مسلم بن عقیل(ع)، گردان (1)، گردانی از لشکر ۸ نجف اشرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با شرکت در یک عملیات و متشکل از رزمندگان استان یزد.
پیشینۀ تشکیل این گردان به اوایل بهمن ۱۳۶۱ بازمیگردد. در آن زمان، ۲۸۰ تن از نیروهای آموزشدیدۀ استان یزد به پادگان شهید مدنی ۲ (دانشگاه جندیشاپور در اهواز) فرستاده شدند که پس از سازماندهی در اختیار تیپ ۲ لشکر ۸ نجف اشرف قرار گرفتند. سازمان و ساختار گردان هم بدین ترتیب بود: فرمانده گردان، عباسعلی آسایش؛ جانشین فرمانده گردان، جلال تشکری؛ فرمانده گروهانها به ترتیب احمد شاهپورزاده، محمدرضا ناظمی و محمد فتوحی بافقی*؛ پسازاین سازماندهی، نیروهای گردان یک هفته در پادگان یادشده، آموزش آشنایی با سلاح، پیادهروی روزانه و شبانه، راهکنش (تاکتیک) و تخریب را گذراندند. انتخاب نام مسلم بن عقیل برای گردان، نیز بر اساس تصمیم احمد کاظمی (شهادت: ۱۹ دی ۱۳۸۴)، فرماندهان لشکر ۸ نجف بود. این گردان، افزونبر سلاحهای انفرادی، ده قبضه آر.پی.جی ۱۱، بیست قبضه خمپارهانداز ۶۰ میلیمتری، تیربار گرینف و پنج دستگاه تانک در اختیار داشت (فرهنگدوست، ص ۱۸۹؛ فتوحی، ص ۱۴۵؛ آسایش).
عملیات والفجر مقدماتی: این عملیات در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱، در جنوب استان ایلام (فکه) و شمال غربی استان خوزستان (چزابه)، با رمز «یا الله»، با هدف تصرف پل غُزَیله، پیشروی بهسوی شهر العماره عراق و تهدید آن از شرق اجرا شد (اطلس ... ، ص ۷۰). در ۱۲ بهمن همان سال، گردان مسلم بن عقیل برای آمادگی بیشتر، یک هفته به مقری در جنگلهای عَمقَر/ امقر (شمال شهر بستان) فرستاده شد (فرهنگدوست، ص ۱۸۹؛ فتوحی، ص ۱۴۵؛ آسایش) و در آنجا به تکمیل آموزش نیروهای خود پرداخت؛ نیز همزمان، نیروها به عملیات و نحوۀ اجرای آن از روی کالک، نقشه و زمین توجیه شدند. مأموریت گردان در این نبرد، شرکت در مرحلۀ دوم و پیشروی تا پل غزیله در نزدیکی شهر العماره بود. در ۲۱ بهمن، گردان بهسبب آنکه دیگر یگانها به اهداف عملیات در مرحلۀ اول دست نیافتند، ناچار شد بهسرعت نیروهایش را با تانک و نفربر خشایار، به منطقۀ درگیری بفرستد؛ اما با توجه به هوشیاری نیروهای عراقی، هنوز گردان به نیمههای راه نرسیده بود که با نیروهای دشمن درگیر شد. بااینحال، گردان توانست تا نزدیکیهای پل غزیله پیشروی کند. در ادامه با روشن شدن هوا، نیروهای گردان متوجه شدند که در محاصره قرارگرفتهاند؛ اما تا ساعت ۱۱ صبح همان روز همچنان به نبرد ادامه دادند تا اینکه فرمانده گردان به نیروها دستور عقبنشینی داد و آنها تا پاسگاه وهب (محور جنوبی منطقۀ عملیات) عقب نشستند. در این درگیریها شمار بسیاری از نیروهای گردان شهید و یا مجروح شدند؛ افزونبر این مهمات نیروها به پایان رسیده بود که با توجه به این شرایط گردان موفق به خروج از منطقه نشد و شماری دیگر از نیروها، ازجمله فرمانده و جانشین فرمانده گردان و دو تن از فرمانده گروهانها، به اسارت درآمدند. باقیماندۀ نیروهای گردان که موفق به خروج از حلقۀ محاصره شده بودند، پس از بازگشت به پادگان شهید مدنی ۲، به مرخصی فرستاده شدند و گردان هم که تلفات زیادی دیده بود، منحل شد. از شهدای گردان میتوان به محمد فتوحی بافقی اشاره کرد که براثر انفجار تانک شهید شد (فرهنگدوست، ص ۱۸۹-191؛ فرهنگ ... ، ذیل نام؛ تشکری؛ ناظمی؛ شاهپورزاده).
مآخذ: اطلس جنگ ایران و عراق: فشردۀ نبردهای زمینی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹-29 مرداد ۱۳۶۷، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ ش؛ آسایش، عباسعلی (فرمانده گردان مسلم بن عقیل(ع))، مصاحبه با مؤلف، ۴ شهریور ۱۳۹۹؛ تشکری، جلال (جانشین گردان مسلم بن عقیل(ع))، مصاحبه با همو، ۵ شهریور ۱۳۹۹؛ شاهپورزاده، احمد (فرمانده یکی از گروهانهای گردان مسلم بن عقیل(ع))، مصاحبه با همو، ۷ شهریور ۱۳۹۹؛ فتوحی، اکبر، قطرهای از اقیانوس (خاطرات)، به کوشش ولی سلطانی گردفرامرزی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۷ ش؛ فرهنگدوست، محمدمهدی، خطشکن کویر (خاطرات)، به کوشش محمدعلی همتی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۵ ش؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ ناظمی، محمدرضا (فرمانده یکی از گروهانهای گردان مسلم بن عقیل(ع))، مصاحبه با مؤلف، ۵ شهریور ۱۳۹۹.