بابایی محمدآبادی، رضاعلی (15 شهریور ۱۳۳۹-3 اسفند ۱۳۶۲)، جانشین واحد تخریب تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در محله نَعیمآباد (آبشاهی سابق) شهر یزد*، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، عباس، کارگر کارخانه و مادرش، فاطمه یاوری، خانهدار بود. آنها بهسبب عشق و ارادت فراوان به امام رضا (ع) وی را رضاعلی نامیدند. او چهارمین فرزند خانواده بود و پنج برادر و دو خواهر داشت. رضاعلی دورۀ ابتدایی را در دبستان خیراندیش (هدایتی کنونی) گذراند و در کنار آن، آموزش قرآن را در مکتبخانه آموخت. در خرداد ۱۳۵۱، سال اول دورة راهنمایی را در مدرسۀ صالحیزاده به پایان برد؛ اما بهسبب مشکلات معیشتی، تحصیلش را نیمهتمام گذاشت و برای کار به بندرعباس رفت. بعد از گذشت چهار سال و آموختن مهارت سیمپیچی دینام کولر و تعمیر یخچال، در اوایل سال ۱۳۵۷ ش، به زادگاهش بازگشت و مغازهای خدماتی باز کرد (ادارۀ ثبتاحوال ... ، ادارۀ آموزشوپرورش ... ؛ فرهنگ ... ، ذیل نام؛ یاوری؛ سلطانی گردفرامرزی، ص ۱۴۳).
رضاعلی بابایی در ۱۳۵۷ ش، همزمان با اوج مبارزۀ ملت ایران بر ضد حکومت پهلوی دوم، با حضور در تظاهرات و راهپیماییها به صف مبارزات مردمی پیوست و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷، در جلسات مذهبی حضوری پرشور داشت (همو، ص ۱۴۴).
او در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۵۹، به خدمت نظام رفت و دورۀ آموزشی را در زابل (شمال استان سیستان و بلوچستان) گذراند؛ پسازآن، به لشکر ۹۲ زرهی اهواز فرستاده شد. در این زمان، جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران آغاز شده بود و او تا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱، در منطقة عملیاتی سوسنگرد واقع در غرب استان خوزستان حضور داشت. او در دورۀ سربازی، به عضویت بسیج پایگاه مقاومت نعیمآباد درآمد و بعد از پایان دوره، در شهریور همان سال، با فاطمه پارسائیان ازدواج کرد (سپاه ... ، برگه ... ، فرم گواهی ... ؛ فرهنگ، ذیل نام؛ نیروها ... ).
بابایی محمدآبادی حدود شش ماه پس از پایان خدمت سربازی، ازطریق بسیج، بار دیگر، به جبهه اعزام شد و با سمت تخریبچی در تیپ ۸ نجف اشرف، در عملیات محرم (10 آبان ۱۳۶۱)، در جبهة جنوبی، عینخوش، زبیدات با هدف تصرف سرپل در منطقۀ العمارة عراق و آزادسازی ارتفاعات مرزی شرکت کرد؛ اما در مهر ۱۳۶۲، پس از تشکیل تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر*، به آن پیوست و جانشین واحد تخریب شد (سپاه، فرم گواهی، فرم تطبیق ... ، فرم تأیید ... ).
او سرانجام در عملیات خیبر (3 اسفند ۱۳۶۲)، در جبهة جنوبی، هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان)، که با هدف عبور از هور و تهدید بصره از شمال اجرا شد، در محور طلائیه، براثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید و پیکرش در قطعۀ شهدای آرامگاه نعیمآباد یزد به خاک سپرده شد (ستاد ... ).
شهید رضاعلی بابایی با پدر و مادرش و خانواده، مهربان و در حق آنها بسیار دلسوز و متعهد بود. او همچنین، علاقهای فراوان به تلاوت قرآن داشت، چنانکه حتی در وصیتنامهاش دیگران را به تلاوت بسیار قرآن تشویق کرده است (یاوری).
در بخشی از وصیتنامۀ شهید آمده است: «زیاد قرآن بخوانید، چنانچه نمیتوانید بخوانید، بروید یاد بگیرید و اگر سواد دارید، معنای آن را هم بخوانید، حتی اگر یک آیه هم میخوانید، معنای آن را هم بخوانید، ولی در پی تفسیر آن بر نیایید اگر صلاحیت ندارید» (بش).
برادرش، حسنرضا، نیز در ۱ شهریور ۱۳۶۲، در سردشت به شهادت رسید. به پاس نکوداشت این شهید، نام وی بر یکی از کوچههای شهر یزدگذاشته شده است ( فرهنگ، همانجا).
مآخذ: ادارۀ آموزشوپرورش شهرستان یزد، گواهینامة تحصیلی پایة اول دورة راهنمایی، سند مورخ ۱۳۵۱ ش، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ ادارۀ ثبتاحوال شهرستان یزد، شناسنامه، سند مورخ ۲۱ شهریور ۱۳۴۶، سند بش، موجود در همانجا؛ بابایی محمدآبادی، رضاعلی، وصیتنامه، سند مورخ ۱۳۶۲ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، برگۀ تحقیقات از خانوادۀ شهید، سند مورخ ۱۳۶۳ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، فرم تأیید مسئولیت، سند مورخ ۱۳۸۳ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، فرم تطبیق ایثارگران، سند مورخ ۱۳۷۳ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، فرم گواهی نیروی مقاومت بسیج تفت، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ ستاد معراج شهدا، پروانۀ حمل شهید، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ سلطانی گِردفرامرزی، ولی، اولین آفند (نقش تیپ مستقل ۱۸ الغدیر در عملیات خیبر)، یزد: توزوقلم، ۱۳۹۳ ش؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، کارت خدمت دورۀ احتیاط سربازی، سند مورخ ۱۳۶۰ ش، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ یاوری، فاطمه، (مادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۲ آبان ۱۳۹۸ ش.
/ سعیده ساقی/