارة دو (شهید بهشتی کنونی) کرج در رشتة مکانیک ثبتنام کرد. او پس گذراندن سال اول هنرستان در ۱۳۵۸ ش، به دلایل نامعلومی تحصیلش را ناتمام رها کرد (بابایی ابرقویی، همانجا) و به عضویت بسیج درآمد (سپاه ... منطقه ... ، گواهی ... ).
ابوالقاسم برای اولین بار در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۲، به جبهه اعزام شد (همان، کارت ... ). پسازآن در ۱۷ مرداد ۱۳۶۲، به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران درآمد و به تیپ ۱۰ سیدالشهدا(ع) مستقر در استان خوزستان روانه شد (سپاه ... ناحیه ... ، گواهی عضویت). او تا اوایل سال ۱۳۶۴ ش، در واحد آموزش نظامی تیپ بود و در مرحله پایانی عملیات عاشورای ۳ (19 اردیبهشت ۱۳۶۴)، در جبهة جنوبی، شمال فکه به منظور انهدام یگانهای دشمن، شرکت کرد. در جریان عملیات بر اثر اصابت ترکش به آرنج دست چپش مجروح شد و تا ۱۴ آبان همان سال تحت درمان قرار گرفت؛ در این ضمن در جبهه حضور داشت و از ۲۵ مرداد ۱۳۶۴، مسئول دستة تخریب شد (درمانگاه ... ؛ سپاه ... منطقه، معرفی ... ؛ بابایی ابرقویی، ص ۳۴۲).
ابوالقاسم همزمان با عملیات والفجر ۸ در تک پشتیبانی این عملیات (20 بهمن ۱۳۶۴)، در جزایر امالرصاص و امالبابی (هر دو از جزایر اروندرود و جزو خاک عراق)، با سمت فرمانده دستة ۳ از گروهان جهاد گردان علیاکبر تیپ ۱۰ سیدالشهدا(ع) شرکت کرد و یک روز بعد براثر اصابت گلوله به ران راست مجروح شد؛ سپس برای مدوا به بیمارستان نور افشار تهران فرستاده شد، ولی بیدرنگ با اصرار زیاد و با مسئولیت خودش به جبهه بازگشت و در خط پدافندی تیپ در فاو (شبه جزیرهای در جنوب شرقی عراق) ادامة خدمت داد (بیمارستان ... ؛ پارسا).
پس از پایان مأموریت در فاو، با سمت معاون گروهان جهاد از گردان علیاکبر در عملیات کربلای ۱ (9 تیر ۱۳۶۵)، در جبهة میانی، با هدف آزادسازی شهر مهران و ارتفاعات آن شرکت کرد. دو ماه بعد در عملیات کربلای ۲ (10 شهریور ۱۳۶۵)، در جبهة شمالی، حاج عمران ـ اربیل با هدف تصرف ارتفاع گِرده کوه، با سمت معاون گروهان شهید سید جعفر میرمحمدی از گردان حضرت زینب(س) حضور داشت. پسازآن با سمت معاون گروهان مؤمنین از گردان امام سجاد(ع) در عملیات کربلای ۵ (19 دی 1365)، در شلمچه با هدف تصرف شلمچه و پیشروی بهسوی بصره شرکت کرد که از ناحیة فک و گلو مجروح شد. سه روز پسازآن به گردان امام سجاد(ع) برگشت. در مرحلة سوم و تکمیلی عملیات کربلای ۵ (3 بهمن ۱۳۶۵)، در منطقة شلمچه با هدف ترمیم خطوط خودی، بر اثر اصابت ترکش به پهلوی راست دوباره مجروح شد (بنیاد ... ؛ پارسا).
بااینحال، برای شرکت در عملیات کربلای ۸ (18 فروردین ۱۳۶۶)، در شلمچه با هدف تأمین کانال زوجی و توسعه منطقة تصرفشده در غرب کانال پرورش ماهی، حضور یافت و معاون دوم گردان امام سجاد(ع) شد. با توجه به اینکه این گردان در عملیات شرکت داده نشد و از سویی ابوالقاسم انگیزه بالایی برای شرکت در عملیات داشت به گردان علیاکبر لشکر ۱۰ سیدالشهدا پیوست و پس از شهادت مسلم (سیاوش) اسدی رازی که معاون گردان بود، با هماهنگی فرمانده گردان، وظیفة هدایت نیروها را بر عهده گرفت. در جریان این عملیات بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و صورت به شهادت رسید. پیکرش را پس از تشییع در امامزاده محمد کرج به خاک سپردند (سپاه ... ناحیه، گواهی شهادت؛ بابایی ابرقویی، ص ۳۴۰؛ پارسا).
در وصیتنامة شهید آمده است: «برادر عزیز! از خداوند غافل مشو و در کارَت کوشا و رستگار باش. از غیبت دوریکن و سعی در طلب علم و دانش داشته باش تا اجر و پاداش یک شهید را داشته باشی» (بش).
شهید ابوالقاسم کشمیری به ورزش علاقه داشت و عضو باشگاه تکواندو بود (انجمن ... ). خوشبرخورد بود و همیشه در انجام کارهای سخت پیشتاز میشد. به ساخت نمازخانه و حسینیه اهتمام جدی داشت (پارسا). در امور خیر و کمک به نیازمندان نیز پیشقدم بود (بابایی ابرقویی، ص ۳۴۳).
بهپاس نکوداشت یاد شهید، نامش را بر کوچهای در زادگاهش، روستای اسفندآباد نهادهاند.
مآخذ: ادارة آموزشوپرورش شهرستان ابرکوه، گواهینامة تحصیلی پایة دوم ابتدایی، سند مورخ خرداد ۱۳۵۱، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ ادارة آموزشوپرورش شهرستان تهران، کارنامة تحصیلی پایة چهارم ابتدایی، سند مورخ خرداد ۱۳۵۳، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، کارنامة تحصیلی پایة سوم ابتدایی، سند مورخ خرداد ۱۳۵۲، سند بش، موجود در همانجا؛ ادارة آموزشوپرورش شهرستان کرج، کارنامة تحصیلی پایة سوم راهنمایی، سند مورخ خرداد ۱۳۵۷، سند بش، موجود در همانجا؛ ادارة ثبتاحوال شهرستان آباده، شناسنامه، سند مورخ ۲۳ آذر ۱۳۴۳، سند بش، موجود در همانجا؛ انجمن راهبران تکواندو کرج، کارت شناسایی، سند مورخ ۱۹ دی ۱۳۶۰، سند بش، موجود در همانجا؛ بابایی ابرقویی، محمدرضا، سرداران سروقامت (روحانیان و سرداران شهید شهرستان ابرکوه)، یزد: چشموچراغ، ۱۳۹۸ ش؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی تبریز، معرفی مجروح، سند مورخ ۴ بهمن ۱۳۶۵، سند بش، موجود در همانجا؛ بیمارستان نور افشار تهران، گواهی مجروحیت، سند مورخ ۲۳ بهمن ۱۳۶۴، سند بش، موجود در همانجا؛ پارسا، حمید (معاون اول گردان امام سجاد(ع) لشکر۱۰ سیدالشهدا)، مصاحبه با مؤلف، ۱۲ تیر ۱۳۹۹؛ درمانگاه تخصصی بیمارستان شهید مصطفی خمینی، گواهی استراحت، سند مورخ ۱۴ آبان ۱۳۶۴، سند بش، موجود در همانجا؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقة ۱۰، کارت شناسایی، سند مورخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۲، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی عضویت بسیج، سند مورخ ۲۵ آبان ۱۳۶۱، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، معرفی مجروح، سند مورخ ۲ شهریور ۱۳۶۴، سند بش، موجود در همانجا؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ناحیة کرج، گواهی شهادت، سند مورخ ۱۲ مهر ۱۳۶۸، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی عضویت، سند مورخ ۱۷ مرداد ۱۳۶۲، سند بش، موجود در همانجا.
/ محمدرضا بابایی ابرقویی/