کَمین، تئاتری صحنهای دربارة درگیری نیروهای ایرانی با گروهک ضدانقلاب در مناطق غرب (استان کردستان، شهر بانه) به نویسندگی و کارگردانی سید کاظم عباسزادۀ بافقی.
سید کاظم در ۱۳۴۱ ش در شهر بافق در جنوب شرقی استان یزد متولد شد. او در ۱۳۷۱ ش، مدرک کارشناسی خود را در رشتۀ علوم تربیتی از دانشگاه فرهنگیان یزد دریافت کرد و در شغل دبیر روانشناسی و مربی پرورشی به فعالیت پرداخت. کار فعالیت هنریاش (نویسندگی، بازیگری و سپس، کارگردانی) را از اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در بافق آغاز کرد و در این راه، با حضور در تهران و نیز شرکت در کلاسهای مختلف، از محضر استادانی ازجمله اکبر عبدی، قطبالدین صادقی، مجتبی راعی، محمود پاکنیت، شهرام اسدی، جمشید مشایخی، مریلا زارعی، فاطمه گودرزی، گوهر خیراندیش و بسیاری دیگر بهره برد؛ نیز، در کشورهای عراق و لبنان (1385 ش)، سوریه (1386 ش) و ترکیه (1387 ش) به اجرای نمایشهای مذهبی با موضوع شهادت پرداخته است؛ همچنین، در حوزۀ دفاع مقدس، کتاب سردار ماؤوت را دربارۀ شهید اکبر شاهپورزادۀ بافقی* به چاپ رسانده است.
در ۱۳۷۰ ش، عباسزادۀ بافقی گروه نمایشی «رسالت» را تشکیل داد و توانست نخستین تئاتر خیابانی را بانام میخواهم بروم اروپا در یزد اجرا کند؛ نیز در فیلمهای ذبیح، سفر سبز، روز واقعه، عقاب صحرا، جنگجوی پیروز و ترور بازی کرده است و در ۱۳۸۶ ش، فیلمی کوتاه را دربارۀ رحلت امام خمینی (ره) بانام بیایید چون شمعها نمنم بگرییم نوشته و در آن، به ایفای نقش پرداخته؛ نیز چند تئاتر ازجمله مادر خداحافظ* و رگبار هوایی* را در حوزۀ دفاع مقدس نوشته، کارگردانی و در آن، بازی کرده است.
او انگیزۀ کارگردانی و نویسندگی نمایش را دلیریهای نسل جوان که برای حفظ و آزادی میهن خون دادهاند و سبب نامگذاری آن را کمینزدن گروههای ضدانقلاب و خنثی شدن آن به دست رزمندگان میداند.
این نمایش روایت داستان نوجوانی است که با تأثیرپذیری از سخنرانی امام جماعت مسجدی دربارۀ اقدامات منافقین در سالهای ۱۳۵۸ ش به بعد در مناطق غرب و شمال غربی ایران، تصمیم میگیرد برای دفاع از کشورش به آن مناطق برود. این تصمیم با تشویق پدرش همراه و او راهی جبهه میشود. در ادامه، او درحالیکه او با دوربین دید در شب، منطقه را رصد میکند، متوجه میشود که چندتن از نیروهای منافق برای فریب نیروهای ایرانی، لباس کردی پوشیدهاند و در حال مینگذاری و ایجاد موانع با سیمخاردار بر سر راه نیروهای ایرانیاند؛ بنابراین، با کمک همرزمانش آنها را دستگیر میکند در ادامه، نیروهای ضدانقلاب قصد فرار از دست نیروهای ایرانی را دارند که در جریان آن، پای یکی از آنها به موانعی که خودشان ایجاد کرده بودند، برخورد میکند و براثر انفجار کشته میشود. در پایان، پس از اسارت نیروهای منافق، نوجوان درحالیکه به مقام فرماندهی گروهان انتخابشده است، در حال نوشتن نامه به پدرش است.
بازیگران این نمایش که همگی از جوانان بسیجی بافقی بودند، افزونبر کارگردان، عبارتاند از: سید حسین اسلامی، محمد ایرانی، حسین سلیمی، مجید مرشدزاده، علی تقیزاده، محمدرضا ابراهیمی، محمدجواد عسکری باقرآبادی، محمد یوسفی، شهید حسین ملائیان بافقی و شهید عباسعلی درندی. از این میان، حسین ملائیان در جبهه و عباسعلی درندی بعدها در مبارزه با سوداگران مواد مخدر در نیروی انتظامی به شهادت رسیدند.
کمین در ۱۳۶۱ ش، در سینما قدس شهرستان بافق به تهیهکنندگی بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بافق اجرا شد.
این نمایش پس از اجرا در بافق در اسفند ۱۳۶۱، با حضور در جشنواره تئاتر منطقۀ شش سپاه پاسداران در کرمان رتبۀ برتر کارگردانی و بازیگری را به دست آورد. از نکات مثبت این نمایش داستان آن بود که هرلحظه، تماشاگر را با واقعهای جدید و غافلگیرکننده روبهرو میکرد.
مأخذ: عباسزادۀ بافقی، سید کاظم (کارگردان و نویسندۀ تئاتر کمین)، مصاحبه با مؤلف، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹. / محمدرضا رنجبر/