به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

شریف قنوتی،محمدحسن

استان خوزستان

شریف قنوتی،محمدحسن

دفاع مقدسشهدا و اشخاصروحانیون
استان خوزستان
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵ چاپ

شریف‌قنوتی، محمدحسن، (شیخ‌شریف) (3 تیر ۱۳۱۳ - 24مهر ۱۳۵۹)، روحانی مبارز و فرمانده گروه چریکی الله‌اکبر در مقاومت سی‌و‌پنج روزۀ خرمشهر.

محمدحسن شریف‌طبع، معروف به شریف‌قنوتی در روستای قصبه(‌در شصت کیلومتری آبادان، رو‌به‌روی شهر فاو عراق) از توابع اروندکنار به دنیا آمد. (سالمی‌نژاد، شریف طبع، ص۴) پدرش شیخ محمود قنواتی‌نژاد بود و مادرش مکیه عبداللهی‏‏ و دو برادر و چهار خواهر داشت. خاندان شریف‌قنوتی از خاندان‌های با نفوذ اروندکنار و آبادان و اغلب از علما و دانشمندان زمان خود بوده‌اند. این خاندان در دورۀ حکومت پهلوی اول به ضدیت با رضاشاه اشتهار داشتند. بزرگ این خاندان، شیخ محمد مظاهری‌اسدی‌غروی‌بهبهانی از شاگردان بنام آیت‌الله یزدی و وکیل مطلق ایشان و اهل کربلا و از طایفۀ بنی‌اسد بود که در بهبهان و سپس در اروندکنار نمایندۀ مراجع عظام وقت نجف به شمار می‌رفت. (کامور‌بخشایش،ص ۴-3).

محمدحسن دوران کودکی را در اروندکنار گذراند و ابتدا تحت تعلیم پدر به فراگیری علوم مقدماتی و قرآن پرداخت به‌گونه‌ای که در پنج‌سالگی قرآن را به راحتی روخوانی می‌کرد. در شش سالگی به مکتب‌خانۀ روستا رفت. با موافقت مدیر مدرسه در ۱۳۱۹ش. مدرسه را از کلاس دوم ابتدایی آغاز کرد و تا کلاس ششم در اروندکنار به تحصیل پرداخت اما به سبب علاقۀ وافر به علوم مذهبی و با راهنمایی پدر و عمویش شیخ‌عبدالستار اسلامی در سال ۱۳۲۳‌ش. وارد حوزۀ علمیه آبادان شد و پس از دوسال(کامور‌بخشایش،ص۱۰-6) برای استفاده از محضر استادانی چون امام‌خمینی(ره) و آیت‌الله گلپایگانی، در ۱۳۲۵ش. راهی حوزۀ علمیه بروجرد و سپس قم شد.( سالمی‌نژاد، شریف طبع، ص۵-4).

در بروجرد در مدرسۀ علمیۀ نوربخش امام‌صادق(ع) به تحصیل مقدمات علوم دینی پرداخت و همواره در جلسات درس حجت‌الاسلام شیخ‌محمود جبرائیلی(مدیریت مدرسه) شرکت می‌کرد. مقدمات و منطق را نزد آیت‌الله صاحب‌زمانی و البهجة المرضیۀ سیوطی را نزد محمدعلی فاضل و ادبیات را در محضر حاج‌آقا علی جواهری فراگرفت. شریف‌قنوتی در۱۳۳۴ش.  وارد حوزۀ علمیه بروجرد شد و در محضر استادانی چون آیت‌الله شیخ علی‌محمد نجفی‌بروجردی به کسب علم پرداخت و در این ایام از طریق دریافت شهریه امرار معاش می‌کرد. او پس از مدتی در بیرون حوزه به فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی روی آورد.(کامور‌بخشایش‌، ص۱۱-10).

شیخ در ۱ اردیبهشت۱۳۲۷با فاطمه دختر محمد حکمتی(روحانی و واعظ بروجرد و چشم‌پزشک تجربی) ازدواج کرد که حاصل این ازدواج هفت‌پسر و یک‌دختر بود.(شناسنامه شهید قنوتی در بنیاد شهید لرستان ؛کامور‌بخشایش، ص۲۱۷)

اهتمام او در حل مشکلات افراد موجب شد که دوستان فراوانی در حوزۀ علمیه بیابد و تلاش او در فراگیری علوم دینی، بسیار زود او را زبانزد همگان کرد. در این زمان او عهده‌دار امامت جماعت یکی از مساجد بروجرد (سالمی‌نژاد، شریف طبع، ص۵) و مسجد شیخ‌احمد، واقع در دروازه ملایر نهاوند شد.‌(کامور‌بخشایش، ص۱۲) در سال‌های ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۵ ش. در حوزۀ علمیه بروجرد، مُبلغی  انقلابی و جسور به نام حجت‌الاسلام تربتی، سخن‌رانی‌های پرشوری علیه  حزب توده ایراد می‌کرد و محمد‌حسن با گروهی از طلاب حفاظت از او را برعهده داشتند. محمدحسن نیز گاه در مسجدِ سید این شهر بر منبر می‌رفت و به روشنگری می‌پرداخت. (همو، ص۱۳).

شریف‌قنوتی پس از آگاهی از فعالیت‌های جمعیت فداییان اسلام  (تشکیلاتی به رهبری سید‌مجتبی نواب‌صفوی و با مشی مبارزۀ مسلحانه علیه حکومت پهلوی که در دهۀ ۱۳۲۰ش. در ایران تشکیل شد و در سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۴ش فعال بود) با نواب صفوی ارتباط برقرار کرد و با لو رفتن اعضای این گروه و دستگیری نواب صفوی و یاران‌اش، در ۱ آذر ۱۳۳۴ش. پس از سوء‌قصد نافرجام به حسین علاء، نخست وزیر وقت حکومت پهلوی، تعدادی از هواداران او از جمله شریف‌قنوتی دستگیر و بارها تحت شکنجه قرار گرفتند. (کامور‌بخشایش، ص۱۴‌)

تا زمانی که آیت‌الله بروجردی(سید‌حسین طباطبایی ‌بروجردی ،۳ فروردین ۱۲۵۴ – ۱۰ فروردین ۱۳۴۰، از مراجع تقلید جهان تشیع و مدیر وقت حوزۀ علمیه قم‌) زنده بود، شریف‌قنوتی نمایندۀ آیت‌الله در بروجرد بود و در زمان فوت ایشان، مردم را به تعطیلی شهر دعوت کرد و با تابوتی نمادین مردم را به سینه‌زنی و عزاداری در سطح شهر فراخواند و خود پیشاپیش جمعیت حرکت کرد.(سعیدی‌راد، ص۲۰)

در ۱۳۳۶ش. به حوزۀ علمیه قم رفت و در حلقۀ درس امام‌خمینی(ره) حاضر شد و به جریان‌های انقلابی گرایش پیدا کرد و در سخن‌رانی‌های خود به افشاگری علیه حکومت پرداخت و از‌این‌رو تحت نظر ساواک(سازمان وقت اطلاعات و امنیت کشور) قرار گرفت. (سالمی‌نژاد، شریف طبع، ص۵)

قنوتی درس خارج (عالی‌ترین سطح دروس در حوزه‌های علمیه)را نزد آیت‌الله سید‌محمدرضا موسوی گلپایگانی(‌۱ فروردین ۱۲۷۸ – ۱۸ آذر ۱۳۷۲، از مراجع تقلید شیعه) خواند و تا مرحلۀ اجتهاد پیش رفت.  در سال ۱۳۳۷ به مدت سه‌سال برای تبلیغ و ارشاد به مردم محروم و نیز به سبب احتمال دستگیری توسط ساواک، به پیشنهاد خود از سوی آیت‌الله گلپایگانی به روستای سرنجلک از توابع بخش دشمن‌زیاری شهرستان ممسنی در استان فارس رفت و ضمن تدریس و تعلیم آموزه‌های دینی، زمینۀ حضور طلاب حوزه‌های علمیۀ قم و بروجرد را در روستاهای اطراف سرنجلک فراهم آورد. (کامور‌بخشایش، ص۱۶)

در ۱۳۳۹ش. به درخواست جمعی از مردم شهر اردکان فارس به آن دیار مهاجرت کرد و مدت هجده سال تا پیروزی انقلاب اسلامی در آن شهر اقامت داشت. شیخ در مدتی که در اردکان بود با جذب کمک‌های مالی مردم و حضور فعال در تمامی مراحل، به تعمیر، بازسازی و ساخت مساجد شهر و روستاهای آن منطقه همت گماشت. (سالمی‌نژاد، شریف طبع، ص۶)شریف در این زمان به دنبال کثرت فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی، نمایندۀامام‌خمینی(ره) در منطقه اردکان شد و امام در پاسخ مکتوبی که برای شیخ شریف ارسال کرد او را «عمادالاعلام» خطاب کرد.  او همچنین نمایندۀ آیت‌الله گلپایگانی در جمع‌آوری وجوهات شرعی بود.(همو، ص۷) در طول این مدت ، بارها با امام‌خمینی(ره) مکاتبه داشت و به سبب فعالیت‌های خود تحت پیگرد ساواک شیراز قرار گرفت، اما موفق به فرار و عزیمت به اصفهان شد. ساواک شیراز وی را با تعدادی از اعلامیه‌های امام دستگیر کرد و تحت شکنجه قرار داد. در ۱۳۴۸ش. آزاد شد و بلافاصله به اردکان فارس بازگشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت و در دورانی که از سوی ساواک ممنوع‌المنبر شده بود مبارزات خود را ادامه داد و منزل‌اش پایگاه جوانان انقلابیون بود.

در ۱۳۴۹‌ش، بار دیگر به دلیل فعالیت‌های سیاسی در اردکان دستگیر و مدتی زندانی شد. در ۱۳۵۵. ش خانواده‌اش را به بروجرد انتقال داد و با نام مستعار «شریف‌طبع» فعالیت‌های سیاسی اش را پی گرفت. با اوج‌گیری مبارزات مردمی علیه حکومت پهلوی در ۱۳۵۷به مسجدسلیمان رفت و به ارشاد مردم و روشنگری علیه حکومت وقت پرداخت. در آبان ۱۳۵۷ ساواک مسجدسلیمان او را دستگیر و به زندان اهواز منتقل کرد. در زندان چند‌بار دست به اعتصـاب غذا زد و در عاشـورای سـال ۱۳۵۷ ، به همراه دیگر انقلابیون اعتصاب زندانیان را سامان‌دهی کرد. شریف در ۲ دی ۱۳۵۷ ش. از زندان اهواز رهایی یافت و به بروجرد بازگشت و به هدایت و سازمان‌دهی راهپیمایی‌ها و مبارزات مردمی پرداخت. (کاوه،۳۲۸)  همسرش می‌گوید: «‌شب‌ها با قم و تهران [برای سامان‌دهی تظاهرات]تماس تلفنی می‌گرفت و چون دارای طبع شعر بود، برای راهپیمایی‌ها شعار تهیه می‌کرد‌». فعالیت‌های انقلابی او در بروجرد بسیار چشمگیر بود(کامور بخشایش، ص ۹۳-86)

با پیروزی انقلاب اسلامی شریف به تلاش در زمینۀ دستگیری عوامل حکومت پهلوی، افشای توطئه‌های گروه‌های سیاسی معاند و جلوگیری از نفوذ عوامل سازمان تروریستی مجاهدین خلق در ارگان‌های انقلابی پرداخت.

در این زمان بار دیگر به اردکان فارس رفت و با استقبال گرم مردم رو‌به‌رو شد و ابتدا در کمیتۀ انقلاب اسلامی و سپس سپاه پاسداران و سایر ارگان‌های انقلابی به فعالیت پرداخت(همو، ص۹۸)در ۲۰ مهر ۱۳۵۸  در انتخابات شورای شهر حوزۀ اردکان از مجموع ۱۴۹۱ رأی  با کسب ۷۷۱ از آرا  به عضویت و سپس ریاست شورا درآمد( فرمانداری...، بش) و متعاقب آن با جمعی از مردم اردکان با امام‌خمینی(ره) و برادر او (آیت‌الله پسندیده) دیدار کرد و در سال ۱۳۵۸ و وقوع سیل در اهواز با جذب کمک‌های مردمی به یاری سیل‌زدگان شتافت. (سالمی‌نژاد، شریف طبع، ص۹).

در اوایل ۱۳۵۹ ش. به بروجرد بازگشت و در سمت نمایندۀ دادگاه انقلاب اسلامی بروجرد مشغول خدمت شد . با آغاز جنگ تحمیلی به راه‌اندازی ستاد کمک‌‌رسانی به جنگ و پس از آن  از طرف دادسرای انقلاب اسلامی بروجرد، به تشکیل ستاد امداد به جنگ‌زدگان اقدام کرد و  با ورود اولین گروه از جنگ‌زدگان با همکاری ادارۀ‌آموزش‌و‌پرورش، آن‌ها را در مدارس و ساختمان فاطمیه اسکان داد و با سخن‌رانی در مسجد امام از اهالی شهر خواست که به کمک جنگ‌زدگان بشتابند. (کامور‌بخشایش، ص۱۰۹-107) در روز سوم جنگ، به همراه شصت‌تن از نیروهای مردمی و سپاهی از طرف دادسرای انقلاب اسلامی بروجرد به همراه کاروانی از کمک‌های مردمی عازم جبهه‌های نبرد شد.(سعیدی‌راد، ص ۲۸؛کامور‌بخشایش، ص۲۴۲)

شیخ در ابتدا به خرمشهر رفت و در کنار رزمندگان به دفاع از این شهر پرداخت. سامان‌دهی و هدایت نیروهای رزمنده، پشتیبانی و امدادرسانی‌ به رزمندگان، تشکیل گروه‌های رزمی الله‌اکبر و ابوذر، تلاش برای انتقال اخبار جنگ به امام‌خمینی(ره) ،جلوگیری از سوء‌استفادۀ نیروهای سازمان تروریستی مجاهدین خلق در میدان رزم، تقویت بنیادهای فکری رزمندگان اسلام، مقابله با جنگ روانی دشمن و تقویت روحیۀ شهادت‌طلبی در بین رزمندگان ،ازجمله اقدامات شیخ در آن شرایط سخت بود .

حضور در تمامی صحنه‌های درگیری در جای‌جای خرمشهر و دستور تخلیۀ شهر از خواهران، هنگام سقوط شهر، فرمان‌دهی و هدایت و طرح‌ریزی برای شبیخون به قوای دشمن، ترغیب جوانان به مقاومت در مقابل دشمن و شناسایی و کمک به دفن شهدا از دیگر فعالیت‌های شیخ بود. (سالمی‌نژاد، شریف طبع، ص۱۲-11).

با ورود دشمن به شهر خرمشهرشیخ به رزمندگان روحیه می‌داد تا در خرمشهر بمانند و از شهر دفاع کنند. از جمله محورهای پیش‌روی دشمن به سمت مرکز شهر و مسجد جامع و پل خرمشهر‌، خیابان چهل‌و‌پنج متری بود که در سمت شمال، آن کوی طالقانی و در جنوب آن منازل کوی بندر و استادیوم ورزشی قرار داشت. در ۲۳ مهر درگیری تن‌به‌تن تا نیمه‌شب ادامه پیدا کرد در‌حالی‌که نیروهای شریف بیش از ۲۵ تا ۳۰ نفر نبودند. در آخرین روز مقاومت چهل‌و‌پنج روزه، در ۲۴ مهر تلاش شیخ ب و اندک مبارزان در مقابل تانک‌ها و قوای دشمن بی‌نتیجه ماند و سرانجام او  به اسارت نیروهای دشمن درآمد.( (کامور‌بخشایش، ص ۱۳۷و ۱۴۶-140) ،146-140). رضا آلبوغبیش، هم‌رزم شیخ که همراه وی به اسارت درآمد می‌گوید: «شیخ در آخرین لحظات نتوانست از سلاح  استفاده  کند و در‌حالی‌که به شدت مجروح شده بود به زحمت برخاست و به زبان عربی گفت: «الیوم خمینی حسینٌ و صدام یزیدٌ» (امروز خمینی، حسین زمان و صدام یزید زمان است) در آن لحظه فرمانده عراقی با قد بلند و اندام ورزیده با سرنیزۀ کلاشینکف به شیخ‌شریف حمله‌ور شد و سرنیزه را در شقیقۀ او فرو برد و چرخاند و شیخ تنها فرصت کرد آیۀ استرجاع (انّالله وانّاالیه راجعون) و تکبیر(الله اکبر) بر زبان بیاورد.» (سالمی‌نژاد، یادمان...،ص۳۰) پیکر شریف تا ۲۷ مهردر بیمارستان طالقانی آبادان و در میان انبوهی از شهیدان ماند و در روزهای بعد پس از تشییع، در گلزار شهدای آبادان به خاک سپرده شد.(کامور‌بخشایش، ص۱۵۳) مردم اردکان و بروجرد دو مزار دیگر به یاد او در گلزار شهدای شهرهای خود، احداث کردند.( شریف‌قنوتی، ص۴۴) بعدها خانوادۀ شریف در دیدار با امام‌خمینی(ره) مورد تفقد و دلجویی ایشان قرار گرفت.(کامور‌بخشایش، ص۱۵۶)

مآخذ: سالمی‌نژاد، عبدالرضا، شریف طبع، محمد محسن، نفر هفتاد‌و‌سوم، برشی کوتاه از زندگی و مبارزات شهید حجت‌الاسلام محمدحسن شریف‌قنوتی، تهران: شاهد، ۱۳۸۶؛ همو، یادمان اولین روحانی شهید دفاع مقدس، شیخ محمد‌حسن شریف‌قنوتی، تهران: نیلوفران، ۱۳۸۹؛ کامور‌بخشایش، جواد، شیخ‌شریف، سیری در زندگی و مبارزات حجت‌الاسلام محمدحسن شریف‌قنوتی، تهران: نشر عروج۱۳۸۷،ج۲؛ سعیدی‌راد، عبدالرحیم، سه‌مزار برای یک شهید(سیری در زندگی و مبارزات روحانی شهید محمدحسن شریف قنوتی)، تهران:پیام‌آزادگان،۱۳۸۷؛ شریف‌قنوتی، محمدمحسن، فقط بنویس قنوتی، تهران: نیلوفران ۱۳۸۹؛بهمن، کاوه، روایت نیمه ی ‌روز بیست‌و‌چهارم، فاتحان،۱۳۹۴؛ فرمانداری شهرستان سپیدان، اعتبارنامه نمایندگی شورای شهر، سند مورخ ۲۸ مهر ۱۳۵۸، سند بش، موجود در ادارۀ کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خوزستان.


/عبدالرضا سالمی‌نژاد/

شریف قنوتی،محمدحسن

شناسه مدخل۶۳۶۵۹۰
شناسه مقاله۱۸۷۸
استانخوزستان
کارگروهدفاع مقدس
گروهشهدا و اشخاص
زیرگروهروحانیون
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر