به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

این چهل و یک مرد

استان کهگیلویه و بویراحمد

این چهل و یک مرد

دفاع مقدسفرهنگی، اجتماعی و سیاسیکتاب
استان کهگیلویه و بویراحمد
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵ چاپ

این چهل و یک مرد، خاطرات شفاهی علی ثابتی (1400 ش)، رزمنده و فرمانده گروهان قاسم بن الحسن، از گردان‌های حضرت رسول تیپ ۴۸ فتح و ۳۱۹ قائم، در دوران جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران.

علی ثابتی در سال ۱۳۴۲ ش در روستای ده‌برآفتاب شهرستان کهگیلویه استان کهگیلویه و بویراحمد به دنیا آمد. او در سن ۱۷ سالگی، در اواخر نوجوانی، به جبهه اعزام شد و تا آخرین روزهای جنگ تحمیلی در مناطق عملیاتی حضور داشت. در این مدت، مسئولیت‌هایی از جمله فرماندهی دسته و گردان را به عهده داشت. پس از پایان جنگ، در سال ۱۳۶۸ ش، همراه با گردان فاطمه زهرا (س) به کردستان اعزام شد تا با گروهک‌های کوموله مقابله کند. ثابتی همچنین در سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۳ ش در سِمَت معاون اطلاعات منطقه سوم نیروی دریایی کشور در خلیج‌فارس خدمت کرد و در حال حاضر بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

کتاب "این چهل و یک مرد" یکی از آثار مهمی است که با تصمیم اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۴۰۰ ش تدوین و منتشر شده است. این اثر با هدف جمع‌آوری و ثبت خاطرات و تجربیات چهل نفر از هم‌زمان علی ثابتی در دوران جنگ تحمیلی به چاپ رسیده است (درست، ۹-13).

عنوان کتاب به‌وضوح اشاره به چهل و یک رزمنده دارد که در آن معرفی می‌شوند. این تعداد نشان‌دهنده تنوع و گستردگی تجربیات رزمندگان در میدان جنگ است. انتخاب واژه "مرد" در عنوان کتاب، به ویژگی‌های انسانی و اخلاقی رزمندگان اشاره دارد و نماد شجاعت، فداکاری و ایثار آن‌ها در طول جنگ است. در مجموع، عنوان "این چهل و یک مرد" نه‌تنها به تعداد رزمندگان اشاره می‌کند، بلکه عمق و غنای تجربیات آن‌ها را در دوران جنگ تحمیلی به تصویر می‌کشد و اهمیت حفظ یاد و خاطره آن‌ها را برجسته می‌سازد (همان).

سروش درست، کتاب "این چهل و یک مرد" را بر اساس خاطرات شفاهی سرهنگ علی ثابتی در ده فصل تدوین کرده است. هر فصل به زندگی چهار رزمنده از هم‌زمان سرهنگ ثابتی اختصاص دارد. این طرح از سال ۱۳۹۶ ش آغاز شده و در سال ۱۳۹۹ ش به پایان رسید. سپس در سال ۱۴۰۰ ش، کتاب بدون دخل و تصرف توسط انتشارات آناپنا تدوین و به چاپ رسید (ص ۹-12).

فصل اول کتاب "این چهل و یک مرد" با عنوان «مرد اول» به زندگی و شهادت روحانی شهید سید عبدالعلی حسینی اختصاص دارد. در این فصل، راوی به مأموریت گردان امام علی (ع) در کردستان و حضور روحانی ۱۷ ساله در این مأموریت اشاره می‌کند و تأثیر او بر رزمندگان را بیان می‌کند. ثابتی در ادامه، دانش و صبر این شهید را می‌ستاید و به سختی‌های مأموریت در سرمای زمستان، گرسنگی و جراحت‌های شیمیایی اشاره کرده و در نهایت به شهادت مظلومانه نوجوان روحانی در ۱ اسفند ۱۳۶۶ در خاک دشمن در برف و بوران می‌پردازد (همان، ص ۱۵-34).

در بخش دوم فصل اول، «مرد دوم» به معرفی شهید حیدر پرواز اختصاص دارد. راوی در این بخش به شخصیت و سجایای اخلاقی این شهید پرداخته و حضور او در عملیات بدر در اسفند ۱۳۶۳ را مرور می‌کند. همچنین نحوه شهادت این بزرگ‌مرد در عملیات کربلای ۱ در مهران در تیر ۱۳۶۵ ش نیز توسط راوی روایت می‌شود (همان، ص ۳۵-46).

مرد سوم از فصل اول کتاب "این چهل و یک مرد" شهید سید جواد موسوی جهان‌آباد است. در این بخش، راوی به معرفی شخصیت شهید موسوی و حضور او در عملیات‌های مختلف می‌پردازد. به‌ویژه نقش شهید موسوی در عملیات والفجر ۸ در بهمن ۱۳۶۴ برجسته شده و در نهایت به شهادت این شهید در عملیات کربلای ۱ در ۱۲ تیر ۱۳۶۵ اشاره می‌شود (همان، ص ۴۷-52).

مرد چهارم فصل اول کتاب شهید سید فضل‌الله خوید است. راوی در ابتدا به معرفی شهید خوید می‌پردازد و سپس به معرفی گردان حضرت رسول (ص) و نقش خود در این گردان اشاره می‌کند. در ادامه، شرح عملیات کربلای ۴ در دی‌ماه ۱۳۶۴ و همچنین نقل‌های متعدد از شهادت و مفقودالاثر شدن شهید خوید آمده است. در بخش پایانی این فصل، خواب مادر شهید و پیدا شدن پیکر مطهر شهید طبق رؤیای مادرش روایت می‌شود (همان، ص ۵۳-63).

در فصل دوم کتاب، پنجمین مرد شهید ستار تقوی است که توسط راوی معرفی می‌شود. راوی به خاطرات دوران دبیرستان خود با شهید تقوی اشاره می‌کند و به برگزاری کلاس‌های اخلاق در جبهه توسط این شهید، پیشنهاد اذان دسته‌جمعی و همچنین نحوه شهادت او در ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ پرداخته است (ص ۶۵-76).

مرد ششم از فصل دوم، شهید سید عبد‌الله نژادتقوی است. راوی ابتدا از اولین ارتباط خود با شهید در لشکر ۲۵ کربلا در سال ۱۳۶۴ ش یاد می‌کند و سپس حضور شهید در عملیات‌های مختلفی مانند والفجر ۸، کربلای ۱ در مهران استان ایلام، مجروحیت در عملیات کربلای ۴ در دی ۱۳۶۵، حضور در عملیات‌های کربلای ۵ و کربلای ۱۰ در سال‌های ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ ش و در آخر شهادت او در سال ۱۳۶۷ ش در شهر ماووت عراق را روایت می‌کند (همان، ص ۷۷-98).

در فصل دوم کتاب "این چهل و یک مرد"، هفتمین مرد شهید کاووس مدنی است. راوی در این بخش به شرح خاطرات شهید از دوران کودکی تا حضور در جبهه و نحوه شهادت او در عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴ در شهر فاو عراق پرداخته است (همان، ص ۹۹-104).

هشتمین مرد فصل دوم، فوتبالیست معروف شهرستان کهگیلویه، شهید سید محمد کریمی است که یکی از اولین رزمندگان شهرستان به شمار می‌آید. راوی به حضور شهید در تیپ المهدی، لشکر ۲۵ کربلا و عملیات‌های والفجر ۸ اشاره کرده و به مسئولیت‌هایی که شهید در طرح و عملیات لشکر به عهده داشت، پرداخته است. همچنین از مجروحیت و شیمیایی شدن شهید و زندگی او با کپسول اکسیژن بعد از جنگ و نهایتاً شهادت او در اثر جراحات جنگی و شیمیایی در سال ۱۳۷۸ ش یاد می‌کند (همان، ص ۱۰۵-120).

در فصل سوم کتاب «این چهل و یک مرد»، روایت با مرور خاطرات شهید رهام رخ، نهمین مرد کتاب، آغاز می‌شود. راوی بر شجاعت و بی‌پروایی این شهید تأکید می‌کند و خاطره‌ای از اسارت او به دست حزب کومله و آزادی‌اش از چنگال آنان را نقل می‌کند. همچنین، به شرکت شهید در عملیات کربلای ۴ در سال ۱۳۶۵ ش و شهادتش در شب اول عملیات به‌عنوان فرمانده اشاره شده است (همان، ص ۱۲۳-132).

دهمین مرد این فصل، شهید محمدحسین پذیرش است. راوی به خاطرات مشترک خود با شهید پذیرش در تیپ المهدی و گردان کمیل می‌پردازد. سپس از حضور او در عملیات بدر در سال ۱۳۶۳ ش و نحوه شهادتش در ۲۵ اسفند همان سال سخن می‌گوید (همان، ص ۱۳۳-148).

یازدهمین مرد فصل سوم، شهید محمد صبوری است. ثابتی نخست به آشنایی خود با شهید در سال ۱۳۶۲ ش در سپاه دهدشت اشاره و سپس خاطراتی از همراهی با او در تیپ المهدی و شهادتش در عملیات بدر در اسفند ۱۳۶۳ ش را بازگو می‌کند (ص ۱۴۹-156).

در پایان این فصل، دوازدهمین مرد، شهید سید عطاءالله حسینی معرفی می‌شود. راوی از آشنایی با شهید در سال ۱۳۶۲ ش در پایگاه مقاومت بهمئی آغاز کرده و به خاطرات مشترک در تیپ المهدی، مجروحیت او در عملیات بدر در سال ۱۳۶۳ ش و در آخر شهادتش در ۲۳ اسفند ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ می‌پردازد (همان، ص ۱۵۷-178).

در فصل چهارم کتاب «این چهل و یک مرد»، روایت از سیزدهمین شهید، دانش‌آموز بسیجی سید سجاد خاضع آغاز می‌شود. ثابتی با لحنی اندوه‌بار از شجاعت این نوجوان در عملیات‌های خیبر (1362 ش) و بدر (1363 ش) یاد می‌کند. او در عملیات بدر مفقودالاثر شد و پس از سال‌ها، در سال ۱۳۷۴ ش پیکر مطهرش به زادگاهش، دهدشت، بازگشت (همان، ص ۱۸۱-188).

چهاردهمین مرد این فصل، شهید حسین عزیزی است. او که کارمند جهاد کشاورزی بود، در روزهای سخت دفاع مقدس دل از آسایش کشید و به جبهه شتافت. ثابتی از حضور او در گردان والفتح تیپ المهدی، تیپ ۱۵ امام حسین (ع) و تیپ ۴۸ فتح یاد می‌کند و در آخر به شهادت مظلومانه‌اش در سال ۱۳۶۶ ش در منطقه شلمچه پرداخته می‌شود (ص ۱۸۹-194).

پانزدهمین مرد، شهید سید حمدالله سبحانی‌فر است. راوی با تأکید بر اخلاق نیک و روحیه معنوی شهید، از نقش او در واحد تبلیغات سپاه، حضور در لشکر ۲۵ کربلا، تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی (ع) و جبهه غرب می‌گوید. شرح رشادت‌های او در عملیات آزادسازی مهران (کربلای ۱) و نحوه شهادتش در همین عملیات در سال ۱۳۶۵ ش با بیانی حماسی روایت شده است (همان، ص ۱۹۵-208).

شانزدهمین مرد این فصل، شهید سید احمد غلامی‌مقدم است. ثابتی از شوخ‌طبعی، روحیه‌ای بی‌نظیر و پایداری این شهید سخن می‌گوید. او در عملیات‌های کربلای ۵ (1365 ش) و کربلای ۱۰ (1366 ش) حضور مؤثری داشت. باوجود مجروحیت، مبارزه را ادامه داد و سرانجام در ارتفاعات دو قلوی عراق در سال ۱۳۶۶ ش به شهادت رسید (ص ۲۰۹-221).

در فصل پنجم کتاب «این چهل و یک مرد»، سرگذشت چهار تن از شهدای گمنام و پر افتخار جبهه‌های مقاومت با نثری آکنده از اندوه و ستایش روایت می‌شود. شهید رضا امینی، دانشجوی متعهد و نخستین مرد این فصل، با حضوری فعال در گردان‌های حضرت قاسم و حضرت رسول (ص)، در عملیات کربلای ۴ در دی‌ماه ۱۳۶۵ در منطقه‌ای مردابی به شهادت رسید. پیکر مطهر او هرگز بازنگشت و این فقدان، در روایت راوی، اندوهی سنگین بر دل مخاطب می‌نشاند (همان، ص ۲۲۳-۲۲۸).

شهید حقیقی (پیاهو)، هجدهمین مرد کتاب، از پاسداران تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی (ع) بود. ثابتی نخستین دیدار خود با این شهید را در همین تیپ روایت می‌کند. حضور در عملیات‌های کربلای ۴ و ۵ و شهادت مظلومانه‌اش در ۱۱ بهمن ۱۳۶۵ در جریان کربلای ۵ که با جدا شدن سر از پیکر همراه بود، از تلخ‌ترین بخش‌های خاطرات این فصل است (ص ۲۲۹-۲۳۸).

شهید علی‌خجر شفیع‌نسب، نوزدهمین مرد، در روایت علی ثابتی شخصیتی معنوی و ملقب به حبیب بن مظاهر جبهه معرفی می‌شود. او سرانجام در ۴ تیر ۱۳۶۷، در عملیات پد خندق به آرزوی دیرینه‌اش (شهادت) رسید (ص ۲۳۹-۲۴۸).

شهید بشیر کریمی خشاب، بیستمین شهید کتاب، دانش‌آموزی بود که مسئولیت نیروی اطلاعات و شناسایی تیپ ۳۳ المهدی را بر عهده داشت. مشارکت در عملیات‌های خیبر (۱۳۶۲ ش) و بدر (۱۳۶۳ ش) و مفقودالاثر شدنش در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر، بخش‌های اصلی روایت زندگی این شهید جوان است (همان، ص ۲۴۹-۲۵۹).

در فصل ششم کتاب «این چهل و یک مرد»، سرگذشت چهار شهید گران‌قدر روایت می‌شود. شهید محمدعلی پور خشاب، مرد بیست و یکم کتاب، متولد ۱۳۴۲ ش بود. ثابتی آشنایی خود با او را از سال ۱۳۶۲ ش روایت می‌کند و علاقه ویژه‌اش به نهج‌البلاغه را نمادی از بینش معنوی او می‌داند. او مسئولیت‌هایی چون حضور در واحد طرح عملیات تیپ المهدی و حراست مرزی در منطقه الوند را بر عهده داشت و سرانجام در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید (ص ۲۶۱-۲۷۰).

شهید شهباز زمان، بیست و دومین مرد این فصل، از سال ۱۳۶۲ ش به همراه برادر خود به جبهه‌ها پیوست. او در عملیات والفجر ۸ شرکت داشت و از رزمندگان تیپ المهدی و لشکر ۱۹ والفجر بود. این شهید بزرگوار در ۲۲ بهمن ۱۳۶۴، در جریان عملیات والفجر ۸ به فیض شهادت نائل شد (همان، ص ۲۷۱-۲۷۴).

شهید غلامحسین زمان، مرد بیست و سوم، دانشجویی فعال در رشته کشاورزی بود که علاوه بر تحصیل، استعداد چشمگیری در امور نظامی از خود نشان داد. او عضو گردان حضرت رسول بود و در عملیات پد خندق در تیرماه ۱۳۶۷ ش مفقودالاثر شد. پیکر مطهر این شهید پس از ده سال، در سال ۱۳۷۷ ش شناسایی و به خاک سپرده شد (همان، ص ۲۷۵-۲۸۰).

شهید سید محمد رشید اکوانیان، آخرین مرد فصل ششم و بیست و چهارمین شهید کتاب، در حالی که تنها ۱۵ سال داشت، راهی جبهه‌های نبرد شد. شوخ‌طبعی و روحیه شاداب او، در کنار شجاعتش در عملیات بدر سال ۱۳۶۳ ش، از ویژگی‌هایی است که راوی بدان‌ها پرداخته است. او در ۱۲ اسفند همان سال مفقودالاثر شد (همان، ص ۲۸۱-۲۸۹).

فصل هفتم کتاب «این چهل و یک مرد» روایت زندگی و شهادت چهار مرد مؤمن، مقاوم و اثرگذار، ابعاد تازه‌ای از ایثار و فداکاری نسل دفاع مقدس را پیش روی مخاطب می‌گشاید.

شهید مصطفی پروین‌زاده، بیست و پنجمین مرد کتاب، متولد در یکی از مناطق جنوبی کشور بود. راوی با بیانی صمیمی، از ویژگی‌هایی چون تقوا، دائم‌الذکر بودن و روحیه خالصانه او یاد می‌کند. حضور در جبهه کردستان و سپس در عملیات کربلای ۵ در سال ۱۳۶۵ ش و سرانجام شهادت در همان سال در منطقه شلمچه، بخش‌هایی از زندگی کوتاه اما پربار این شهید است (همان، ص ۲۹۱-۳۰۲).

شهید سید فضل‌الله رایگان، بیست و ششمین مرد کتاب، دانش‌آموزی ۱۷ ساله بود که در اوج نوجوانی، عازم جبهه شد. او در یکی از مأموریت‌ها در ارتفاعات دوقلوی عراق مفقودالاثر شد. راوی با بیانی تأثیرگذار، خواب مادر شهید را بازگو می‌کند که پس از سال‌ها منجر به کشف پیکر مطهر او شد؛ خوابی که به واقعیت پیوست و نشان از پیوند عمیق میان مادر و فرزند شهید دارد (همان، ص ۳۰۳-۳۱۰).

شهید قدرت‌الله دادوند، مرد بیست و هفتم کتاب، در سال ۱۳۶۳ ش در تیپ المهدی با راوی آشنا شد. حضور فعال در گردان الفتح، تولد فرزند دخترش و سرانجام حضور در عملیات بدر و شهادت در ۲۴ اسفند ۱۳۶۳، بخش‌هایی از روایت زندگی این شهید بزرگوار است که با نثری عاطفی و صمیمی نقل شده است (همان، ص ۳۱۱-۳۲۶).

سردار شهید محمدباقر لطیف‌فر، بیست و هشتمین مرد و آخرین شهید فصل هفتم، متولد ۱۳۳۴ ش بود. او پس از جانباز شدن از ناحیه پا در یکی از عملیات‌ها، دوباره به جبهه بازگشت و در عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴ ش شرکت کرد. پس از جنگ، باوجود مجروحیت، به ادامه تحصیل پرداخت و مدرک کارشناسی دریافت کرد. سال‌ها در شهرداری تهران خدمت کرد تا سرانجام در سال ۱۳۹۳ ش بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید (همان، ص ۳۲۷-۳۳۸).

فصل هشتم کتاب با شهید سید فرج‌الله هاشمی‌مؤخر، بیست و نهمین مرد شروع می‎شود. دانش‌آموزی باهوش و پرتلاش بود که در عرصه علمی و فرهنگی فعالانه حضور داشت. او عضو بسیج و رزمنده تیپ المهدی بود و در عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴ ش مجروح شد. جراحت شدید در سکوی موشکی فاو و اعزام به شیراز، سرانجام با شهادت او در بیمارستان پایان یافت (همان، ص ۳۴۱-۳۵۰).

شهید سید ستار تقوی، سی‌امین مرد کتاب، دانش‌آموزی دیگر از نسل انقلاب بود که در عملیات‌های کربلای ۴ و ۵ حضور یافت. او در نهایت در ۱۱ بهمن ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه و در جریان عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید (همان، ص ۳۵۱-۳۵۸).

شهید سید مرتضی شیرودی‌زاده، مرد سی و یکم کتاب، پاسداری دلیر و مجرب بود که در عملیات‌های مهمی چون ثامن‌الائمه (۱۳۶۰ ش)، فتح‌المبین (فروردین ۱۳۶۱) و رمضان (تابستان ۱۳۶۱ ش) نقش‌آفرینی کرد. او در گردان جندالله، مسئول کمیته انقلاب در خشکی و دریا و معاون طرح و عملیات نیز بود. سرانجام در ۴ تیر ۱۳۶۶ در کردستان و در مبارزه با منافقان به شهادت رسید (همان، ص ۳۵۹-۳۶۸).

شهید محمدرضا جهان‌نژادیان، سی و دومین مرد کتاب و معلمی ایثارگر بود. او با روحیه‌ای سرشار از ایمان و مردانگی، وارد گردان یا رسول شد و در جبهه غرب در عملیات کربلای ۱۰ حضور یافت. شهادت او در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۶، نقطه اوج فصلی است که آموزگاری عاشقانه، تعلیم و جهاد را در هم آمیخته است (همان، ص ۳۶۹-۳۷۵).

فصل نهم به روایت مشترک زندگی و شهادت چهار شهید «معلم شهید خداخواست رازنهان، شهید عبدالحمید رضایی دانش‌آموز، شهید علی کریمی، دانش‌آموز شهید علیشاد پرواز» می‌پردازد که همگی در عملیات کربلای ۱ و در جریان آزادسازی مهران در سال ۱۳۶۵ ش به شهادت رسیدند (همان، ص ۳۷۷-۳۸۴).

فصل دهم با داستان نوجوانی مؤمن و شجاع، دانش‌آموز شهید عیوض محسن‌نیک آغاز می‌شود. حضور او در جبهه از سال ۱۳۶۲ ش و سپس شرکت در عملیات والفجر ۸ در اسفند ۱۳۶۴ درحالی‌که تنها ۱۶ سال داشت، گویای اوج ایمان و اراده‌ای نوجوانانه است که در راه خدا به شهادت ختم شد (همان، ص ۳۸۷-۳۹۲). در ادامه، راوی از شهید علی فرزین (علیشاه داد) سخن می‌گوید. مرد سی و هشتم کتاب، جانبازی ۷۰ درصدی بود که در عملیات والفجر ۸ شرکت داشت. مجروحیت شدید، از دست دادن بینایی پس از گرفتار شدن زیر آوار سنگر، اعزام به خارج برای درمان و در نهایت شهادت در سال ۱۳۶۴ ش، زندگی این شهید را به نماد پایداری و فداکاری تبدیل کرده است (همان، ص ۳۹۳-۳۹۸).

شهید معلم عباس رام‌نژاد، مرد سی و نهم کتاب، چهره‌ای متعهد و فرهنگی بود که در عملیات‌های بزرگی مانند بدر (۱۳۶۳ ش)، کربلای ۱ و کربلای ۵ حضور یافت و سرانجام در ۲۳ دی ۱۳۶۵ به شهادت رسید (همان، ص ۳۹۹-۴۰۴).

آخرین مرد کتاب، روحانی شهید خیرالله پرواز است. آشنایی راوی با او در مسجد صاحب‌الزمان در سال ۱۳۶۰ ش آغاز می‌شود؛ جایی که شخصیت معنوی، لحن آرام، رفتار متین و ایمان پرشور این روحانی مبارز دل‌ها را به خود جلب می‌کرد. او سرانجام در اسفند ۱۳۶۶ و در جبهه‌های کردستان، به شهادت رسید (همان، ص ۴۰۵-۴۰۹).

در صفحات پایانی کتاب این چهل و یک مرد بخشی با عنوان «در قاب تصویر» آمده است که شامل عکس‌هایی از چهل شهید معرفی‌شده در کتاب و همچنین تصاویری از حضور آنان در جبهه‌ها همراه با راوی است (همان، ص ۴۱۱-۴۳۸). پس از آن نیز بخش‌هایی با عنوان اسناد، فهرست اعلام و منابع ارائه شده که پایان‌بخش کتاب است (همان، ص ۴۴۱-۴۵۲).

کتاب «این چهل و یک مرد» با نثری روان و داستان‌گونه، روایتی صمیمی و صادقانه از زندگی، فداکاری و حضور شهیدان در جبهه‌ها ارائه می‌دهد. این اثر نمایانگر امانت‌داری نویسنده در انتقال خاطرات شهدا و تلاش برای زنده نگه‌داشتن یاد آن‌هاست. کتاب در سال ۱۴۰۰ ش، در ۴۵۲ صفحه و قطع وزیری، توسط انتشارات آناپنا به چاپ رسیده است.

مآخذ: ثابتی، علی، این چهل و یک مرد (خاطرات شفاهی علی ثابتی)، به کوشش سروش درست، تهران: آناپنا، ۱۴۰۰ ش.

/ طیبه هوشیاری /

این چهل و یک مرد

شناسه مدخل۶۳۹۷۵۸
شناسه مقاله۱۸۵۴
استانکهگیلویه و بویراحمد
کارگروهدفاع مقدس
گروهفرهنگی، اجتماعی و سیاسی
زیرگروهکتاب
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر