مقدم، علیمحمد (18 اردیبهشت ۱۳۳۸-28 مهر ۱۳۶۶)، فرمانده یکی از واحدهای قرارگاه مهندسی صراطالمستقیم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در شهر یزد* در خانوادهای متدین به دنیا آمد. پدرش، عباس آهنگر و مادرش، مرضیه زینلزاده، خانهدار بود (اداره ... ؛ فرهنگ ... ، ذیل نام).
علیمحمد تحصیلات ابتدایی را از ۱۳۴۵ ش تا ۱۳۵۱ ش در مدرسة سعدی گذراند؛ سپس دورة متوسطه را در مدرسة رسولیان در ۱۳۵۷ ش، با نمرات عالی به پایان رسانید (تحقیقات ... ، بش). از فعالیتهای او در جریان انقلاب اطلاعی در دست نیست (مقدم، محمدحسین)؛ اما پس از دریافت دیپلم و با شرکت در کنکور سراسری در دانشگاه صنعتی باهنر کرمان در رشته مهندسی مکانیک پذیرفته شد (وزارت فرهنگ ... ، گواهی پذیرش). در دورة انقلاب فرهنگی (1359-1362 ش) که دانشگاههای سراسر کشور تعطیل بودند، علیمحمد وارد عرصة دفاع از کشور شد (تحقیقات، بش). بدین منظور در ابتدای سال ۱۳۶۱ ش پس از عضویت در بسیج یزد به جبهه رفت. نخستین حضور وی در جنگ، به عملیات رمضان (22 تیر ۱۳۶۱) بازمیگردد. این عملیات در جبهة جنوبی، شرق بصره با هدف تهدید بصره از شرق و حضور در حاشیة شطالعرب اجرا که در جریان آن دچار موجگرفتگی شد و چند زخم سطحی برداشت. وی پس از بهبودی نسبی به مریوان در غرب استان کردستان رفت و به نیروهای جهاد سازندگی پیوست. از فعالیتهای او در این دوره میتوان به ساخت چند بیمارستان صحرایی، احداث سایتهای موشکی، راهسازی و جادهسازی اشاره کرد. وی در همین سال برای یک مدت ششماهه، مسئولیت امور مهاجرین جنگ تحمیلی شهر مریوان را هم بر عهده داشت (مقدم، محمدحسین؛ فرهنگ، همانجا).
علیمحمد در ۱۳۶۲ ش، با پایان یافتن انقلاب فرهنگی و بازگشایی دانشگاهها، به کرمان رفت و تحصیلاتش را ادامه داد. او درحالیکه چند واحد درسی از دوره کارشناسیاش باقی مانده بود برای حضور دوباره در جنگ راهی خوزستان شد و به نیروهای قرارگاه مهندسی ـ رزمی صراطالمستقیم پیوست و فعالیتش را در بخش نظارت بر تأسیسات واحد فنی مهندسی شروع کرد (همسفران، همانجا؛ وزارت سپاه ... ). در ۲۴ مرداد ۱۳۶۴، همزمان با تحصیل با خانم سعیده حکاکنیا ازدواج کرد. پس از ازدواج هم مدتی مسئول تأسیسات یکی از کارخانههای اصفهان شد (تحقیقات، بش). سرانجام در تیر ۱۳۶۶، مدرک کارشناسیاش را در رشتة مهندسی مکانیک دریافت کرد. افزونبر این بهمنظور کسب دانش و مهارت بیشتر، دورۀ تخصصی «تأسیسات و سیالات» را در اصفهان گذراند (همان، بش؛ همسفران ... ، ص ۹۱؛ وزارت فرهنگ، گواهی کارشناسی).
با گذشت مدت نسبتاً کوتاهی از حضورش در قرارگاه صراطالمستقیم و بهسبب تحصیلات دانشگاهی و تجربهاش، مسئولیت یکی از واحدهای این قرارگاه به وی سپرده شد. در این جایگاه، در اجرای مأموریتهای محوله نهایت کوشش و دقت را به عمل میآورد. در ۱۳۶۶ ش ایران قوای اصلی خود را به جبهة شمالغرب (استانهای کردستان و آذربایجان غربی) منتقل کرد تا سلسله عملیاتیهایی را در آنجا انجام دهد. مقدم نیز برای پشتیبانی از یگاهانهای رزم به جبهة شمالغرب رفت (تحقیقات، بش).
علیمحمد در این ایام اقدامات بسیاری در حوزة مسئولیتش انجام داد و سرانجام براثر ریزش کوه و سقوط خودروی حامل وی به دره در منطقة سردشت واقع جنوب استان آذربایجان غربی بههمراه همسر خواهرش، محمود حاجیمهدئی* به شهادت رسید، هرچند برخی منابع محل شهادت وی را منطقة عملیاتی ماؤوت واقع در شمال شرقی سلیمانیه عراق ذکر کردهاند. پیکر وی پس از تشییع درگلزار شهدای آرامستان خلد برین* در زادگاهش به خاک سپرده شد (تیپ ... ؛ فرهنگ، همانجا). برادرش، محمدحسین مقدم (شهادت: ۱۶ آبان ۱۳۶۱) نیز در عملیات محرم (10 آبان ۱۳۶۱)، در جبهة جنوبی، عین خوش، زبیدات با هدف تصرف سرپل در منطقة العمارة عراق و آزادسازی ارتفاعات مرزی در منطقة موسیان در جنوب غربی ایلام براثر اصابت ترکش به پهلو به شهادت رسیده بود (همانجا).
شهید علیمحمد مقدم به درماندگان و مستضعفان کمک و رسیدگی میکرد. برای پدر و مادرش احترام خاصی قائل (مقدم، علیمحمد، دستنوشته، بش) و در عین نجابت در اجرای کارها بسیار جدی، پیگیر، فعال و خستگیناپذیر بود (مساح). هیچ کاری را بدون فکر انجام نمیداد. در کارهایش بسیار منظم بود و بر استفادة بهینه از زمان تأکید داشت (مقدم، محمدحسین).
در بخشی از وصیتنامة شهید آمده است: «قرآن خواندن را به بچهها یاد دهید که هرکدام از آنها قرآن را به نحو احسن تلاوت کنند. آنها را با نماز شب آشنا کنید و فضیلتهای آن را برایشان برشمارید. بدانید که تنها راه سعادت پیروی از ولایتفقیه میباشد و بر شماست که امام را تنها نگذارید» (بش).
به احترام و نکوداشت او، نامش را بر بزرگراه یزد ـ تفت* نهادهاند؛ همچنین نیروگاه دریایی شهید مقدم نام او را بر خود دارد (حکاکنیا). کوچهای هم در خیابان فرخی یزد به نام او مزین است.
فرزند وی محمدحسین، کارمند مرکز دریایی شهید مقدم وزارت دفاع است (همو).
مآخذ: ادارة ثبتاحوال شهرستان یزد، شناسنامه، سند مورخ ۱۳۳۸ ش، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یزد؛ تحقیقات منتشر نشدة بنیاد شهید و امور ایثارگران استان یزد (زندگینامة شهید علیمحمد مقدم)، بیتا، موجود در همانجا؛ تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر، فرم تأیید مسئولیت، سند مورخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۳، سند بش، موجود در همانجا؛ حکاکنیا، سعیده (همسر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱ مرداد ۱۳۹۹؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، گواهی شهادت، سند مورخ ۲ دی ۱۳۶۶، سند بش، موجود در همانجا؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان: یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ مَسّاح، ناصر (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۶ مرداد ۱۳۹۹؛ مقدم، علیمحمد، دستنوشته، بیتا، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یزد؛ همو، وصیتنامه، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ مقدم، محمدحسن (برادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۶ مرداد ۱۳۹۹؛ وزارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حکم فرماندهی، سند مورخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۶، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یزد؛ وزارت فرهنگوآموزشعالی، گواهی پذیرش، سند مورخ مهر ۱۳۵۸، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی کارشناسی، سند مورخ ۲۴ مهر ۱۳۶۷، سند بش، موجود در همانجا؛ همسفران خورشید (زندگینامة سرداران شهید استان یزد)، به کوشش حسن واحدیان اردکانی و مهدی واحدیان اردکانی، تهران: کنگره سرداران و چهارهزار شهید استان یزد، ۱۳۸۱ ش.