گلبغدادآباد، حبیب (۱۸ تیر ۱۳۴۵-۱۸ اسفند ۱۳۶۳)، فرمانده گروه جنگ مین واحد تخریب تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در روستای بغدادآباد واقع در شهرستان مِهریز* در مرکز استان یزد* در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، یحیی، کارگر کارخانه و مادرش، خدیجه عیاری، خانهدار بود. آنها پنج پسر و یک دختر داشتند (اداره ثبتاحوال ... ؛ گلبغدادآباد، علی).
حبیب در کودکی قرائت قرآن را در مکتبخانه آموخت. تحصیلات دورة ابتدایی را در مدرسة دکتر مدنی زادگاهش به پایان برد. در ۱۳۵۶ ش، بهسبب مشکلات اقتصادی و برای تأمین مخارج زندگی تحصیلاتش را ناتمام گذاشت و در مرداد ۱۳۵۷، همراه خانواده برای کار به شهر یزد رفت و در شرکت ریسندگی و بافندگی پارچه مشغول به کار شد (همو؛ ادارة آموزش پرورش ... ).
حبیب در اواخر آبان ۱۳۶۱، برای حضور در جبهه دورة آموزش عمومی نظامی را در پادگان شهید بهشتی* (باغ خان* سابق) یزد گذراند و پسازآن، در قالب تخریبچی راهی جبهه شد و به واحد تخریب لشکر ۸ نجف اشرف (چند ماه بعد لشکر) پیوست. چند ماه بعد در عملیات والفجر مقدماتی (۱۷ بهمن ۱۳۶۱)، در منطقة عملیاتی فکه ـ تنگ چزابه، با هدف پیشروی بهسوی العمارة عراق و تهدید آن از شرق، شرکت کرد و در جریان آن، براثر اصابت آتش خمپاره دچار سوختگی شدید شد و برای درمان به بیمارستان سوانح و سوختگی توحید در تهران انتقال یافت. حدود ۴۵ روز در آن بیمارستان بستری بود و پسازآن، به بیمارستان سوانح و سوختگی یزد منتقل شد و مدتی بعد درحالیکه سلامت کامل را به دست نیاورده بود، و بهرغم ممانعت کادر درمانی بیمارستان، با اصرار به جبهه بازگشت و در عملیات والفجر ۴ (۲۷ مهر ۱۳۶۲)، در منطقة عملیاتی پنجوین واقع در شمال شرقی عراق، با هدف تصرف درۀ شیلر و پنجوین و انسداد معابر تردد ضد انقلاب، در قالب نیروی تخریبچی لشکر ۸ نجف اشرف حضور یافت (باقری؛ سپاه ... ، فرم ... ؛ قریشی؛ عبداللهی؛ نیازی).
حبیب در اوایل سال ۱۳۶۳ ش، پس از استعفا از کارخانة ریسندگی و بافندگی به استخدام رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد* درآمد و پس از گذراندن دورة آموزش تخصصی تخریب در پادگان شهید بهشتی، به تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر* پیوست و فرماندهی گروه «جنگ مین» واحد تخریب به وی واگذار شد (گلبغدادآباد، علی).
حبیب سرانجام در جریان پاکسازی میدان مین در شلمچه (جنوب غربی خوزستان) براثر انفجار مین لغزنده و اصابت ترکش مین به پهلوی چپش به شهادت رسید. پیکرش را در ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ پس از تشییع، در گلزار شهدای بغدادآباد علیا به خاک سپردند (سپاه، گواهی ... ).
حبیب فردی بسیار مهربان و خوشاخلاق بود و همواره با آرامش و خوشرویی با دیگران برخورد میکرد؛ نیز به خواندن نماز اول وقت، نماز شب، سورة واقعه و یس بسیار اهمیت میداد (گلبغدادآباد، علی).
در قسمتی از وصیتنامة شهید آمده است: «از تفرقه بین یکدیگر بپرهیزید. به مجالس دعا اهمیت بسیار دهید که این پیروزیهای ما از این دعاهای شما مردم نشئت میگیرد. به فکر فقیران و گرسنگان باشید همچون امام علی(ع) در دنیا به فکر آخرت خود باشید» (بش).
برادرش، محمدحسن (1347- 1364 ش) نیز در مقر تیپ ۱۸ الغدیر در صفائیة اهواز براثر انفجار مین و اصابت ترکش به سر، صورت و سینه شهید و در گلزار شهدای بغدادآباد علیا به خاک سپرده شد (فرهنگ ... ، ذیل نام؛ نیازی).
برای گرامیداشت یاد حبیب و برادرش نام ایشان را بر کوچهای در زادگاهشان نهادهاند (گلبغدادآباد، علی).
مآخذ: ادارة آموزشوپرورش شهرستان مهریز، گواهینامة پایان تحصیلات دورة ابتدایی، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ ادارۀ ثبتاحوال شهرستان مهریز، شناسنامه، سند مورخ ۱ مرداد ۱۳۴۵، سند بش، موجود در همانجا؛ باقری خالق آباد، اصغر (مسئول وقت واحد تخریب تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۱۲ فروردین ۱۳۹۹؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، فرم گواهی اعزام نیرو، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ همان، گواهی شهادت، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ عبداللهی، سعید (از نیروهای واحد تخریب تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۲۳ خرداد ۱۳۹۹؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ قریشی، محمدمهدی (جانشین وقت واحد تخریب تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۲۰ خرداد ۱۳۹۹؛ گلبغدادآباد، حبیب، وصیتنامه، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ گلبغدادآباد، علی (برادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۴ فروردین ۱۳۹۹؛ نیازی، حمید (جانشین دوم گردان امام علی(ع) تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با همو، ۲۶ خرداد ۱۳۹۹.
/ نجمه پهلوان هنزائی/