به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

بربری ، اسدالله

استان مرکزی

بربری ، اسدالله

دفاع مقدسشهدا و اشخاصخلبان
استان مرکزی
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

بربری،   اسدالله (10 مهر ۱۳۲۶-18 مهر ۱۳۵۹)، فرمانده گردان ۲۲ پایگاه دوم شکاری تبریز (دوم شکاری شهید فکوری) نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران.

اسدالله فرزند حسن بربری و ام‌البنین نادعلی در روستای راونج از توابع شهرستان دلیجان*، واقع در ۱۴۶ کیلومتری شهر اراک* زاده شد. پدرش اهل محلات*، کارمند معدن سرب راونج بود. او فرزند اول خانواده بود و پنج خواهر داشت. خانوادۀ وی به‏سبب شغل پدر به تهران مهاجرت کردند (شایانی).

تحصیلات ابتدایی را در مدرسة حکیم نظامی تهران شروع کرد و پس از پایان مقطع اول ابتدایی همراه خانواده به راونج بازگشت (همو) و تحصیلاتش را تا ۱۳۴۰ش در دبستان زادگاهش ادامه داد؛ سپس، دوره متوسطه را در دبیرستان محمود مجد (شهید بهشتی کنونی) محلات آغاز کرد. در دوران متوسطه به کُشتی و والیبال علاقه داشت و در مسابقات ورزشی شرکت می‌کرد (همو؛ تندرو و عباسی، ص ۱۷)؛ همچنین، در فصل تابستان در معدن سرب راونج، ساخت جادۀ آسفالت راونج - محلات مشغول به کار بود و گاهی هم کشاورزی می‌کرد (شایانی؛ تندرو و عباسی، ص ۸ -9).

او در ۱۳۴۶ ش دیپلم گرفت و پس از پذیرش در آزمون استخدامی نیروی هوایی ارتش، در ۱ آبان ۱۳۴۷، وارد دانشکدۀ خلبانی ارتش شد. در آنجا، افزون‌بر دروس این رشته، آموزش نظامی و مقدماتی پرواز را فراگرفت (تحقیقات ... ، بش) و پس‌از دانش‌آموختگی، در مقام نماینده دانشجویان آن دوره نشان سردوشی دریافت کرد. او در ۱۳۴۸ ش، با شماری از خلبانان دیگر برای گذراندن دوره‌های تکمیلی خلبانی به ایالات متحدۀ آمریکا گسیل شد و دورۀ تکمیلی و پرواز با هواپیماهای جت دو موتوره ( ) و ( ) را گذراند و بعد از هفده‌ ماه، در ۱۳۴۹ ش، به ایران بازگشت؛ بدین‌گونه، در ۲۸ فروردین ۱۳۵۰، موفق به دریافت دانشنامة کارشناسی، نشان خلبانی و درجۀ ستوان دومی شد (شایانی؛ طیبی، مصاحبه ... ). اسدالله در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۰، یک دوره آموزش تئوری خلبانی با جنگندۀ F5 را در پایگاه هوایی مهرآباد گذراند؛ سپس، برای آموزش عملی به پایگاه چهارم شکاری دزفول گسیل شد و در گردان ۴۲ شکاری دورۀ عالی را گذراند و به سِمت خلبان تاکتیکی جنگندۀ F5 در پایگاه هوایی شهید وحدتی دزفول انتخاب شد (همان). حدود یک ماه بعد، در خرداد ۱۳۵۰، به پایگاه هوایی بوشهر منتقل شد و در فروردین ۱۳۵۲، به درجۀ ستوان ‌یکمی ارتقا یافت (تحقیقات، بش؛ شایانی). در همان سال، با فرح شایانی ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند به نام‌‏های فربد و صهباست (همو). در ۱۳۵۴ش، هنگامی که در بوشهر اقامت داشت، از ۱۸ تا ۲۸ اردیبهشت، برای شرکت در دورۀ استادی خلبانی به دزفول رفت (طیبی، مصاحبه).

بربری در اواخر سال ۱۳۵۴ ش، بر اساس شیوه‌نامۀ مبادلۀ خلبانان با کشور ترکیه، در سِمت خلبان جنگندۀ بمب‌افکن (F – 5E)، به نیروی هوایی آن کشور مأمور شد و در ۱۳۵۵ ش، به ایران بازگشت؛ سپس، در شهریور همان سال با درجه سروانی به پایگاه دوم شکاری تبریز منتقل و جانشین فرمانده گردان ۲۳ شد (همان).

در سال ۱۳۵۶ ش، با شماری از خلبانان پایگاه تبریز برای افتتاح پایگاه هوایی به چابهار رفت و در ادامۀ مأموریت خود، به‏منظور آشنایی با منطقه و شیوه‌نامۀ مبادلۀ خلبانان، برای مدت کوتاهی به کشور پاکستان گسیل شد (شایانی).

او که در تیراندازی و رهگیری هوایی مهارت خوبی داشت، در بیشتر مسابقات تیراندازی شرکت می‌کرد؛ به‌طوری‏که در ۱۳۵۷ ش، در مسابقات تیراندازی شهر شبستر (65کیلومتری شمال غرب شهر تبریز) به رتبۀ برتر دست یافت (تندرو و عباسی، ص ۷۹).

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ش، با انحلال گردان ۲۳، فرماندهی گردان ۲۲ پایگاه دوم شکاری تبریز به وی واگذار شد (طیبی، مصاحبه). در ۱۳۵۸ش، با شرکت در جلسات مذهبی مجمع مخلصین (متشکل از شماری از خلبانان پایگاه تبریز)، از تفسیر سوره‌های قرآن و خطبه‌های نهج‌البلاغه یادداشت‌برداری می‌کرد که کتابچه و دست‌نوشته‌ای از وی به جای مانده است (تندرو و عباسی، ص۶۳-64  و ۱۸۴).

او در ۱۳۵۹ش، به سمت فرمانده گردان هوایی (اِسکادران) 22 شکاری پایگاه هوایی تبریز منصوب شد (تحقیقات، بش) و در جریان جنگ تحمیلی ارتش عراق برضد ایران ( از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹) که پایگاه‌های هوایی ایران، ازجمله پایگاه تبریز، هدف حملۀ هواپیماهای عراقی قرار گرفت؛ هنگام بمباران این پایگاه در پرواز بود؛ زمانی‌که برای فرود به باند پایگاه نزدیک شد، آتش سنگین روی باند و کاهش سوخت هواپیما، فرود را مشکل و خطرناک کرده بود که وی با مهارت کامل هواپیما را در قسمت کناری باند آتش‌گرفته به زمین نشاند (تندرو و عباسی ، ص۷۳)؛ همچنین، او ازجمله خلبانانی بود که در عملیات کمان ۹۹ (1 مهر ۱۳۵۹) شرکت کرد (شایانی). این عملیات بزرگ‌ترین عملیات تاریخ نیروی هوایی ایران به‌شمار می‌رود که در آن همۀ پایگاه‌های هوایی عراق، به‌جز مجموعه پایگاه‌های اَلوَلید (در غربی‌ترین نقطۀ عراق، در مرز با کشور اردن)، با ۱۴۰ فروند هواپیما هدف قرار گرفت (طیبی، ص ۱۲۹، ۱۳۵) در جریان این عملیات، عصر ۱ مهر ۱۳۵۹ (همو، ص ۲۲۶)، بربری که در مسیر رفتن به مأموریتی برون‌مرزی به عراق بود با چهار فروند از هواپیماهای میگ عراقی روبر‎و شد و به‌رغم‌ اینکه هواپیمای F5 وی مجهز به بمب و سنگین بود، آن‌ها را رهگیری و دو فروند را در نزدیکی ورودی پایگاه تبریز ساقط کرد؛ و بدین‌ترتیب، نخستین خلبان عراقی به اسارت درآمد (تندرو و عباسی ، ص ۷۹-80).

در ۳ مهر ۱۳۵۹، در عملیات حمله به پایگاه هوایی کرکوک در استان کرکوک در شمال عراق (همان دو، ص۱۷۰)، مسئول یک دستة چهار فروندی از هواپیماهای F5 بود که مأموریت داشتند در فاصلۀ بسیار نزدیک از پایگاه دشمن با اوج‌گیری سریع و انجام شیرجه، نقاط مختلف و حساس آن را بمباران کنند. در پایان این عملیات، پدافند هوایی ارتش عراق هواپیمای وی را هدف گرفت، اما بربری با مهارت موشک سام را جا گذاشت و هواپیما را به سمت پایین رها کرد (کشیدنG  منفی) و موشک عراقی در حرارت بالای هواپیما منفجر شد و در اثر برخورد ترکش‌های زیاد، سوراخ‌های بسیاری روی بدنه و موتور هواپیما ایجاد کرد. او باوجود آسیب سیستم رادیویی هواپیما، با سرعت متوسط، در بین دره‌ها حرکت کرد و خود را به‌تدریج به ارتفاعات نوار مرزی رساند و به‌رغم آسیب‌دیدگی یکی از موتورها و نداشتن ترمز، با استفاده ازچتر دوم، هواپیما را سالم بر زمین نشاند (تحقیقات، بش). وی معتقد بود یک خلبان تا زمانی‌که کنترل فرمان هواپیما را در اختیار دارد، باید به فکر جنگنده‌اش باشد (تندرو و عباسی، ص ۸۳ ).

در ۱۷ مهر ۱۳۵۹، به‌‏منظور حمله به پایگاه هوایی موصل (شهری در استان نینوا شمال غربی عراق)، فرماندهی یک دستۀ چهار فروندی را به عهده گرفت. این پایگاه پس از ضربۀ عملیات کمان ۹۹ در حال بازسازی بود و به‌رغم داشتن توان بالای دفاع هوایی و موشکی در موصل، با توجیه و راهنمایی دقیق بربری، خلبانان موفق به انهدام دوباره تأسیسات این پایگاه شدند (طیبی، ص ۱۳۸-140).

بربری درحالی‌‏که به‌‏سبب بیماری و سانحه هوایی پیشین گواهی استراحت داشت (تندرو و عباسی، ص ۸۹ ) و سه ‌هزار ساعت پرواز کرده ( تحقیقات، بش) و مأموریت انهدام تأسیسات پالایشگاه و تلمبه‏خانه نفتی شهر کرکوک را نیز به انجام رسانده بود، بار دیگر در ۱۸مهر ۱۳۵۹، با شهید ابراهیم دل‏حامد (شهادت: ۱۳۵۹، خلبان F5) برای انهدام پایگاه موصل با یک فروند هواپیما (طیبی، ص ۱۰۱-102) به آنجا گسیل شد و هواپیمای وی هدف اصابت گلوله‌های ضد هوایی ارتش عراق قرار گرفت و بعد از آن مفقود شد. نحوۀ دقیق شهادت وی تاکنون مشخص نشده (تحقیقات، بش) و با گمانه‌زنی‌هایی همراه بوده است؛ بدین‌ترتیب که در ۱۳۶۱ ش، دولت عراق با ارسال نامه‌ای به صلیب سرخ، از شهادت و خاک‏سپاری چند تن از خلبانان ایرانی ازجمله اسدالله بربری در قبرستان زبیر شهر موصل خبر داد (تندرو و عباسی، ص ۱۰۷). این سند را به تأیید سید علی‏اکبر ابوترابی‌فرد، از آزادگان جنگ (معروف به سید آزادگان، وفات: ۱۳۷۹ ش) رساندند که مزار این شهدا را رؤیت کرده بود (همان دو، ص ۱۴۳)؛ همچنین براساس ادعای یک خلبان اسیر عراقی، پس از اینکه هواپیمای بربری آسیب دید، او با چتر نجات بیرون پرید و در حال پریدن، هدف تیراندازی قرار گرفت و پس از زخمی شدن به بیمارستانی در عراق منتقل شد (همان دو، ص ۱۲۵)؛ و نیز، بر اساس سخنان یک اسیر ایرانی، بربری در اردوگاه َالرَمادی عراق اسیر  و به ادعای یک خلبان اسیر عراقی، او در میان اسیران ایرانی در زندان‌های عراق بوده است (همان دو، ص ۱۲۱ و ۱۲۳-124).

در ۷ خرداد ۱۳۷۰، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شهادت بربری را اعلام کرد و برابر قوانین ارتش جمهوری اسلامی ایران، براساس گزارش کمیته صلیب‌ سرخ بین‌المللی، او هنگام اصابت گلوله به هواپیمایش، شهید و در قبرستان زبیر شهر موصل عراق به خاک سپرده شده بود. در ۱۳۸۱ ش، پیکر وی از قبرستان زبیر به ایران منتقل و در گلزار شهدای بهشت‌‌ زهرا تهران به خاک سپرده شد (تحقیقات، بش). در همان سال، شهید به درجه سرلشکری ارتقا یافت (شایانی)؛ همچنین در همان سال به‌‏منظور تشخیص هویت، بر نمونه پیکر شهید آزمایش ژنتیک دی‌ان‌ای انجام شد که سازمان و مرکز ژنتیک ایران در ۱۳۸۹ش جواب آزمایش را مثبت اعلام کرد (تندرو و عباسی، ص۱۶۰ ).

بربری فردی خوش‌برخورد، متواضع، شجاع، صبور، مردم‌دوست، عاطفی (همان دو، ص ۱۰) و خلبانی کارآمد بود (رک: همان دو، ص ۱۶۷). او و پدرش از پایه‌گذاران هیئت عزاداری راونج در ماه محرم بودند (همان دو، ص ۸) و دست‌نوشته‌هایش ارادت او به حضرت علی‏(ع) نشان می‌دهد (بربری). او از صدای دلنشینی در قرائت قرآن و آوازهای محلی برخوردار بود (شایانی). در حراست از تجهیزات هوایی و بیت‌المال (تندرو و عباسی، ص۵۹-60 ) و در حل مشکلات و دستگیری از نیازمندان جدی بود (همان دو، ص ۹۶) به‎سبب شروع ناگهانی جنگ از وی وصیت‌نامه‌ای در دست نیست، ولی در نامه‌هایش بر پرداخت خمس و زکات، آزادی مناطق جنوب کشور، نگهداری و تحصیل فرزندان و پیگیری احوال مادرش تأکید شده است (شایانی).

در ورودی بزرگراه اصفهان ـ دلیجانِ شهر دلیجان، میدانی به نام اسدالله بربری، نام‏گذاری و افزون‌برآن، تندیس شهید و نمونک (ماکت) هواپیمایی که با آن دچار سانحه شده بود، در آن نصب و نیز، در شهر تهران پلی در تقاطع بلوار شهید پاک‌نژاد و بزرگراه نیایش به اسم شهید ساخته شده است؛ همچنین، دربارۀ زندگی این شهید کتابی با نام تلخ‏تر از انتظار، در ۱۳۹۸ش، به قلم حمیدرضا تندرو و محمد عباسی نوشته و فیلم مستند پس از ۲۲ سال به کارگردانی محمدعلی یزدان‏پرست در ۱۴۰۰ ش ساخته شد (یزدان‌پرست).

 

مآخذ: بربری، اسدالله، دست‏نوشته، بی‌تا، موجود در اداره‏کل حفظ آثار و نشر ارزش‏های دفاع مقدس استان مرکزی؛ تحقیقات منتشر نشدة اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان مرکزی (زندگی نامة شهید اسدالله بربری)، 3 دی ۱۳۹۷، موجود در همان‌جا؛ تندرو، حمیدرضا و محمد عباسی، تلخ‏تر از انتظار: سرلشکر خلبان شهید اسدالله بربری به روایت همسرش فرح شایانی، تهران: هامش، ۱۳۹۸ش؛ شایانی، فرح (همسر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۹ شهریور ۱۳۹۹؛ طیبی، محمد، من اسیر نمی‏شوم: خاطرات امیر سرتیپ دوم خلبان ستاد محمد طیبی، به کوشش زهرا فریدونی ولاشجردی، تهران: سورة مهر، ۱۳۹۵ ش؛ همو (هم‌رزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۲ خرداد ۱۴۰۲؛ نمکی عراقی، علیرضا و دیگران، تاریخ نبردهای هوایی دفاع مقدس، تهران: مرکز انتشارات راهبردی نهاجا، ۱۳۹۶ ش؛ ؛ یزدان‌پرست، محمدعلی، فیلم مستند پس از ۲۲ سال، مرکز سیمای اراک و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ۱۴۰۰ ش.


/ مهدیه احمری/

بربری ، اسدالله

شناسه مدخل۶۳۵۷۶۹
شناسه مقاله۱۴۸۵
استانمرکزی
کارگروهدفاع مقدس
گروهشهدا و اشخاص
زیرگروهخلبان
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر