به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

بقایی،مجید

استان خوزستان

بقایی،مجید

دفاع مقدسشهدا و اشخاصفرمانده قرارگاه و بالاتر (جانشین یا معاونین)
استان خوزستان
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵ چاپ

بقایی، مجید ( 01 بهمن ۱۳۳۷-09 بهمن ۱۳۶۱(، فرماندۀ قرارگاه کربلا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

مجید بقایی در خانواده‌ای مذهبی در شهر بهبهان واقع در  جنوب شرقی استان خوزستان به دنیا آمد. پدرش حمدالله پارچه فروش و مادرش  معصومه شریعت‌محسنی خانه دار و دارای ۲ برادر به نام های حبیب الله و حمید و یک خواهر به نام اقدس بود. (فرهنگ اعلام ...، ج۱ ،ص ۱۹۳) هوش و استعداد وی باعث شد تا تحصیلات کلاس پنجم و ششم را در عرض یک سال بگذراند و سپس رشتۀ ریاضی را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کند. (بعد از عشق، ص۱۱)او دوران تحصیل خود را در دبستان امیرکبیر و سپس به دلیل فقدان دورۀ راهنمایی در نظام قدیم، در دبیرستان مطهری (پهلوی سابق)  شهر بهبهان تا  اخذ دیپلم طی کرد. (همان ،ص۷)  در سال ۱۳۵۲ ش.در رشتۀ مهندسی شیمی دانشگاه اهواز پذیرفته شد، اما این رشته نظرش را تامین نکرد  و دو سال آخر دبیرستان را مجددا سپری کرد و دیپلم رشتۀ طبیعی را به دست آورد. در سال ۱۳۵۳ش. در رشتۀ فیزیوتراپی دانشگاه شهید چمران (جندی شاپور سابق) اهواز پذیرفته شد، اما باز هم به دلیل عدم  رضایت با شرکت مجدد در کنکور سال ۱۳۵۴ ش. به  رشتۀ پزشکی  همان دانشگاه وارد شد . (بعد از عشق،ص ۱۱؛فکور ، ص ۴)

قبل از انقلاب اسلامی:

فعالیت های سیاسی او در سال های ۵۴-1353 در دانشگاه  آغاز شد و ارتباط اش با مبارزان ضد رژیم شکل تشکیلاتی به خود گرفت. در اکثر تحرکات و تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت فعال داشت و هنگامی که شاپور بختیار به نخست وزیری رسید ، ضمن تبیین و تحلیل علل این انتخاب در  جلسۀ انقلابیون در بهبهان ،  مردم را  به ادامۀ مبارزه تشویق می کرد (سالاری،ص۲۱) و به همراه دوستان اش، در قالب گروه های منسجمی  با پرتاب سنگ و آتش زدن لاستیک، برای تظاهرات مردمی زمینه سازی کرده و معتقد بود تا زمانی که خفقان در شهر حاکم باشد، مردم نمی‌توانند کاری کنند و باید با عوامل رژیم پهلوی مقابله کرد. (بعد از عشق،ص۲۳) . آنان  با وجود تسلط  ساواک بر شهر ، با شروع انقلاب با شکستن شیشه های سینماها و  تظاهرات و سر دادن شعار، با وجود مقابلۀ نیروهای انتظامی موجب تقویت و گسترش اعتراضات مردمی شدند.(سالاری،ص ۲۲)

بقایی در ادامۀ مبارزه اش در سال ۱۳۵۵ ش به «گروه منصورون» استان خوزستان ( از گروه های سیاسی فعال پیش از انقلاب ) پیوست و وارد  شاخۀ نظامی آن شد (روزی طلب،ص۲۴۷،نظرلو،ص۷ ) او توانست دوره های چریکی و نظامی را در اطراف بهبهان به خوبی طی  کند (فکور،ص۴) و رهبری برخی عملیات مسلحانه را به عهده  گیرد، از جمله ترور رئیس وقت شهربانی بهبهان که به همراه  عوامل خود جوّ رعب و وحشت ایجاد کرده بودند. (نظرلو،ص۷).

مجید بقایی به همراه محسن رضایی و  یاران اش در گروه منصورون صدمات زیادی به  رژیم شاهنشاهی  وارد کرده و با هدایت راهپیمایی ها و انجام عملیات چریکی در اوج گیری  انقلاب اسلامی نقش اساسی داشتند . (خلیلی،ج۱،ص ۲۱)  اعضای این گروه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس سپاه پاسداران به این نهاد پیوستند. (روزی طلب،ص۲۴۷)

از دیگر فعالیت های  بقایی و  یاران اش در این مقطع می توان به دعوت از سخنرانان و واعظان دوستدار امام و مخالف با نظام شاهنشاهی (سالاری،ص۲۴) ، سازماندهی تیم های گشت برای حفظ امنیت شهر ، ارائۀ طرح تشکیل تعاونی های اسلامی برای تامین مایحتاج مردم در دی و بهمن ۱۳۵۷ش. (یادمان ... ، ص۶)  و مشارکت در تصرف ساختمان شهربانی بهبهان در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش.  اشاره کرد.(بعد از عشق،ص۷)

مجید در اواخر زمستان ۱۳۵۷ عضو کمیته انقلاب اسلامی در شهر بهبهان شد. همچنین با دادگاه انقلاب اسلامی بهبهان و اهواز  به منظور شناسایی افراد وابسته به رژیم پهلوی و مبارزه با ضد انقلاب فعالیت می کرد. (بعد از عشق،ص۲۴-23) .وی در مهر ۱۳۵۸ تحصیلات خود در رشته پزشکی را ادامه داد و به دانشگاه بازگشت و در خرداد ۱۳۵۹ به منظور انجام فعلیت های فرهنگی و هنری، کانون نشر فرهنگ اسلامی را در بهبهان راه اندازی کرد. (سالاری، ص۱۶۵)

در تابستان ۱۳۵۸ ش در  تأسیس جهاد سازندگی بهبهان مشارکت داشت و در ساخت مسجد و درمانگاه در روستاها و کمک به برداشت محصولات کشاورزان در بهبهان فعالیت می کرد. (نظرلو،ص۲۳؛ سالاری،ص۲۷) در آبان ۱۳۵۸ بنا به توصیه محسن رضایی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امیدیه پیوست و در واحد تبلیغات و روابط عمومی این سپاه مشغول به کار شد در بهار ۱۳۵۹ در راه اندازی سپاه شهرهای امیدیه و آغاجری با اسماعیل دقایقی نقش داشت و مسئولیت واحد عملیات در این دو سپاه را بر عهده داشت (بعد از عشق،صص ۲۴و۴۱) پس از تشکیل  دفتر هماهنگی و تحقیق و بازرسی در سپاه خوزستان اسماعیل دقایقی به عنوان  مدیر این دفتر منصوب شد و مجید نیز همراه او به این دفتر در منتقل شد. (سرلشکر ... ص۸ ) 

در دوران دفاع مقدس:

با آغاز جنگ تحمیلی بقایی که در سال ششم پزشکی در حال تحصیل بود حضور در  میدان رزم را بر ادامۀ تحصیل ترجیح داد. وی به همراه اسماعیل دقایقی ساعات طولانی به رصد مرزی می پرداختند و اخبار ، تحلیل و گزارش های مفصلی از سازماندهی و آمادگی رزمی نیروهای عراقی برای فرماندهی ارتش تهیه کرده و  به ستاد لشکر ۹۲ زرهی تحویل می دادند. (دوست کامی ،ص۷ )

او به  توصیۀ یوسف کلاهدوز( قائم مقام فرماندۀ وقت سپاه کشور (فکور،ص۴) توسط علی شمخانی ( فرماندۀ وقت سپاه استان خوزستان) در مهر ۱۳۵۹ش. به عنوان نمایندۀ سپاه در اتاق جنگ در ستاد فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی  معرفی شد. (بعد از عشق، ص۸۹) و یکی از فعالیت‌های مهم او تلاش  برای هماهنگی بین سپاه و ارتش بود.  حضور او در اتاق جنگ و در کنار فرماندهان ارتش موجب شد تا دامنۀ تعارض های ابوالحسن بنی صدر(رییس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران) با سپاه ، بسیج و نهادهای انقلابی تا حدودی کنترل شود. وی با وجود حضور در اتاق جنگ ، اصرار داشت که فارغ از فضای اداری  در خط مقدم در کنار یاران رزمنده اش باشد. پس بعد از مدتی به محور سوسنگرد  رفت و مدتی در آن جا ماند و به دلیل  سابقۀ اداری در اتاق جنگ با هماهنگی علی شمخانی ، در آبان ۱۳۵۹ ش.توسط اسماعیل دقایقی به فرماندهی سپاه شوش منصوب شد  .او مأموریت داشت که از تصرف جادۀ شوش بوسیلۀ نیروهای عراقی که در ۳ کیلومتری آن قرار داشتند جلوگیری کند. (بعد از عشق،صص۹۰-89) بقایی در کنار مرتضی صفار ، همرزم وی، سپاه شوش را  سازماندهی کرد و با تلاش بی وقفه اوضاع محور شوش را سامان داد (نظرلو،ص۳۱) و در اولین گام  بنابر ضرورت موجود،  برای این محور به تشکیل تیم اطلاعات و عملیات  پرداخت.(بعد از عشق، ص۲۶)

از آن جا  که نیروهای مستقر در  جبهۀ شوش از قومیت ها و شهرهای مختلف بودند و وحدت رویه در ارتباط و اطاعت آنان ضروری بود، بقایی توانست در آذر ۱۳۵۹ش. فرماندهان را نسبت به تشکیل یک جبهه و فرماندۀ واحد در محور شوش از جبهۀ «شلش» تا «صالح مشطط» و «زعن» و «شلیبیه» و «عنکوش» متقاعد کند. (نظرلو،ص۴۱) او در عین حال توانست در این مدت بین نیروهای ارتش به ویژه لشکر ۲۱ حمزه(ع) و سپاه تعامل جدی و مستمر ایجاد و شبیخون و عملیات های نظامی حساسی را از جمله امام مهدی(عج) و امام علی(ع) طراحی و اجرا کند. (بعد از عشق، صص ۷۵و۸)

عملیات امام مهدی(عج) (معروف به ۲۵ فروردین) در ۲۵ فروردین ۱۳۶۰ش. به فرماندهی مجید بقایی در  منطقۀ شلیبیه با هدف جلوگیری از پیشروی دشمن طراحی و با هماهنگی توپخانۀ ارتش با موفقیت اجرا شد و نیروهای خودی با گرفتن ۷۵ اسیر و صدها کشته و زخمی از دشمن توانستند در این منطقه  مستقر شوند. نیروهای عراقی با ضمیمۀ چند تیپ به منطقه، از غرب کرخه شروع به پیشروی کرده ، مواضع رزمندگان را از رقابیه تا شوش زیر آتش گرفتند و آنان مجبور به عقب نشینی شدند..(بعد از عشق،ص۴۹) با توجه به موفقیت آمیز بودن عملیات امام مهدی(عج) فرماندهی کل سپاه،   مجوز طراحی و  ادامۀ عملیات  را به صورت محدود صادر کرد که در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ ش. با نام امام علی(ع)  به اجرا درآمد و تفاوت آن  با عملیات  پیشین حضور نیروهای  پیادۀ ارتش  بود که تجدید پیوند نیروهای سپاه و بسیج را نشان می داد. با اجرای آتش شدید توپخانه و هجوم  نیروهای پیاده، تلفات سنگینی به دشمن وارد شد و با  اسارت نیروهای عراقی ، چندین  تپۀ استراتژیک  از تصرف دشمن به درآمد.(بعد از عشق،صص ۳۹۱و۱۳۴)

بقایی پس از تحکیم مواضع محور شوش فرماندهی آن جا را در آذر ۱۳۶۰ش. به احمد خنیفر، یکی از هم رزمان خود واگذار کرد و مدتی سمتی نداشت تا این که به سوسنگرد رفت و در عملیات طریق القدس(8 آذر ۱۳۶۰ش. در جبهۀ جنوبی در بستان با هدف آزادسازی شهر بستان و رسیدن به مرز بین المللی در چذابه) بدون اطلاع فرماندهی عملیات به صورت رزمنده ای عادی شرکت کرد.(بعد از عشق،ص۵۰ ؛ ده خاطره...،بش)

در ۸ آذر ۱۳۶۰ش. گردانی که مجید بقایی در آن بود با هدف آزادسازی امام زاده عباس)  زیارتگاهی واقع در ایستگاه ۱۲ آبادان) و پل رودخانۀ نیسان (یکی از زیر شاخه‌های رودخانۀ کرخه که به تالاب هورالعظیم می ریزد)موفق شد خط دفاعی دشمن را شکسته و تا عمق منطقۀ عملیاتی پیشروی  کند اما سایر نیروها در جناحین نتوانستند همگام با آن ها   پیش رفته و الحاق شوند، به همین  سبب این گردان مجبور به عقب نشینی  شد اما نیروها به دلیل تاریکی هوا و اشتباه در تشخیص مسیر، در محاصرۀ نیروهای دشمن  قرار گرفتند و بناچار برای ۳ روز در شیارهایی تنگ و با رفع گرسنگی از علف های بیابان مخفی شدند. (بعد از عشق،صص ۳۶و۱۴۴-140) در این زمان خبر شهادت بقایی و یاران اش در میان رزمندگان منتشر شد اما با رهایی از محاصره، آنان به سوی مواضع خودی بازگشتند.

 بعد از عملیات طریق القدس و انتخاب  صحنۀ عملیاتی غرب دزفول، به دلیل وسعت منطقه تصمیم به ایجاد قرارگاه های مشترکی با ارتش گرفته شد که شامل قرارگاه  فجر ، قدس ، فتح و نصر بود (جهانی مقدم ، شیرخانی،ص۲۶۳) و  در در بهمن ۱۳۶۰ش. بقایی به دلیل اشراف کامل به منطقه از طرف فرماندهی کل سپاه به  سمت فرماندۀ قرارگاه  فجر برگزیده شد (بعد از عشق،ص۵۱ )و در همان ابتدا در طرح ریزی و هدایت یگان های  عامل در آزادسازی ارتفاعات ابوصلیبی خات ( در منطقۀ عمومی غرب رودخانۀ کرخه)  نقش مهمی ایفا کرد.(خلیلی،ج۱،ص۱۲۱)با انجام عملیات فتح المبین (2 فروردین۱۳۶۱ ش. در جبهۀ جنوبی، شوش و دزفول، با هدف آزادسازی غرب  رودخانۀ کرخه و جادۀ دزفول- دهلران و تامین اندیمشک، شوش، دزفول و  جادۀ اندیمشک- اهواز) و تثبیت شرایط منطقه و استقرار نیروها در ارتفاعات مرزی، خط پدافندی به قرارگاه فجر سپرده شد. قرار بر این بود که به دلیل کند بودن پاتک های دشمن  بقیۀ قرارگاه ها آزاد شوند و مجید و  فرماندهی ارتش در قرارگاه مشترک، وظیفۀ  حفاظت از دستاوردهای عملیات را به عهده بگیرند و نیروهای دیگر قرارگاه ها برای عملیات بیت المقدس اعزام شوند (بعد از عشق،ص،۹۱)

همزمان با شروع عملیات بیت المقدس(10 اردیبهشت ۱۳۶۱ ش.)در  منطقه ای محصور میان ۴ مانع طبیعی، از شمال به رودخانۀ کرخه‌کور، از جنوب به رودخانۀ اروند، از شرق به رودخانۀ کارون و از غرب به هورالهویزه و شط‌العرب و با هدف تصرف  تپۀ ۱۸۲ در  منطقۀ مرزی فکه)قرارگاه فجر به فرماندهی مجید بقایی متشکل از ۲ تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب(ع)  قم به فرماندهی حسن درویش* و تیپ المهدی(عج) به فرماندهی جعفر اسدی، با تیپ ۳۴ امام سجاد(ع) به فرماندهی نبی رودکی  و ۳ تیپ پیاده از لشکر ۷۷ خراسان به فرماندهی سرهنگ ازگمی، ادغام  و وارد عمل شدند و پس از ۴۸ ساعت، با اجرای آتش توپخانه و هجوم نیروهای رزمنده از اطراف  جادۀ  فکه،به اهداف خود دست یافتند.  پس از این پیروزی  قرارگاه فجر، با اصلاح خط پدافندی و صرفه جویی در قوا و امکانات در محور فوق  به خرمشهر اعزام  شد تا در کنار قرارگاه های نصر و فتح ، شکستن حصار دفاعی خرمشهر را برعهده گیرد.( همان ،صص۵۱،۱۳۲،۱۳۵)

در عملیات رمضان (22 خرداد۱۳۶۱ش. در  جبهۀ جنوبی و شرق بصره با هدف تهدید بصره و حضور در حاشیۀ شط العرب) نیروهای قرارگاه فجر تحت فرماندهی مجید در کنار قرارگاه نصر ، فتح و قدس در ساعت ۱۲ شب ۲۲ تیر ۱۳۶۱ ش. پس از عبور از دژ مرزی و سیل بند مرزی عراق ، میدان مین و موانع موجود، خاکریزهای مثلثی اول و دوم و سوم را در شرق پاسگاه زید به تصرف در آوردند. منطقۀ پاسگاه زید و مثلثی ها تنها دستاورد عملیات رمضان بود که با فرماندهی مجید به دست آمد و تا پایان جنگ در دست نیروهای خودی باقی ماند. ( همان،ص۱۳۶)

بعد از عملیات رمضان، انجام  عملیات های بزرگ با به کارگیری تاکتیک های قبلی با توجه به تغییر شیوۀ جنگی دشمن برای فرماندهان مشکل شد و تغییرات عمده ای در لشکرها و قرارگاه های سپاه به وجود آمد .از آن جا که دیگر نیازی به چند قرارگاه  نبود مقرر شد  که ضمن  ادغام قرارگاه های فجر و نصر با نام قرارگاه کربلا، حسن باقری فرمانده و مجید بقایی جانشین وی باشد و فرماندهی جنگ  برعهدۀ  قرارگاه خاتم(ع) قرارگیرد . در عملیات محرم ( 10 آبان ۱۳۶۱ش. در  جبهۀ جنوبی، عین خوش و زبیدات با هدف تصرف سرپل در منطقۀ العماره و آزادسازی ارتفاعات مرزی) به دلیل عدم حضورحسن باقری، بقایی فرماندهی را  برعهده داشت و پس از مدت ها، رزمندگان به پیروزی های قابل توجهی دست یافتند.(همان،صص۹۲،۳۶،۵۱)

در ادامۀ سازمان دهی قوا و برای حضور بیشتر نیروها در جبهه، در اواخر فروردین ۱۳۶۱ش. یگان های رزم سپاه به مناطق  یازده گانۀ آن واگذار شد و هر منطقه، وظیفۀ تامین نیرو و امکانات خود را  بر عهده گرفت و  با توسعۀ یگان ها در بهمن ۱۳۶۱ش. نیروی زمینی سپاه تشکیل شد. در این میان فرماندهی نیروی زمینی سپاه با قرارگاه های تاکتیکی کربلا در جنوب، نجف در غرب و قدس به صورت سیار و قرارگاه حمزه(ع) در شمال غرب سازماندهی شد. (بعد از عشق،صص ۱۰۰،۱۳۶) و حسن باقری جانشینی نیروی زمینی سپاه و مجید مسئولیت قوای یکم کربلا در جنوب را به عهده گرفتند. (سالمی نژاد،  ج۱، ص۱۸۵)

شهادت :

 در صبح ۹ دی ۱۳۶۱ ش. مجید بقایی به اتفاق  حسن باقری ، محمد باقری  و مرتضی صفار، از نیروهای طرح و عملیات، از قرار گاه کربلا به قرارگاه نجف رفته و در آن جا به همراه مجتبی مؤمنیان ، مسئول ستاد قرارگاه نصر ، توکل قلاوند ، فرماندۀ واحد اطلاعات و عملیات قرارگاه نجف  و محمد تقی رضوانی ،مسئول دفتر سیاسی سپاه و رضا پالاش از نیروهای اطلاعات عملیات قرارگاه نجف، برای آخرین شناسایی منطقه با ۲ دستگاه جیپ از مقرخود در ارتفاعات برقازه  به سمت فکه( منطقه‌ای بیابانی در شمال غربی خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام )حرکت کرده  و در حدود ۱۰ کیلومتری مقصد، در سمت راست که نسبت به  رودخانۀ دویرج (رودخانه‌ای دائمی در استان ایلام) تسلط داشت به دهلیز مورد نظر رسیدند. قرار بود که موقعیت این منطقه با نقشه و عکس های هوایی تطبیق داده  شده و مشکلات احتمالی  مرتفع شود (باقری ، بش)

 آنان پس از رسیدن، مشغول بررسی و ارزیابی بودند که ناگهان گلولۀ خمپازۀ  دشمن به سنگر اصابت کرد و سر مجید با ترکش آن به شدت زخمی و دوپایش از بالای زانو قطع شد اما هنوز زنده بود. توکل قلاوند و تقی رضوانی و مجتبی مؤمنیان هم شهید شده و مرتضی صفار  و حسن باقری هم ترکش خورده بودند.(ژنرال بی‌ستاره،بش)

آنان را به کمک  نیروهای ارتش  از سنگر  بیرون آوردند تا با جیپ به بهداری منتقل شوند اما چیزی نگذشته بود که ابتدا بقایی و سپس حسن باقری به دلیل خونریزی شدید به شهادت رسیدند. علی شمخانی در توصیف بقایی گفت : بشکند قلمی  که ادعا بکند  قادر است مجید را تفسیر کند و کور شود چشمی که مدعی باشد می تواند  او را به تمامی ببیند.

بعد از ظهر  10بهمن ۱۳۶۱ش. پیکرمجید بقایی با تشییع مردم بهبهان در  گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد. . ( بعد از عشق،ص۵۸؛ نظرلو،ص-6-151) فقدان مجید چنان سهمگین بود که  بنابر نقل اسرای عراقی  با شهادت او  و حسن باقری نفرات توپخانۀ دشمن به خاطر  آن پاداش هنگفتی گرفتند و نیروهای شهر رمادی عراق از شادی تا نیمه شب تیر هوایی شلیک می کردند.(دوست کامی ،ص ۳۴۶)

 

ویژگی های اخلاقی و رفتاری:

 مجید هم اهل درس بود و هنر، هم  سیاست و  رزم  و هم با گروهک های ضد انقلاب اهل مباحثه و نقد. (سالاری،ص ۱۶۷) نمازهای شبانه و دعاهای  او  در کنار حجب و حیای خاصی که  داشت از او یک اسوۀ تقوا  ساخته بود.  در جلسات سخنرانی پیوسته از عقوبت خدا سخن  می گفت  و  بر خواندن روزانۀ دعای عهد  تأکید و اصرار داشت (بعد از عشق،ص۴۹-41) نسبت به  مسئلۀ حجاب حساس بود به طوری که  از دیدار با خبرنگار بی حجابی  که برای مصاحبه در جبهۀ شوش حضور یافته بود اجتناب  کرد.(نظرلو،ص ۴۳) تواضع در مقابل رزمندگان، به خصوص نیروهای بسیجی تازه وارد از صفات بارز  او بود  و هرگز به کسی پرخاش و با صدای بلند صحبت نمی کرد (بعد از عشق،صص ۵-84 ) او به دفعات با استمداد از مسئولان، تلاش کرد که مشکلات  آوارگانی که در مکان های عمومی شوش مستقر شده بودند رفع کند(سالاری،صص۱۱۰-104) آراستگی ظاهر و تمیزی و خوشبو بودن از ویژگی های مجید بقایی بود.  عقیدۀ راسخ به  ادامۀ مبارزه داشت به طوری که به پدرش گفته بود بعد از جنگ، به لبنان می روم و یا به سایر مبارزات حق طلبانه  می پیوندم و عاقبت من شهادت در راه  خداست. همیشه  در مقابل تصویر و سخنرانی امام اشک شوق  می ریخت و ضمن به کارگیری آن ها در گفتار و کردارش سعی بر اطاعت محض داشت. نظم و انضباط و  حفظ بیت المال از جمله  خصوصیات اش بود و بر وقت شناسی و احساس مسئولیت بسیار تأکید داشت و صراحت لهجۀ او حتی در مقابل فرماندهان زبانزد بود. در استفاده از  خودرو سازمانی و بیت المال وسواس داشت. وی از سپاه حقوقی دریافت نمی کرد .(همو ،صص۳۵،۱۷۵)  تا مدت ها خانواده و برخی از دوستان مجید اطلاعی از مسئولیت اش در جبهه نداشتند و هر وقت از او دربارۀ  کارش می پرسیدند  می گفت : در اهواز مشغول کارم. (ده خاطرۀ ناب...،بش )

هوشمند ، بااستعداد و  تحلیلگری مسلط بود و  بر همین اساس  نسبت به  مسائل اجتماعی و  سیاسی به خصوص در مقاطع انقلاب و دفاع مقدس  جهت گیری مناسب نشان می داد  (بعد از عشق، ص۸۶)  و همیشه یکی از  مغزهای متفکر طرح های عملیاتی بود . یادداشت های  روزانه اش  در سررسید شخصی گویای ذهنی فعال و  تحلیلگر است. (نک : بقایی) توجه به خانواده و  صلۀ رحم برایش از جایگاه ویژه ای برخوردار بود و در مقابل تقاضای پدرش برای  ادامۀ تحصیل ، قول داد که چند واحد درسی  بگیرد تا  حرف پدر را اطاعت کرده باشد . (بعد از عشق،ص۳-12) به ورزش و آمادگی جسمانی  توجه بسیار داشت و به فوتبال و والیبال و کشتی و شنا می پرداخت و می گفت آمادگی جسمانی از شروط پبروزی بر دشمن است . (سالاری،ص ۱۷۳)

فرازی از وصیت نامۀ شهید مجید  بقایی:

ما می جنگیم و تن به هیچ گونه سازش نمی دهیم و با شعار همیشگی یا فتح یا شهادت، بر سیاست نه شرقی و نه غربی سرسختانه پا می فشاریم چون معتقد به خداییم .برادران و خواهران هیچ گونه اندوهی به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید. اگر مؤمن  باشیم  باید که از رهبر- که در مقابل دشمنان چون کوه استوار است و در مقابل خدا چون کاه-  عصارۀ مکتب بیاموزیم و در مقابل مصائب همچون کوه ایستادگی کنیم.

 خدایا، شاکرم  از این که تا این حد هدایتم کردی . خدایا اگر قدمی در راهت برداشتم از من بپذیر. خدایا ! ملتسمانه می گویم و بارها گفته ام که جگر  گوشۀ امت؛ امام عزیز خمینیکبیر را تا ظهور حضرت مهدی(عج) برای امت نگهدار. خدایا ! دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر  برای معلولین است.

خانوادۀ عزیز و پدر و مادرخوبم من و ما و شما و همه از آن  کس دیگریم و او هر وقت  بخواهد امانت اش را پس می گیرد . برادر و خواهرم ! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت مؤاخذه دارد و همیشه به فکر اسلام باشید . (وصیت نامه...،بش)

 

 مآخذ: باقری،محمد، « شرح عملیات شناسایی توسط شهیدان مجید بقایی و حسن باقری و روایتی از نحوۀ شهادت آنان» (بارگذاری: ۱۳ آذر ۱۳۹۸) وبگاه رسمی فرماندهان شهید، < www.farmandehanshahid.ir>،(دسترسی: ۱۲ اسفند ۱۴۰۰)، بعد از عشق(: ویژه نامۀ کنگرۀ بزرگداشت سردار سرلشکر پاسدار شهید دکتر مجید بقایی فرماندۀ قرارگاه کربلا)،تهران: جنات فکه،۱۳۹۱ش؛ بقایی،مجید،یادداشت های فرمانده،تهران:جنات فکه،۱۳۹۱ش؛ جهانی مقدم،غلامرضا،علی شیرخانی،پشت دروازۀ شهر،تهران: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس،۱۳۹۲ش؛ خلیلی،عیسی، آوای وصل، بی جا: بقیۀ العتره،۱۳۸۴،ج۱؛ دوست کامی،فاطمه،سرباز کوچک امام ( خاطرات اسیر پرآوازۀ ۱۳ ساله مهدی طحانیان)، تهران: پیام آزادگان،۱۳۹۵؛ «ده خاطرۀ ناب از شهید مجید بقایی»، (بارگذاری: ۲ بهمن ۱۳۹۵)، نوید شاهد، < navideshahed.com>، (دسترسی: ۱۳ آبان ۱۳۹۸ش)؛ روزی طلب،محمد حسین، صخرۀ سخت(بررسی پرونده های امنیتی در جمهوری اسلامی۵۹-1357)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۳؛ «ژنرال بی ستاره» ( نگاهی به روش و منش حسن باقری در فرماندهی جنگ ، بخش دوم)، روزنامۀ ایران، ،پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲، شماره ۵۵۶۵ ؛ سالاری،عزیزالله، تا چشمۀ بقا(زندگی و خاطرات سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی)، تهران: نیلوفران،۱۳۸۸؛ سالمی نژاد، عبدالرضا،پایگاه منتظران شهادت، تهران: نیلوفران،۱۳۹۵، ج۱ ؛ «سرلشکر شهید مجید بقایی را بهتر بشناسیم»، (بارگذاری: ۹ بهمن ۱۳۹۶)، خبرگزاری ایسنا <www.isna.ir>  (دسترسی: ۱۳ آذر ۱۳۹۸)؛ فرهنگ اعلام شهدا (استان خوزستان)، تهران: شاهد وابسته به بنیاد شهید و امور ایثارگران،۱۳۹۵،ج۱ ؛ فکور،اصغر، چهلمین نفر،تهران: سورۀ مهر،۱۳۷۸؛ نظرلو،مرضیه، ام کاکا(زندگی نامه و خاطرات رزمندۀ جانباز حمید حکیم اللهی)، تهران: موزۀ دفاع مقدس ، ۱۳۹۴؛ «وصیت نامۀ شهید بقایی»، (بارگذاری: ۹ بهمن ۱۳۹۵)، پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت< navideshahed.com>،(دسترسی: ۱۸ بهمن ۱۴۰۰)؛ « یادمان پنجاهمین سالگرد میلاد دانشجوی شهید سردار سرلشگر پاسدار مجید بقایی فرمانده خاکی»، کیهان،4 شهریور۱۳۸۷، شم ۱۹۱۶۵

/نجف زراعت پیشه/                                                                                                                                                                                                                 

 

 

 

بقایی،مجید

شناسه مدخل۶۳۶۲۰۷
شناسه مقاله۱۸۷۲
استانخوزستان
کارگروهدفاع مقدس
گروهشهدا و اشخاص
زیرگروهفرمانده قرارگاه و بالاتر (جانشین یا معاونین)
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر