به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

تاجُوک، حسن

استان همدان

تاجُوک، حسن

دفاع مقدسشهدا و اشخاصفرمانده تیپ و همطراز (جانشین یا معاونین)
استان همدان
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

تاجوک، حسن ‍(6 فروردین ۱۳۴۰ – 1 تیر۱۳۶۷)، فرمانده تیپ ۲ کربلا تابعه از لشکر ۳۲ پیادة انصارالحسین (ع) نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

تاجوک او در محلة‌ زورآباد ((خیابان عاشورای کنونی)) شهر ملایر در خانواده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ای متدین به دنیا آمد. پدرش اکبر، کارمند ادارة پست ملایر و مادرش اقدس تاجوک خانه دار بود. فرزند اول آن ها پسر بود که از دنیا رفت و بعد از اوآن، آن‌ها صاحب ۴ فرزند دختر شدند، پدر تاجوکش بعد از تولد دخترها نذر کرد که اگر پسردار شد تا ۷ سال او را سقای روز تاسوعا در تکیة حضرت ابوالفضل(ع) کندفوت پسر اولشان نذر کرده بود اگر فرزند بعدی پسر باشد تا ۷ سال سقایی عزاداران امام حسین (ع) را در تکیة حضرت ابوالفضل (ع) انجام دهد (نظرلو، ۱۷- 25). او 

تاجوک برای ادای نذر خانواده از کودکی در مجالس مذهبی شرکت و  با بسیاری از تکالیف مسائل دینی آشنا شد.. او  به همراه بچه‌های محلة خود در ایام محرم تکیه برپا می‌کردند و دسته عزاداری راه می‌انداختند و در تاسوعا نذر پدر را به جا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد (همونظرلو، ص ۱۷ - 26).

وی تحصیلاتش را از ۱۳۴۶ش در دبستان پهلوی (شریعتی کنونی) تحصیلاتش را از ۱۳۴۶ ش آغاز و دوره راهنمایی را ا زدر  1351 1354ش در مدرسه فردوسی آغاز کرد  به پایان رساند و سپس در همان سال  1354 ش به دبیرستان امیرکبیر وارد، و با پایان این دوره موفق شد دیپلم خود را در ۱۳۵۸ش در  رشتة علوم انسانی دریافت کندکرد. او در همین دوران بود که با مسائل اجتماعی، سیاسی جامعه آشنا شد (بنیاد حفظ آثارسپاه پاسداران ... ، ((زندگینامه...)) ، بش ۸۴/9-2/6/208).

تاجوک در سال های آخر دوره تحصیلی دبیرستان با مسائل اجتماعی، سیاسی جامعه آشنا شد. در ۱۳۵۷ ش با اوج‌گیری فعالیت‌های انقلابی علیه حکومت پهلوی (1320- 1357 ش) آیت‌الله اسدالله مدنی برای سخنرانی و هدایت اعتراضات مردمی به همدان رفت. در تابستان همین سال وی از طرف مردم ملایر  برای سخنرانی به این شهر دعوت و در مراسم استقبال از ایشان، تاجوک به همراه چند تن از دوستان خود با  در مقابل افراد اجیر شده توسط شهربانی که قصد اغتشتاش،  و آشوب و بر هم زدن سخنرانی  را داشتند، ایستادگی مقابله کردند و از آیت‌الله مدنی محافظت نمودند (نظرلو، ص ۳۳-41)    

با حضور  پس از سخنرانی آیتالله مدنی، در شهر حرکت انقلابی مردم ملایر افزایش یافت، بهطوری که هئیتی بهنام شیفتگان حسینی در محله زورآباد شکلگرفت و تاجوک نیز در این هیئت شرکت میکرد. طرح مباحث سیاسی و انقلابی علیه حکومت پهلوی در این جلسات باعث شد، افزون بر تعطیلی هیئت، وی به همراه یکی از دوستان خود توسط شهربانی بازداشت ولی چند ساعت بعد با گرفتن تعهد آزاد شد. در ادامه، فعالیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خود را در مساجد حسیب‌خانی (انقلاب کنونی) و امام حسین(ع) زیر نظر مرحوم حاج سید محمد میرشاه ولد (1309-1384ش. از روحانیون برجسته رهبران و پرچم‌داران انقلابی در استان همدان و اولین امام جمعه ملایر) پیش‌نماز و روحانی مسجد حسیب‌خانی (انقلاب کنونی) و هم‌چنین مسجد امام حسین (ع) آغاز کرد گسترش داد. وی در مهر  1357 نیز با یکی از معلمین خود به دلیل توهین به امام خمینی در مدرسه درگیر شد (همو ۴۱ و۴۲).    . از جمله این فعالیت ها علاوه بر درگیری با یکی از معلمین خود به دلیل توهین به امام خمینی(ره)  (در مهر  1357) ، می‌توان به تکثیر و پخش اعلامیه، شعارنویسی، دعوت از علما برای سخنرانی، تهیه کتاب و نوار سخنرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌های  امام خمینی(ره) ، شرکت فعال در تظاهرات‌ها و هم‌چنین شرکت در پایین کشیدن مجسمه شاه که در بیمارستان فخریه قرار داشت اشاره کرد (همو، ص ۴۱-47).

                                       

از فعالیت‌های دیگر او می‌توان به تکثیر و پخش اعلامیه، شعارنویسی، دعوت از علما برای سخنرانی، تهیه کتاب و نوارهای سخنرانی آیت‌الله خمینی، شرکت فعال در راهپیمایی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و تظاهرات‌ها و حضور در مراسم استقبال از آیت‌الله اسدالله مدنی در ۱۳۵۷ (نظرلو، ۳۳-40)و هم‌چنین شرکت در پایین کشیدن مجسمه شاه که در بیمارستان فخریه قرار داشت اشاره نمود. تاجوک در ۱۰ اسفند ۱۳۵۸ به همراه چند نفر از دوستان خود به قم رفت و در مراسم استقبال از امام خمینی(ره) که برای سکونت از تهران به قم آمد، شرکت کرد و فردای آن روز موفق به دیدار امام خمینی(ره)  در ملاقات عمومی شد(همو، ص ۴۸-49)او در اسفند ۱۳۵۷، برای دیدار امام خمینی به قم رفت(همو،۴۷- 48).

او در بهار ۱۳۵۸ ش ، ‌او همراه با نیروهای انقلابی مساجد حسیب‌خانی و امام حسین (ع) جهاد سازندگی ملایر را راه‌اندازی و از این طریق به محرومان به روستاهای اطراف ملایر کمک کرد (همو، ص ۵۲؛  تاجوک، محمدصادقبش). در همین ایام با همکاری رسول حیدری(1339 ملایر، شهادت: خرداد ۱۳۷۲ بوسنی،‌ فرمانده تیپ نامنظم قدس و دیپلمات ایران در بوسنی)، مصطفی طالبی(از فرماندهان عملیات لشکر ۴ بعثت که سال ۶۳ شیمیایی شد و سرانجام او در شهادت: خرداد ۱۳۷۴ بر اثر عوارض ناشی از مواد شیمیایی  به شهادت رسید)  و چند تن دیگر با ایجاد یک مرکز آموزش نی ظامی در بالای کنار پارک حاج سیف‌الدوله این  آن شهر، محلی را برای آموزش دادن امور نظامی برای آموزش نیروهای مردمی به ویژه ه مردم و جوانان ایجاد نمودند. بعدها همین افراد بانیان اولیه‌ی تشکیل سپاه ملایربعدها همین افراد نقش مهمی در تشکیل سپاه ملایر داشتند شدند(بابایی و بهزاد، ص۲۱۷۸-2187).

تاجوک در اوایل تابستان همان سال، برای مقابله با نیروهای ضدانقلاب مسلح از جمله ( ائتلافی از حزب دموکرات ، گروهک کومله و ...) به کردستان پاوه رفت (همهمان دو، ص ۲۱۸؛ نظرلو، ص ۳۳۸و، ۲۱۸). در این ماموریت به همراه دوستان خود حفاظت از مراسم چهلم شهدای پاوه که در محاصره آن شهر توسط ضد انقلاب به شهادت رسیده بودند را به عهده گرفت. از آنجا که بعد از شکست حصر پاوه امنیت آنجا هنوز به‌طور کامل برقرار نشده بود او بعد از مدتی در مراسم چهلم شهدای پاوه ( که در مرداد ۱۳۵۸ در محاصره شهر به شهادت رسیده بودند) که برای تسکین دل خانوادة این شهدا برگزار شد به همراه دوستان‌ِ خود مسئولیت حفظ امنیت آن ها را بر عهده گرفت و بعد از بازگشت به همدان، در آبان همان ‌سال  در دورةه آموزشی که توسط سپاه پاسداران همدان که در آبان همان‌سال در کارخانه متروکه شیشه  لُرد  همدان(کارخانه شیشه که مقر اصلی تیپ و برگزار شد (آموزش نظامی بوده که در آن زمان متروکه شده بود- واقع در ۶ کیلومتری ۶ جاده همدان - تهران) برگزار شد شرکت نمود کرد. و پس از طی این دوره به همراه چند تن دیگر از جمله کیومرث جعفرمنش و شماری از دوستانش سپاه پاسداران ملایر را در خانه پیشاهنگی ملایر (خیابان دکتر اقبال)  در راه‌اندازی سپاه این شهر مشارکت کرد تشکیل دادند. (نظرلو، ۵۴-55) ودر سازماندهی نیروها در تقسیم بندی مسئولیت‌ها جعفرمنش به عنوان فرمانده سپاه ملایر انتخاب و تاجوک نیز در جزء نیروهای واحد عملیات قرار گرفت مشغول به خدمت شد (نظرلو، ص ۵۴-55).

تاجوک و چند تن از دوستانش در اردیبهشت ۱۳۵۹ به همراه  چند تن از دوستانش با پس از گذراندن دورة تکمیلی آموزش تکمیلی  (ایدئولوژیکعقیدتی،- سیاسی و نظامی) در پادگان سعدآباد تهران برای مقابله با نیروهای ضدانقلاب (حزب دموکرات) به کرمانشاه رفتند و برای انجام ماموریت در اطراف پاوه تحت امر و در آن‌جا احمد متوسلیان فرمانده عملیات سپاه پاوه نیروها را تحویل قرار گرفتند. و به همراه آن ها به سمت پاوه حرکت کرد. در آن‌جا نیروها زیر نظرِ غلام‌علی پیچک  (فرمانده واحد عملیات غرب کشور -( شهادت:۲۰/9 آذر/1360در منطقه قاسم‌آباد واقع در ارتفاعات برآفتاب - عملیات مطلع‌الفجر) آموزش رزم در کوهستان را فرا گرفتند و به دستور احمد متوسلیان برای ایجاد امنیت در  و مقابله با ضد انقلاب در روستای مزیدی (واقع در فاصله‌ی ۱۰ کیلومتری جنوب شهرستان پاوه) شهر پاوه مستقر شدند و بعد از ۵۰ روز با تحویل منطقه به  یگاننیروهای  جدید جایگزین به ملایر برگشتند (همو، ص ۶۷ ۶۴ - 6467).

در اواسط تیر ۱۳۵۹همان سال شورای فرماندهی سپاه ملایر، تاجوک را به سبب جانبداری از حزب جمهوری اسلامی به ترک سپاه این شهر مجبور کرد شد و او به ‌رغم میل باطنی خود در کمیتة انقلاب اسلامی [در متن به اشتباه کمیته امداد ذکر شده است] ملایر به فعالیت پرداخت. دو ماه پس از آن، با آغاز جنگِ عراق علیه ایران، نیروهای کمیتة انقلاب اسلامی برای حفاظت از دکل‌های مخابراتی به اهواز رفتند و در آبان تاجوک هم به آنها پیوست. و پس از پایان مأموریت، تاجوک او از نیروهای کمیته انقلاب اسلامی ملایر  جدا شد و همراه چند تن از پاسداران، خود را به آبادان رساند و در آن‌جا با معرفی خود به عبدالحسن بنادری مسئول عملیات سپاه آبادان تعدادی از همراه نیروهای عملیات سپاه این آن شهر به کو‌ی ذوالفقاری رفت و بعد از چند روز درگیری با نیروهای عراقی در کنار رودخانة بهمن‌شیر، به آبادان بازگشت. و بار دیگر، برای انجام دادن ماموریت  سپس به بخش جنوبی خرمشهر(بخش شمالی در اشغال عراق بود) رفت و در آنجا خدمة مسلسل کالیبر ۵۰ شد و چهار ماه بعد به ملایر بازگشت (همونظرلو، ص ۶۷-75).

او پس از بازگشت در فروردین ۱۳۶۰،  زندگی مشترک خود را با فاطمه مهدی آغاز کرد که ثمرة آن یک فرزند پسر به نام محمدصادق و دو دختر به نام‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سمانه و رضوان است (تاجوک،  محمدصاقبش).

تاجوک در مرداد۱۳۶۰ در پی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت‌الله بهشتی و یارانش که موجب تغییر نگرش شورای فرماندهی سپاه همدان شد دوباره به سپاه پیوست. وی در مرداد همان سال، سپساز طرف سپاه همدان  برای انجام ماموریت پدافندی به همراه ۶۰ تن از نیروهای سپاه همدان در به پاسگاه‌های مرزی تیله کوه و بَرارْ عزیز به همراه ۶۰ تن از نیروهای سپاه همدان در شمال غربی قصرشیرین در غرب کشور فرستاده شد (بابایی و بهزاد، ص ۴۹۶).

تاجوک او در ۱۱ شهریور ۱۳۶۰ در عملیات شهیدان رجایی و باهنر در سرپل ذهاب (با هدف آزادسازی ارتفاعات کوره‌موش، قراویز و بازی‌دراز) به عنوان آر.پی.چی‌زن به همراه نیروهای سپاه ملایر در محور جادة قصرشیرین -  سرپل ذهاب  شرکت کردحضور داشت. در این عملیات افزون بر منهدم‌کردن چند عراده تانک، شماری از نیروهای دشمن از پا درآمده و شمار دیگری اسیر شدند(میرزایی، ص ۷۵۶؛ همدانی، ص ۲۰۴).

وی عضو گردان اعزامی از استان همدان بود که در آذر ماه همان سال برای شرکت در عملیات مطلع الفجر با هدف آزاد سازی ارتفاعات غرب گیلان غرب در پادگان الله اکبر اسلام آباد مستقر شده بودند. این گردان به دو گروه تقسیم شد. گروه اول برای تصرف کوه برآفتاب در شب ۲۸ آذر دست به حمله زد که موفق شد بیش از نیمی از این کوه را تصرف نماید. اما به دلیل وارد عمل نشدن یگان همجوار، این نیروها در محاصره قرار گرفتند. تاجوک آر پی جی زن گروه دوم بود که برای خارج کردن نیروهای محاصره شده وارد عمل شدند. در حین پیشروی او بر اثر اصابت ترکش از ناحیه ریه مجروح شد

در آذر همان سال تاجوک به همراه ۱۴ تن از نیروهای داوطلب سپاه ملایر به اسلام‌آباد غرب رفت و در پادگان الله‌اکبر محل تجمع و پخش نیروها، مستقر شد. در۲۰ آذر قبل از عملیات مطلع‌الفجر (با هدف آزادسازی دشت گیلان‌غرب، ارتفاعات شیاکوه و مناطقی دیگر) در عملیاتی ایذایی برای خارج‌کردن نیروهای رزمندة در محاصرة دشمن در منطقة تَنگِ کورَک (منطقة‌عمومی گیلان‌غرب – سر پل ذهاب با هدف آزادسازی چرمیان، پشت تنگ کورک، شیاکوه و مناطقی دیگر و تامنی دشت گیلان‌غرب و ...) به عنوان آرپی‌جی زن شرکت کرد و با اصابت ترکشی از پشت از ناحیة ریه مجروح شد (نظرلو، ص ۱۰۳۱۰۱- 103؛ نیز برای اطلاع از جزئیات بیشتر از  عملیات این گردان ر.ک: لطف الله زادگان، ص ۱۰۴۵-10461).

در زمان حضور او در این عملیات، گزارش اختلافات و هرج و مرج در سپاه ملایر به مرکز سپاه منطقة ۷ (استان‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کرمانشاه، کردستان، ایلام و همدان) رسیده بود؛ بنابراین محمد بروجردی (شهادت: ۱ خرداد ۱۳۶۲) فرمانده این آن مرکز، برای سر و سامان دادن اوضاع به آنجا رفت و بعد از برگزاری جلسه، مسئولیت کنترل و ادارة سپاه ملایر را به سپاه همدان سپرد و قدیر نظامی را به سمت فرماندهی آنجا برگزید. تاجوک هم بعد از بازگشت به ملایر (همو، ۱۰۹)  نخست جانشین واحد اطلاعات عملیات (بنیاد حفظ آثار، گواهی مسئولیت، بش ۱/15/42/5) و پس از مدتی فرمانده واحد اطلاعات عملیات شد (نظرلو، همان‌جا)  و به همراه نقش مهمی در نیروهای عملیات سپاه ملایر پاک‌سازی و دست‌گیری منافقین مسلح و قاچاقچیان اسلحه و مواد مخدر را آغاز نمود ایفا کرد (سپاه ...، گواهی مسئولیت، بش ۱/15/42/5؛ همو، ۱۱۶نظرلو، ص ۱۰۱-103، 109، 116)).

در نیمة مرداد ۱۳۶۱، تاجوک در عملیات ثارالله (با هدف آزادسازی بخشی از  ارتفاعات مشرف برشمالی منطقه جاده قصرشیرین و تامین جاده قصرشیرین به سرپل ذهاب ) به عنوان نیروی گشت و شناسایی حضور یافت (همو، ص ۱۱۷ ).

و پس از تشکیل تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۶۱ تشکیل شد. تاجوک با توجه به حضور مداوم و کسب تجربه در جنگ به سمت معاون گردان ۱۵۱ مسلم ابن عقیل آن تیپ  منصوب شد (مظاهری، ص ۲۰۹) و. با تشکیل گردان مسلم ابن عقیل، تاجوک  مسئولیت آموزش نیروهای تازه جذب شده گردان را در نخستین مرحلة جذب نیروهای این گردان در اسفند ۱۳۶۱ در پادگان الله اکبر، مسئولیت آموزش نیروهای گردان مسلم ابن عقیل را بر عهده گرفت (نظرلو، ص ۱۱۹).

تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع) در خرداد ۱۳۶۲ تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع)مامور  برای عملیات شناسایی شمال غربی  به سرپل ذهاب برای انجام عملیاتی شد ماموریت یافت (مظاهری، ۲۸۱). تَنگِ بیشگان، باغ کوه، تنگ رستم، تیله‌کوه و تنگ هووان تا تنگ تُرشاب و چالاب زنگنه، محدوده شناسایی گردان ۱۵۱ مسلم ابن عقیل تعیین شد و تاجوک پس از شناسایی منطقه همراه با علی چیت سازیان (فرمانده اطلاعات عملیات تیپ انصارالحسین همدان( که در شهادت: آذر ۱۳۶۶ در ماووت به شهادت رسید) و حسین سماواتی (فرمانده گردان حضرت علی اکبر لشکرتیپ ۳۲ انصارالحسین (که در شهادت: مرداد ۱۳۶۲ در بزمیرآباد جوانرود به شهادت رسید)که تازه از لشکر ۱۰ سیدالشهدا به آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پیوسته بودند را نسبت به منطقه توجیه کرد. چندین مرحله به شناسایی مناطق تعیین‌شده رفت (نظرلو، ص ۱۲۳) اما این منطقه با وجود شناسایی‌های انجام شده برای اجرای عملیات مناسب تشخیص داده نشد. پس از لغو عملیات در منطقه سرپل ذهاب، تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع) به پیرانشهر منتقل شد و در عملیات والفجر۲ نبود و نیروها به عقب برگشتند و قرار شد به همراه یگان‌های دیگر در عملیات والفجر ۲ ( در جبهه شمالی؛ اربیل – حاج عمران با هدف تصرف حاج عمران و تهدید چومان مصطفی و کنترل معابر تردد نیروهای نا منظم) شرکت کنند او با هدف تصرف حاج عمران واقع در شمال شرق عراق در روبروی پیرانشهر شرکت کرد. در این عملیات تاجوک نیز نیز با در گردان ۱۵۱ حضرت مسلم ابن عقیل در این عملیات حضور یافتحضور داشت (همو، ص ۱۲۴).. و بعد از ۶ ماه وی در بهمن همان سال با سمت مسئول محور تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع)  در عملیات والفجر ۵ در چنگوله (حد فاصل شهرهای مهران و دهلران، با هدف فریب دشمن در آستانه عملیات خیبر (3 اسفند ۱۳۶۲ در هورالعظیم با هدف تهدید بصره) و تصرف ارتفاعات منطقه چنگوله واقع در جنوب شرقی مهران چنگوله و انحراف ذهن دشمن از عملیات اصلی خیبر (که به تثبیت منطقه و ارتفاعات انجامید مسئول محور تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع) بودحضور داشت. در شب عملیات هنگام عزیمت نیروهای خط شکن به سوی دشمن قرآن بالای سر آنان گرفت. در جریان این  عملیات  و از ناحیة گوش مجروح شد (همو، ص ۱۲۸-129).

تاجوک در اوایل اردیبهشت ۱۳۶۳، از سوی حسین همدانی فرمانده تیپ انصار الحسین(ع) (از بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان، فرمانده لشکر انصارالحسین در دوران دفاع مقدس، (شهادت: ۴مهر ۱۳۹۴، سوریه سوریه)، تاجوک را به مقام فرماندهی گردان ۱۵۱ مسلم ابن عقیل  انتخاب کردارتقاء یافت و در اولین روزهای مسئولیت جدید . در همان ماه پس از استقرار در اردوگاه شهید محرمی (واقع در جادة اهواز- خرمشهر) او برای نیروها، جلسه کلاس‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آموزش نظامی و اعتقادی عقیدتی برگزار و خود همواره در جلسات قرآن اردوگاه شرکت می‌کرد (نظرلو، ص ۱۳۵). یک ماه هم بعد هم با ابلاغ مأموریت به تیپ ۳۲ انصارالحسین(ع) برای استقرار و پدافند از جزایر مجنون جنوبی، وی به عنوان فرمانده گردان ۱۵۱ مسلم ابن عقیل، مسئولیت پدافندی جزیره جنوبی مجنون آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌جا را بر عهده گرفت (مظاهری، ص ۳۷۹-380)

تاجوکتیپ ۳۲ انصارالحسین در زمستان همان سال ماموریت یافت در منطقه عمومی سومار عملیاتی اجراکند. در جریان شناسایی منطقه تیم شناسایی متشکل از ۷ نفر از مسئولین و نیروهای اطلاعات تیپ ۳۲ انصار الحسین(ع)  که تاجوک هم جزء آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بود در کمین نیروهای ضد انقلاب افتادند. در این کمین سه نفر از اعضای تیم موفق به فرار، دو نفر شهید و  یک نفر به اسارت گرفته شد. تاجوک در ابتدای درگیری مجروح شد، نیروهای دشمن ابتدا قصد داشتند او را هم به اسارت ببرند، اما چون مجروح و توانایی راه رفتن نداشت و حمل او به دلیل وزن سنگین، مشکل بود، چندین تیر به سر او شلیک و به گمان کشته شدنش او را رها کردند. حسین همدانی توسط افرادی که از کمین جان سالم به در برده بودند آگاه شد و بلافاصله با تعدادی از نیروهای در اختیار به محل کمین رفتند و تاجوک را که برخی گمان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند به شهادت رسیده به بیمارستان صحرایی منتقل و پس از اقدامات اولیه برای ادامه درمان به بیمارستان مهر تهران اعزام کردند. دو هفته در آن جا بستری بود اما قبل از بهبودی کامل به نیروهای خود پیوست (نظرلو، ص ۱۴۹-161 ؛ سپاه ... ؛ گواهی مجروحیت، بش).

در ادامه حضورش در جبهه در عملیات سومار( با هدف تأمین جاده و آزادسازی ارتفاعات این منطقه) در زمستان همان سال در منطقه سومار با همان مسئولیت حضور داشت و پیش از آغاز عملیات در یکم اسفند با چند تن از نیروهای اطلاعات برای شناسایی ارتفاع ۲۰۹ رفته بودند (همو، ۴۳۶و ۴۴۴) که با همراهانش در کمین دشمن گرفتار شد و هر چند از تیر خلاص دشمن جان سالم به در برد، به شدت از ناحیة دو دست و کمر مجروح شد(سلگی،۳۰۰ ؛ بنیاد حفظ آثار، گواهی مجروحیت، بش ۳۴/17-2/59/65). تاجوک این حادثه را چنین بیان نموده است:« وقتی به روی زمین افتادم، از خدا خواستم کمکم کند تا بتوانم مقاومت کمک و حرکتی انجام ندهم. از سروصدای آنها متوجه شدم که به سوی ما می‌آیند. اول به سراغ جعفری رفتند و به او تیر خلاص زدند. احساس کردم دارند به من نزدیک می‌شوند. تمام توانم را جمع کردم تا هیچ حرکتی نکنم امام آنها به من هم تیر خلاص زدند. خداوند کمک کرد و من کوچکترین واکنشی نشان ندادم. آنها که فکر می‌کردند کار من تمام است مرا رها کردند و رفتند»(مظاهری، ۴۴۶)

او در بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸  با هدف تصرف در شبه جزیرة فاو (جنوب شرقی عراق) و تهدید بصره (با هدف تصرف آن) او به همراه گردانش، بر روی جادة فاو – ام‌القصر مأموریتیت تصرف ۳ و پاک‌سازی پاسگاه‌های عراقی و پاک‌سازی از وجود  قسمتی از جادة فاو – ام‌القصر نیروهای عراقی مستقر در پاسگاه‌ها را به عهده‌دار داشدت (نظرلو، ۱۶۳-167)

. او پیش از حرکت گردان به سوی هدف، نیروهایش را نسبت به اهمیت و سخت بودن شرایط آگاه و از آنان خواست شجاعانه بجنگند. توجیه و تهییج نیروهای گردان موجب تصرف پاسگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به رغم مقاومت شدید نیروهای عراقی شد.گردان ۱۵۱ پس از این عملیات برای بازسازی به عقب برگشت اما در فروردین ۱۳۶۵، بار دیگر در خط پدافندی کارخانة نمک (منطقة فاو) حضور یافتمستقر شد. و در تیر همان سال بعد از بازگشت از فاو تابستان همین سال نیز ، ماموریت پدافندی از جزیره مجنون جنوبی مجنون به گردان او محول شد (همونظرلو، ص ۱۶۳-167،  177 و ، ۱۸۳).

در ۳ دی ۱۳۶۵، عملیات کربلای ۴ در  3 دی ۱۳۶۵، در منطقة عمومی خرمشهر و ابوالخصیب، (با هدف تصرف ابوالخصیب و محاصرة  نیروهای مستقر در شبه جزیرة فاو و تهدید بصره از شرق و جنوب) انجام شد. در دراین عملیات مأموریتی که گردان ۱۵۱حضرت مسلم ابن عقیل به فرماندهی او  تاجوک ماموریت داشت به عنوان دومین گردان بعد از گردان ۱۵۵، برای پیشروی به سوی منطقه‌ی ابوالخصیب داشت پیشروی کند اما در ابتدای عملیات از ناحیه روده و شکم به شدت مجروح شد و بعد از مراقبت‌های اولیه به بیمارستان فخریه ملایر منتقل شد (همو،۲۲۴-216)و ؛ اما طاقت نیاورد و با وجود  به رغم جراحتی شدیدی که داشت، برای شرکت در عملیات کربلای ۵  با هدف تصرف شلمچه و پیشروی به سمت بصره که تنها دو هفته بعد از عملیات کربلای ۴ (جبهة جنوبی- شلمچه، با هدف تصرف شلمچه و پیشروی به سمت بصره) در دی ۱۳۶۵ آغاز شد،  برای هدایت گردانش به آبادان منطقه عملیاتی رفت و هدایت گردان را در عملیات به عهده گرفت.رفت(همو،۲۲۹ و۲۴۰) و بعد از عملیات به ملایر بازگشت و برای جایگزینی و جبران کمبود نیروی گردان به چند روستای ملایر رفت و توانست ۶۵ نفر از جوانان روستا را جذب گردان کند (همو، همو، ص۲۱۶- 224، 229، 240، 2545-2554)

با تغییر استراتژی ایران در ابتدای ۱۳۶۶ش برای انتقال نبردها از جنوب به شمال، عمده قوای سپاه از جمله لشکر ۳۲ انصار الحسین(ع) نیز به غرب کشور منتقل شدند. تاجوک و پس از مدتی برای شرکت در عملیات بیت‌المقدس ۲ در ۲۵ دی ۱۳۶۶ (آزادسازی ارتفاعات غرب ماووت عراق) به همراه گردانش به  منطقة ماووت عراق رفتشرکت کرد. گردان ۱۵۱ او علاوه بر خطّ تعریف تصرف هدف تعیین شدة شده، خود خطّ  گردان ۱۵۹ اسدآباد را نیز تثبیت نمود (نظرلو، ص ۲۸۰۱- 2810).

تاجوک در بهار خرداد ۱۳۶۷ش به فرماندهی تیپ ۲ کربلای از لشکر ۳۲ انصارالحسین منصوب شد (نظرلو، ص ۳۶۷، گواهی مسئولیت). پیش از انتصاب او  رزمندگان لشکر ۳۲ از جمله گردان ۱۵۱ که عمدتا ملایری بودند در رزمندگان ملایر به فرماندهی وی در محورارتفاع  گَردِه‌رَش در جنوب غربی  ماووت مستقر شدندمستقر بودند.  (میرزائی، ۹۳۰). او در اواخر خرداد که در خرداد همین سال به فرماندهی تیپ دوم کربلای لشکر ۳۲ انصارالحسین منصوب و سپس مسئولیت پدافندی در عملیات پدافندی منطقة ماووت (حکم ابلاغ فرماندهی تیپ، بش ۴۹۹۵) را به عهده گرفتنیروهای عراقی عملیات سنگینی برای تصرف منطقة عمومی ماووت انجام دادند. مسئولیت هدایت نیروهای مستقر در خط پدافندی برای دفع حمله دشمن به او سپرده شد. او در حالی که نیروهای خود را برای دفع حمله دشمن هدایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد با وجود نبرد شجاعانه و سرکوب نیروهای دشمن، سرانجام بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش به شهادت رسید  (میرزائی، ص۹۳۰- 931؛ بنیاد حفظ آثارسپاه پاسداران ..، ((زندگی نامه...))، گواهی شهادت، بش۸۴/6/2-9/208: 2) ).و پیکرش بعد از تشییع در بهشت هاجر ملایر به خاک سپرده شد. به پاس خدمات مهم او در دفاع مقدس یکی از خیابان‌های شهر ملایر به نام او نامگذاری شده است. ( تاجوک، محمد صادقبش).

از مهم‌ترین خصوصیات اخلاقی شهید می‌توان به تواضع، مردم‌داری، بی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌علاقگی و بی‌توجهی به مادیات، شجاعت و بردباری، توجه به نماز اول وقت و نماز جماعت، عزت نفس و مناعت طبع، مهربانی و شوخ طبع بودن او اشاره نمود ( بنیاد حفظ آثار، بش ۸۴/9-2/6/208سپاه پاسداران ..، ((زندگی نامه...))، بش).

در قسمتی از وصیت نامة شهید آمده است: 

«خدایا تو خود می‌دانی که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده‌ام و کورکورانه نیست و می‌دانم که به راهی که همان لقای توست, می‌روم. ...

و در ادامه آمده است: عزیزان قدر امام خمینی(ره)  را می‌دانید، بهتر بدانید. مواظب باشید جبهه‌ها را خالی نگذارید که دشمن اگر قدرت بگیرد ,جنبنده‌ای در روی زمین ایران آسایش نخواهد داشت، به جبهه‌ها بروید و هرچه زودتر این جانی را نابود کنید که در روز قیامت شرمندة اهل بیت (ع) و شهدا نباشید. ...

پدر و مادر و همسر و خواهران... عزیزان همة شما را خیلی دوست دارم؛ ولی این را بدانید که خدا و اسلام را خیلی بیشتر از شما دوست دارم و باید به ندای حسین زمان لبیک گفت». (بنیاد حفظ آثار، وصیت نامه سردار شهید حسن تاجوک، بش ۴۳/18-17/55/56).

مآخذ:  بابایی، گلعلی و حسین، بهزاد،  از الوند تا قراویز (کارنامة تاریخی استان همدان در انقلاب و حماسة دفاع مقدس)، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، ۱۳۸۹ش؛ تاجوک، محمدصادق ، عباس نوری، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان، ((گواهی مجروحیت))، تاریخ سند ۱۵ بهمن ۱۳۶۳، سند ش۳۴/17-2/59/65، موجود در مرکز اسناد و مدارک دفاع مقدس همدان؛ همان، (( زندگینامه و وصیت‌نامة شهید))، تاریخ سند ۱۲ اسفند ۱۳۶۶، سند ش ۸۴/9-2/6/208، موجود در همانجا؛ همان، ((گواهی مسئولیت))، تاریخ سند ۱۷ آذر ۱۳۶۰، سند ش ۱/15/42/5، موجود در همانجا؛  لطف الله زادگان، علیرضا، آزادسازی سرزمین های ایران (گام دوم بستان، اوج گیری ترورهای کور و تشکیل دولت پس از بحران)، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس؛ مظاهری، جعفر، ده متری چشمان کمین، به کوشش محسن صیفی‌کار، همدان: آل احمد، ستاد کنگره شهدای استان همدان، ۱۳۸۸ش؛ میرزائی، رضا، حماسه‌های نامداران گمنام، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، ۱۳۹۴ش؛ نظرلو، مرضیه، عزیزکرده (زندگینامة مستند شهید حسن تاجوک)، تهران: صریر، ۱۳۹۷ش؛ همدانی، حسین، مهتاب خیِّن (روایت شفاهی فرمانده‌ی بسیجی سردار حسین همدانی از انقلاب، کردستان و دفاع مقدس)، به اهتمام حسین بهزاد، تهران: فاتحان، ۱۳۸۹ش. آب هرگز نمی‌میرد، (خاطرات) به کوشش حمید حسام،  چ اول، تهران: صریر، ۱۳۹۳ش؛ بابایی، گلعلی و بهزاد، حسین، از الوند تا قراویز(کارنامة تاریخی استان همدان در انقلاب و حماسة دفاع مقدس)، چ دوم، تهران: انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، ۱۳۸۹ش؛ بنیاد شهید و امور ایثارگران، اما‌م‌زادگان عشق، پی وای شهدا، موجود در آرشیو مرکز اسناد و مدارک دفاع مقدس همدان سند شماره  43/18-17/55/56

- همان، زندگینامه و وصیت‌نامة شهید، موجود در آرشیو مرکز اسناد و مدارک دفاع مقدس همدان، سند شم۸۴/9-2/6/208؛ تاجوک، محمدصادق(فرزند شهید )، گفت‌و گو با عباس نوری، ۱۳/2/1398؛ مظاهری، جعفر، ده متری چشمان کمین، به کوشش محسن صیفی‌کار، چ دوم، ناشر: آل احمد، ستاد کنگره شهدای استان همدان، ۱۳۸۸ش

- گواهی مجروحیت، موجود در آرشیو مرکز اسناد و مدارک دفاع مقدس همدان، سند شم۳۴/17-2/59/65؛ گواهی مسئولیت، موجود در آرشیو مرکز اسناد و مدارک دفاع مقدس همدان، سند شم ۱/15/42/5؛ مرکز حفظ آثار سپاه، گواهی مسئولیت، ۲۴/2/1368، سند شم ۴۹۹۵؛ میرزائی، رضا، حماسه‌های نامداران گمنام(خاطرات) چ اول، تهران: انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، ۱۳۹۴ ش؛ نظرلو، مرضیه، عزیزکرده؛ زندگینامة مستند شهید حسن تاجوک، چ اول، تهران: صریر، ۱۳۹۷ش؛ همدانی، حسین، مهتاب خیِّن«روایت شفاهی فرمانده‌ی بسیجی سردار حسین همدانی از انقلاب، کردستان و دفاع مقدس، به اهتمام حسین بهزاد، چ سوم، انتشارات: فاتحان، ۱۳۸۹ش.

/گروه شهدا/

تاجُوک، حسن

شناسه مدخل۶۴۰۴۲۸
شناسه مقاله۱۶۳۴
استانهمدان
کارگروهدفاع مقدس
گروهشهدا و اشخاص
زیرگروهفرمانده تیپ و همطراز (جانشین یا معاونین)
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر