این مقاله تایید نهایی نشده است و صرفاً برای بررسی بصورت عمومی منتشر شده است. (غیر قابل استناد)
اَملاکی خَرَشتَمی، حسین (1340–1367)، جانشین فرماندهی لشکر ۵۲ قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. او در روستای کولاک محله از توابع شهرستان لنگرود استان گیلان به دنیا آمد. پدرش رحمتالله نام داشت و به کشاورزی مشغول بود، مادرش مینا شیخی نیز خانهدار بود. خانواده املاکی درآمدی متوسط داشتند. حسین دارای .... برادر و ... ؟خواهر نیز بود. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان مصباح (فرخی سابق) روستای زادگاهش و دوره راهنمایی را در مدرسه دکتر معین لنگرود گذراند. او همواره در کنار تحصیل، در کار کشاورزی به خانواده کمک میکرد.
حسین همزمان با تحصیل در دوره متوسطه، با اهداف انقلابی حضرت امام خمینی (ره) آشنا شد و در مبارزات علیه رژیم پهلوی شرکت کرد. او در دوران تحصیل متوسطه خود به ورزش رزمی (کاراته) و کشتی علاقهمند شد و عناوینی نیز در این عرصه کسب کرد (ستارگان درخشان، ص ۲، همچنین: سرو، ص ۵). وی پس از دریافت دیپلم در رشته بهداشت محیط در سال ۱۳۵۸ همزمان با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد سپاه شهرستان لنگرود شد. از تاریخ ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لنگرود در آمد و مدتی نیز مسئولیت تربیتبدنی سپاه لنگرود را بر عهده گرفت.
همزمان با آغاز جنگ، به همراه اولین گروه از نیروهای اعزامی از استان گیلان در ۷ مهرماه ۱۳۵۹ به سوی جبهه شتافت و در مناطق مرزی قصر شیرین و سرپل ذهاب حضور یافت (سرو، ص ۵).
پس از عملیات ثامن الائمه در ۱۳۶۰ش، در پی تصمیم فرماندهان ارشد سپاه، تیپ ۲۵ کربلا تشکیل شد. حسین املاکی از ۲۸ خرداد ۱۳۶۰ به تیپ ۲۵ کربلا مأمور شد و در عملیات فتح المبین (2 فروردین ۱۳۶۱) و بیتالمقدس (10 اردیبهشت ۱۳۶۱) و رمضان (23 تیر ۱۳۶۱) شرکت کرد. او بعد از عملیات رمضان وارد اطلاعات و عملیات تیپ ۲۵ کربلا شد. در این واحد پس از گذراندن دوره آموزشی فشرده و مقدماتی، برای شناسایی به خط مقدم اعزام شد. حسین در سال۱۳۶۱ بعد از عملیات رمضان با زهرا سحری و در مراسمی ساده ومختصر در مسجد، پیمان ازدواج بست. بیش از دوازده روز از پیمان مقدس ازدواج وی نگذشته بود که به سوی جبهه شتافت.حاصل این ازدواج، دو فرزند دختر ویک پسر است.
املاکی در مسئولیت واحد اطلاعات و عملیات تیپ ۲۵ کربلا شخصاً در بسیاری از مأموریتهای مختلف حضور داشت. او با شناسایی و انتخاب معبر، نقشی تعیینکننده در عملیات بر عهده گرفت (کهنسال، ص ۵؛ ستارگان درخشان، ص ۲، سرو، ص ۵، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سند ش ۷۲۷۶). املاکی پس از کسب تجربه لازم در چند عملیات، مسئولیت واحد اطلاعات و عملیات تیپ ۲۵ کربلا را بر عهده گرفت. وی در عملیات محرم (10 آبان ۱۳۶۱)، والفجر مقدماتی (18 بهمن ۱۳۶۱)، والفجر ۱ (20 فروردین ۱۳۶۲)، والفجر ۴ (27 مهر ۱۳۶۲)، والفجر ۶ (20 اسفند ۱۳۶۲)، بدر (19 اسفند ۱۳۶۳)، قدس ۱ (24 خرداد ۱۳۶۴)، قدس ۲ (4 تیر ۱۳۶۴) شرکت کرد.
املاکی از جمله فرماندهانی بود که در زمان عملیات تا شخصاً از باز بودن معبرها اطمینان پیدا نمیکرد، آرام نمیگرفت (کسائیان، ص ۵، ستارگان درخشان، ص ۳، صمدی صص ۶۱-62، سرو، ص ۵).
با ارتقا تیپ ۲۵ کربلا به لشکر، رزمندگان گیلان و مازندران، بهطور مشترک در قالب نیروهای منطقه ۳ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این لشکر به اجرای مأموریت پرداختند. در اوایل تیر سال ۱۳۶۴ تیپ ویژه ۱۰۵ قدس به رزمندگان گیلانی واگذار شد. این تیپ قبلاً سازماندهی و در سنندج مستقر بود و در مناطق عملیاتی استانهای کردستان و آذربایجان غربی به مأموریتهای داخلی علیه اشرار و ضدانقلاب مشغول بود. پس از واگذاری تیپ ویژه ۱۰۵ قدس به رزمندگان گیلانی مأموریت آن گستردهتر شد و عملیات برونمرزی علیه متجاوزین بعثی نیز به این تیپ واگذار شد. در همین زمان املاکی از لشکر ۲۵ کربلا جدا شد و به تیپ مزبور پیوست و مسئولیت واحد اطلاعات و عملیات تیپ را عهدهدار شد.
املاکی با تجربیاتی که در عملیات مختلف کسب کرده بود، نیروهای کارآمد و با تجربه اطلاعاتی گیلان را از یگانهای مختلف گرد آورد و واحد اطلاعات و عملیات تیپ را تقویت کرد تا در نخستین عملیات بزرگ و برونمرزی و کلاسیک تیپ ویژه ۱۰۵ قدس، به نام عملیات قادر در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۴ به کمک نیروهای عمل کننده بشتابند.
بعد از عملیات والفجر ۸ (20 بهمن ۱۳۶۴) تعدادی از دوستان شهید املاکی، از جمله مهدی خوشسیرت (سردار شهید) و حسن رضوانخواه ()، وارد تیپ قدس شدند و فرماندهی گردانهای پیاده حمزه و کمیل را به عهده گرفتند و محمود قلیپور (سردارشهید) به عنوان رئیس ستاد تیپ منصوب شد. ورود این فرماندهان و سایر رزمندگان گیلانی سبب شد تا با همراهی حسین املاکی عملیات والفجر ۹ (15 اسفند ۱۳۶۴) در منطقه عمومی سلیمانیه شکل بگیرد. تیپ ویژه ۱۰۵ قدس در این عملیات به دلیل شناسایی مناسب منطقه به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کرد (ستارگان درخشان، ص ۲).
در بهار سال ۱۳۶۵ تیپ ویژه ۱۰۵ قدس به لشکر ارتقا یافت و در عملیات کربلای ۲ (10 شهریور ۱۳۶۵) در منطقه عمومی حاج عمران شرکت کرد. طی این عملیات لشکر قدس، به مدد شناساییها و آشنایی کامل شهید املاکی با محور مورد نظر، تمامی اهداف خود را با توفیق کامل به تصرف در آورد، اما به دلیل عدم الحاق دو یگان عملکننده دیگر، به محاصره افتاد و تعدادی از بهترین فرماندهان و رزمندگانش به شهادت رسیدند.
حضرت آیتالله خامنهای در مورد این عملیات و نقش رزمندگان استان گیلان در آن فرمودند:« لشکر قدس در کربلای ۲ کربلای دیگری آفرید»(صمدی، صص ۶۲-63).
حسین املاکی در سال ۱۳۶۵ مجروح و برای درمان به بیمارستان امیر اعلم تهران منتقل شد. او پس از شرکت در عملیات کربلای ۴ (3 دی ۱۳۶۵)، همچنین عملیات کربلای ۵ (19 دی ۱۳۶۵) در منطقه شلمچه، با حفظ سمت، فرماندهی محور عملیاتی جزیره بوارین را بر عهده گرفت و همراه با رزمندگان لشکر قدس، وارد شهرک دوعیجی عراق شد. حسین املاکی نیروهای تحت امر خود را از خاکریزی که در امتداد چهار راه امام رضا(شهدا) زده شده بود، به سمت نهر خین حرکت داد و شبانه از میان خاکریزهای پیچ در پیچ و انبوه و موانع مصنوعی گذراند و پس از عبور از نهر خین وارد جزیره بوارین شد. این جزیره استراتژیک از اهمیت بسیار بالایی برای عراق برخوردار بود، به همین دلیل مقاومت سرسختانه نیروهای بعثی، پاکسازی کامل این جزیره را دو روز به تأخیر انداخت، اما سرانجام لشکر قدس با هدایت حسین و مقاومت و پیکار چشمگیری که از خود نشان داد، جزیره بوارین را کاملاً تحت اختیار خود در آورد و تحسین همگان را برانگیخت. لشکر قدس گیلان پس از تصرف جزیره بورارین به سمت شهر نظامی دوعیجی حرکت کرد. با هدایت حسین املاکی رزمندگان خط دفاعی دوعیجی را شکستند و وارد این شهر شدند، یگانهای عمل کننده دیگر به دلیل درگیری شدید با نیروهای بعثی زمینگیر شده و موفق نشده بودند، خود را به دوعیجی برسانند. حسین در این عملیات از ناحیه فک و بازو به شدت مجروح و برای درمان در بیمارستان توتونکاران رشت، بستری شد، اما با اصرار فراوان از بیمارستان مرخص شد و در حالی که زخمهایش التیام نیافته بود، به جبهه بازگشت.
حسین املاکی پس از عملیات کربلای ۵ به سمت فرماندهی تیپ یک لشکر قدس منصوب شد، مدتی بعد نیز با حفظ سمت بهعنوان جانشین فرماندهی لشکر قدس ارتقا یافت (سرو،ص۵).
وی در جلسه هماهنگی برای مشارکت یگانهای تیپ یک لشکر قدس در عملیات نصر ۴ (31 خرداد ۱۳۶۶) اعلام آمادگی کرد. مأموریت لشکر قدس در این عملیات زمینه سازی برای تسلط بر شهر ماووت و تصرف ارتفاعات ژاژیله همچنین جاده ماووت-سورفلات بود.
عملیات نصر ۴ در بامداد ۳۱ خرداد ۱۳۶۶ آغاز شد. حسین املاکی حساسترین بخش عملیات را بر دوش گرفته بود، فرماندهان هدایت کننده مستقر در قرارگاه نجف اشرف با شنیدن اللهاکبر او از بیسیم و خبرموفقیت لشکر قدس در دستیابی به اهداف خود به آرامش و شعفی غیرقابل وصف رسیدند. در ادامه این عملیات در اطراف شهر ماووت، ارتفاعات شاخ فشن، بالوسه، غرب ارتفاعات گِلان و نقاط دیگر (بالغ بر ۵۰ کیلومتر مربع) آزاد شد.
در اواسط سال ۱۳۶۶ حسین املاکی به اتفاق فرهاد بائوج لاهوتی، فرمانده گردان سلمان لشکر قدس به هنگام انجام مأموریت دچار سانحه تصادف شدند. در این سانحه، فرهاد بائوج لاهوتی به شهادت میرسد و حسین املاکی نیز به شدت مجروح میشود. وی پس از بهبودی نسبی بار دیگر به جبهه میرود تا در عملیات بیتالمقدس ۲ (25 دی ۱۳۶۶) شرکت نماید (صمدی، ص ۶۵).
در ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۶۶ عملیات والفجر ۱۰ در منطقه عمومی حلبچه اجرا شد. شهرهای حلبچه، خرمال، دوجیله، بیاره و طُویلِه و بیش از ۱۰۰ روستای منطقه و ارتفاعات سُورِن، ۲۲۰۰، ۲۳۰۰، ۱۰۵۸، ریشِن و گُوزیل به دست رزمندگان اسلام آزاد شد(خبرگزاریدفاع مقدس). بعد از دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، مأموریتی جدید در هفته دوم عملیات به لشکر قدس ابلاغ گردید. مأموریت لشکر این بود که به یالهای ارتفاعات بانی بَنوک در شمال منطقه عملیاتی والفجر ۱۰ که به دشت خرمال اشراف داشت تک نماید. تصرف اهداف یاد شده، فشارهای دشمن را از سایر یگانها کم میکرد و جاده مواصلاتی سایر لشکرها تأمین میشد. ستاد فرماندهی لشکر قدس برای این منظور سه گردان را برای اجرای مأموریت مشخص کرد. گردان کمیل در جناح جنوبی(چپ) به منظور محاصره ارتفاع بانی بنوک و پاکسازی یالهای آن،گردان حمزه در منطقه میانی به منظور تصرف ارتفاع اصلی بانی بنوک و گردان حضرت رسول در جناح شمالی (راست) به منظور تصرف یالهای «سورن» که بر دشت و جاده ارتباطی خرمال به خطوط پدافندی جدید تسلط داشت. گردانهای زرهی، ادوات، بهداری و سایر ردهها نیز سه گردان خطشکن را پشتیبانی میکردند .
در مورخه ۸/1/67 پس از نماز مغرب حرکت گردانها به طرف دشمن آغاز شد، چند ساعت راهپیمایی در برف و یخبندان و صخرهای بودن مسیر گر چه توان نیروها را کاهش داده بود، اما آنها همچنان با توکل به قدرت لایزالالهی به پیش رفتند و پس از عبور از موانع و میدان مین آماده حمله به دشمن بعثی شدند(روایت هشت،بش) .
در سحرگاه نهم فروردین ۱۳۶۷ درگیری در محور گردان حمزه شروع شد و پس از دقایقی هر سه گردان درگیر شدند. گردان کمیل با پیشروی در شیار سمت چپ موفق شد با گردان حمزه الحاق نماید و آماده پیشروی به سمت دشت روبرو شود. ساعت ۴ صبح خبر مجروح شدن محمد اصغریخواه فرمانده گردان کمیل از طریق بیسیم به اطلاع قرارگاه تاکتیکی لشکر قدس میرسد. حسین املاکی به همراه تعدادی از مسئولان برای رفع نگرانی در محل درگیری حضور مییابند، اصابت ترکش خمپاره موجب شهادت محمد اصغریخواه فرمانده بیست و هفت ساله گردان کمیل شده بود. ارتش بعث عراق برای جبران شکست خود منطقه را در چند نوبت با بمب شیمایی مورد هدف قرار داد. در یکی از این حملات، رزمنده مجروحی که حدود ۲۰ الی ۳۰ متر با حسین املاکی فاصله داشت، به دلیل نداشتن ماسک هراسان شد و مدام فریاد میزد: آن ماسک مال من است. آن رزمنده بر اثر جراحت تمام وسایلش را رها کرده بود، ولی با مشاهده حمله شیمیایی، برگشته بود تا ماسکش را بردارد. املاکی به طرف او رفت و به او گفت: نترس! و ماسک خود را در آورد و به او داد. سیفالله طهماسبی (از همرزمان و همراهان حسین املاکی) میگوید: من سریع چفیهام را از گردنم باز کردم و مقداری از آب قمقمهام را رویش ریختم تا گاز کمتر بتواند از آن عبور کند، چفیه را به حسین دادم، اما همان چند لحظه کافی بود تا گاز شیمیایی اثر خود را بگذارد و دیری نپایید که متوجه شدم او مثل سروی که سر خم میکند، خم شد و روی زانو نشست و سپس به حالت سجده افتاد و جان به جانآفرین تقدیم کرد (ستارگان درخشان، ص۲، توکلی، ص۱۴).
مقام معظم رهبری در باره نحوه شهادت حسین املاکی فرمودند: شهید املاکی شما جانشین لشکر گیلان که توی میدان جنگ شیمیایی زدند و خودش هم آنجا در معرض شیمیایی بود. بسیجی بغل دستش ماسک نداشت، شهید املاکی ماسک خودش را برداشت بست به صورت بسیجی همراهش! قهرمان یعنی این! البته هر دو شهید شدند. هم املاکی شهید شد و هم آن بسیجی شهید شد، اما این قهرمانی ماند اینها که از بین نمیروند. زندهاند، هم پیش خدا زندهاند، هم دردل ما زندهاند و هم در فضای زندگی و ذهنیت ما زندهاند (ستارگان درخشان،ص۱)
رزمندگانی که در عملیات والفجر ۱۰ به اسارت نیروهای بعث در آمده بودند، سالها بعد از آزادی اذعان داشتند که فرماندهان عراقی به هنگام بازجویی از آنها به دنبال کسب خبر از آخرین وضعیت حسین املاکی بودند (سرو، ص۵).
پیکر شهید حسین املاکی در زیر آتش سنگین نیروهای بعثی، روی ارتفاعات بانی بنوک، باقی ماند. بهرغم تلاشهای گسترده و فراوان گروههای تفحص مفقودین جنگ، پیکر وی یافت نشد. علاقهمندان به شهید در زادگاهش مزار نمادین یادبود بنا کردهاند(صمدی،ص ۶۵ ). در این بنای یادبود ساخت مجتمع فرهنگی، زائرسرا نیز از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری دستگاههای اجرایی شهرستان لنگرود در دستور کار قرار گرفت.
در مورد شهید املاکی فیلمی داستانی به نام « پایان انتظار » به همت صدا وسیمای استان گیلان و یک فیلم مستند هشت قسمتی به نام « اسیر چنبرعشق » به کارگردانی غلامعباس سالاروند ساخته شده است. همچنین چهار جلد کتاب درباره زندگی و ویژگیهای شخصیتی و فرماندهی شهید املاکی به شرح زیر نوشتهشده است:
«اینجا چراغی روشن است»، نوشته حسین قاسم نژاد « پرستوی بانی بنوک» نوشته محمدحسن پورقربان نیاکی، « سماع سرخ » نوشته گروه پژوهشی ستاد کنگره ۸۰۰۰ شهید استان گیلان و « شرح مجموعه گل» نوشته محمدهادی رنگرزیان . ماهنامه« شاهد یاران» از نشریات بنیاد شهید و امور ایثارگران در شماره، ۱۴۹، اسفند ۱۳۹۶ بهطور ویژه به معرفی این شهید پرداخته است.
برخی مراکز نامگذاری شده به نام شهید املاکی عبارتند از: دبیرستان دوره دوم پسرانه شاهد و مرکز آموزش فنی وحرفهای، مجتمع آبرسانی و یک سالن ورزشی(کارگران)، همچنین میدانی در شهرستان لنگرود، خیابانی در کولاک محله،(زادگاه شهید). سردیس شهید در پارک فجر لنگرود نصب شده است.
از شهید املاکی وصیتنامهای بهجای نمانده ، اما در آخرین نامه به همسرش در تاریخ۲۵/12/1366 نوشته است: «شاید اگر ما متولد زمان دیگری بودیم، آسوده در کنار هم میزیستیم، ولی وقتی مرگ حق است و انسانها در هیچ جا نمیتوانند از دست آن بگریزند، پس چهبهتر به قول امام حسین(ع)که مرگ باعزت و شرف بهتر از زندگی با ننگ و خواری است، شرافتمندانه بمیرند.
اکنونکه بر ما جنگ حادث شده و بر ما واجب شده که جهاد کنیم،پس برمیخیزیم و به یاری پیرمان،آن قلب عاشق،گام برمیداریم و پشت به دشمن نمیکنیم.
اما در این میانه آنانی که از اکنون پشت سر ما حرف میزنند،آیا بعد از ما حق زن و فرزندانمان را نگاه میدارند؟آیا حرمت فرزندانمان محفوظ میماند؟»( شاهدیاران،ص۱۴).
شهید املاکی در تنها مصاحبه تصویری که انجام داده، در پیامی خطاب به مردم میگوید: « از مردم شهیدپرور گیلان به خاطر کمکهای بیسابقهشان(کاروان هزارکامیونی)تشکر میکنم و میخواهم کمکهای خود به رزمندگان اسلام را همچنان ادامه بدهند و از آنان تقاضامندم پیرو امام بزرگوار باشند و از رهنمودهایشان استفاده کنند تا بتوانند منافقین و کفار را نابود کنند»(شاهدیاران،ص۸۶).
مآخذ: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس، سند شماره ۷۲۷۶؛ پور قربان نیاکی محمدحسن، پرستوی بانی بنوک، تهران: سرو قامتان خطه شمال، ۱۳۹۲؛ توکلی، یعقوب، فرهنگنامه جاودانههای تاریخ (زندگینامه فرماندهان شهید استان گیلان)، تهران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، نشر شاهد، ۱۳۸۱؛ خبرگزاری دفاع مقدس، «عملیات والفجر ۱۰ فتح شهر حلبچه کردستان عراق»(1394)، defapress.ir/fa (تاریخ دسترسی: ۲۵/2/1399)؛ رنگرزیان محمدهادی، شرح مجموعه گل، رشت: بازرگان،۱۳۸۸؛ سالاروند، غلامعباس، اسیر چنبر عشق(فیلم مستند تلویزیونی)،1395؛ ستارگان درخشان، ستاد کنگره سرداران هشت هزار شهید استان گیلان، سالگشت سردار شهید حسین املاکی، بهار ۸۳؛ شاهد یاران،یادمان سردار شهید حسین املاکی، نشریه بنیاد شهید و امور ایثارگران، شماره ۱۴۹، اسفند ۱۳۹۶؛ صمدی، محمدعلی، ستارگان آسمان گمنامی، تهران، فرهنگسرای اندیشه، ۱۳۷۸؛ قاسم نژاد حسین، اینجا چراغی روشن است، رشت : حرف نو ، ۱۳۸۸؛ کسائیان، سید محمد، (مصاحبه) ویژهنامه بسیج و دفاع مقدس (سرو)، 3 مرداد ۱۳۸۵، شماره ۲۰۸۴؛ کهنسال، کمیل، (مصاحبه) ویژهنامه بسیج و دفاع مقدس (سرو)، 3 مرداد ۱۳۸۵، شماره ۲۰۸۴؛ گروه پژوهشی ستاد کنگره ۸۰۰۰ شهید استان گیلان، سماع سرخ، قم: شمیم قلم، ۱۳۹۳.