این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
جهانپناه، محمود (9 تیر ۱۳۴۲- 22 تیر ۱۳۶۵)، فرمانده گردان قمر بنیهاشم(ع) لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
محمود فرزند عزتالله و قُدسیه تَکَلّو بیغَش در شهر بِهبَهان در جنوب شرقی استان خوزستان زاده شد. او فرزند پنجم خانواده بود و دو خواهر و سه برادر داشت. در ۱۳۴۸ ش بهسبب شغل پدر که نظامی ژاندارمری بود با خانواده به شهر اراک* (زادگاه پدر و مادرش) مهاجرت کردند (جهانپناه، احمد).
او مقطع ابتدایی را در دبستانهای آذرهوش و رضاشاه (دینودانش کنونی) و دورۀ راهنمایی را در مدرسۀ شُکرایی و نادرشاه (شهید اندرزگوی کنونی) سپری کرد (سپاه ... ، پرسشنامه). مقطع متوسطه را نیز در دبیرستان صمصامی بیات آغاز کرد و در ۱۳۶۰ ش در رشتۀ علوم تجربی دیپلم گرفت. او برای کمک به تأمین معاش خانواده در اوقات فراغت به کارگری ساختمان روی آورد (جهانپناه، احمد).
محمود در حین تحصیل، ورزش هم میکرد و در رشتة کشتی رتبههایی به دست آورد. افزون بر آن، بهسبب علاقهای که به علوم دینی داشت، کتاب جامع المقدمات، ازجمله درسهای حوزۀ علمیه را نزد سید کاظم میریحیی، امام جماعت مسجد انصار اراک، فراگرفت و در کنار مطالعة کتابهای مذهبی شمار زیادی از سورههای قرآن کریم و خطبههای نهج البلاغه را حفظ کرد. بعدها این مطالعات سبب شد در مباحثه با اعضای گروههای مخالف انقلاب اسلامی در مدرسه و در سطح شهر موفق باشد (همو).
او همزمان با اوج گیری مبارزات مردم بر ضد حکومت پهلوی در ۱۳۵۷ ش با حضور در مجالس سخنرانی بر ضد حکومت پهلوی در مسجد انصار با فعالیتهای مبارزاتی آشنا شد و تحتتأثیر آن در تظاهرات شرکت کرد؛ ازاینرو از سوی عوامل شهربانی، تحت تعقیب و حتی ضربوشتم قرار گرفت (تکلو بیغش).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل انجمن اسلامی دانشآموزان در ۱۳۵۸ ش، همچنان به فعالیت اانقلابی دامه داد (جنیدی؛ هزاوه).
جهانپناه در ۴ تیر ۱۳۶۰ عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اراک * شد و دورۀ آموزشی عمومی نظامی را در پادگان آیتالله حسینعلی منتظری (شهید محمد منتظری کنونی) قم گذراند. در ادامه، از اوایل مرداد ۱۳۶۰به مدت ۴۵ روز در روابط عمومی سپاه پاسداران اراک مشغول به کار و در شهریور ۱۳۶۰ (سپاه، فرم استعداد ...) مسئول روابط عمومی و تبلیغات پاسگاه شازند شد (نیکپور). جهانپناه باتوجهبه سِمتش و نیز مهارتی که در سخنوری داشت، برای سخنرانی در بعضی مدارس شازند دعوت میشد ( اکبری).
او برای نخستین بار در نیمة دوم سال ۱۳۶۰ ش با گروهی از بسیجیان و پاسداران سپاه اراک به استعداد یک گروهان و به فرماندهی منصور بهاری* (شهادت: ۱۳۶۳ ش) به گیلانغرب در جنوب غربی استان کرمانشاه گسیل شد. مأموریت آنها در ادامۀ عملیات مطلعالفجر (20 آذر ۱۳۶۰)، با هدف تصرف ارتفاعات شیاکوه، چَرمیان و تَنگِ قاسمآباد، در گیلانغرب استان کرمانشاه در ارتفاعات تپهانار بود. پس از استقرار در ارتفاعات دار بلوط، به سِمت مسئول دستهای از رزمندگان انتخاب (جهانپناه، احمد) و در این مأموریت دست راست وی مجروح شد (سپاه، گواهی ... ).
پسازآن در اواخر سال ۱۳۶۰ ش با گروهی از بسیجیان و پاسداران سپاه اراک به فرماندهی جمشید مرادی برای حضور در عملیات فتحالمبین (2 فروردین ۱۳۶۱)، در جبهة جنوبی، شوش و دزفول با هدف آزادسازی منطقة غرب رودخانة کرخه و جادة دزفول ـ دهلران و تأمین اندیمشک، شوش، دزفول و جادة اندیمشک ـ اهواز همراه شد و پس از رسیدن به منطقۀ عملیات به گردان شهادت تیپ ۴۶ فجر پیوست (مرادی). او پس از این عملیات با گروهی از پاسداران سپاه اراک برای شرکت در عملیات بیتالمقدس (10 اردیبهشت ۱۳۶۱)، که در جبهة جنوبی، غرب رود کارون با هدف آزادسازی خرمشهر و هویزه و جادة اهواز ـ خرمشهر و خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد و نیز جادة اهواز ـ آبادان از برد توپخانة دشمن و تأمین مرز بینالمللی انجام شد، ) گسیل و فرمانده دستهای در گردان امام حسن(ع) تیپ ۲۲ بدر شد (سپاه، فرم استعداد).
پس از بازگشت از این مأموریت، جهانپناه در تیر ۱۳۶۱ در قسمت پذیرش واحد پرسنلی تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) مشغول به کار شد. پس از ارتقای تیپ ۱۷ به لشکر ۱۷ علیبنابیطالب(ع) پس از عملیات محرم، با گردان علی بن ابیطالب(ع)* لشکر ۱۷، در عملیات والفجر مقدماتی (17 بهمن ۱۳۶۱)، در جبهة جنوبی، شمال چزابه، به منظور پیشروی به سوی العمارۀ عراق و تهدید آن از شرق، در مأموریت پدافندی حضور یافت (همان).
او پس از این عملیات و بازگشت به اراک در اسفند ۱۳۶۱ به واحد عملیات سپاه پاسداران اراک منتقل و در مقام پاسبخش در پاسگاه شهر صنعتی اراک مشغول به کار شد (همان). در جریان اعزام سراسری طرح «وَالعاصِفات» (مرداد ۱۳۶۲ و از اعزامهای سراسری پاسداران سپاه انقلاب اسلامی به جنگ)، به گردان علی بن ابیطالب(ع) لشکر ۱۷ پیوست. سپس با این گردان با سِمت مسئول دسته در گروهان ۱ در عملیات والفجر۳ (7 مرداد ۱۳۶۲)، در جبهة میانی، مهران با هدف تأمین شهر و دشت مهران و جادة ایلام ـ دهلران شرکت کرد (جهانپناه، احمد). در همین سال، برای حضور در عملیات والفجر ۴ (27 مهر ۱۳۶۲)، که در جبهة شمالی در منطقة سلیمانیه ـ پنجوین با هدف تصرف درة شیلر و پنجوین، انسداد معابر تردد ضد انقلاب اجرا شد ، در سِمت معاون فرمانده گروهان ۱ با این گردان همراه شد (زینعلی). پیش از آغاز عملیات به چادرهای محل استقرار رزمندگان میرفت و خطبههای نهجالبلاغه را برای آنها تفسیر میکرد؛ بهطوریکه سخنان او در افزایش انگیزة رزمندگان برای نبرد مؤثر بود(اسکندری). او پس از این عملیات به واحد پذیرش سپاه اراک بازگشت (جهانپناه، احمد). چندماه بعد در ۲۴ خرداد ۱۳۶۳ با معصومه چگینی ازدواج کرد که محمد حسین حاصل این ازدواج بود (چگینی).
در تیر ۱۳۶۳ گروهانی از گردان علی بن ابیطالب(ع) به فرماندهی جهانپناه، برای عملیات ایذایی به ایستگاه حسینیه واقع در جادة اهواز _ خرمشهر گسیل و با یک گروهان از لشکر ۸۱ زرهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ادغام شدند، اما مأموریتشان لغو شد (جولایی). سپس محمود با گردان علی ب نابیطالب(ع) به سد دِز (واقع در شمال شهر اندیمشک در استان خوزستان) رفت و پس از دو ماه آموزش شنا و کوهنوردی با لشکر ۱۷ و با همان سِمت قبلی بهمنظور اقداماتی چون شناسایی منطقه و تجهیز نیروها راهی شهر مهاباد در جنوب استان آذربایجان غربی شد، ولی به سبب سرمای هوا، بارندگی زیاد، نهفتگی میادین مین ارتش عراق در برف و شهادت مهدی زینالدین (اشعری مقدم و کربلایی، ج ۲، ص۵۶۱) مأموریت وی درآبان ۱۳۶۳ به پایان رسید و عملیات لغو شد (حاجعلیبیگی).
در اواخر سال ۱۳۶۳ ش گردان علی بن ابیطالب(ع) به دو گروه از پایوران تقسیم و فقط پایوران گروه دوم به نام گردان امام حسن(ع)* اجازۀ شرکت در عملیات بدر (20 اسفند ۱۳۶۳)، در جبهة جنوبی، هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان)، با هدف قطع جادة بصره ـ العماره و تهدید بصره از شمال را داشتند (صفرزاده). محمود که عضو پایوران نخست بود با شماری از اعضای همان گروه برای شرکت در عملیات با گردان امام حسن(ع) همراه شد، اما به این سبب و همچنین داشتن مسئولیت سرپرستی خانواده و مادرش با دستور و اصرار کاوه نبیری*(معاون وقت محور عملیاتی لشکر۱۷، شهادت: ۱۳۶۵ ش) به اراک بازگشت و در سپاه اراک به کار خود ادامه داد (جهانپناه، احمد).
با آغاز سال ۱۳۶۴ ش جهانپناه با گردان علی بن ابیطالب(ع) در پادگان انرژی اتمی واقع در جادة آبادان ـ اهواز مستقر شد. در اردیبهشت همان سال، گروهانی از این گردان، به فرماندهی جهانپناه انتخاب و بهمنظور آموزش و آمادگی برای انجام عملیات در منطقة آبی، به آبگرفتگی واقع در حوالی پادگان انرژی اتمی گسیل شدند. او بر کیفیت آموزش نظارت دقیقی داشت (پیرایش؛ تقدیس؛ رحیمی). در ادامه، جهانپناه در مقام معاون گردان امام حسین(ع) لشکر۱۷ برای شرکت در عملیات قادر (از ۲۴ تیر تا ۱۸ شهریور ۱۳۶۴، در ۳ مرحله با هدف تسلط بر شهر سیدکان در استان اربیل عراق)، به نیروی زمینی ارتش مأمور شد و افزون بر حضور در شناساییهای منطقه (نادری، مصاحبه با احسان ... ) باتوجهبه شرایط نامساعد آبوهوایی و کمبود آب و مواد خوراکی به رزمندگان گردان توجه زیادی داشت (برزآبادی). بنا بر دستور محمود و گردان همراهش در این عملیات شرکت نکردند ( نادری،مصاحبه با احسان).
جهانپناه در جریان عملیات والفجر ۸ (20 بهمن ۱۳۶۴)، در جبهة جنوبی، فاو با هدف تصرف فاو (شبه جزیرهای در جنوب شرقی عراق) و تهدید بصره از جنوب، افزون بر معاونت گردان امام حسین(ع) لشکر ۱۷، گروهان یکم این گردان را نیز همراهی میکرد. پس از اینکه آنان به نزدیکی کارخانۀ نمک (واقع در جادة فاو ـ امالقصر) رسیدند با کمک دستهای دیگر از رزمندگان، شماری از تانکهای ارتش عراق را منهدم کردند. سپس با دو دسته از رزمندگان گروهان، برای دفع پاتکهای عراق در جادۀ امالقصر، به کمک لشکر ۲۵ کربلا رفتند. پس از آن، جهانپناه که داوطلبانه در جلوی ستون رزمندگان قرار داشت با گروهان به سمت مقر زرهی ارتش عراق پیش رفتند که در آن شماری از فرماندهان گردانها و تیپ ارتش عراق حضور داشتند (همانجا). این حملۀ غافلگیرانه با مدیریت و شجاعت او (نادری، مصاحبه با ابوالقاسم ...) و در ادامه با همکاری گردان روحالله لشکر ۱۷ به پیروزی انجامید؛ بهطوریکه آنان در کارخانۀ نمک مستقر شدند و خاکریزی بین آنجا تا جادۀ محل استقرار عراقیها ایجاد کردند که با آنان نزدیک به ۲۰۰ متر فاصلۀ داشت، اما نزدیک به ۶۰-70 متر از آن خالی ماند. جهانپناه داوطلبانه با یک گروهان، در محدودة بدون خاکریز مستقر شدند. در این وضعیت، جنگندهای ایرانی سقوط کرد، درحالیکه با شماری از رزمندگان با سرعت و بدون سلاح به محل سقوط خلبان پیش میرفتند تیری به فَک او برخورد کرد. آنها با وجود کوشش بسیار موفق نشدند خلبان را نجات دهند (همو، مصاحبه با احسان).
پس از تشکیل گردان قمر بنیهاشم(ع) * از لشکر ۱۷ در ۲۰ اسفند ۱۳۶۴ جهانپناه در اوایل سال ۱۳۶۵ ش بهسبب توان مدیریتی، شجاعت، انضباط نظامی، مقبولیت زیاد بین رزمندگان و موفقیت در عملیات والفجر۸، به فرماندهی این گردان برگزیده شد (همو، مصاحبه با ابوالقاسم؛ محمدی). در اردیبهشت همان سال، محمود با این گردان بهمنظور مقابله بابرنامة دفاع متحرک ارتش عراق بر ضد ایران، در احتیاط لشکر ۱۶ زرهی قزوین قرار گرفت. پس از حملۀ ارتش عراق به منطقة فکّه واقع در شمال غربی استان خوزستان و پیشروی در منطقة پیچ انگیزه در پنج کیلومتری فکه، جهانپناه با گردان قمر بنیهاشم(ع) با آنان مقابله کردند و با کمک گردان علی بن ابیطالب(ع)* ارتش عراق را به عقب راندند. پس از پایان مأموریت گردان قمر بنیهاشم(ع)، جهانپناه در حین توجیه فرمانده جایگزین خود، از لشکر ۲۷ محمد رسولالله، بر اثر شلیک گلوله مستقیم تانک سر از تنش جدا و به شهادت رسید (رحیمی). پیکر وی در گلزار شهدای اراک * به خاک سپرده شد(جهانپناه، احمد).
محمود تیزهوش، نکتهسنج، خلاق و مسئولیتپذیر بود. او در سخنرانی و انتقال مفاهیم چیرهدست بود و به رعایت امور دینی اهمیت زیادی میداد(سپاه، فرم تحقیقات ... ). با سفارش اکید محمود در هنگام تقسیم غذا بین نیروها، ابتدا رزمندگان و بعد پایوران گردان غذا دریافت میکردند (طیبی).
در قسمتی از وصیتنامة شهید محمود جهانپناه آمده است: «بدانید که هیچچیز ارزش ترسیدن ندارد. جز خداوند قهار و جبار، فقط و فقط از خدایتان بترسید و لا غیر و در همه مصائب و شدائد بدانید که در محضر خدایید و او فاتح همه و از بین برندة غم و بدل کنندة همه ناگواریها به خوشیهاست. من و مکتبم، راهم که همانا خط ولایت فقیه است و وظیفهام که جهاد است و سرانجام که شهادت است همه و همه تافتهای به هم بافته هستیم. بدانید این راه را با چشم باز انتخاب کردم و با قدمهای استوار پیمودم و شربت گوارای شهادت را با اشتهای وصفناپذیری مینوشم. مردم رشید و مسلمان ایران تقوا پیشه کنید و خدا را در اعمالتان ناظر ببینید به دنیا دل نبندید، که جز لهو و لعب نیست، توشه عقبی برگیرید، دست از یاری امام بر مدارید که فرمان او فرمان خداست، انقلاب را با حضورتان در صحنه جامعه حفاظت و نگهداری کنید که انقلاب مال خود شماست، شما در معرض امتحان الهی هستید و همه به سوی او بازگشت میکنیم. پسران جوان را به پاکدامنی، دختران جوان را به حجاب، و همه را به نماز و احکام خدا وصیت میکنم»(بش).
حمید جهانپناه، برادرش که در تربیت دینی، اخلاقی و سیاسی محمود نقش مهمی داشت، در عملیات رمضان (از۲۲ تیر تا ۷ مرداد ۱۳۶۱ در شرق بصره عراق با هدف انهدام نیروهای ارتش عراق) به شهادت رسید و پیکرش هنوز مفقود مانده است (همو).
به پاس نکوداشت نام شهید، پایگاه مقاومت مسجد موسیبنجعفر(ع) و بزرگراهی در شهر اراک به نام وی، نامگذاری شده است (جهانپناه، احمد).
مآخذ: اسکندری، غلامحسین (همرزم شهید)، سند بیتا، شم بازیابی ۰۱۳۰۵-M-003، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی؛ اشعری مقدم، محمدرضا و مهدی کربلایی، مهران تا مجنون: کارنامه عملیاتی لشکر ۱۷ علیبنابیطالب(ع) در دوران دفاع مقدس (1363-1362)، قم: حماسه یاران، ۱۳۹۸ ش؛ اکبری، محمود (همرزم شهید)، مصاحبه با ابوالقاسم صفرزاده، ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲؛ برزآبادی، مهدی (همرزم شهید)، مصاحبه با احسان منصوری، بیتا؛ پیرایش، مرتضی (همرزم شهید)، مصاحبه با ابوالقاسم صفرزاده، ۲۸ فروردین ۱۴۰۲؛ تقدیس، حسین (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، همان؛ تکلو بیغش، قدسیه (مادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، بیتا؛ جنیدی، صدرالدین (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۱۸ خرداد ۱۴۰۲؛ جولایی، محمد (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱؛ جهانپناه، احمد (برادر شهید)، مصاحبه با همو، ۲۹ مهر۱۴۰۰؛ جهانپناه، محمود، وصیتنامه، سند بیتا، شم بازیابی ۰۱۳۰۵-v-001، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی؛ چگینی، معصومه (همسر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۸ بهمن ۱۴۰۲؛ حاجعلیبیگی، محمد (همرزم شهید)، مصاحبه با ابوالقاسم صفرزاده، ۵ دی ۱۴۰۱؛ رحیمی، رضا (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۲۸ فروردین ۱۴۰۲؛ زینعلی، محمود (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان اراک، پرسشنامه، سند مورخ ۵ خرداد ۱۳۶۰، شم بازیابی ۰۱۳۰۵-F-005، موجود در ادارهکل حفظ آثارونشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی؛ همان، فرم استعداد نیروی انسانی، سند مورخ ۶ تیر ۱۳۶۲، شم بازیابی ۰۱۳۰۵-F-001، موجود در همانجا؛ همان، فرم تحقیقات محلی، سند مورخ ۲۵ دی ۱۳۶۲، شم بازیابی ۰۱۳۰۵-F-006، موجود در همانجا؛ همان، گواهی مجروحیت، سند مورخ ۷ آبان ۱۳۷۳، شم بازیابی ۰۱۳۰۵-H-001، موجود در همانجا؛ صفرزاده، ابوالقاسم (همرزم شهید)، مصاحبه مؤلف، ۲۸ فروردین ۱۴۰۲؛ طیبی، حمیدرضا (همرزم شهید)، سند بیتا، شم بازیابی ۰۱۳۰۵-R-004، موجود در ادارهکل حفظ آثارونشر ارزشهای دفاع مقدس استان مرکزی؛محمدی، کرامت (فرمانده یکی از گروهانهای گردان قمر بنیهاشم(ع) لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع))، مصاحبه با علی دستجانی فراهانی، تیر ۱۴۰۱؛ مرادی، جمشید (همرزم شهید)، مصاحبه با ابوالقاسم صفرزاده، ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲؛ نادری، اسماعیل (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۸ آبان ۱۴۰۰؛ همو، مصاحبه با احسان منصوری، بی تا؛ نیکپور، مجید (همرزم شهید)، مصاحبه با ابوالقاسم صفرزاده، ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲؛ وفاییمقدم، سعید (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف،۲۵ خرداد ۱۳۹۸ ؛ هزاوهای، احمد (همرزم شهید)، مصاحبه با ابوالقاسم صفرزاده، ۱۸ خرداد ۱۴۰۲.
/ مریم محمدی/