این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
آذربایجان شرقی، استانی در شمال غربی ایران
از لحاظ تقسیمات سیاسی استان آذربایجان شرقی از شمال به جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان و ایالت نخجوان، از مغرب به آذربایجان غربی، از جنوب به استانهای زنجان و آذربایجان غربی و از مشرق به استان اردبیل و گیلان محدود است(زندهدل و دیگران، ج۱، ص۲۷؛ جعفری، ج۳، ص بیست؛ نیز ر.ک: نقشه تقسیمات کشوری). این استان دارای ۱۶ شهرستان - مهمترین آنها تبریز (مرکز استان)، مراغه، مرند، میانه، اهر، سراب، خلخال – 38 بخش و۴۳ شهر است که همگی در دوران دفاع مقدس در حمایت و پشتیبانی از جنگ نقش به سزایی داشتند(وزارت کشور، مصوبه۱۳۷۷ تقسیمات کشوری).
استان آذربایجان شرقی از لحاظ ناهمواری و عوارض به ۳ بخش تقسیم میشود:
1) کوههای شمالی شامل: قرهداغ، میشوداغ و موروداغ که مرتفعترین قله آن در قرهداغ به ۳۶۶۰ متر از سطح دریا میرسد.
2) کوههای شرقی شامل: جبال طالش، صلوات داغ و خروسلو که مرتفعترین آن طالش تا ۲۷۵۰ متر از سطح دریاست.
3) کوههای مرکزی و جنوبی شامل: سبلان، بزقوش، قافلانکوه و سهندات. مرتفعترین آن با ۴۸۴۴ متر از سطح دریاست (دائر÷المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۲۲۳). در دامنه ارتفاعات این استان ۲ حوضة فرعی از آبریز دریای خزر و حوزة دریاچه ارومیه جریان دارند. به این ترتیب که تمام رودخانههای نیمه شرقی استان از طریق رود ارس در شمال و یا قزل اوزن در جنوب به دریای خزر میریزند و رودخانه نیمة غربی استان مستقیماً به دریاچه ارومیه منتهی میشود. در مشرق استان قرهسو، اهر چای، بالیقلو چای، خیاو چای و نمین چای به رود ارس میریزند. در حالی که در جنوب شرق استان قرانقوچای، هشترودچای، میانه چای، قرهچای و شهر چای به قزل اوزن و از طریق آن به سفیدرود میریزند. در نیمه غرب استان آجی چای، صوفی چای، قوری چای، لیقوان چای، میدان چای و مردمی چای که عموماً آب کمی دارند مستقیماً به دریاچه ارومیه منتهی میشوند، افزون بر آبهای جاری، آبهای راکد شامل برکههای کوچک و بزرگ است که همگی اینها باعث شد که این استان از لحاظ منابع و ذخایر آبی از استانهای غنی کشور محسوب شود (همانجا).
از لحاظ پوشش گیاهی این استان جنگلهای تُنُک یا انبوهی دارد که به دلیل امتداد کوهها در مقابل وزش بادهای بارانزای مدیترانهای، غربی و خزری بهوجود آمده است. این عوامل نشانگر آب و هوای گرم و مرطوب در روزگاران گذشته و حاصلخیز بودن خاک منطقه است (زندهدل و دیگران، ج۲، صص۲۸ـ۲۹).
ارتفاع و عرض جغرافیایی، نزدیکی نسبی به دریای خزر و دریای سیاه و تا حدی مدیترانه و بالاخره هم جواری نسبی با جلگههای سرد اروپا باعث شده که آذربایجان از تنوع اقلیمی برخوردار باشد؛ به علت تنوع زیاد ارتفاعات، آب و هوای استان آذربایجان شرقی به طور کلی سرد و خشک، و درجة حرارت هوا در نقاط مختلف استان متفاوت است (همو، ج۲، ص۲۹).
وزش بادهای مهمی که از فراز دریای سیاه، مدیترانه و اقیانوس اطلس به ارتفاعات استان برخورد میکند به ریزش نزولات جوی فراوانی منجر میشود (همانجا).
شرایط مناسب آب و هوایی و زمینهای مساعد قابل کشت، مردمان این استان را به سمت کشاورزی و زراعت و دامپروری کشانده است (همو، ج۲، ص۵۵). استان آذربایجان شرقی یکی از قطبهای مهم صنعتی کشور محسوب میشود که وجود صنایعی چون ماشین سازی و تراکتور سازی از اهمیت ویژهای در این استان برخوردار است (همو، ج۲، ص۵۴).
ازگیاهان: گندم، جو، برنج، حبوبات، سبزیجات و... که برخی از این محصولات به مناطق خارج از کشور صادر میشود، در این استان یافت شده، دراین استان کشت میشود (همانجا).
در استان آذربایجان شرقی، ایلات و عشایر مختلفی ازجمله ایلهای ایل سون و قرهداغ و طایفههای آقباشلو (آغباشلو)، اینانلو و... زندگی میکنند که معیشت آنها از طریق دامپروری و کشاورزی تأمین میشود (مرکز آمار ایران، ۱۳۶۶ش، صص۱۳ـ۱۴؛ همان، ۱۳۷۷ش، صص۳۰ـ۳۲).
بر اساس سومین سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۵۵ ش جمعیت این استان به ۳,۱۹۷,۶۸۵ نفر رسیده که از این تعداد بیش از یک میلیون نفر (3/37%) در نقاط شهری و حدود ۲ میلیون نفر (7/62%) نیز در نقاط روستایی ساکن بودهاند (خوشکار مقدم، ذیل واژه؛ مرکز آمار ایران، ۱۳۵۵ش، ص «ذ»). در چهارمین سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1365 ش) که در زمان جنگ تحمیلی انجام شده جمعیت استان به ۴,۱۸۰,۳۷۶ نفر رسید که توانست جمعیت را در نقاط شهری افزایش دهد و تقریباً با جمعیت در نقاط روستایی برابر شود (همان، ۱۳۶۵ش، ص۱). براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن۱۳۷۵ش، جمعیت استان به۳,۲۲۵,۵۴۰ نفر رسید که از این تعداد حدود۲۸/60% در نقاط شهری و۷۲/39% در نقاط روستایی سکونت داشتهاند که نسبت به سرشماری ۱۳۵۵ش، افزایش چشمگیری در نقاط شهری داشته است (همان، ۱۳۷۸ش، ص «شانزده»).
آذربایجان در فارسی میانه آتورپاتکان، در آثار کهن فارسی آذربادگان یا آذربایگان و در فارسی کنونی آذربایجان نامیده شده است (زندهدل، ج۲، ص۳۲؛ یاقوت حموی، ج۱، ص۱۲۸).
وجود ظروف سفالین لولهدار در این نواحی، حاکی از «دیویستائی» (مذهب پیش از فردیسنایی) بودن مردمان آذربایجان است (ضیاءپور، ص۵۵). آذربایجان در این زمان از لحاظ فرهنگ و تمدن دارای گرایش «گویتپه» به طور جداگانه بود (همو، ص۱۱۹).
در زمان حکومت سلوکیان، منطقه آتورپاتکان مستقل ماند و یونانیان و جانشینان اسکندر نتوانستند فرهنگ و آداب و رسوم خود را در این ناحیه اشاعه دهند؛ به طوری که این منطقه تکیهگاه مناسبی برای هجوم یونانیان شده بود (همو، ج۲، ص۳۳). آذربایجان در دورههای بعد نیز مستقل بود و در زمان اشکانیان نیز این استقلال حفظ شد.
پیش از میلاد مسیح «اوآلکی» (سردار آشوری) به منطقه آذربایجان لشکرکشی کرد و فتوحاتی بر جای گذاشت (همو، ص۱۶۷).
در حدود ۲ هزار سال قبل از همین زمان دستههایی از مردم هند و اروپا در آذربایجان میزیستند که به زبان «لولهبئی» سخن میگفتند (پرویز، صص۱۶ـ۱۷؛ ضیاءپور، ص۱۷۵).
در منابع مختلف از محلهای پرسابقه و قدیمی از این منطقه مانند «زیکرتو» و «جابروان» نام برده شده (ریچارد فرای، ص۱۱۴؛ اعتمادالسلطنه، ج۴، ص۱۸۷۷).
آذربایجان در این سرزمین (سرزمین مادها) آنقدر ارزشمند بود که به «ماد کوچک» معروف است (ضیاءپور، ص۱۸۷).
یاقوت حموی آذربایجان را سرزمینی وسیع و انتهای آنرا به سرزمینهای دیلم، الجیل والطرَّمْ محدود دانسته است (ج۱، ص۱۲۸).
در دورة صفویه محمدخان شیبانی اوزبک که در میان بلاد به «شاهی بیگخان» مشهور بود از ترکستان تا حدود عراق و آذربایجان را در تصرف داشت (معصوم، صص۳۳-34).
در زمان شاپور ذوالاکتاف به نقل از حمزة اصفهانی مردی آذرباد نام در آذربایجان ادعای پیامبری کرد که بسیاری از ساکنین آن محل به او گرویدند (همو، ص۶۶) ولی شاپور فلزاتی بر سینة وی گذاشت ولی هیچ صدمهای به او وارد نشد و مردم بیشتر از قبل به وی اعتقاد پیدا کردند (همانجا).
کریم خان زند توانست آذربایجان را از دست خانهای محلی بازپس گیرد ولی پس از مرگ وی آقا محمدخان قاجار موفق شد تمام امور آذربایجان را به دست بگیرد (زنده دل و دیگران، ج۲، ص۳۵).
آذربایجان شرقی در دورة قاجاریه به علت جنگهای ایران و روسیه و نزدیکی به مرز مرکز مهم نظامی و تبریز پایتخت دوم ایران در آن زمان شد (همو، ج۲، ص۳۶).
تلاش برای تدوین تاریخ پرفراز و فرود کشورمان ایران در مقیاس حقیقی خود و تبیین مرام و مبارزات تاریخی مردم سرزمین آذربایجان به عنوان (جزء لاینفک ایران)، در واقع تحریر تاریخ معاصر و ترسیم شوون حیات جمعی و هویت ملی همراه با زندگی جهادگونهاش میباشد. این خطه از ایران زمین، از دیرباز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی سیاسی و همجواری با قدرتهای بزرگ، در حفظ هویت ایرانی- اسلامی، نقش و سهمی موثر داشته و داراه پیشینه فرهنگی- دینی توام با مبارزات مردمی بر علیه استعمار و استکبار جهانی است. تبریز (مرکز آذربایجان شرقی) به عنوان پایتخت تشیع با فرهنگی غنی و فرهمند در تمامی این صحنهها و عرصهها، همواره پیشگام و در تحولات فرهنگی اجتماعی و موقعشناسی ممتاز بوده است.
جغرافیای طبیعی و تاریخی آذربایجان: آذربایجان، سرزمین شکوه و زیبایی، سرزمین دلاوری، دیار اندیشه و ادب، مهد مردان تاریخساز و علمای آزادیخواه، سرزمینی که مردمانش همواره به تدین و بردباری در برابر سختیها شهرهاند و در جهت تفسیر بنیادین جامعه و رسیدن به آرمانهای انسانی در تمامی انقلابات سازنده معاصر پیشگام بوده، و با درک عمیق اوضاع سیاسی اجتماعی، تا آخرین قطره خون خود به معنی دقیق کلمه از جان و مال خود گذشتهاند.
آذربایجان به عنوان سر ایران و سنگر ایرانیان و به لحاظ اهمیت سوق الحیشی و موقعیت حساس جغرافیایی خود در محل تلاقی قاره آسیا و اروپا و بر سر راه ابریشم، از دیرباز کانون توجه آشنا و بیگانه بوده و ردپای قدیمیترین تمدنها را در کتیبهها و سنگنبشتهها از خود به یادگار نهاده و عزت و سربلندی خود را در آزادی، استقلال و یکپارچگی ایران عزیز حفظ و حراست کرده است. و چون ستاره تابناکی بر آسمان تاریخ و فرهنگ ایران زمین میدرخشد و تاریخ پرفراز و فرود این سرزمین، سرشار از افتخارات آذربایجانی است. وجود بناهای عظیم از هزاره دوم قبل از میلاد تا دوران قاجاریه و کتیبهها و آثار اجدادی با قدمت کهن، نشان از اهمیت و عظمت این سرزمین و حکایت از پیشینه فرهنگی و تاریخی آن دارد.
براساس اسناد تاریخی قرون گذشته و آثار مکتوب مورخین معاصر، آذربایجان در ردههایی از تاریخ چند هزار سالهاش، مرکز حومتهای قبایل و طوایف مختلفی بوده که آثار و نشانههای به جا مانده نظیر شهرهای قدیمی دارای نام و نشان، تپههای باستانی، معابد، مساجد، بناهای تاریخی، قلعهها، بقعهها، دژهای ویران شده، گذرگاهها، کاروانسراها، پلها، آرامگاهها، موزهها، عظیمترین بازارهای مسقف و معروف با دیرینگی تاریخی و در کنار آن بزرگترین حوزهها و مراکز علمی، فرهنگی و هنری در عصر خود مانند «ربع رشیدی» و .... گواه روشن برای تاریخ طولانی و تمدن کهن این سرزمین است.
سفر به آذربایجان، گویی سفر به اعماق تاریخ، سفر به دیار اندیشه و ادب، سفر به طبیعت بکر و زیبا و سیر در فرهنگ و تمدن کهن این مرز و بوم است. آذربایجانی با قلههای متعدد که هر کدام دارای خصوصیات جالب توجه از نظر طبیعی و مناظر چشمنواز و دیدنیهای بیهمتا و رشته کوه سهند با دامنه های پربرکت و مراتع زیبایش نامی آشنا برای عموم مردم ایران است.
البته هدف از نگارش این مختصر، بررسی دوره خاصی از تاریخ معاصر آذربایجان با محوریت تاریخ انقلاب اسلامی و تبیین تلاشها، مقاومتها و ایثارگریهای مردم قهرمانپرور آذربایجان شرقی و حماسهآفرینان تاریخساز و مبارز شهر شهیدان محراب و شهر شهریار شیرینسخن، با نگاهی به پیشینه درخشان و موقعیت جغرافیایی و تاریخ طبیعی با اولویت و دستمایه قرار دادن موضوع دفاع مقدس، و معرفی نقش و سهم این خاک گهرخیز در تاریخ پرافتخار کشورمان و پیروزی انقلاب اسلامی که هنوز ناگفتههای بسیاری باقی است و جا دارد گفته شود.
نقش استان در پیروزی انقلاب اسلامی و حماسه ۲۹ بهمن تبریز: در گستره تاریخ آذربایجان، تاثیر حماسه ۲۹ بهمن تبریز در تداوم نهضت امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی، آنچنان مهم است که حضرت امام در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید میدهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور به پا خواستید و فداکاری کردید...»
قیام ۲۹ بهمن مردم انقلابی تبریز که در احیای خیزش ۱۹ دی ماه مردم قم و در تثبیت هویت آن بسیار موثر بود، با هدف پیروزی و با هدایت علمای مبارز در راس آن شهید محراب آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی صورت گرفت، در واقع تیر خلاصی بر شقیقه رژیم پهلوی بود و در آن مقطع زمانی حساس و سرنوشت ساز، تاثیر عمیق و اساسی در لایههای مختلف سیاسی اجتماعی برجا گذاشت و با وارد آوردن ضربه کاری بر پیکر نحیف و رو به زوال رژیم خودکامه شاه، پوشالی بودن قدرتهای استعماری و ناپایداری حاکمیت استبداد را اثبات نمود. کما اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در طول دوران «دفاع مقدس» و مراحل سخت دیگر، وفاداری و ایثار و فداکاری خود را در مقابل سردمداران حکومتهای زر و زور و در مقابله با استعمار قدرتهای بزرگ نشان داد.
در تاریخ معاصر و در دو صد سال اخیر، وقایع مهمی که به وقوع پیوسته، آذربایجان با توجه به فراز و فرود تاریخیاش، دو نقش برجسته و ممتاز را که تاثیر شگرفی در تحولات سیاسی- اجتماعی ایران داشته، ایفا کرده و مسیر تاریخ را تغییر داده است.
1- قیام مردم تبریز در دوره استبداد صغیر و نقشآفرینی در صدر مشروطیت و کوبیدن استبداد که نهایتا به شکست محمد علی شاه گردید.
2- قیام تاریخساز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز که قیام ۱۹ دی مردم قم را به اربعینهای پیدرپی متصل و قیام مردمی را از شهری به شهر دیگر گسترش داد و حرکت آغاز شده را به ثمر رسانید.
یعنی در چهلم شهدای ۱۹ دی ماه قم، مردم تبریز به پا خاستند و حماسه آفریدند. در یزد نیز به مناسبت اربعین شهدای تبری، این اتفاق افتاد و در اربعین شهدای یزد و به پاس گرامیداشت شهدای این دو شهر، مردم جهرم و دیگر شهرها دست به قیام زدند و بدین ترتیب استراتژی برگزاری چهلمها استمرار یافت و سلسله اربعینها در کشور راه افتاد که نهضت اربعین نام گرفت. به گواه تاریخ، این ابتکار عمل از خطه آذربایجان نضج گرفت و انعکاس بسیار وسیعی در سراسر ایران داشت. در نتیجه، حرکت خودجوش عظیم مردمی که با انگیزه الهی و اعتقادات مذهبی همراه بود و با دارا بودن ماهیت اسلامی ریشه در نهضتهای اسلامی اخیر داشت، به اوج خود رسید.
تعبیر بسیار زیبای مقام معظم رهبری مصداق عینی دارد و میفرماید: «اگر ۲۹ بهمن تبریز نبود، معلوم نبود که ۱۹ دی ماه قم به ثمر برسد....»
و در جای دیگری میفرماید: «قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن، یک حادثه تعیین کننده بود. ماجرای خونهای ریخته شده در قم و اصل انگیزه حرکت قم را ماجرای تبریز زنده و احیا کرد».
(فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از مردم آذربایجان- 28 بهمن ۱۳۸۷)
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ استان آذربایجان شرقی در همان ساعت اولیة مورد هجوم حملات هوایی دشمن قرار گرفت؛ به طوری که در این حملات، چندین راکت از سوی هواپیماهای عراقی پرتاب شد که در پی آن هیچگونه خسارت مالی و جانی به بار نیامد (بهروزی، ج۲، صص۳۵ـ۳۶). حملات هوایی دشمن در روزهای بعدی نیز به آذربایجان ادامه داشت به طوری که هواپیماهای دشمن توانستند چند راکت دیگر را به سمت تبریز پرتاب کنند (روزشمار جنگ، ج۴، ص۱۵۴).
با این حال، اگرچه آذربایجان شرقی به طور مستقیم درگیر جنگ نبود اما از برخی حملات زمینی دشمن نیز در امان نماند. به طوری که در یکی از این حملات که در اواسط آبانماه انجام شد، عناصر منافق در شب ۱۹ آبان پلیسراه تبریز را مورد حمله قرار دادند و حتی ساختمان آن را به مدت ۱۰ ساعت متناوب از جوانب مختلف با سلاح سنگین گلولهباران کردند. در پی این تجاوز خسارات و تلفات چندانی به بار نیامد (پورداراب، ج۳، ص۴۰۴).
در ۴ دی ۱۳۵۹ نیز، دشمن یک بار دیگر به حریم هوایی استان تجاوز کرد و تبریز را برای چندمینبار مورد هدف قرار داد که با اجرای پدافند هوایی رزمندگان اسلام، هواپیماهای دشمن از منطقه متواری شد(بهروزی، ج۵، ص۸۸).
تجاوزات هوایی دشمن در سالهای بعد نیز به آذربایجان ادامه داشت. به طوری که در اوایل تیر ۱۳۶۰، در جریان عزاداری مردم تبریز به مناسبت بزرگداشت شهدای فاجعه بمبگذاری که توسط گروهک منافقین ۷۰ تن از مردم شهید شده بودند، یک فروند هواپیمای ارتش عراق به تبریز تجاوز کرد که در پی آن به قسمتی از پالایشگاه خسارت جزیی وارد شد. (کریمی، ج۱۱، ص۱۷۶).
تجاوز زمینی به ایران و در پی آن حملات هوایی به آذربایجان شرقی، غیرت مردم این استان را بر همگان آشکار کرد، مردم آذربایجان با حضور در جبهههای جنگ به صورت بسیج مردمی حضور خود را نشان دادند به طوری که در یکی از این اعزامها ۸۰۰ نیروی رزمی تخصصی به جبههها روانه شدند(روزشمار جنگ، ج۴۳، ص۴۶۱). افزون بر اعزام نیرو، در امر پشتیبانی و کمکهای نقدی و جنسی نیز غافل نبودند و در طول ۸ سال دفاع مقدس کمکهای فراوانی به جبههها داشتند، به طوری که در یکی از این کمکها هدایای مردم تحت عنوان کاروانهای حماسهسازان عاشورا و محرم با بدرقه گرم مردم روانه جبهههای جنگ شد (روزشمار جنگ، ج۴۴، ص۱۷۷).
اواخر آبان ۱۳۶۵ دشمن از طریق حملات هوایی به پالایشگاه تبریز آسیب رساند که در نتیجه آن یک تن شهید و چهارتن دیگر نیز مجروح شدند، همچنین بر اثر این حمله فعالیت پالایشگاه متوقف شد و گفته میشود ترمیم خسارات وارده یک هفته به طول انجامید. در ادامه تجاوز، یکی از هواپیماها مناطق مسکونی تبریز را به رگبار گلوله بست که بر اثر آن ۴ تن مجروح شدند (همان، ج۴۴، ص۷۲۳). در همین سال حملات هوایی عراقیها به آذربایجان شرقی ادامه داشت به طوری که در جریان بمبارانهای ۲۲ دی تا ۵ اسفند، طی ۳۵ نوبت شهرهای مختلف جمعاً تعداد ۲۶۲ تن شهید و ۶۸۴ نفر مجروح شدند. در این بمبارانها شهر تبریز ۲۸ بار و شهرهای میانه و مراغه به ترتیب ۴ و ۳ بار بمباران شدند که در اثر این بمبارانها در شهر تبریز ۱۱۵ نفر شهید و ۲۵۵ نفر مجروح، در شهرستان میانه ۱۱۳ تن شهید و ۳۵۰ نفر مجروح و در مراغه ۳۴ نفر شهید و ۷۹ نفر مجروح شدند. همچنین در اثر این حملات جمعاً ۱۳۸۸ واحد مسکونی تخریب و ۲۵۸ واحد نیز به کلی ویران شد. به علاوه ۲ باب مدرسه، ۲ باب بیمارستان و نیز دانشکدههای فنی و کشاورزی دانشگاه تبریز تخریب شدند (همان، ج ۴۷، ص۹۵). حملات هوایی ارتش عراق به مناطق غیرنظامی آنقدر شدید بود که طی آن دادسرا و دادگاه انقلاب اسلامی برای رعایت حفظ جان زندانیان، عدهای از زندانیان را با اخذ وثیقه از زندان آزاد کرد. وعدهای دیگر را به زندانهای پیرامون این شهرها انتقال داد (همان، ج ۴۷، ص۱۱۰).
مردم غیور آذربایجان شرقی آمادگی حضور در جبهههای جنگ را در طول ۸ سال دفاع مقدس برای همگان به اثبات رساندند. به طوری که با اعلام آمادگی امریکا برای اسکورت کشتیهای جنگی کویت در خلیجفارس، نیروهای بسیجی استان جهت انجام عملیات شهادتطلبانه علیه متجاوزان، در قالب کاروان مدافعان خلیجفارس در ۴ مرداد ۱۳۶۶ اعلام آمادگی کردند (همان، ج۵۰، ص۲۶)، همچنین در یک برنامهریزی زمانبندی شده، تاریخ اعزام نیروهای داوطلب مردمی به سوی جبهههای جنگ تحمیلی در ۱۲ آذر ۱۳۶۶ اعلام شد (همان، ج۵۲، ص۲۰۵).
بر اساس آمار استخراج شده تعداد کل مهاجرین جنگ تحمیلی که در این استان سکونت یافتند بالغ بر ۱۹۱۹ تن بوده که از این تعداد حدود ۹۷۲ تن مرد و ۹۴۷ تن زن بودهاند (کارنامه جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۶۷ش، ص۸۴۲). ضمن اینکه این استان مسئولیت بازسازی و نوسازی شهرستان قصرشیرین را برعهده داشت (روزشمار جنگ، ج۲۰، ص۳۹۳؛ همان، ج۵۲، ص۵۶۲).
شهید مرتضی یاغچیان از شهدای شاخص این استان است که از سوی آیتالله مدنی به سمت مسئول عملیات سپاه مراغه منصوب شده بود، پس از مدتی بهعنوان یکی از معاونین لشکر ۳۱ عاشورا خدمت کرد. شهید یعقوب آذرآبادی از شهدای شاخص دیگر این استان است که بهعنوان فرمانده واحد موشکی لشکر ۳۱ عاشورا خدمت کرد (توکلی، صص ۱ و ۱۳۷).
آذربایجان شرقی یکی از استانهای شمال غرب کشور، هممرز با استانهای آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان و جمهوری خودمختار نخجوان بوده، تبریز مرکز استان، شهری که اولینهایش نامیدهاند و تاریخ، عظیمترین دانشگاه اعصار گذشته (ربع رشیدی) را با قدمتی ۷۰۰ ساله به عنوان سمبل علم و هنر با موقعیت علمی و فرهنگیاش به جهانیان مینمایاند. پتانسیل و ظرفیت شهر تبریز با پیشینهای پرافتخار و داشتن قدیمیترین دانشگاه بین المللی، یعنی مجتمع علمی و تحقیقاتی ربع رشیدی با ۷ هزار دانشجو از اقصی نقاط دنیا و ۴۵۰ نفر استاد داخلی و خارجی در فاصله سالهای ۱۴ و ۱۵ میلادی، نشان از عظمت تاریخی و فرهنگی این سرزمین کهن دارد.... (هشترود و دانشوران، ص ۳۵: ۱۳۹۰)
براساس جدیدترین تقسیمات سیاسی کشوری، استان آذربایجان شرقی، با وسعتی حدود ۵۷۲/ 45846 کیلومتر مربع (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان: ۱۳۸۵) دارای ۱۹ شهرستان میباشد و عبارتند از: آذرشهر، اسکو، اهر، بستانآباد، بناب، جلفا، چاراویماق، سراب، شبستر، عجبشیر، کلیبر، مراغه، مرند، ملکان، میانه، ورزقان، هریس، هشترود و شهر تاریخی تبریز (مرکز استان) و ۴۲ بخش و ۵۵ شهر و ۱۴۱ دهستان و ۳۱۷۹ آبادی که همگی در دوران دفاع مقدس در پشتیبانیهای دفاعی از جنگ تحمیلی و حمایتهای همه جانبه از اهداف متعالی انقلاب اسلامی، نقش به سزایی داشتند.
(راهنمای گردشگری آذربایجان شرقی، نقشه تقسیمات کشوری). براساس آمار جمعیت سال ۱۳۸۵، استانهای سه گانه آذربایجان، شامل استانهای آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل و سال تاسیس آنها به قرار زیر ثبت شده است:
1- استان آذربایجان شرقی ۴۵۶/603/3 نفر (سال تاسیس ۱۳۱۶ خورشیدی)
2- استان آذربایجان غربی ۴۵۹/873/2 نفر (سال تاسیس ۱۳۱۶ خورشیدی)
3- استان اردبیل ۳۴۸/225/1 نفر (سال تاسیس ۱۳۱۶ خورشیدی)
و برابر سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۰ از کل جمعیت ۶۶۹/149/75 نفری کشور، جمعیت استان آذربایجان شرقی ۵۶۹/700/3 نفر و تبریز مرکز استان ۹۹۲/494/1 نفر جمعیت، شهری که اولینهایش نامیدهاند و از دیرباز مهد مدنیت و مرکز دانش و دانایی بوده است. در عصر صفویه به عنوان پایتخت انتخاب شد و بارها به اشغال قوای عثمانی درآمد. در دوره قاجار ولیعهدنشین بود و بالاخره در دوره معاصر، تبریز پرچمدار نهضت مشروطیت شناخته شده و در جنگهای ایران و روس، بارها مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفت، لیکن مهاجمان غارتگر با مجاهدتهای اهالی غیرتمند و دلاورمردانی چون ستارخان و باقرخان و ... مواجه شدند که با شکوه ترین فصلهای تاریخ ایران را رقم زد.
روحانی مبارز شیخ محمد خیابانی با قیام تاریخی خود در تبریز بر علیه استعمار بیگانگان، قرارداد وثوق الدوله با انگلیس را ملغی نمود و ثقه الاسلام شهید تبریزی به همراه هفت تن دیگر از مبارزان راه آزادی، در این شهر شهیدپرور، به خاطر دفاع از استقلال وطن به دست عوامل روسی در عاشورای ۱۳۳۰ به دار آویخته و به شهادت رسیدند...
بدین ترتیب پایداری و مقاومت مردم سلحشور این سامان در طی دهه های اخیر همانند حماسه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز تداوم یافت و به دنبال آن، پیروزی غیرتمند انقلاب اسلامی و سپس حماسه آفرینیهای فرزندان رشید این خطه و رزمندگان جان بر کف لشکر عاشورا در دوران دفاع مقدس و تقدیم هزاران شهید و جانباز و نیز دو شهید محراب در راه انقلاب و اسلام، همه حکایت از آن دارد که آذربایجان برای استقلال وطن و عظمت و سربلندی ایران عزیز همواره تلاش و کوشش کرده و نقش تعیین کننده داشته و اینک آذربایجان و آذربایجانی در سازندگی و ساختن هویت جدید ملت ایران همچنان فعال و در تمامی صحنههای انقلاب و اسلام پیشتاز است.
آذربایجان، دیار علم و عرفان و ادب و سرزمین آزادیخواهی است که به گواه تاریخ و تراجم موجود با پرورش شخصیتهای بیبدیل و بزرگان کم نظیر در عرصههای مختلف علمی، ادبی، فرهنگی، هنری، سیاسی و ...، نه تنها از پیشگامان فرهنگ و فضیلت، که خود صاحب مکتب و خالق سبک ماندگار بوده و به عنوان ستارههای فروزان این وادی، منبع فیض و برکت برای مردم این دیار و دیگر بلاد گردیدهاند.
در تاریخ و فرهنگ این سرزمین به نام و نشانهای بسیاری از بزرگان علما، عرفا، نامآوران و حماسهآفرینان بر میخوریم که هر یک به گونهای در عصر خود، نقشی مفید و ماندگار ایفا کردهاند و آثار و ایثارشان پیوسته با درخشندگی خاصی در جامعه تبلور و تجلی یافته و آوازه شهرتشان بعد از گذشت سالهای سال، هنوز شهره آفاقاند. بدیهی است شرح حال و یا حداقل ذکر نام همه آنان در یک چنین مقاله محدود، مسلما مقدور نخواهد بود، لذا به ذکر نمونههایی از این قبیل اکتفا میگردد:
مرزبانان حریم شریعت نبوی (ص) قطب العارفین، آیت الله العظمی حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، سید العارفین، آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی، دانشمندان و متفکران برجستهای چون استاد علامه شیخ عبد الحسین امینی صاحب الغدیر «معروف به علامه امینی، استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی تبریزی، صاحب تفسیر المیزان «معروف به علامه طباطبایی، استاد علامه شیخ محمد تقی جعفری تبریزی، صاحب تفسیر مثنوی «معروف به علامه جعفری»، سرداران سربهدار و عزتآفرین و مردان بزرگی چون ثقه الاسلام میرزا علی تبریزی، شیخ محمد خیابانی و شیخ حسن غفاری، شهدای محراب آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی و سید اسد الله مدنی، دو مبارز نستوه و دو یار به هم تنیده یعنی ستارخان سردار ملی و باقرخان سالار ملی.
سردار سرلشکر پاسدار شهید مهندس مهدی باکری «فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا»، سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن شفیعزاده «فرمانده توپخانه سپاه»، سردار سرتیپ پاسدار شهید حمید باکری «جانشین لشکر ۳۱ عاشورا»، سردار سرتیپ پاسدار شهید علی تجلایی «م. طرح عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء» و سردار سرتیپ پاسدار شهید مرتضی یاغچیان «جانشین لشکر ۳۱ عاشورا» و ....
موقعیت جغرافیایی و طبیعی: استان آذربایجان شرقی، قسمتی از فلات پهناور ایران است که بخشی از آن کوهستانی و بخشی دشت و جلگهای است و از تنوع اقلیمی برخوردار میباشد. آب و هوای استان تحت تاثیر هوای مدیترانهای، سردسیر شمالی و اقلیم خزری بوده و شامل آب و هوای سرد، معتدل و گرم است و به لحاظ توپوگرافی، با طبیعتی زیبا و مناظر چشمانداز، دارای ارتفاعات سر به فلک کشیدهای چون سهند، سبلان، ؟؟؟، بزقوش و ... هم چنین سواحل زیبای دریاچه ارومیه، حاشیه رود ارس، مناطق جنگلی ارسباران، روستای تاریخی کندوان، ؟؟؟ که بافت آن با ابیانه قابل مقایسه میباشد و رودهای مهم و پرآبی شامل قزل اوزن، ارس، آجیچای (تلخهرود)، قرانقوچای و آبهای گرم معدنی و صدها جاذبه تاریخی و طبیعی و اکوتوریستی است که همواره مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی بوده است. (آثار چاپی، اداره کل فرهنگی و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی، ۱۳۸۶).
موقعیت تاریخی و فرهنگی: آذربایجان در فارسی میانه آتور پاتکان، در آثار کهن فارسی آذربادگان یا آذربایگان، در فارسی کنونی آذربایجان، در یونانی بیزانس آذربیگانون، در سریانی آذربایغان و در عربی آذربیجان نامیدهاند. منابع تاریخی نشان میدهد که تاریخ باستانی آذربایجان با تاریخ قوم ماد درآمیخته، به طوری که در زمان هخامنشیان «ماد» نامیده میشد. قوم ماد بعد از مهاجرت به ایران، آرام آرام قسمتهای غربی ایران از جمله آذربایجان را تصرف کرد. بعد از غلبه اسکندر مقدونی بر ایران، سرداری به نام «آتورپات» در آذربایجان ظهور کرد و از اشغال آن توسط یونانیان جلوگیری نمود و از آن به بعد، این سرزمین به نام «آتورپاتکان» معروف شد و در عهد ساسانیان به آذربادگان شهره گردید. چون در زبان عربی «گ» وجود نداشت، مورخین عرب زبان، آن را به آذربیجان تبدیل کردند و رفتهرفته «آذربایجان» علم گردید. (دکتر عقیقی بخشایی، مفاخر آذربایجان، ج ۱، ص ۲۱).
سلسلههای مختلفی بر آذربایجان حکومت کردهاند و این سرزمین بارها مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته که با مقاومت و پایداری مردم آذربایجان به ویژه تبریز مواجه گشته است. سلسلههای ایرانی بعد از اسلام مانند طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان که از شرق ایران برخاستند و حکومتهای مستقلی برپا کردند، هیچ گاه نتوانستند قلمرو خود را به آذربایجان برسانند، اما در عهد سلجوقیان، حکومتهای محلی متعددی در آذربایجان حکومت را به دست گرفته و با حمله مغولان و ورود هلاکوخان (654 ه. ق) آذربایجان مرکز شاهنشاهی بزرگی شد. مقر مغولان ابتدا در شهر مراغه بود و سپس به تبریز منتقل شد و به دستور هلاکوخان رصدخانهای در مراغه ساخته شد. وزرای عهد مغول از قبیل خواجه رشید الدین فضل الله همدانی و تاج الدین علیشاه جیلانی (گیلانی) تبریزی، بناهای مهمی در تبریز احداث کردند و ایلخانان برای پایتختی امپراتوری مغول انتخاب شد. پس از تصرف به دست شاه اسماعیل اول صفوی نیز مدتی پایتخت ایران بود و آذربایجان برای شاهان صفوی سنگرهای اصلی و مرکز عمده گردآوری قوای نظامی شد. و در دوره قاجار دار السلطنه و ولیعهدنشین بود. با روی کار آمدن سلسله قاجار در ایران، پیشروی امپراتوری روسیه به جنوب و تصرف گرجستان عملی شد و ارمنستان، قفقاز، دربند و شیروان مورد تهدید قرار گرفتند.
خشونتهای نابخردانه و غیر انسانی آقامحمدخان، سیاست ضعیف فتحعلی شاه، قدرت نظامی برتر روسیه تزاری و انگیزههای توسعهطلبانه آن کشور موجب آغاز جنگهای ایران و روس گردید و شکستها پیدرپی سپاهیان ایران را فراهم آورد تا جایی که باعث تحمیل عهدنامههای تلخ گلستان و ترکمنچای شد. با این وجود و با توجه به فراز و فرود تاریخی، این خطه قهرمانپرور و تبریز، شهری که هرگز در برابر دشمنان مهاجم، سر تسلیم فرود نیاورده، چه این که، صفحات زرین تاریخ این دیار، حاکی از سلحشوری، وفاداری، پایداری، استقامت و سرانجام پابرجایی در مقابل سیل عظیم سختیهای روزگار میباشد.
پروفسور ادوارد براون (1862- 1926 م) خاورشناس انگلیسی، در مجموعه سفرنامه خود تحت عنوان «یک سال در میان ایرانیان» در فصل سوم آن (از مرز ایران تا تبریز)، تبریز را حاکمنشین آذربایجان و یکی از شهرهای بزرگ ایران و مقر ولیعهد ذکر کرده و توضیح نسبتا کاملی پیرامون ارگ تبریز توام با مشاهدات خود را از این شهر تاریخی نگاشته است. (ترجمه ذبیح الله منصوری، ص ۱۲۵: ۱۳۷۵).
بنای عظیم و باشکوه ارگ علیشاه تبریز، بازمانده مسجدی است که در فاصله سالهای ۷۱۶ تا ۷۲۴ ه. ق به همت تاج الدین علیشاه جیلانی (گیلانی) تبریزی، مردی با درایت، از اصحاب قلم و بانی خیرات عظیم (وزیر سلطان ابوسعید ایلخانی) ساخته شده که از آثار ماندگار و بیبدیل معماری کهن، دژ مستحکم مجاهدان نهضت مشروطیت و نماد ایستادگی و آزادیخواهی مردم انقلابی آذربایجان واقع در قلب شهر تبریز است و از ارزشمندترین بناهای تاریخی این شهر و فاخرترین میراث فرهنگی و شاهکار هنر معماری ایرانی که در عصر خود بزرگترین بنای اسلامی دنیا بوده است. (ر. ک: مسجد، مسجد شد؛ تالیف آیت الله ملکوتی). این مسجد در دوران قاجاریه به انبار غله و مخزن مهمات قشون تبدیل گردید و حصاری دور آن کشیده شد و نام «ارگ» یافت و بدین نام معروف گشت. و هنگام جنبش مشروطیت به منزله سنگری مسلط بر شهر بود و بارها مورد هدف گلولههای توپ مهاجمان قرار گرفت و آسیبها دید. در حفاریهای سالهای اخیر دریافتند که تقریبا هفت متر از دیوارها در زیر خاک مانده است. بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت به صورت گردشگاه عمومی درآمد و باغ ملی نام گرفت. و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از صحن آن به عنوان مصلی (مصلای امام خمینی (ره)) محل برگزاری نماز جمعه استفاده به عمل آمده و در دهههای اخیر اقدام به احداث مصلای بزرگ گردیده که علاوه بر برگزاری نماز جمعه، دیگر مراسم مذهبی، فرهنگی و همایشهای ملی نیز در مجموعه این مکان مقدس تاریخی (مصلای اعظم) انجام میگردد. (هشترود و دانشوران، ج اول، ص ۷۸: ۱۳۹۰).
بدین ترتیب، تبریز (مرکز آذربایجان شرقی، نخستین پایتخت تشیع در جهان اسلام و به عنوان یک شهر فرهنگی و قدیمی کشور، که همواره تاریخساز بوده و از نظر وسعت، توسعه صنعت، اقتصاد و ... یکی از بزرگترین شهرهای ایران به شمار میرود که پس از استقلال کشورهای جدید آذربایجان و ارمنستان از طریق رود ارس، مرز بین المللی مشترک دارند، مراودات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از طریق مرزهای زمینی (جلفا، خداآفرین و کردشت نودوز) رو به گسترش نهاده، گمرکات مرزی ایجاد شده، رفت و آمدها را ممکن و آسان کرده است و در نتیجه، باعث شده که در سطح استان برای جذب توریسم و توسعه و روابط فرهنگی با این کشورها توجه بیشتری صورت بگیرد و نیز دارای موقعیت حساس جغرافیایی است. (ایران شماره ۲۴۰۰، ویژهنامه آذربایجان شرقی: ۱۳۸۱). آذربایجان شرقی به دلیل داشتن همین میراث فرهنگی از پیشینه تاریخ یعنی هزاره دوم قبل از میلاد مسیح، نظیر مساجد دیگر تاریخی با قدمتی بسیار کهن و «مسجد کبود» به عنوان فیروزه اسلام، تاسیاست بزرگ علمی، فرهنگی مثل ربع رشیدی، نماد دانشوری فرزانگان شیعه که قبلا توضیح مختصری داده شد، امامزادگان و بقاع متبرکه، مانند امامزاده عون بن علی و تفرجگاه آن بر فراز کوههای سرخاب تبریز و قلعههای باستانی نظیر قلعه ضحاک (آژی دهاک) در یکی از قلههای مرتفع شهرستان هشترود و در مسیر پیچ در پیچ رودخانه معروف «قرانقو» که نمونه و مصداق مناسب برای معرفی و عرضه جاذبههای توریستی و داشتههای فرهنگی زیبا و متنوع کشورمان در استان آذربایجان شرقی میباشد. توضیح کوتاه جهت نتیجهگیری، این که این نوع قلعهها در اعصار و ادوار مختلف تاریخ برای جلوگیری از هجوم بیگانگان به حریم مقدس آذربایجان بنا شده و به طور کلی جنبه دفاعی- نظامی داشتهاند و استقرار آنها اغلب در فراز کوهها و کوهستانها بوده و هر کدام حوادث متعدد تاریخی شورانگیز را چه در دوره قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پشت سر نهادهاند که در مجموع، نماد غیرت و گویای مبارزات بی امان مردم مسلمان و قهرمان آذربایجان در مصاف با مهاجمان بیرحم و بیگانگان سلطهگر و ستمگر میباشند... (رک: هشترود و دانشوران، ج ۳، فصل هفتم، شرح کامل).
چشماندازی به بزرگان ادب ترکی آذربایجان: اشعار قطران تبریزی را از قدیمترین آثار منظوم در ترکی آذربایجانی دانستهاند... اما پس از وی، برجستهترین شاعر آذریگوی، عماد الدین نسیمی است که شاگرد فضل الله نعیمی تبریزی (موسس طریقت حروفیه) میباشد. نسیمی به دو زبان فارسی و ترکی شعر میگفت و او را میتوان موسس شکل ادبی لهجه آذری نامید، در سال ۸۲۶ ه. ق (1407 م) در شهر حلب (سوریه) به دستور مفتی شهر، پوست بدنش را کندند و به طرز فیجیعی وی را کشتند. شاه اسماعیل صفوی، ادیب نامآور قرن دهم اسلامی (16. م) سیمای برجسته ادبیات آذری و چهره ماندگار این عرصه است، دیوان خطایی، این امیر صفوی به زبان ترکی ساده آذربایجانی چاپ و نشر یافته است. در زمان شاه اسماعیل، اشعار مرثیه حسینی (خامس آل عبا) با ذکر و شرح واقعه جانسوز کربلا رونق یافت که مهم ترین این شعرا، سید فتاح مراغهای، نظام الدین محمد دهخوارقانی، نباتی اهری و قمری میباشد.
بغدادی بعد از شاه اسماعیل، بزرگترین استاد شعر آذری حتی سایر لهجههای ترکی است. فضولی استاد شعر غنایی و تغزل است. به علاوه مثنویها و آثار استعارهای و .. از وی باقی است.
در قرن ۱۱ ه. ق (17. م) با ظهور شاه عباس و انتقال پایتخت از تبریز و قزوین به اصفهان، زبان و شعر کلاسیک ترکی آذربایجانی از رونق افتاد، ولیکن داستانهای مردمی و ... ماند ... از شعر ایران ؟؟؟ صائب تبریزی و مشتاق را با توجه به شعر ترکیشان میتوان بازشناخت.
در قرن ۱۲ ه. ق (18. م) در ادبیات، احساسات ملی ظهور نمود که نمونه بارز آن، آثار واقف است. که شکلی قدیمی و محتوایی مردمی دارد. ملاپناه واقف، شاعر رئالیست در قره باغ به مقام حکومتی (نخست وزیری) هم رسید و در سال ۱۲۴۳ ه. ق. (19. م) آذربایجان شمالی و قفقاز که از مام وطن جدا و محلق به روسیه شد، افکار مترقی و آزادیخواهی که بعد از انقلاب کبیر فرانسه در اروپا پیدا شده بود، به آذربایجان شمالی رسوخ کرده و در ادبیات هم ظاهر شد. مهمترین شخصیتهای ادبی این قرن که در پیشرفت نثر ترکی آذربایجانی نقش داشتند عباسقلی آقا باکی خانلی، قاسم بیک ذاکر، میرزا شفیع و ... بودند.
امروزه ترکی آذری در شمال و جنوب، بعد از عهدنامههای گلستان و ترکمنچای به علت غلبه فرهنگ و اصطلاحات روسی در شمال و فارسی در جنوب، رفته رفته اختلافاتی با هم پیدا کردهاند. در آن سو، لغات جدید و اصطلاحات علمی روسی وارد لهجه آذری شده و در این سو در آذربایجان ایران، چون زبان ترکی صورتی رسمی نداشته رو به انحطاط نهاد و آثار ادبی قابل توجهی عرضه نگشت. با این همه در طول قرن اخیر روزنامههایی نظیر فیوضات، ارشاد و حیات انتشار می یافت و مجله ملا نصر الدین با گرایش انحرافی «سکولار» توسط جلیل محمدزاده با همکاری صابر شیروانی در تفلیس منتشر میشد و در مناطقی از خاورمیانه خواننده داشت. میرزا علی اکبر صابر مولف «هوپ هوپنامه» در این ؟؟؟، بزرگترین شاعر هجونویس آذربایجان به شمار میرود.
شعر و ادب در آذربایجان ایران در زمان حکومت پهلوی به علت بیتوجهی به زبان و فرهنگ ترکی، توسعه و تعمیم نیافت. شعرای آذربایجان به فارسی شعر سروده و آثار خود را به فارسی مینوشتند. یکی از بهترین شعرای معاصر این خطه، استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی، ملقب به شهریار (1285- 1367 ه. ش) است که مقام شعر فارسی او بر عموم ایرانیان روشن و مبرهن است و نیازی به تعریف ندارد و با یک کلام میتوان او را «حافظ» عصر خود دانست:
شیراز اگر به حافظ خود ناز میکند
تبریز گو بناز به استاد شهریار
«علوی»
(دکتر محمد حسین مبین، به یاد شهریار، ص ۲۸)
در میان شاعرانی که از سرزمین آذربایجان برخاستهاند، شهریار مقام و منزلت ارجمندی دارد. او از این حیث نه تنها در میان معاصران خود بیهمتاست، بلکه در بین متقدمین نیز در شمار یکی دو تنی چون نظامی و خاقانی قرار دارد که نام خود را ماندگار کردهاند. بیشک آنچه این ترک پارسیگوی را بر اریکه شهریاری شعر ایران نشانده است. تنها سرودههای فارسی او نیست، بلکه سهم «منظومه حیدربابا» نیز در اعتلای نام و آوازه شهریار اگر بیش از سرودههای دیگر او نیست، بی هیچ گفتگو کمتر نیست. (زندگانی ادبی و اجتماعی استاد شهریار، صدری نیا، ص ۳۶۵).
وی با به جا گذاشتن این آثار نفیس، نام خود را در بین نامآوران ایران جاودانه کرد. بسیاری از صاحبان اندیشه و ادب، در اشعار شهریار چه در فارسی و چه در ترکی، به «فیضیابی» او معقتدند و به این عقیدهاند که شهریار بعد از ساختن اثر ارزشمند «علی ای همای رحمت...» لطف سخن را جایزه گرفته است. بنابراین، شخصیت ممتاز استاد شهریار، چهره شناخته شده جهان شعر و شاعری و پرفروغترین ستاره آسمان ادب ایران که در ملک سخن استاد و در سرودن غزل بیبدیل که طبعا قدر و معرفتش بر اهل کمال هویدا است ... (هشترود و دانشوران، ج ۲، ص ۱۲۰۴).
امروزه مقبره الشعرای تبریز (مدفن و آرامگاه ابدی شهریار و دهها تن از اندیشمندان، فقها، عرفا، ادبا و شعرای نامدار) میعادگاه شیفتگان علم و ادب و یکی از جاذبهها و نقاط با شکوه و دیدنی شهر تبریز واقع در خیابان ثقه الاسلام و محله سرخاب و کنار بقعه با صفای «سید حمزه» میباشد.
ایران جایگاه رفیعی در شعر و اندیشه شهریار دارد، حتی وقتی از زادگاه خود آذربایجان سخن میگوید، این ایران است که در ذهن و ضمیر شاعر نقش میبندد. نکته مهم این که اهمیت در اشعار میهنی استاد شهریار، توجه او به اسلامیت ایران است وطن در اندیشه و در وادی شعرهایش، رنگ و بوی کاملا شیعی دارد. در نظام فکری و ادبی شهریار، مذهب ایرانی اسلام و ایران مذهبی «ام القرای اسلام« از جایگاه ویژهای برخوردار است و این قصیدهها و مثنویهای اوست که انعکاس دهنده دیدههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اوست. وی در پیوند شاعران جوان با جریان انقلاب نقشی مهم ایفا کرده است. دشمنان انقلاب و ایران به خصوص در دوره دفاع مقدس، از بارش مکرر شعرهای انقلابی شهریار واهمه داشتند چرا که به چشم و گوش میدیدند و می شنیدند که چگونه پیشکسوتان شعر و ادب و خیل شاعران جوان به استقبال این شاعر بزرگ ادبیات پایداری و جهاد انقلابی رفته و با تاسی به تحول اندیشهها و الهامات معنوی او شعر میسرایند. (بجیهم از خود و در جبهه بجوییم خدا را...). شهریار در طول دفاع مقدس، بارها در مراسم اعزام نیرو و بدرقه رزمندگان اسلام به جبهه های جنگ در ایستگاه راهآهن تبریز حاضر و در تجلیل از آنان و در اهمیت دفاع از سرزمین و نظام اسلامی ایران، ابیاتی از سرودههایش را میخواند، این فرزند خلف آذربایجان و سلطان غزل معاصر، بهترین شعرهایش مربوط به رزمندگان اسلام و شهدای دفاع مقدس میباشد که با عالیترین مضامین انسانی و عرفانی، حوادث دوران جنگ را به تصویر کشیده و تقدیم انقلاب کرد که به حق در عرصه جهاد و شهادت و ستایش لشکریان اسلام و شهیدان محراب و ... فصل جدیدی از مجاهدت و دفاع از وطن را در آذربایجان رقم زد....
با گذری کوتاه بر تهاجم بیگانگان در دویست سال گذشته، از جمله جنگهای ایران و روسیه تزاری و تحمیل عهدنامههای گلستان و ترکمنچای و جدایی چنیدن شهر از کشورمان، در مییابیم که ملت ایران در سدههای گذشته جنگهای نظامی بسیاری را تجربه کرده و فزرندان غیور ایران زمین در مقابل تاخت و تاز مهاجمان بیگانه، مبارزه کرده و با برافراشتن پرچم مقاومت و ایستادگی، همواره در میادین جنگ سینه سپر کردهاند، گاه در مقابل تهاجم دشمن توفیق یافته و گاهی ناکام ماندهاند، لیکن آنچه به اثبات رسیده و تاریخ گواهی میدهد، با شکوهترین حماسه دفاعی این ملت در دوران هشت سال درخشان و دفاع مقدس و مقتدرانه رقم خورده است. در این جنگ نابرابر، با وجود حمایتهای همه جانبه قدرتهای بزرگ آن روز دنیا از کشور مهاجم و در کنار آن تحریمهای ناجوانمردانه و تجهیز دشمن به سلاحهای پیشرفته نظامی و شکیبایی در دستیابی به اهداف پلید خود و تجزیه و جدا کردن بخشی از ایران، حتی یک وجب از خاک این کشور ناکام مانده است.
اگر چه این جنگ، به ایران تحمیل شد و یکی از بزرگترین وقایع اواخر قرن بیستم و طولانیترین جنگ بعد از جنگ ویتنام (1955- 1975 م) به شمار میاید. و به عبارت دیگر، دومین جنگ طولانی قرن بیستم، (صد جنگ بزرگ تاریخ، غفوری، علی، ص ۶۱۳: ۱۳۹۰).
این بود که به دلیل پایداری و دفاع جانانه ملت انقلابی ایران، این دوره تاریخی کشورمان، شایستگی «دفاع مقدس» پیدا نمود و اوج مقاومت و وفامندی مردم ولایتمدار را برای همیشه تاریخ به تصویر کشید و در نیاز ممتاز شناخته شد. در نتیجه، از جایگاهی ویژه در پژوهش تاریخی برخوردار میباشد.
مفهوم: به تعبیر بزرگان کشور و فرماندهان عالی رتبه جنگ، دفاع مقدس، یکی از رویدادهای مهم معاصر و یک آزمون تاریخی بود و به این نتیجه رسیدیم که «باید روی پای خود بایستیم»، ملت ایران، مردمی جنگطلب نیستند، هشت سال جنگ، نه فقط از طرف یک حکومت دیکتاتور بعثی، بلکه توسط قدرتهای استکباری به این ملت تحمیل شد و گرامیداشت جنگ، هیچ مفهومی ندارد...!
آنچه که گرامی داشته میشود، شکوه و عظمت دفاع یک ملت مسلمان خداجو، در مقابل استکبار جهانی است....
حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، برای نخستین بار در روز ۲۲ بهمن ۱۳۶۰ طی پیامی به ملت مبارز ایران به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، اصطلاح «دفاع مقدس» را به کار بردند و در توصیف رشادتهای رزمندگان اسلام فرمودند: «هیچ قدرتی به فضل خداوند متعال نمیتواند آنان را از دفاع مقدس بازدارد...» (صحیفه امام ج ۱۶، ص ۴۳).
در نتیجه، جنگ تحمیلی به ایران در طی هشت سال (1359- 1367) به دفاع مقدس ملت ایران مشهور گردید. بنابراین، جنگ برای ما، جهاد دفاعی بود. یعنی بر اساس متون اسلامی و قائده جهاد دفاعی، مبانی دینی نظام اسلامی، جنگ را بر مبنای «دفاع» قبول دارد و دفاع مقدس برای جنگ تحمیلی دقیقا بر همین مبنا و معیار بود و یک آزمون تاریخی تمام عیار ....
دنیا کم و بیش با موضوع «دفاع» آشنایی دارند، زیرا تاکنون علاوه بر هزینههای کلان اقتصادی، میلیونها نفر کشته و زخمی دادهاند! تنها نبرد ویتنام در مقابل حملات بیفرجام آمریکا را در طی سال هایی که قبلا ذکر گردید، در نظر بگیریم، به اشتباه بزرگ آمریکا پی میبریم که پر تلفاتترین جنگ جهان پس از جنگ دوم جهانی بود و منجر به شکست قطعی ارتش آمریکا شد و این جنگ ۵/2 میلیون کشته بر جای گذاشت که ۵۷ هزار نفر از آنها آمریکایی بودند! و مردم آمریکا هرگز گمان نمیبردند که ویتنام، سرزمینی دوردست در آسیا و در ۱۴ هزار کیلومتری آمریکا روزی مبدل به بزرگترین منجلاب نظامی اقتصادی آمریکا شود...»! (غفوری، علی، پیشین، ص ۶۱۳ و ۶۱۹).
لذا، دنیا میخواهد بداند که ایران در مقابل هجوم عراق و کشورهای استکباری که در شروع جنگ، حرکت دشمن دقیقا حرکت یک جنگ برقآسا و تمام عیار را داشت، چگونه از حریم وطن و مرزهای عقیدتی سیاسی جمهوری اسلامی دفاع و جانانه مقاومت کردند...؟
با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، در همان ساعات اولیه هواپیماهای عراقی با عبور از مرزهای ایران، چهار فرودگاه اصلی و ۱۹ شهر ایران را مورد هجوم قرار دادند و پالایشگاههای مهم نیز از جمله پالایشگاه تبریز به عنوان یکی از مناطق جغرافیایی حساس که از حیث موقعیت مکانی بسیار تعیین کننده بود، با هدف از کار انداختن با توجه به اهمیت راهبردی آن، آماج حملات هوایی دشمن متجاوز قرار گرفت که در ادامه این نوشتار به اختصار پرداخته خواهد شد.
با شروع حملات هوایی و زمینی دشمن، مردم انقلابی ضمن هوشیاری و حضور در صحنه، عکس العمل فوری نشان دادند و نهادهای تازه تاسیس شده با هماهنگیهای لازم و اجرای دورههای آموزش نظامی و بسیج نیروهای مردمی، در مناطق جنگی و عملیات نظامی شرکت گسترده داشتند و عموم مردم در پشت جبههها نیز در جهت تهیه تدارکات مناطقی و تامین مایحتاج عمومی رزمندگان اسلام، رسیدگی و سرکشی به خانوادههای آنها و توجه و رسیدگی به امور جنگزدگان و پذیرش جنگ تحمیلی در استان آذربایجان شرقی زیر شدیدترین حملات هوایی بمبارانهای مکرر دشمن خونآشام قرار گرفت، تبریز، میانه، و مراغه بود که این جنایات هولناک، به عنوان یکی از مصادیق ظلم و استکبار و از صحنههای تکان دهنده و در عین حال دردناک دوران دفاع مقدس در تاریخ معاصر ایران و آذربایجان به ثبت رسیده و نه تنها سند مقاومت، که صدای مظلومیت و حقانیت این ملت است که در حافظه تاریخ همواره خواهد ماند.
اگرچه آذربایجان شرقی به طور مستقیم درگیر جنگ نبود، ولیکن در برخی حملات زمینی دشمن از طریق عناصر وابسته و آشوبطلب در امان نماند... با تداوم پیشروی مرزی و زمینی دشمن متجاوز به ایران و در پی آن تشدید حملات هوایی به آذربایجان، و شهرهای بزرگ صنعتی، مردم این استان با حضور باشور در جبهههای جنگ به صورت بسیج مردمی و گوش به فرمان رهبری، ضمن تجدید قوا و سازماندهی ارتشی و سپاه، ضربات متقابل را به دشمن وارد ساخت. در نتیجه، ارتش عراق از همان سالهای اول جنگ به عنصری دست دوم جنگ تبدیل گشت، چرا که ارتش تجدید قوا کرده در کنار سپاه پاسداران و بسیج مردمی، صدها هزار نیروی داوطلب رزمی و پشتیبانی دارای انگیزه از سراسر کشور از جمله استان آذربایجان شرقی به جبههای جنگ سرازیر شده و حلقه محاصره دشمن را خیلی زود شکستند و نبوغ جوانان عاشق انقلاب و اسلام و فرماندهی و اداره جنگ مانند باکریها، شفیعزادهها، تجلاییها و ؟؟؟، به عنوان شهیدای شاخص این دیار و ؟؟؟ باعث شد تا به زودی روق به سود ایران برگردد. به گواه تاریخ در یکی از اعزامها بیش از ۸۰۰ نیروی رزمی تخصصی به جبههها روانه شدند.. (روزشمار جنگ، ج ۴۳، ص ۴۶۱). افزون بر اعزام نیرو که عمدتا ادامه داشت، مردم غیور در مناطق مختلف این استان در امر پشتیبانی و کمکهای نقدی و جنسی نیز غافل نبودند و در طی ۸ سال دفاع مقدس اقشار مردم اعم از زن و مرد و پیر و جوان هر آنچه که مقدور بود، به کمک جبهه و پشتیبانی رزمندگان و فرزندان غیرتمند این مرز و بوم شتافتند. «در یکی از این کمکها، هدایای مدمی، تحت عنوان کاروانهای حماسهسازان عاشورا و محرم با بدرقه گرم و حضور پرشور اقشار مردم، روانه جبهههای جنگ شد... (همان: ج ۴۴، ص ۱۷۷)...
پالایشگاه تبریز در جنگ تحمیلی: پالایشگاه تبریز که راهاندازی واحدهای آن از مهر ماه ۱۳۵۶ شروع شد، با توجه به موقعیت جغرافیاییاش نقش با اهمیتی در تامین مصارف داخلی فرآوردههای نفتی به خصوص استان آذربایجان و استانهای همجوار داشته و دارد. از طرفی، فعالیتهای گوناگون صنعتی منطقه، نظیر صنعت تولید برق، صنعت حمل و نقل و دیگر صنایع، به فرآوردههای آن وابسته است. لذا در این منطق هیچ چیز به اندازه منابع سوختی، مهم و حیاتی نبوده و نیست، در نتیجه، پالایشگاه تبریز از حساسیت قابل توجهی برخوردار بود. به همین جهت در اوایل پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی، دشمن امیدوار بود که با از کار انداختن آن، صنایع وابسته به نفت و فرآوردههای آن فلج شود و بدین طریق انهدام پالایشگاه تبریز، موجب نارضایتی مردم و شکاف بین حکومت به وجود آمده و جمهوری اسلامی را بیشتر در تنگنا قرار خواهد داد و نیز دشمن میپنداشت که ایران توان راهاندازی مجدد پالایشگاه جدید التاسیس را نخواهد داشت و به شرکتهای خارجی متوسل خواهد شد...! (پالایشگاه تبریز در گذر نفت و جنگ تحمیلی، ص ۸۱: ۱۳۹۵).
پالایشگاه تبریز از لحاظ موقعیت مکانی در یکی از مناطق حساس و تعیین کننده کشور واقع شده و سوخت مورد نیاز جبهههای شمالی و مصارف داخلی را در زمان جنگ تامین میکرد.
در مقایسه با تاسیسات صنایع نفت و گاز پتروشیمی بعد از خارک، بیشترین حجم حملات و بمبارانها و خسارات جنگی را متحمل شده و در حملات هوایی و بمبارانها و راکتها و موشکها با تاکتیکهای مختلف مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است. تخریب و از کار انداختن پالایشگاه تبریز با توجه به موقعیت جغرافیایی و اهمیت راهبردی آن، از اهداف مهم دشمن بود. بنابراین، از همان آغاز جنگ، آماج حملات هوایی و ۲۲ بار مورد هدف بمبارانهای هواپیماهای بعثی قرار گرفت که علاوه بر شهادت تعداد ۳۶ نفر از کارکنان دلسوز و سختکوش آن، موجب خسارات فراوانی به پالایشگاه گردید.
از مجموع ۲۲ مورد حمله و بمباران بعثیها به پالایشگاه تبریز، ۱۴ موردش موثر و بسیار شدید بود که در هر بار حدود ۲۰ بمب و راکت به پالایشگاه اصابت کرده و با ایجاد آتش سوزیهای هولناک، خسارات سنگینی را به تاسیسات آن وارد ساخت. ولی با وجود حجم زیاد بمباران و مشکلات عدیده، پس از هر بار بمباران و اطفای حریق، مرمت و بازسازی با سرعت زیاد و در کمترین فاصله زمانی شروع و واحدهای صدمهدیده با اقدامات اضطراری، در سرویس قرار میگرفت تا فعالیت و تصفیه نفت متوقف نشود.
از روزی که تهاجم سراسری عراق با حملات هوایی توسط ۱۹۲ بمبافکن و جنگنده به ۱۹ شهر ایران آغاز گردید، تبریز و تاسیسات زیربنایی آن از جمله (فرودگاه پایگاه دوم شکاری، پالایشگاه و نیروگاه برق) بارها و بارها مورد حمله وحشیانه هواپیماهای بعثی عراق قرار گرفت و دیوار صوتی را شکستند. اولین حمله هواپیماهای جنگنده رژیم عراق به تبریز در ساعت ۱۴ آخر شهریور ۵۹ بود که به این سه نقطه مهم و استراتژیک یک شهر یورش بردند که با پاسخ و تعقیب جنگندههای نیروی هوایی ایران از صحنه گریختند و نتوانستند به تاسیسات پالایشگاه بمبی پرتاب کرده و آسیبی برسانند و بمبهای خود را به اطراف روستای «شیخ حسن» نزدیکی پالایشگاه فرو ریختند.
در چهارمین روز جنگ (3/ 7/ 59) در حالی که شهرهای مرزی زیر آتش سنگین توپخانه ارتش عراق قرار داشت و دشمن به طرف اهواز پیشروی میکرد، ۱۰ شهر کشورمان از جمله تبریز دوباره مورد حمله هواپیماهای عراق قرار گرفت و بمبافکنهای عراقی، بارگیری سوخت و انبار ۲ شرکت پخش فرآوردههای نفتی تبریز را بمباران کردند که در اثر آن، اتاق رانندگان و یکی از مخازن سوخت (گازوئیل) آسیب کلی دید و مواد محتوی آن در آتش سوخت و ۴ نفر از کارکنان تلاشگر آن شهید و ۲ نفر دیگر در این رزو مجروح شدند... (همان: ص ۸۷).
در تاریخ ۱۳/ 7/ 59 برای سومین بار ساعت ۴۵/12 پالایشگاه تبریز مورد هجوم و بمباران بمبافکنهای عراقی قرار گرفت و مخزن نفت گاز انبار شرکت پخش فرآوردههای نفتی مخازن سوخت سبک نیروگاه و مخازن واحد آب و برق و بخار پالایشگاه مورد هدف قرار گرفت و موجب آسیبهای فراوانی گردید. (همان: ص ۸۹).
در تاریخ ۲۳/ 7/ 59 نخستین عملیات بزرگ و کلاسیک ارتش جمهوری اسلامی ایران در محور دزفول با استعداد ۳ تیپ و یک گروه رزمی تانک برای بیرون راندن متجاوزین عراقی شروع گردید. دشمن از ترس تزلزل نیروهایش و ایجاد التهاب در افکار رزمندگان ایران به عقبه جنگ، چندین شهر از جمله تبریز را مورد حمله قرار داد، در این روز ؟؟؟ و هواپیماهای جنگنده عراق، پالایشگاه تبریز را به شدت بمباران کردند. در این حمله، اتاق کنترل مرکزی منطقه ؟؟؟ و اتاقهای اینورتر و باطریها به طور کلی منهدم و به واحد آب و برق و بخار خسارات زیادی وارد آمد و از کارکنان آن ۶ نفر شهید و ۱۸ نفر مجروح شدند. سرانجام با تلاش شبانه روزی کارکنان متعهد در مدت ۵۷ روز بخشهای آسیبدیده بازسازی و دوباره راهاندازی شد ... (همان: ص ۹۱).
در ادامه حملات هوایی دشمن به شهرها و تاسیسات زیربنایی کشورمان، جنگنده بمب افکنها (؟؟؟ و توپولف) عراقی در تاریخ ۸/4/60 باز به پالایشگاه تبریز یورش برده و بمبهای خود را بر فراز پالایشگاه رها کردند. در این حمله به مخازن آب صنعتی مخزن آب آشامیدنی، مشعل پالایشگاه و سیستم بازیافتی مواد نفتی از پسابها خسارت زیادی وارد شد و حدودا ۵۰ تا ۱۰۰ درصد این قسمتها تخریب شد که توسط بازوان پرتوان کارکنان زحمتکش پالایشگاه در مدت کمتر از دو هفته بازسازی و مجددا راهاندازی شد...
سال اول جنگ، سالی پر اضطراب و مملو از حوادث بود، کارکنان پالایشگاه سال سختی را پشت سر نهادند به رغم خرابیها و خسارات ناشی از ۶ بار حمله و بمباران تاسیسات و اماکن پالایشگاه و از بین بردن بسیاری از ظرفیتهای بالفعل و بالقوه، سال دوم جنگ، سال بهرهبرداری از دستاوردها و تجربیات ارزشمند بود. در راستای «خودکفایی» مدیریت واکنش سریع در پالایشگاه شکل گرفت... در آن موقع، نارساییها فقط به صدمات و خسارات ناشی از جنگ محدود نمیشد بلکه عواملی چون تازه تاسیس بودن پالایشگاه، کمبود امکانات و تجهیزات مورد نیاز، کمبود متخصص و ... بر شدت آن و سختی عملیات میافزود.
با این حال، کارکنان متعهد پالایشگاه در پاسداری از تاسیسات نفت و برطرف کردن نیاز سوختی هموطنان، تلاش ایثارگونه توام با کار شبانهروزی را آغاز کردند و به منظور کنترل شرایط اضطراری و اتخاذ تدابیر عملیاتی و برنامهریزی به موقع و اقدامات اصلاحی فوری، ستاد بحران (ستاد جنگ) متشکل از مسئولین ارشد پالایشگاه تشکیل دادند و با هوشیاری و مدیریت فوق العاده همراه با دیگر کارکنان تلاشگر، رزمگونه در برابر شدیدترین حملات هوایی دشمن، در سنگر کار و تلاش مجاهدت و فعالیت میکردند و بخشهای بمباران شده که تقریبا با خاک یکسان میشد، در زمانی بسیار کوتاهتر بازسازی و راهاندازی میکردند تا در کار پالایشگاه و سوخترسانی، وقفهای حاصل نگردد.
با تقویت سیستم پدافند هوایی و فعالیت های موثر در استقرار و تهیه امکانات و تجهیزات لازم پدافند غیر عامل و عامل و با استفاده از تجربیات فرماندهان سپاه پاسداران و ارتش و نیروی هوایی، پالایشگاه تقریبا به یک دژ محکم و سنگر مبارزه تبدیل و از طرفی، با سرنگون شدن چندین توپولف و میگ عراقی توسط نیروی هوایی و پدافند، خلبانان عراقی جرات نزدیک شدن به تاسیسات نفتی (پالایشگاه) را نداشتند.... (همان: ص ۱۰۰).
تلاش کارکنان پالایشگاه در راستای خودکفایی: تا قبل از انقلاب اسلامی، کارهای اصلی و اساسی پالایشگاه به دست عوامل خارجی انجام میگرفت و نیروهای ایرانی فقط کارهای جزئی را انجام میدادند مثلا تعمیرات اساسی توربینها، ژنراتورها، کمپرسورها و ... بدون نظارت سرپرستان خارجی صورت نمیگرفت، ولی بعد از پیروزی انقلاب و در زمان جنگ، آنچه مورد اهمیت و تاکید بود، دستیابی به استقلال اقتصادی، صنعتی و خروج از سلطه بیگانگان و گرفتن سکان صنعت نفت به دست نیروهای توانمند فرزندان ایران زمین و نهایتا رسیدن به خودکفایی بود... (همان: ص ۱۶۹).
برای شرح و بسط این مهم، مقاله جداگانهای میطلبد، و در این مختصر نمیگنجد....
در ادامه حملات هوایی عراق به تاسیسات صنعتی و زیربنایی شهرهای چون تبریز، از آنجایی که با تکیه بر دفاع مردمی و هماهنگی عملیات برای پاکسازی مناطق اشغالی از لوث وجود متجاوزین، و مقاومتهای مردمی و نیروهای نظامی- انقلابی با رشد روزافزونی مواجه شده ناکام مانده بود. دشمن بعثی تاب تحمل را نیاورده و این بار به جنگ شهرها متوسل و اقدام به بمباران مناطق مسکونی، مدارس، بیمارستانها و دانشگاهها نمود.
جنگ شهرها (بمباران شهرها): اصطلاح «جنگ شهرها» از اسفند ماه ۱۳۶۳ و تقریبا از اواسط دوره جنگ «دفاع مقدس» در گفتگوهای مردم رایج شد و البته قبل از آن، تحت عنوان بمباران مناطق مسکونی، مورد گفتگو بود.
جنگ شهرها، یکی از شیوههای بسیار موثر در اعمال تدابیر نظامی است که با بهرهگیری از نیروی هوایی، یعنی هواپیماهای شکاری، بمب افکن و. .... و توپخانههای دوربرد و گاه پایگاههای موشکی (اعم از کوتاهبرد، میانبرد یا دارای برد بلند) به منظور بمباران مناطق عمومی، مسکونی و اقتصادی نیروی مقابل در حوزه غیر نظامی و غیر رزمی و با هدف ساقط کردن حریف و فرسایش اراده طرف مقابل صورت میگیرد...
ایران برای تعیین سرنوشت جنگ، اجرای عملیات نظامی را دنبال میکرد و تمرکز جنگ را، در جبههها قرار داده بود، ولی رژیم عراق که پشت گرم حمایتهای استکبار جهانی آمریکا و غرب بود، وقتی به وسیله جنگ در جبههها و رودررو و حتی تن به تن نتوانست به اهداف پلید خود برسد، شروع به جنگ با شهرها و موشکباران مردمان شهرها نمود. به خصوص بمباران شهرهایی که در جبهههای جنگ، جوانان غیور و دریادلان جان بر کف، مبارزات جانانهای با نیروهای عراقی انجام میدادند به ویژه آذربایجانیهای قهرمان که مرزبانان عقیدتی و جغرافیایی ایران عزیزند.
بنابراین آذربایجان نیز از عصبانیت صدام جنایتکار و فرماندهان نظامیاش در امان نماند و به بهانه های مختلف علاوه بر مناطق نظامی، فرودگاه، پالایشگاه، مراکز صنعتی، این بار مناطق مسکونی مورد حملات هوایی رژیم صدام قرار گرفت که در این جریان، شهرهای تبریز، میانه و مراغه، در کنار دیگر نقاط ایران شهدای زیادی از زنان و کودکان و مردانش را به پیشگاه اسلام و انقلاب هدیه کردند....
به جهت اختصار فقط، به یک مورد اشاره میشود:
بمباران شهر میانه (از شهرهای آذربایجان شرقی و در ۱۶۵ کیلومتری تبریز): در ششمین سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (1365) بعد از عملیات موفقآمیز کربلای پنج رادیو عراق و اسرائیل خبر از حمله قریبالوقوع هواپیماهای ؟؟؟، سوخو و میگ به شهرهای ایران خبر میداد و تبلیغات گستردهای توسط رسانههای وابسته به استکبار برای ارعاب مردم و تخلیه شهرها و تضعیف روحیه مقاومت در پشت جبهه آغاز شده بود. در این میان از جمله شهرهایی که مورد تهدید جدی رژیم سفاک صدام واقع میشد، شهرستان «میانه» بود. پژوهشهایی که تاکنون از چگونگی حملات هوایی دشمن در آن سالهای حساس جنگ تحت عنوان «دو روز بمباران غمبار» به عمق فاجعه و آثار آن جنایتها پرداخته، در اینجا به صورت مختصر فقط اشاره و اکتفا میگردد:
بعد از ظهر ۱۱ بهمن ماه ۱۳۶۵، هواپیماهای عراقی دو نقطه از شهر میانه، اطراف حمام بلور و روبروی ترمینال، که کلا منطقه مسکونی بودند، بمباران کردند، این بمباران، منجر به شهادت و مجروح شدن شهروندان بیگناه گردید ۳۱ نفر از مردم عادی شهر که میان آنها مادر و کودک ۲ ساله که در آغوش هم جان داده بودند، به چشم میخورد. هنوز ساعاتی از این فاجعه نگذشته بود که شایعه حمله مجدد هواپیماهای جنگنده رژیم عراق، توجه مردم بیدفاع را برانگیخت. طوری که این خبر به نقل از رادیو عراق و اسرائیل مبنی بر این که: ساعت ۳۰/10 روز ۱۲ بهمن دبیرستان زینبیه بمباران میشود...» دهان به دهان میچرخید. این در حالی بود که تاثیر روانی ناشی از حمله هوایی روز قبل و شهادت جمعی از شهروندان مظلوم، و حالا خود این شایعه یعنی بمباران دبیرستان دخترانه زینبیه، مردم انقلابی را به مقاومت بیشتر و گرفتن انتقام از دشمن جنایتکار وا میداشت... دومین مرحله بمباران در این شهر بیدفاع، دقیقا ؟؟؟ ساعت اعلامی، (30/10 قبل از ظهر) در حالی اتفاق افتاد که در این روز دانشآموزان مدارس دخترانه و پسرانه، خود را برابر برگزاری جشنهای دهه فجر انقلاب اسلامی آماده میکردند و از طرفی، بنیاد شهید اعلام کرده بود که پیکرهای شهدای بمباران روز قبل این شهر در این روز تشیع میشود.... فقط در این تاریخ تعداد ۳۲ نفر دانشآموز معصوم، معصومانه به شهادت رسیدند ....
همزمان با بمباران دبیرستان زینبیه، دبستان ثار الله، فاطمه الزهرا (س) که مختلط بود، مورد اصابت قرار گرفت و ساختمان سپاه پاسداران نیز که نزدیک دبیرستان و بیمارستان امام خمینی واقع بود، به وسیله راکت تخریب و ۶ نفر از سپاهیان و مدافعان حریم آسمانی شهر میانه و مشغول نصب تیربار در پشت بام ساختمان برای حراست از جان دانش آموزان و مردم بودند، به شهادت رسیدند و بدین ترتیب، صفحهای دیگر از تاریخ خونبار دفاع مقدس، در این شهر از آذربایجان شرقی رقم خورد... (زینبیه از بودن تا ماندن، ص ۴۹: ۱۳۹۰).
بمباران دانشکده فنی دانشگاه تبریز: در سالهای پایانی جنگ تحمیلی که تحریم اقتصادی و تسلیحاتی فشار مضاعفی را بر پیکره انقلاب اسلامی وارد کرده بود، مدیران صنایع خودکفایی سپاه مصمم بودند از ظرفیتهای موجود در استان نهایت بهرهبرداری را نموده و بخشی از نیازهای رزمندگان در جبهههای جنگ را با استفاده از فرصتهای تعطیلی کارگاهها و کارخانجات تامین نمایند.
دانشکده فنی دانشگاه تریز یکی از معدود مکانهای موثری بود که به این خواسته مدیران در حوزه نظامی لبیک گفت. تعدادی از دانشجویان رزمنده و ایثارگر که به خاطر حضور مداوم در میادین نبرد از کلاس درس عقبمانده بودند، برای جبران آن، تا ساعت ۴ بعد از ظهر در کلاسهای دانشگاه شرکت میکردند و بعد از آن نیز تا ساعت ۱۲ شب، پشت دستگاهها قرار گرفته و مشغول تولید قطعات ادوات جنگی میشدند. عصر روز ۲۷/10/65 ساعت ۳۰/8 شب، برق سراسر شهر قطع شد و وصل آن تا ساعت ۱۰ شب طول کشید. در این موقع، دانشجویان به راز و نیاز پرداخته و مشغول نماز شدند، گویا خداوند میخواست مناجات عاشقانه آنها را قبل از شهادت بشنود. نیم ساعت از وصل مجدد برق سپری میشد و در حالی که دانشجویان در کارگاه دانشکده فنی مشغول فعالیتهای کارگاهی بودند، ناگاه صدای مهیبی ناشی از انفجار محیط دانشگاه را فرا گرفت.
در جریان انفجار ناشی از بمباران رژیم بعثی عراق در آن شب تاریخی تعداد ۲۰ نفر دانشجوی ایثارگر و ۲ نفر از کارکنان رزمنده دانشگاه تبریز به فیض شهادت نایل آمدند و برگ زرین دیگری در تاریخ این دانشگاه ورق خورد و نامش را در دفاع مقدس عجین ساخت.
دانشگاه تبریز در طول دفاع مقدس، شاهد حضور خالصانه دهها و صدها رزمنده از دانشجویان دانشکدههای مختلف این مرکز علمی در عرصه دفاع از آب و خاک وطن و نبرد با متجاوزان ارتش بعث عراق بودند و چه بسیار دانشجویان و فارغ التحصیلان از این دانشگاه در جبهههای جنگ به شهادت رسیدند. شهید مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشوراف قافلهسالار آنان و از شاخصترین دانشجویان دانشگاه تبریز بود که در رشته مهندسی مکانیک فارغ التحصیل شد و در دفاع از انقلاب و مصاف با دشمن، سرانجام به شهادت رسید....
«دانشگاه تبریز علاوه بر اعزام دانشگاهیان و دانشجویان به جبهههای نبرد و حضور در خط مقدم جبهه و هم پشت جبهه، با اعزام اکیپهای پزشکی و تجهیزات بیمارستانی به جبهه ها در طول دفاع مقدس، و تقدیم ۱۵۰ نفر شهید، یکی از دانشگاهیهای پیشرو در ایران به شمار میرود به این جهت دانشگاه تبریز، عنوان «مشهد الشهدای» دانشگاههای ایران را پیدا کرده است.
سالانه حدود ۴۰۰ نفر از کادر دانشکده پزشکی به جبهه اعزام میشد. و نیز برای رفع نیازهای رزمندگان تلاش کرده، و دانشگاهیان تبریز با قرارگاه مهندسی رزمی و صنایع نظامی ارتش به همکاری میپرداختند، از جمله همکاری با پایگاه هوایی و صنایع خودکفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی...» (دکتر محمد علی پرغو، ص ۱۵۳).
در این میان نقش پزشکان خانم و بیمارستانها نیز به خصوص بیمارستان شهرهای درگیر جنگ و شهرهایی که مورد حملات هوایی دشمن قرار میگرفت مانند بیمارستان امام خمینی تبریز، بیمارستانهای مراغه، میانه و ... از حیث امدادرسانی و درمان پزشکی و پرستاری از مجروحان و خودکفایی از هر نظر قابل طرح و بررسی است.
زنان پزشک و انقلابی در ستادهای پشتیبانی و جهادهای جنگ به جهت تنوع کاری که صحنه رزمشان غالبا پشت جبههها بود در مساجد، مدارس، دانشگاهها حتی منازل و هر مکان جغرافیایی اعم از شهری و روستایی در سطح استان که امکان تاسیس یک هسته و مرکز پشتیبانی وجود داشت و میتواند به عنوان مدخل پژوهشی باشد، انجام میدادند از قبیل تهیه و تدارک اجناس و اقلام مورد نیاز رزمندگان، خیاطی و دوختن انواع لباسهای گرم تا تهیه ماکتهای رزمی نظامی و عملیاتی و آموزش توسط دانشجویان دختر جهت تبیین و توجیه عملیات و حملات و ... و در کنار آن شاهد اوج مشارکت در کمک مالی (جهاد مالی) زنان ایثارگر در اقصی نقاط استان بودیم که در مجموع، از لحاظ مادی، معنوی، روحی و تسلیحاتی، جبههها را در طول دفاع مقدس، مورد پشتیبانی قرار میدادند....
انقلاب اسلامی، نقطه عطفی در تاریخ ایران و انقلابهای جهان به شمار میرود. حضور یکپارچه آحاد ملت در صحنه انقلاب، با هدف رسیدن به استقلال و آزادی، تجربه جدید در تاریخ کشورمان بود که توجه جهانیان را برانگیخت. مردم با پشت سر گذاردن تجارب نهضتهای معاصر، این بار به رهبری داهیانه حضرت امام خمینی (ره) بهتر از گذشته، با خلق یک انقلاب عظیم فراگیر و صحنههای ایثار و مقاومت به خصوص حماسه دفاع مقدس که اوج افتخارات این ملت است، در تداوم مبارزات علیه استکبار و تثبیت نظام اسلامی برای عزت و استقلال ایران، رسالت تاریخی خود را ایفا کردند.
در این پژوهش، سعی بر این بود که موضوع دفاع مقدس، همراه با تبیین ایثارگریها و حماسههای بیبدیل این ؟؟؟ که در واقع بازخوانی و بازشناسی الگوهای ماندگار جامعه و تجلی فرهنگ غنی اسلامی- ایرانی است، به عنوان بخشی از تاریخ معاصر، در حوزه آذربایجان شرقی و با لحاظ کردن موضوعات «جغرافیایی- نظامی» که در چکیده و طلیعه مقاله اشاره گردید، مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
قدمت تمدنی و گستره تاریخی آذربایجان که ریشه در هویتی ۴ هزار ساله دارد، آنچنان وسیع، به خصوص نقش اول این خطه در تحولات سیاسی اجتماعی ایران- ویژه در دو قرن اخیر- آنچنان گسترده و عمیق است که پرداختن به هر یک از رخدادها، مسلما مثنوی صد من کاغذ را میطلبد. از طرفی، تبریز- مرکز آذربایجان شرقی- به دلیل هویت تاریخی فرهنگی و شهرت دیرینهاش به عنوان پایتخت تشیع در ایران اسلامی، در زمره شهرهایی است که مردم انقلابی و دلاورش در طول تاریخ، همواره در صف اول مبارزه بر ضد مظاهر استکبار و استبداد بوده و در صده معاصر ضمن قیام همگانی و مجاهدتهای ستودنی، سهم و نقش تاریخی و تعیین کننده را در حفظ و حراست از جمهوری اسلامی و تمامیت ارضی کشور ایفا کرده است.
نیروهای نظامی و مردمی جهادی در قالب گردانهای رزم، ادوات، زرهی، توپخانه و .... (لشکر ۳۱ عاشورا آذربایجان شرقی) هماهنگ با یگانهای پشتیبانی، امدادی، فرهنگی و .... مقتدرانه در جبهههای نبرد شرکت کرده و به دفاع از این سرزمین پرداختهاند. به گواه تاریخ، عملکرد نیروهای آذربایجان شرقی، از همان سالهای اول جنگ و مقابله با ضد انقلاب در مناطق جغرافیایی متعدد نظیر غائله کردستان، دفاع از سوسنگرد، آبادان، شوش و ... و در سالهای بعد مشارکت در عملیات مختلف و ترتیب نیروهای عقیدتی- رزمی و فرماندهان شجاع و متعهدی چون شهید مهدی باکری و ... و نیز اعزام خیل عظیمی از نیروهای مردمی به مناطق نبرد و گسیل امکانات و کمکهای مردمی به جبههها، چنان چشمگیر بود که ضمن عامل توفیق در توسعه و تحکیم سازمان رزم سپاه و ارتش، موجب گردید که فرماندهان جنگ و مدیران ارشد نظام با حداقل امکانات موجود، حداکثر استفاده را در جهت نیل به اهداف پیشبینی شده نظام جمهوری اسلامی، اقدامات مطلوب و مفیدی را انجام دهند.
بنابراین، این استان در طی سالهای دفاع مقدس و عرصههای دفاعی- نظامی، جایگاهی ویژه داشته و مردم فهمیش با حضور مستمر و پرشور خود در مناطق مرزی و صحنههای مبارزاتی در دفاع از کیان اسلامی به سهم خود، مانع از گسترش هجوم گستاخانه و حملات سنگین دشمن بعثی به این سرزمین شده است.
در عصر حاضر نیز آحاد جامعه به عنوان ملتی متحد مقتدر و خودکفا با آن پیشینه درخشان، در مواجهه فرهنگی با استکبار و استعمار بیگانگان همواره بر عناصر داخلی- انقلابی و اصالت و هویت دینی- ملی خود تکیه کرده و پای عزت و استقلال وطن همچنان ایستاده و البته ضرورت سازماندهی و تشکیلات منسجم و متحدتر از گذشته در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بعد نظامی را در مناطق مختلف جغرافیایی با توجه به تحریکات نظامی آمریکا و سیاست دفاعی نظام اسلامی ایران، بیش از پیش میطلبد.
مآخذ: اردستانی، حسین، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج۵۲: تکاپوی جهانی برای توقف جنگ، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۸۲ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، مرآةالبلدان، جلد۴، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۸ش؛ انصاری، مهدی و حسین یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج۴، هجوم سراسری، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۷۵ش؛ توکلی، یعقوب، فرهنگنامه جاودانه تاریخ (زندگینامه فرماندهان شهید استان آذربایجان شرقی)، تهران: شاهد، ۱۳۸۲ش؛ انصاری، مهدی [و دیگران]، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج۴۴، ماجرای مکفارلین، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۸۰ش؛ بهروزی، فرهاد، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج۲: غرش توپها، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴ش؛ همو، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج۵، گامهای نخستین، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴ش؛ پرویز، عباس، تاریخ دوهزارو پانصدساله ایران، ج۱، از قدیمیترین ارامنة تاریخی تا تشکیل سلسلة طاهریان، تهران: مؤسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۴۳ش؛ پورداراب، سعید، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج۳، پلهای تسخیرناپذیر، تهران: مرکز اسناد، انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵ش؛ جعفری، عباس، گیتاشناسی ایران، ج۱، کوهها و کوهنامه ایران، تهران: گیتاشناسی؛ همو، گیتاشناسی ایران، ج۲، رودها و رودنامه ایران، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۴ش؛ همو، گیتاشناسی ایران، ج۳، دائر÷المعارف جغرافیایی، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۴ش؛ جمشیدی، محمدحسین، و محمود یزدانفام، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج۴۷، آخرین تلاشها در جنوب، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۸۱ش؛ دائر÷المعارف بزرگ اسلامی، ج اول، زیرنظر کاظم موسوی بجنوردی؛ زندهدل، حسن و [دیگران]، مجموعة راهنمای جامع ایرانگردی، ج۱، استان آذربایجان شرقی، تهران: ایرانگردان، ۱۳۷۶ش؛ ضیاءپور، جلیل، مادها و بنیانگذاری نخستین در غرب فلات ایران، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی«99»، [بیتا]؛ کارنامه دولت جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۷ش، دبیرخانه شورای هماهنگی تبلیغات دولت؛ کریمی، نبی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج۱۱، آزادسازی نوسود، تهران: نشر توسعه قلم، ۱۳۸۶ش؛ لطفاللهزادگان، علیرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج۲۰، عبور از مرز، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۸۱ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ـ ۱۳۵۵، تهران، ۱۳۵۹ش؛ همان، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ـ ۱۳۶۵، نتایج تفصیلی، تهران، ۱۳۶۷ش؛ همان، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده۱۳۶۶، نتایج تفصیلی استان آذربایجان شرقی، تهران، ۱۳۶۹ش؛ همان، سرشماری عمومی نفوس و مسکن ـ ۱۳۷۵، نتایج تفصیلی، تهران، ۱۳۷۶ش؛ همان، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده ـ ۱۳۷۷، نتایج تفصیلی کل کشور، تهران، ۱۳۷۸ش؛ معصوم، میرزامحمد، تاریخ سلاطین صفویه، به اهتمام سیدامیرحسن عبادی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۱ش؛ وزارت کشور، نشریة اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی به همراه مراکز، معاونت سیاسی دفتر تقسیمات کشوری، ۱۳۸۲ش؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان، جدول اول، بیروت، ۱۳۸۸ه/1968م؛ یزدانفام، محمود، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج۵۰، اسکورت نفتکشها، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۷۸ش؛ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی (1386)، راهنمای گردشگری آذربایجان شرقی؛ پروفسور ادوارد براون (1375) یک سال در میان ایرانیان (مترجم: ذبیح الله منصوری) تهران: انتشارات صفار؛ بابایی، محمدرضا (1391)، پژوهشی در دفاع مقدس، قم: نشر هدی؛ پرغو، دکتر محمد علی و .... (1393) مجموعه مقالات همایش ملی نقش آذربایجان در انقلاب اسلامی، دانشگاه تبریز؛ خاماچی، بهروز (1370) فرهنگ جغرافیای آذربایجان شرقی، تهران: انتشارات سروش؛ جمعی از نویسندگان (1387) عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، زمزم هدایت؛.سرداری نیا، صمد (1385)، تبریز، شهر اولینها، کانون فرهنگ و هنر و ادب آذربایجان شرقی؛ سازمان فرهنگی هنری شهرداری تبریز (1389)، ویژهنامه گرامیداشت قیام ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ تبریز؛ شیخ الاسلامی، جعفر (1390) زینبیه و ثار الله از بودن تا ماندن، تهران: نشر رایکا؛ عقیقی بخشایشی، دکتر عبد الرحیم (1375)، مفاخر آذربایجان، ج ۲، تبریز: نشر آذربایجان؛ علامی، احد (1390) هشترود و دانشوران (مجلد)، تبریز: انتشارات ستوده؛ غفوری، علی (1390) صد جنگ بزرگ تاریخ، تهران: انتشارات هیرمند؛ کاویانپور، احمد (1381)، زندگانی ادبی و اجتماعی استاد شهریار، تهران: انتشارات اقبال؛ کافی، دکتر غلامرضا (1393) ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مجتمع فرهنگی عاشورا؛ کربلایی تبریزی، حافظ حسین (1383) روضات الجنان و ؟؟؟ الجنان، تبریز: انتشارات ستوده؛ محمدزاده، حمید (1377)؛ کلیات اشعار ترکی شهریار به انضمام حیدربابایه سلام، تهران: نگاه؛ محمدی، جلد اول (1393)، شهریار، انقلاب اسلامی و قفقاز، تبریز: انتشارات هادیفر؛ مرکز آمار ایران (!385) مجموعه نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن، م. آذربایجان شرقی؛ نادر میرزا (1373) تاریخ و جغرافی دار السلطنه تبریز (مصحح: غلامرضا طباطبایی مجد)، تبریز: انتشارات ستوده؛ نصیبی، محمد ولی (1395)، پالایشگاه تبریز در گذر نفت و جنگ تحمیلی، اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آذربایجان شرقی.
/احد علامی/