نقیبپور بافقی، سید محمد (3 اردیبهشت ۱۳۳۸-23 دی ۱۳۶۵)، معاون فرهنگی تیپ مستقل زرهی ۳۸ ذوالفقار نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در شهر رفسنجان در مرکز استان کرمان در خانوادهای مذهبی زاده شد. پدرش سید احمد، روحانی و مادرش سکینه باقیزاده، خانهدار بود. آنها سه پسر و پنج دختر داشتند (باقیزاده). دوران کودکی محمد به دلیل تحصیل پدرش در قم سپری شد. محمد ششساله بود که خانوادهاش بهسبب حضور پدر برای امور تبلیغی در ماهان کرمان، در آنجا سکنی گزیدند (نقیپپور بافقی، سیده رباب).
سید محمد تحصیلات ابتدایی را در ماهان گذراند. او همزمان با تحصیل در دبستان، خواندن قرآن را هم فراگرفت و سورههایی از قرآن را از حفظ داشت. در این هنگام پدرش بهدلیل سخنرانی بر ضد حکومت پهلوی دوم (1357-1320 ش) و پخش رسالة توضیحالمسائل امام خمینی(ره) تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. با مخفی شدن پدرش در شهر یزد، یک سال از تحصیل بازماند و تحصیلات دورة راهنمایی را بهسبب مهاجرت دوبارۀ پدرش بهمنظور تبلیغ امور دینی، به پشتکوه رفسنجان در مرکز استان کرمان، در آنجا ادامه داد، اما دیری نپایید که پدرش به سفارش آیتالله علی مشکینی (نخستین رئیس مجلس خبرگان رهبری پس از انقلاب) برای مبارزه بر ضد حکومت پهلوی و تبلیغ امور دینی به محیآباد (بیستکیلومتری جنوب کرمان) روانه شد و محمد کلاس دوم راهنمایی را در آنجا خواند؛ پسازآن خانوادهاش راهی جوپار (25 کیلومتری جنوب شهر کرمان) شد و محمد کلاس سوم راهنمایی را در آنجا سپری کرد (نقیپپور بافقی، سیده رباب؛ شیرازی، بش).
پسازآن به همراه خانواده به قم نقلمکان کرد؛ اما چندی بعد پدرش برای تصدی امام جماعت مسجدی در شهر عباسآباد (غرب استان مازندران) به آنجا رفت. سید محمد تحصیلاتش را در این شهر بهسبب اختلاط پسران و دختران در مدارس دورة متوسطه را ناتمام گذاشت. در ادامه در ۱۳۵۳ ش، بهمنظور کسب علوم دینی راهی قم و در مدرسة کرمانیها به آموختن دروس دینی و معارف اسلامی مشغول شد و تا ۱۳۶۵ ش، تحصیلات حوزوی را تا سطح سه ادامه داد (همو، بش؛ مرکز ... ؛ نقیبپور بافقی، سیده رباب).
دورة جوانی محمد با سالهای مبارزة مردم ایران بر ضد حکومت پهلوی دوم (1320-1357 ش) همراه بود. او با دیگر طلاب حوزه با برگزاری مجالس مذهبی ـ سیاسی به این مبارزات پیوست و اعلامیههای امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، را در شهر پخش میکرد. او در ساماندهی راهپیماییها و تظاهرات نقش داشت. مجموع این فعالیتها منجر به دستگیری او در ۱۳۵۷ ش و زندانی؛ همچنین شکنجهشدن به دست ساواک شد (همو؛ باقیزاده؛ شیرازی، بش).
او پس از آزادی، فعالیتهای مبارزاتیاش را ادامه داد و برای این امر به رفسنجان رفت. در آنجا نیز بههمراه داییاش، آیتالله سید علیاکبر باقیزاده دستگیر و شکنجه شد (همانجاها).
در پی شروع جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و مهاجرت برخی مردم خوزستان به جیرفت، در استان کرمان، به آنجا رفت و در اردوگاه مهاجران جنگی به کمک آنها شتافت. در نخستین اقدام با جلب نظر مسئولان جهاد سازندگی کرمان مسئول کمیتة فرهنگی شد و به مسائل فرهنگی مهاجران پرداخت (شیرازی، بش). در این مدت در مأموریتی پانزدهروزه اقلام تهیهشده توسط جهاد سازندگی کرمان را به جبهه انتقال داد. سید محمد در ۶ شهریور ۱۳۶۰، با معصومه باقیزاده در کرمان ازدواج کرد (باقیزاده). چهار ماه بعد، در دی ۱۳۶۰، برای ادامة تحصیلات حوزوی راهی قم و در خانهای اجارهای ساکن شد و فراگیری علوم دینی را ادامه داد (شیرازی، بش). او بارها از طرف حوزه بهمنظور تبلیغ و امامت نمازهای جماعت به جبهه فرستاده شد. نخستین بار در بهمن ۱۳۶۱، به جبهة جنوب در استان خوزستان رفت (همو، بش). بار دوم هم در پاییز ۱۳۶۲ ش راهی همانجا شد (باقیزاده).
نقیبپور بافقی در ۱۳ مرداد ۱۳۶۳، به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد* درآمد. در فروردین ۱۳۶۵، در نخستین حضورش در جبهه خانوادهاش را نیز به خوزستان برد و معاون فرهنگی تیپ مستقل تازه تأسیس زرهی ۳۸ ذوالفقار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد (سپاه ... ، گواهی مسئولیت؛ شیرازی، بش).
سید محمد در عملیات کربلای ۱ (9 تیر ۱۳۶۵)، در جبهة میانی، مهران با هدف آزادسازی شهر مهران و ارتفاعات آن شرکت داشت. در این عملیات با تشویق رزمندگان و پخش عطر و شیرینی در خطوط مقدم به رزمندگان روحیه میبخشید؛ سپس در عملیات کربلای ۴ (3 دی ۱۳۶۵)، در جبهة جنوبی، ابوالخصیب با هدف تصرف ابوالخصیب و محاصرة نیروهای مستقر در شبه جزیرة فاو (جنوب شرقی عراق) و تهدید بصره از جنوب، حضور داشت و برای روحیهدادن به رزمندگان امور تبلیغی و فرهنگی را تقویت و گسترش داد (شیرازی، بش).
پس از پایان عملیات، برای تهیه و خرید برخی وسایل موردنیاز تیپ ۳۸ ذوالفقار به کرمان رفت. زمانی که به جبهه بازگشت، بیدرنگ بهمنظور تبلیغ و روحیهدادن به رزمندگان، به منطقة شلمچه رفت و در عملیات کربلای ۵ (19 دی ۱۳۶۵)، در جبهة جنوبی، شلمچه با هدف تصرف شلمچه و پیشروی بهسوی بصره حضور یافت. سرانجام در همین عملیات براثر اصابت ترکش راکت هواپیمای دشمن به شهادت رسید. پیکرش را بعد از تشییع در تنکابن، عباسآباد و قم در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم به خاک سپردند (همو، بش؛ سپاه، گواهی شهادت).
سید محمد انسانی مهربان و خندهرو بود حتی تذکرات اخلاقی و شرعی را با شوخی بیان میکرد (باقیزاده؛ نقیبپور بافقی، سیده رباب).
در قسمتی از وصیتنامة شهید آمده است: «خدایا، از آن زمان که معنی شهادت را یافتم آرزویم این بود که مرگم شهادت در راه تو باشد، چراکه اکرم الموت القتل و دعایم در نماز این بود» (بش).
به احترام و نکوداشت یاد شهید، نام او را بر مدرسهای در تنکابن نهادهاند. از او دو فرزند به نام زینبالسادات (خانهدار) و سید مرتضی (روحانی) بهجامانده است.
مآخذ: باقیزاده، معصومه (همسر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۷ اسفند ۱۳۹۸؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، گواهی شهادت، سند مورخ ۲۴ دی ۱۳۶۵، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ همان، گواهی مسئولیت، سند مورخ ۱۰ فروردین ۱۳۷۳، سند بش، موجود در همانجا؛ شیرازی، علی، هجرت خونین برای رسالت (زندگینامة شهید سید محمد نقیبپور بافقی)، منتشرنشده، موجود در همانجا؛ مرکز مدیریت حوزههای علمیه، گواهینامة تحصیلی سطح سه، سند مورخ ۲۰ شهریور ۱۳۹۰، سند بش، موجود در همانجا؛ نقیبپور بافقی، سیده رباب (خواهر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۴ فروردین ۱۳۹۸؛ نقیبپور بافقی، سید محمد، وصیتنامه، سند مورخ ۱۰ فروردین ۱۳۶۵، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد.