امام حسن(ع)، گردان، بعدها، ابوذر گردانی از نیروهای استان یزد، زیرامر لشکر ۸ نجف اشرف در عملیات والفجر ۲ و پسازآن، از گردانهای تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر.
پیشینه و سازمان رزم: این گردان با سه گروهان، ارکان ستادی و پشتیبانی در ۶ تیر ۱۳۶۲، همزمان با ولادت امام حسن (ع)، تشکیل و به همین سبب، امام حسن(ع) نامیده شد. سلاحهای سازمانی آن کلاشینکف، تیربار گرینف و آر.پی.جی ۷؛ آموزش نیروهای آن بیشتر، پیادهروی و دو، تیراندازی، رزم شبانه، تخریب، پاکسازی منطقه، آبی ـ خاکی، عقیدتی؛ محل استقرار و آموزش آن، نخست در دانشگاه جندیشاپور اهواز (پایگاه شهید مدنی لشکر نجف)، سپس در پادگان شهید عاصیزاده*؛ و موقعیتهای آموزشی آن شوشتر (موقعیت شهید پارسائیان*) و موقعیت شهدای بدر* در شمال اهواز بود (هدایتی، مصاحبه ... ). این گردان از هنگام تشکیل تا پایان دفاع مقدس در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ در پنج عملیات آفندی و سه عملیات پدافندی شرکت داشت.
عملیات والفجر ۲: این عملیات در ۲۹ تیر ۱۳۶۲، با رمز سه بار «یا الله» در غرب پیرانشهر، حدفاصل ارتفاعات قَمطَره و تَمَرچین و با هدف تصرف منطقۀ حاج عمران و تسلط بر شهر چومانمصطفی (در استان سلیمانیۀ عراق) اجرا شد (اطلس جنگ ... ، ص ۸۶). سازمان گردان عبارت بود از: فرمانده گردان رضا هدایتی، جانشین اول قاسم دژبرد، جانشین دوم عباس رحمانی، فرمانده گروهان اول محمدعلی دهستانی اردکانی، فرمانده گروهان دوم محمود شاهپورزادة بافقی و فرمانده گروهان سوم عبدالرسول میرفلاح که با استعداد ۲۲۰ تن در پادگان شهید مدنی سازماندهی شد (هدایتی، دلاور ... ، ص ۱۳۸-141).
این گردان در ۲۶ تیر ۱۳۶۲، پس از سازماندهی، برای شرکت در عملیات یادشده، نخست، به جلدیان (روستایی در نوزدهکیلومتری شمال پیرانشهر)، سپس به پادگان پَسوه رفت و در ادامه، برای اجرای عملیات هلیبرد، گروهان ۳ از آن جدا شد که بدینترتیب، سازمان رزم گردان برای عملیات والفجر ۲، شامل دو گروهان بود (شاهپورزادة بافقی، مهاجران ... ، ص ۱۲۴؛ میرفلاح، ص ۸۵). در ۱۴ مرداد و در مرحلۀ دوم عملیات، گردان امام حسن(ع) پس از گردانهای امام علی(ع)* و امام حسین(ع)*، از لشکر ۸ نجف اشرف، وارد عمل شد و افزونبر تأمین کامل پادگان حاج عمران، توانست ارتفاعات پیرامون آن را تصرف کند. در ۱۵ مرداد و پس از تصرف ارتفاعات کینگ یا ۲۵۱۹ «شهید صدر»، مأموریت آفندی گردان به پایان رسید؛ اما نیروهایش یک هفته در منطقه پدافند کردند و پس از تحکیم مواضع و واگذاری خط به یکی از گردان، در ۲۲ مرداد به عقب بازگشتند و برای مرخصی به یزد فرستاده شدند (هدایتی، همان، ص ۱۴۳).
پدافند از منطقة طلائیه: نخستین مأموریت تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر*، زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا پدافند در طلائیه از ۲۹ دی ۱۳۶۲ تا ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۳ بود. گردان امام حسن(ع) از ۲۹ فروردین ۱۳۶۳، با استعداد ۲۷۰ تن به فرماندهی رضا هدایتی، معاوناولی محمد اِحرامیان و معاوندومی محمدحسن فلاحیان و در قالب سه گروهان به فرماندهی عباسعلی صادقیان، علی مُقَنی و اصغر برزگر مروستی*در منطقۀ طلائیه در جنوب غربی خوزستان در کرانة تالاب هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان) از سهراه شهادت تا پیچ مرگ تا یک ماه از منطقۀ یادشده پدافند کرد. گروهان ۳ گردان هم در مقر آموزشی تیپ (موقعیت رحمت* در حوالی چهارراه جُفیر) در احتیاط بود و در ۶ اردیبهشت، جایگزین پنج دسته از نیروهای پدافندی گردان در خط مقدم شد. مهمترین اقدامات گردان در این عملیات پدافندی، تقویت و تحکیم سنگرهای خودی، گسیل نیرو به کمینها، تبادل آتش و گشت و شناسایی بود (مقنی؛ فلاحیان؛ بنیفاطمه، ص ۲۵-26).
پدافند از منطقة زید (ابروئیه): تیپ ۱۸ الغدیر، از ۴ تیر تا ۳۰ آبان ۱۳۶۳، زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا، ۱۴۷ روز مأموریت پدافند از خط اول این منطقه را از جادۀ زید ـ ابروئیه (غرب استان خوزستان) بر عهده داشت (همو، ص ۴۸). گردان امام حسن(ع)، با استعداد سیصد تن از مرداد ۱۳۶۳ تا دو ماه در این منطقه مستقر بود. در این زمان، ساختار گردان تغییری جزئی پیدا کرد و معاون سوم با مسئولیت علی مقنی به سازمان آن افزوده و ناصر محمدی فرمانده گروهان شد (مقنی). تبادل آتش، شناسایی منطقه، ساخت سنگرهای مختلف و جابهجایی سنگرها بهسبب آبگرفتگی، تحکیم مواضع، جلوگیری از آبگرفتگی منطقه و مواضع خودی عمدۀ مأموریتهای گردان در حفاظت از این منطقه بود. با پایانیافتن مأموریت، نیروهای گردان به مرخصی رفتند؛ اما شماری از کادر گردان در ۲۵ مهر، در پاتک ارتش عراق در منطقۀ زید بر ضد نیروهایی ایران، شرکت کردند. در این پاتک، فرمانده گروهان ۳، اصغر برزگر مروستی شهید شد (فرهنگ ... ، ذیل نامها؛ صادقیان؛ نیز برای آگاهی بیشتر، نک: فرهنگدوست، خطشکن ... ، ص ۳۰۱-320).
عملیات بدر: این عملیات در ۲۰ اسفند ۱۳۶۳، با رمز «یا فاطمبببالزهرا(س)» در تالاب هورالهویزه، با هدف تسلط بر جادۀ بصره ـ العماره و شرق رودخانة دجله اجرا شد (نک: درودیان، خرمشهر ... ، ص ۱۰۲-112). تیپ الغدیر در این عملیات، زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف (شمال منطقۀ تالاب هورالهویزه و در ۀشرق رودخانۀ دجله) قرار داشت و برای کمک به تصرف دژ اول عراق و روستای الصُخره (یاسریه) تا پل العُزَیر و پدافند در حاشیۀ شرقی و انهدام پل العزیر در این رودخانه وارد عمل شد (فخارتازه، مقاومت ... ، ص ۳۵-36).
گردان امام حسن(ع) در دی ۱۳۶۳، در موقعیت اکبر فتوحی واقع در فکه (شمال غربی استان خوزستان و جنوب استان ایلام)، با استعداد نزدیک به ۲۵۰ نیرو، سازماندهی شد؛ پسازآن، به آموزش نیروها اقدام کرد؛ سپس، نیروها را برای گذراندن آموزشهای آبی ـ خاکی (شنا و نفسگیری، قایقرانی، شلیک آر.پی.جی از داخل قایق و تمرین نظامی در ساحل)، به بندر ماهشهر فرستاد. ازآنجاکه احتمال بمباران شیمیایی در عملیات بود، گروهان بهداری* چگونگی استفاده از ماسک و شناختن عوامل شیمیایی را به نیروهای گردان آموزش داد (میرفلاح، ص ۱۱۱). در ادامۀ این آموزشها، شماری از نیروی باتجربه و آموزشدیدهاش را در قالب گروهانی به نام حزبالله برای آموزش غواصی به دریاچۀ آزادی در ورزشگاه آزادی تهران فرستاد. با نزدیکشدن به آغاز نبرد، نیروهای گردان از روی نقشه و کالک، با طرح عملیات آشنا شدند؛ نیز برای توجیه بیشتر دربارۀ راههای وصولی به منطقۀ نبرد، فرمانده گردان، گروهانها و دستهها از نزدیک از آبراههای داخل تالاب هورالهویزه بازدید کردند؛ بدینترتیب، گردان با دو گروهان رزمی آمادۀ شرکت در عملیات شد (فخارتازه، همان، ص ۱۳۶؛ صادقیان؛ نیز، نک: فرهنگدوست، همان، ص ۳۶۶-377).
پس از ساماندهی و توجیه نیروها، گردان مأموریت یافت با گذر از گردان امام علی(ع)*، بهطرف رودخانۀ دجله حرکت و در امتداد آن، پدافند کند. در شب نخست، گردان وارد عملیات عمل نشد؛ اما در شب دوم، حدود ساعت ۱۷ روز ۲۰ اسفند ۱۳۶۳، با قایق به سمت روستای الصخره حرکت کرد و حدود ساعت ۲ بامداد به الصخره رسید و به نیروهای باقیماندۀ گردان امام علی(ع) (خطشکن عملیات) پیوست و با آرایش نظامی براساس طرح مانورش، وارد نبرد با ارتش بعث عراق شد؛ بدینترتیب، که گروهان ۱ از سمت چپ (جنوب) روستای الصخره و گروهان ۲ از سمت راست (شمال) همین روستا، به سمت دشمن تک کردند؛ اما با عقبنشینی یگانهای دیگر در محورهای کناری تیپ الغدیر؛ حجم بسیار زیاد آتش، کمبود قایق و قطع ارتباط با عقبه و نداشتن مهمات و پشتیبانی توپخانۀ خودی، شماری از رزمندگان گردان ازجمله معاون دوم آن، سید ابوالقاسم عظیمیدخت شورکی*، شهید و معاون اول گردان، محمد اِحرامیان اسیر شد؛ درنتیجه، با دستور سید محمدکاظم میرحسینی، فرمانده تیپ، نیروها به عقب بازگشتند (میرفلاح، ص ۱۱۴-120؛ فخارتازه، همان، ص ۱۶۸-171؛ نیز نک: فرهنگ، ذیل نام).
پدافند از دو منطقۀ تُرابه و شلمچه: تیپ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی سلمان از ۱۴ تیر تا ۳۰ مرداد ۱۳۶۴، مأموریت پدافند بخشی از منطقۀ شمال تالاب هورالهویزه (حوالی پاسگاه ترابه) و شلمچه را بر عهده داشت (بنیفاطمه، ص ۷۸). در این مأموریت، محمود شاهپورزادة بافقی فرمانده، حسن فلاحیان معاون اول و محمدحسین دهقانی بنادکی* معاون دوم گردان بودند؛ نیز علی عسگرشاهی* فرمانده گروهان ۱، جلال برزگر فرمانده گروهان ۲ و مجید میدانی فرمانده گروهان ۳بود (شاهپورزادة بافقی، مصاحبه ... ). پیش از شرکت در این مأموریت، نیروهای گردان برای آموزش به موقعیت آموزشی تیپ در شوشتر (شهری در شمال خوزستان، در ۸۵کیلومتری شمال اهواز) فرستاده شدند و آموزشهای آبی ـ خاکی را فراگرفتند و برای تکمیل آن دو، سه روز به موقعیت شهید حسن انتظاری* (سیکیلومتری جادۀ اهواز ـ خرمشهر، حدفاصل جاده و رودخانۀ کارون) رفتند؛ سپس، ازآنجا، برای تحویل گرفتن خط پدافندی به تالاب هورالهویزه منتقل شدند (همو، مهاجران، ص ۱۸۶).
پس از استقرار گردان در خط دفاعی، چندین پاسگاه متحرک و یک پاسگاه در عقبۀ گردان و درون نیزارها را روی پلهای سیار و شناور تشکیل دادند. نیروهای اطلاعاتوعملیات تیپ هم از همین محور، عهدهدار شناسایی برای عملیات آتی بودند. در این مدت، ارتش عراق با آتش توپخانه و خمپاره، نیروهای گردان را هدف حمله قرار میداد که درنتیجۀ آن، گردان متحمل خسارت میشد. در یکی از این تهاجمها، نیروهای عراقی با قایقهای مجهز به تیربار دوشکا، با گذر از یک آبراه، به مواضع گردان نفوذ و تا نزدیکی یکی از پاسگاهها پیشروی کردند و نیروهای مستقر در این پاسگاه را زیر آتش مستقیم قرار دادند که درنتیجۀ آن، یکی از نیروهای گردان به شهادت رسید (همان، ص ۱۸۸-190). با پایانیافتن این مأموریت، گردان امام حسن(ع) برای پدافند به منطقۀ شلمچه منتقل شد. در این دوره، فرمانده گردان حسن فلاحیان بود (نک: همانجا).
عملیات والفجر ۸: این عملیات در ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ با رمز «یا فاطمبببالزهرا(س)»، در منطقۀ فاو (جنوب شرقی عراق)، با هدف، تصرف شبهجزیرهای به همین نام و انسداد راه ورودی عراق به خلیجفارس اجرا شد («کارنامه ... » ، ص ۱۹). تیپ الغدیر در هدایت قرارگاه عملیاتی نجف ۱ (بعدها، قدس) قرار داشت و برای پشتیبانی از این عملیات و فریب ارتش بعث عراق، در منطقۀ غرب خرمشهر به تک پشتیبانی همراه با تیپهای ۱۰ سیدالشهدا(ع) و ۲۱ امام رضا(ع) اقدام کرد. اهداف این عملیات تصرف بخشی از جزایر امالرصاص و امالبابی (هر دو از جزایر اروندرود و جزو خاک عراق) بود (فخارتازه، عبور ... ، ص ۲۵۳). گردان برای آمادگی در این مأموریت، از آبان ۱۳۶۴ به مدت دو ماه، در مقر شهید محمدرضا پارسائیان (شوشتر)، آموزش آبی ـ خاکی دید (شاهپورزادة بافقی، همان، ص ۲۰۵)؛ همچنین، تغییراتی در سازماندهی گردان اعمال و فرماندهی آن به محمدعلی دهستانی اردکانی، معاوناولی محمود شاهپورزادة بافقی، معاوندومی علی عسگرشاهی، فرماندهی گروهان ۱ به محمدحسن فلاح تفتی*، گروهان ۲ به علیمحمد دشمنفنا و گروهان ۳ به جلال برزگر واگذار شد (بنیفاطمه، ص ۱۰۷)؛ سپس، نیروهای گردان پس از فراهمسازی مقدمات شرکت در این نبرد، کمتر از پنج روز مانده به عملیات، به جنوب غربی خوزستان در خرمشهر و در محدودۀ گمرک در ساحل اروندرود فرستاده شدند (شاهپورزادة بافقی، همان، ص ۲۰۸).
در این عملیات، گردان امام حسن(ع) هر سه گروهانش را وارد عمل کرد. پیش از آغاز ورود، گروهانهای حزبالله و جندالله (غواص) با شکستن خطوط دفاعی ارتش عراق، وارد جزیرۀ امالرصاص شدند؛ سپس، گردان به همراه دیگر یگانهای مانوری تیپ، وارد عمل شد و سنگرهای دشمن را در جنوب جزیره منهدم کرد و به پیشروی تا انتهای جزیره ادامه داد؛ اما با تصرف شهر بندری فاو در عملیات والفجر ۸، عملیات در جزیرۀ امالرصاص متوقف شد و گردان به دستور فرمانده تیپ، همراهِ دیگر یگانها از اهداف تصرفشده، عقبنشینی کرد و به مقر تیپ برگشت (همان، ص ۲۱۰-219؛ فخارتازه، همان، ص ۲۸۲).
عملیات کربلای ۴: این عملیات ۳ دی ۱۳۶۵، با رمز «یا محمد(ص)»، با هدف تصرف ابوالخَصیب (شهری در پانزدهکیلومتری جنوب شرقی بندر بصره، در کرانۀ جنوبی اروندرود)، محاصرۀ ارتش عراق در شبهجزیرۀ فاو (جنوب شرقی عراق) و تهدید بصره از جنوب اجرا شد (اطلس جنگ، ص ۷۶). در این عملیات، تیپ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی نوح(ع) بود و میبایست با گذر از خط لشکر ۳۳ المهدی(عج) در حدفاصل جزایر مینو (غرب آبادان) و امالرصاص، وارد عمل میشد (بنیفاطمه، ص ۱۴۴-146) در این عملیات، به دلایل نظامی و برای گمراهکردن دشمن، نام گردان به ابوذر تغییر یافت (فرهنگدوست، مصاحبه ... ). استعداد گردان ۲۲۳ تن و فرماندهان آن عبارت بودند از: فرمانده گردان محمود شاهپورزادة بافقی؛ معاون اول تا سوم گردان بهترتیب، علی عسگرشاهی، مجید میدانی و جعفر خواجهحسینی*؛ فرماندهان گروهان بهترتیب از ۱ تا ۳: حمید امامی، علیمحمد دشمنفنا و عباس امرالهی. نیز هر گروهان سه دسته و هر دسته سه نیروی آر.پی.جی زن با دو کمکی و یک تیربارچی با دو کمکی داشت. دیگر رزمندگان دستهها به سلاح کلاشینکف مسلح بودند؛ همچنین، برای هر گروهان، یک قبضه خمپارهانداز ۶۰میلیمتری در نظر گرفتهشده بود (بنیفاطمه، ص ۱۴۱-144؛ شاهپورزادة بافقی، همان، ص ۲۳۹).
گردان با مشخصشدن منطقة عملیات و لزوم گذرش از موانع آبی ـ خاکی، در آبان ۱۳۶۵، به مقر آموزشی تیپ در شوشتر گسیل شد و دور آموزش پنجاهروزۀ آبی ـ خاکی را فراگرفت؛ سپس، برای تکمیل آن از آذر ۱۳۶۵، به موقعیت شهدای بدر (بیستکیلومتری جادۀ اهواز ـ اندیمشک) رفت و در ادامه، برای نبرد، به جزیرۀ مینو روانه شد (همان، ص ۲۳۹، ۲۴۴).
در عملیات کربلای ۴، گردان ابوذر مأموریت داشت تا پس از یگانهای خطشکن، همراه دیگر گردانهای تیپ الغدیر با گذر از رودخانۀ اروند، در جنوب جزیرۀ امالرصاص وارد نبرد شود و تا دستیابی به اهدافش، پیشروی کند؛ اما با آغاز نبرد، مشخص شد که ارتش عراق از حملۀ نیروهای ایران، آگاهی کامل داشته است. به همین سبب، پس از سه تا چهار ساعت، عملیات متوقف شد و گردان ابوذر از منطقة نبرد به عقبۀ تیپ در موقعیت ابوشانک (شانزدهکیلومتری شرق آبادان) بازگشت (اطلس راهها ... ، ص ۸۵، ۲۴۶؛ فرهنگدوست، همان).
عملیات کربلای ۵: این عملیات در ۱۹ دی ۱۳۶۵، با رمز «یا زهرا(س)»، در منطقۀ عمومی شلمچه در شمال غربی خرمشهر، با هدف پیشروی رزمندگان ایرانی بهسوی بصره اجرا شد (اطلس جنگ، ص ۷۷). در این عملیات، تیپ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا قرار داشت و خط حد مأموریتش منطقۀ پاسگاه بوبیان عراق (غرب شلمچه)، تأمین جناح راست عملیات، آزادسازی پاسگاه بوبیان و تأمین عقبۀ کلی منطقۀ عملیاتی برای گذر دیگر یگانهای سپاه پاسداران بود (بنیفاطمه، ص ۱۵۴). گردان ابوذر، با فرماندهی و استعداد پیشین، پس از آشنایی با منطقه و چند روز پیش از آغاز عملیات، با رعایت اصول حفاظتی از آبادان به شلمچه گسیل شد (شاهپورزادة بافقی، همان، ص ۲۴۷). با آغاز عملیات و پس از آنکه نیروهای غواصان تیپ نتوانستند خط مقدم نیروهای عراق را بشکنند، گردان ابوذر از جناح چپ (جنوب) محور تیپ الغدیر، با گذر از لشکر ۴۱ ثارالله وارد عمل شد و با هدف تصرف پاسگاه بوبیان، به درهم شکستن خطوط دفاعی ارتش بعث و پیشروی بهسوی اهدافش اقدام کرد و توانست این پاسگاه را تصرف و با ایجاد خط پدافندی، ۷۲ ساعت از این منطقه دفاع کند. پسازآن، با یگانهای دیگر تیپ جابهجا شد و به عقب بازگشت. پسازاین عملیات، گردان منحل شد (همان، ص ۲۵۵-257).
مآخذ: اطلس جنگ ایران و عراق: فشردة نبردهای زمینی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹-29 مرداد ۱۳۶۷، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،۱۳۹۲ ش؛ اطلس راههای ایران، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۹۵ ش؛ بنیفاطمه، سید هدایت، شناسنامۀ تیپ الغدیر در دوران دفاع مقدس، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۹ ش؛ درودیان، محمد، همو، خرمشهر تا فاو، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۱ ش؛ شاهپورزادة بافقی، محمود (فرمانده گردان امام حسن(ع) تیپ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۲۰ فروردین ۱۳۹۹؛ همو، مهاجران (تاریخ شفاهی)، به کوشش ابوالقاسم شایق، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۹ ش؛ صادقیان، عباسعلی (فرمانده گروهان از گردان امام حسن(ع) تیپ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۱۶ فروردین ۱۳۹۹؛ فخارتازه، کاظم، عبور عاشقانه: روایتی از حماسهآفرینی رزمندگان تیپ مستقل ۱۸ الغدیر استان یزد در عملیات والفجر ۸، یزد: چشموچراغ، ۱۳۹۶ ش؛ همو، مقاومت تا شهادت: روایتی از حماسهآفرینی رزمندگان تیپ مستقل ۱۸ الغدیر استان یزد در عملیات بدر، یزد: چشموچراغ، ۱۳۹۷ ش؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ فرهنگدوست، محمدمهدی، خطشکن کویر (خاطرات)، به کوشش محمدعلی همتی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۵ ش؛ همو (فرمانده محور تیپ ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۱۷ فروردین ۱۳۹۹؛ فلاحیان، محمدحسن (فرمانده گردان امام حسن(ع) تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با همو، ۱۸ فروردین ۱۳۹۹؛ «کارنامة عملیات والفجر ۸»، عملیات والفجر ۸ (مجموعهمقالات)، به کوشش حسن درّی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸ ش؛ هدایتی، رضا، دلاور کویر، به کوشش محمدرضا کلانتری، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۹ ش؛ همو (فرمانده محور از تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۱۹ فروردین ۱۳۹۹؛ مقنی، علی (جانشین سوم گردان امام حسن(ع) از تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با همو، ۱۷ فروردین ۱۳۹۹؛ میرفلاح، عبدالرسول، سالهای بیستاره، به کوشش محمدعلی همتی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۶ ش.
/ سید داود سیدمحسنی/