الحدید، گردان ضدزره، گردان پشتیبانی رزم تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از استان یزد.
پیشینۀ تشکیل یگانهایی با مأموریت مقابله با تجهیزات زرهی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ۱۳۶۵ ش بازمیگردد. در این دوره دولت عراق با خرید تسلیحات و تجهیزات متعارف، توان ارتش خود را چند برابر افزایش داده بود؛ بهطوریکه نزدیک به ۵۸۵۰ تانک و نفربر در اختیار داشت (رشید، ص ۶۳) و نیروی زمینی سپاه برای مقابله با چنین توانی، نیز باتوجهبه تحریم تسلیحاتی یکجانبۀ ایران، از سوی کشورهای تولیدکنندۀ سلاح، یگانهایی با مأموریت تخصصی ضدزره را به سازمان رزم تیپها و لشکرهای خود افزود. مأموریت این یگانها مقابله با واحدهای زرهی دشمن و پشتیبانی آتش رزم نزدیک از نیروهای خودی بود؛ اما زمینۀ تشکیل چنین یگانی در تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر*، بهروزهای آغازین بهمن ۱۳۶۴ بازمیگردد؛ بدینترتیب که نیروهای واحد اطلاعاتوعملیات، موشکهای فرسودۀ ۱۰۷میلیمتری شهاب را که بین رزمندگان تیپ، به فرغونک شهرت داشت، بهینه کرده و در روزهای پایانی همین ماه، در جزیرۀ مجنون جنوبی، بر ضد دشمن به کار گرفته بودند. کارایی این ابتکار سبب شد تا در فروردین ۱۳۶۵، به تولید انبوه برسد و در اختیار واحد ضدزره قرار گیرد؛ سپس در ۵ آبان همان سال، گروهانی به نام الحدید (برگرفته از سورۀ الحدید)، زیرنظر واحد طرحوعملیات با مسئولیت حسین لطفیانی و شماری از دانشجویان رشتههای فنی تشکیل شد (خواستار، یادداشتها ... ، بش، مصاحبه ... ؛ فرهنگدوست، ص ۴۶۴).
سلاح و تجهیزات گردان عبارت بود از: موشک شهاب، آر.پی.جی ۱۱، دوشکا، نارنجکانداز پلامین، موشکهای ضدتانک مالیوتکا و تاو، توپ ۷۳میلیمتری اس.پی.جی، تفنگ سیمینُف و خمپارهانداز ۶۰میلیمتری. مکان آموزش این سلاحها هم مقر آموزش سلاحهای موشک مالیوتکا و تاو در پادگان شهید حبیبالهی اهواز در کیلومتر ده جادۀ اهواز ـ خرمشهر بود (خواستار، مصاحبه).
این گروهان سه دسته داشت که پیش از عملیات نصر ۷ (14 مرداد ۱۳۶۶) به گردان و هر دسته به گروهان ارتقا یافت. گروهانها شامل: ضدزره، با مأموریت ایجاد حجم آتش زیاد نزدیک و شکستن روحیۀ دشمن؛ پیادۀ ضدزره، با مأموریت مقابله با دشمن در آفند، پدافند و گشت رزمی؛ مهندسی با مأموریت ساخت سنگر اجتماعی، دیدهبانی، سکوی آتش، رساندن مهمات و قبضهها؛ نیز انتقال مجروحان و شهدا از منطقۀ درگیری به پشت جبهه بود؛ باید اشاره کرد که باتوجهبه جغرافیای منطقۀ نبرد، سازمان رزم گردان نیز تغییر میکرد؛ بدین شکل که گردان در سرزمینهای هموار، دو گروهان ضدزره و یک گروهان پیادۀ ضدزره؛ و در کوهستان، یک گروهان ضدزره، یک گروهان پیادۀ ضدزره و یک گروهان مهندسی سازماندهی میشد. دیگر بخشهای گردان عبارت بودند از: ستاد، نیروی انسانی (پرسنلی)، پشتیبانی، دفتر گردان در مرکز و چند شهرستان استان یزد و بخش فنی یا خودکفایی (همان؛ شناسنامه ... ، ص ۲-3). مأموریت بخش فنی هم تأمین، ساخت و تعمیر سلاحهای موردنیاز گردان بود (خواستار، یادداشتها، بش).
این گردان در شهر یزد، برای ساخت موشکهای شهاب و تجهیزات آن، کارگاه فنی تراشکاری در اختیار داشت که بهسبب مسافت زیاد آن با مناطق جنگی و کُندی فرایند ساخت و تحویل، در اردیبهشت ۱۳۶۶، بخش پشتیبانی گردان، کارگاه دیگری در پادگان شهید عاصیزاده*، با همکاری ادارهکل صنایع سنگین استان یزد و با دستگاههای مانند تراش سهمتری، دریل ۳۲، ارهلنگ، پمپ باد بزرگ و جوش ساخت (همان، بش). این بخش در دورۀ دفاع مقدس توانست اقداماتی را انجام دهد؛ ازجمله: احداث کارگاههای تراشکاری، انواع جوشکاری و ریختهگری؛ تعمیر بیشتر سلاحهای تیپ و بعضی یگانهای دیگر سپاه؛ ساخت موشکانداز ۱۰۷میلیمتری تکلول با گلولۀ مینیکاتیوشا به نام شهاب؛ ساخت موشکانداز رعد با گلولۀ کاتیوشا؛ ساخت موشک دژشکن توکل؛ سیارکردن تیربار دوشکا با بهکارگیری چرخ؛ ساخت کلاهک روی قبضۀ خمپارهانداز ۶۰میلیمتری برای اختفای محل شلیک آن؛ نصب انواع تلسکوپ روی دوشکا و آر.پی.جی ۷؛ و نصب جرثقیل سیار روی تانک و ساخت آماج (سیبل) متحرک با سرعت چهل کیلومتر در ساعت برای آموزش شلیک آر.پی.جی ۷ (شناسنامه، همانجا).
این یگان از زمان تشکیل تا پایان جنگ عراق بر ضد ایران (29 مرداد ۱۳۶۷) در هفت عملیات آفندی شرکت کرد:
عملیات کربلای ۴: این عملیات در ۳ دی ۱۳۶۵، با رمز «یا محمد(ص)» در پانزدهکیلومتری جنوب شرقی بندر بصره در کرانۀ جنوبی اروندرود، با هدف تصرف شهر ابوالخصیب، محاصرۀ نیروهای مستقر در شبهجزیرۀ فاو (جنوب شرقی عراق) و تهدید بصره از جنوب اجرا شد (اطلس ... ، ص ۷۶). تیپ ۱۸ الغدیر در این عملیات زیرامر قرارگاه عملیاتی نوح و مأموریتش گذر از خط لشکر ۳۳ المهدی(عج) در حدفاصل جزایر مینو (غرب آبادان) و امالرصاص (از جزایر اروندرود و جزو خاک عراق) بود (بنیفاطمه، ص ۱۴۴-146).
سازمان رزم گروهان بدینترتیب بود: فرمانده حسین لطفیانی؛ جانشین اول و دوم بهترتیب، محمد زارع و محسن منیری؛ و سه دسته با استعداد سی تن، بهترتیب با فرماندهی هادی هادینسب، هاشم صابری و عبدالحسین سیمایی. تجهیزات آن هم موشکانداز شهاب و اسلحۀ کلاشینکف بود. این گروهان نخست، آموزشهای لازم را در موقعیت صبر (صفائیه) در انتهای پادگان شهید عاصیزاده گذراند؛ سپس در ۱ دی ۱۳۶۵ برای شرکت در عملیات، به جزیرۀ مینو گسیل و در آنجا، از مانور عملیات آگاه شد. مأموریتش هم پشتیبانی آتش از نزدیک، پس از شکستهشدن خط بود؛ اما هوشیاری و احتمال بمباران شیمیایی دشمن عملیات را متوقف کرد؛ بدینترتیب، گروهان نیز وارد عمل نشد و پس از دو روز، به موقعیت جهاد اکبر* بازگشت (هادینسب؛ فرهنگدوست، ص ۴۳۷-440).
عملیات کربلای ۵: این عملیات در ۱۹ دی ۱۳۶۵، در شلمچه (شمال غربی خرمشهر)، با رمز «یا زهرا(س)»، با هدف تصرف شلمچه و پیشروی بهسوی بصره اجرا شد (اطلس، ص ۷۷). تیپ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا، در منطقۀ پاسگاه بوبیان عراق (شمال شلمچه)، مأموریت تأمین جناح راست، آزادسازی پاسگاه بوبیان و تأمین عقبۀ کلی منطقۀ عملیاتی را برای گذر یگانهای دیگر بر عهده داشت (درودیان، خرمشهر ... ، ص ۱۳۱؛ بنیفاطمه، ص ۱۵۴).
این گروهان با همان سازمان و فرماندهان پیشین، مأموریت داشت پس از شکستن خط، از یگانهای عملکننده پشتیبانی آتش کند؛ اما ازآنجاکه گردان خطشکن ثارالله نتوانست خط را بشکند، گروهان ناچار شد همراه دیگر یگانهای عملکنندۀ تیپ از محور لشکر ۴۱ ثارالله گذر و با پاتکهای دشمن در منطقۀ پاسگاه بوبیان و کانال زوجی (جنوب کانال پرورش ماهی) مقابله کند. در این عملیات سه تن از نیروهای گروهان شهید و هفت تن مجروح شدند (فرهنگدوست، ص ۴۴۹؛ هادینسب؛ خواستار، یادداشتها، بش).
این گروهان در عملیات کربلای ۵، ابتکار و اقدامات درخور توجهای از خود نشان داد؛ ازجمله آنها انتقال بالگرد کبرای آسیبدیدۀ هوانیروز ارتش به عقب بود. این بالگرد پس از بازگشت از مأموریت موفقیتآمیز خود، هدف اصابت آتشبارهای هوایی دشمن قرارگرفته و به نشستن در منطقۀ آبگرفتگی روبهروی پاسگاه بوبیان ناچار شده بود. در ادامه، نیروهای فنی هوانیروز با حضور در منطقه و بازدید و بررسی، بهسبب حجم آتش سنگین دشمن و قرارگرفتن بالگرد درون آب، نجات آن را منتفی دانسته بودند؛ اما فرمانده گروهان الحدید با بهکارگیری امکاناتی مانند پل خیبری، جرثقیل دستی، سهپایۀ ثابت مخصوص نصب جرثقیل و دو فروند قایق فلزی در تاریکی شب، بالگرد را به کنار ساحل جاده شنی کشاند و ازآنجا با جرثقیل و یدککش به پشت جبهه در موقعیت جهاد اکبر منتقل کرد و به هوانیروز ارتش تحویل داد که ازطرف فرمانده تیپ و فرماندهان هوانیروز ارتش تشویق شد (همان، بش، مصاحبه).
عملیات کربلای ۸: این عملیات در ۱۸ فروردین ۱۳۶۶، در منطقۀ شلمچه، با رمز «یا صاحبالزمان(عج)»، با هدف تأمین کانال زوجی و توسعۀ منطقۀ تصرفشده در غرب کانال پرورش ماهی اجرا شد (اطلس، ص ۷۹). تیپ الغدیر در هدایت قرارگاه عملیاتی قدس قرار داشت و هدفش تصرف خط اول دشمن و تکمیل عملیات کربلای ۵ در کانال پرورش ماهی در شرق بصره بود (بنیفاطمه، ص ۱۶۸).
هرچند گروهان الحدید باتوجهبه موفقیتش در عملیات کربلای ۵، به شکل غیررسمی به گردان ارتقا یافته بود و در این نبرد سلاحهایی مانند موشک مالیوتکا، تاو، آر.پی.جی ۱۱، اس.پی.جی، خمپارهانداز ۶۰ میلیمتری و دوشکا به تجهیزات آن اضافه شد؛ اما سازمانش همچنان گروهان بود (شناسنامه، ص ۱-4؛ خواستار، همان). در عملیات کربلای ۸، گروهان الحدید با همان فرمانده و جانشینی احمد خواستار و استعداد یک گروهان و دو دسته وارد عمل شد. تجهیزات گروهان، پنج قبضه موشک شهاب، دو قبضه آر.پی.جی ۱۱، چهار قبضه تیربار دوشکا، دو قبضه سیمینف و دو قبضه خمپارهانداز ۶۰میلیمتری بود. ازآنجاکه با آغاز عملیات، یگانهای خطشکن نتوانستند بهطور کامل، به اهدافشان برسند، این گروهان هم فقط در مناطقی که یگانها خط را شکسته بودند وارد عمل شد که درنتیجۀ آن، ۴ تن از نیروهایش شهید و ۲۳ تن نیز مجروح شدند (همو، یادداشتها، بش). همزمان با این عملیات، بخشی از نیروهای گروهان در خط پدافندی فاو با دو قبضه شهاب، یک قبضه آر.پی.جی ۱۱ و دو قبضه خمپارهانداز ۶۰ میلیمتری حضور داشتند. در ادامه و در اردیبهشت ۱۳۶۶، گروهان بهطور رسمی به گردان تبدیل و از واحد طرحوعملیات جدا و مستقل شد (همو، یادداشتها، بش، مصاحبه). این گردان برای تکمیل نیروهای پایور (کادر) و داوطلب دفتری در پایان اردیبهشت ۱۳۶۶، در خیابان امام، بین میدان شهید بهشتی و چهارراه امیر چقماق یزد تأسیس کرد. بعدها، در این مکان، شهدای گردان الحدید تشییع میشدند؛ نیز از آن برای رزمایش شهری بهره میبرد (همو، یادداشتها، بش).
عملیات نصر ۷: این عملیات در ۱۴ مرداد ۱۳۶۶، با رمز «یا فاطمبببالزهرا(س)»، در منطقۀ دوپازا و بُلفَت (غرب شهر سردشت در استان آذربایجان غربی)، با هدف خارجکردن منطقۀ سردشت و قراردادن شهر قلعهدیزۀ استان سلیمانیۀ عراق زیر دیدوتیر اجرا شد (درودیان، شلمچه ... ، ص ۱۸۸، ۱۹۴). مأموریت تیپ الغدیر که زیرامر قرارگاه عملیاتی قدس قرار داشت، تصرف قسمت جنوبی منطقۀ عملیات شامل ارتفاع ۲۲۱۵ و یال دوپازا و تأمین جناح چپ منطقه بود (بنیفاطمه، ص ۱۸۶-187).
برای این عملیات سازمان گردان الحدید بدینترتیب بود: فرمانده گردان احمد خواستار، جانشین فرمانده گردان حسین جعفری کافیآبادی*، فرمانده گروهان ضدزره عبدالرضا (حمید) دستا و فرمانده گروهان پیاده ضدزره، محمدمهدی اقبال (شناسنامه، ص ۳۰؛ خواستار، مصاحبه). در ۹ مرداد ۱۳۶۶، گردان برای ورود به نبرد در ارتفاع کلهقندی (جنوب شرق ارتفاعات دوپازا) مستقر شد و بهمنظور پشتیبانی از نیروهای خطشکن، یک قبضه موشک شهاب در ارتفاع فرفری (غرب کلهقندی)، پنج قبضه خمپارهانداز ۶۰میلیمتری، یک قبضه پلامین در سنگر کمین و یک قبضه شهاب با ۱۵۰ موشک در ارتفاع کلهقندی مستقر کرد. مأموریت خدمههای موشکاندازها پیش از عملیات، بهدستآوردن نقطۀ ثبت برای پشتیبانی آتش رزم و مقابله با دفع پاتکها و بستن راه مواصلاتی عراق به تپه جنگلی بود (همو، یادداشتها، بش).
استعداد گردان الحدید در این عملیات ۱۱۰ تن و تجهیزاتش عبارت بود از: هفت قبضه موشک شهاب ۱۰۷میلیمتری، دو قبضه پلامین، چهار قبضه دوشکا، چهار قبضه آر.پی.جی ۱۱، چهار قبضه خمپارهانداز ۶۰ میلیمتری، چهار قبضه سیمینف و یک قبضه موشک مالیوتکا. همزمان هم شماری از نیرو و تجهیزات این گردان در خط پدافندی فاو، بخش فنی تیپ الغدیر و دفتر گردان در یزد فعال بودند (شناسنامه، همانجا).
با آغاز عملیات و درگیری نیروهای خطشکن با ارتش بعث عراق، گردان با یک قبضه موشک شهاب، بیش از ۱۰۰ موشک به جادۀ آسفالته شهر قلعهدیزه (جادۀ تدارکاتی) پرتاب و آن را مسدود کرد. چهار قبضه خمپارهانداز ۶۰ میلیمتری هم همزمان به سمت مواضع دشمن آتش ریخت. حدود ساعت ۴ صبح روز عملیات، اکبر آقابابایی (شهادت: ۴ شهریور ۱۳۷۵) فرمانده تیپ، به گردان الحدید دستور حرکت و پیشروی به سمت مواضع تصرفشده را داد؛ این گردان هم بیدرنگ، سلاحهای چرخدار و نیروها؛ همچنین، مهمات را با قاطر بهسوی محورهای درگیری انتقال داد. در این مرحله از عملیات، یکی از سنگرهای دشمن، که در حال مقاومت بود، با سلاح آر.پی.جی ۱۱ این گردان منهدم و افزونبر اسیرشدن باقیماندۀ نیروهای دشمن، یک قبضه پلامین و دو قبضه آر.پی.جی ۱۱ هم از نیروهای عراقی بهغنیمت گرفته شد. این گردان تا ۵ شهریور ۱۳۶۶، همراه دیگر یگانهای تیپ در این منطقه حالت پدافند به خود گرفت. در این عملیات، سه تن از نیروهای گردان ازجمله حسین مطیعی بهابادی (شهادت: ۱۴ مرداد ۱۳۶۶) فرمانده دستۀ خمپارهاندازها در ارتفاعات دوپازا شهید و پنج تن هم مجروح شدند. با پایان عملیات، فرمانده تیپ نیروهای گردان را برای تشویق به مشهد مقدس فرستاد (خواستار، همان، بش).
عملیات بیتالمقدس ۲: این عملیات در ۲۵ دی ۱۳۶۶، با رمز «یا زهرا(س)»، با هدف تصرف سد دوکان و شهر قلعهدیزۀ عراق در شمال استان سلیمانیه اجرا شد (درودیان، شلمچه، ص ۲۰۰-201). در این عملیات، تیپ الغدیر زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف قرار داشت و خط حد واگذارشده به آن دشت هَرمَدان در منطقۀ ماؤوت (شمال استان سلیمانیه در شمال شرقی عراق) و مأموریتش تصرف و پاکسازی قسمتی از همین دشت بود (بنیفاطمه، ص ۲۰۴-205).
پیشازاین، در ۱۱ آذر ۱۳۶۶، گردان الحدید همراه دیگر گردانهای تیپ الغدیر در خط پدافندی گِردِهرَش در شمال شهر ماؤوت استقرار داشت. استعداد گردان ۱۰۶ تن نیرو و تجهیزات آن، دو قبضه آر.پی.جی ۱۱، پنج قبضه موشک شهاب، پنج قبضه خمپارهانداز ۶۰ میلیمتری، دو قبضه پلامین و هفت قبضه سیمینف بود. در ۲۸ آذر ۱۳۶۶، گردان با تحویل خط پدافندی به یکی از گردانهای تیپ، برای بازسازی و سازماندهی به عقب منتقل و خود را برای شرکت در عملیات آماده کرد (خواستار، همان، بش).
این گردان به فرماندهی حسین لطفیانی و جانشینی فرمانده احمد خواستار و با استعداد سه گروهان ِضدزره حمزه، به فرماندهی حمید دستا و جانشینی محمدمهدی اقبال؛ ضدزره زهیر، به فرماندهی جمال وافی و جانشینی حمید زارع؛ مهندسی خضر، به فرماندهی محمدرضا حسینی و جانشینی پارساییخواه و مسئول فنی عباس حیرانی در این عملیات شرکت کرد؛ سپس در ۲۲ دی ۱۳۶۶، برای آگاهی از چگونگی عملیات، دو گروهان زهیر و حمزه را به دامنۀ گردهرش فرستاد و با آغاز عملیات، افزونبر اجرای آتش مناسب و بهموقع توانست گردانهای پیاده را حمایت و در رسیدن یگانهای خطشکن به اهدافشان با کمترین تلفات، کمک درخور توجهی کند. در این عملیات از نیروهای گردان یک تن شهید و سه تن مجروح شدند (همان، بش؛ شناسنامه، ص ۱۸).
پس از پایان این نبرد، در ۲۷ دی ۱۳۶۶، گردان با دیگر گردانهای تیپ الغدیر، به موقعیت شهید موحدین* (گاوداری)، در جادۀ سقز بازگشت و به بازسازی، سازماندهی و آموزش نیروهای خود اقدام کرد. در ۲۷ اسفند ۱۳۶۶، بخشی از نیروهای گردان بنابر دستور فرمانده تیپ، برای شرکت در عملیات والفجر ۱۰ به شهر مریوان (غرب استان کردستان) گسیل شدند. صبح روز ۲۸ اسفند ۱۳۶۶، هواپیماهای عراقی چند بار شهر مریوان را بمباران شیمیایی کردند؛ اما به نیروهای این گردان آسیب چندانی وارد نشد. بعدازظهر همان روز، فرماندهان گردان همراه فرماندهان تیپ به جلسۀ تصمیمگیری قرارگاه عملیاتی نجف و سپس به منطقۀ عملیاتی (نزدیک شهر خُرمال عراق) رفتند و از چگونگی اجرای عملیات آگاه شدند؛ اما بهسبب آنکه تیپ الغدیر یگان احتیاط قرارگاه عملیاتی نجف برای عملیات والفجر ۱۰ بود به کار گرفته نشد (خواستار، همان، بش؛ بنیفاطمه، ص ۲۲۰-221)
عملیات بیتالمقدس ۴: این عملیات در ۵ فروردین ۱۳۶۷، در جنوب شرقی استان سلیمانیه، با رمز «یا اباعبدالله(ع)» و با هدف تصرف ارتفاعات شاخ شمیران و تهدید سد دربندیخان اجرا شد (اطلس، ص ۱۰۰). در ۹ فرودین ۱۳۶۷، قرارگاه عملیاتی کربلا بهمنظور ادامۀ عملیات یادشده، تیپ الغدیر را با هدف تصرف روستای زرین وارد عمل کرد (بنیفاطمه، ص ۲۲۴؛ فرهنگدوست، ص ۵۷۳). گردان الحدید هم به فرماندهی احمد خواستار و جانشینی حسین جعفری کافیآبادی مأموریت داشت با استقرار در این منطقه به پشتیبانی آتش در رزم نزدیک و مسدودکردن جادۀ پشتیبانی دشمن اقدام کند. استعداد در این نبرد عبارت بود از: نود نیرو با سه گروهان ِضدزره زهیر به فرماندهی حسین جعفری کافیآبادی (با حفظ سمت جانشینی گردان)، ضدزره خضر به فرماندهی حیدر شمسزاده و پیادۀ ضدزره حمزه به فرماندهی عبدالمجید جعفری نُدوشَن* با تجهیزات چهار قبضه موشک شهاب ۱۰۷میلیمتری، چهار قبضه اس.پی.جی، یک قبضه موشک مالیوتکا، چهار قبضه سیمینف، سه قبضه آر.پی.جی ۷، سه قبضه دوشکا، دو قبضه خمپارهانداز ۶۰میلیمتری و دو دستگاه خشایار زرهی (شناسنامه، ص ۳۲؛ خواستار، همان، بش).
با آغاز عملیات، نیروهای رزمی نتوانستند در ساعت تعیینشده، به اهدافشان برسند؛ ازاینرو، گردان ادوات هم پیشروی نداشت؛ ازاینرو بهسرعت در امتداد خط و در ارتفاعات شاخ شمیران مستقر شد و ازآنجا، دشمن را زیر آتش قرار داد. این عملیات یک روز بیشتر طول نکشید و پسازآن، گردان افزونبر پدافند از ارتفاع یادشده، پدافند از تپۀ مجید (از تپههای مشرفبه روستای زرین) را هم بر عهده داشت و در طول سیزده روز مأموریت، توانست هشت پاتک دشمن را دفع کند. در این عملیات، شش تن از نیروهای گردان شهید و شماری هم مجروح شدند. حسین جعفری کافیآبادی و عبدالمجید جعفری ندوشن از زمرۀ این شهدا بودند. پس از عملیات، گردان الحدید با دیگر یگانهای تیپ به منطقه جنوب گسیل شد (همان، بش؛ فرهنگ ... ، ذیل نامها).
پسازاین، قرارگاه عملیاتی کربلا به تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر مأموریت داد تا با استقرار در منطقۀ شلمچه، از پاسگاه بوبیان عراق تا نزدیک کلهگاوی (شمال غربی خرمشهر و شرق بصره)، پدافند کند (بنیفاطمه، ص ۲۳۶). این گردان هم در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷، با سازماندهی نیروهای تازهنفس، به فرماندهی احمد خواستار و جانشینی محمد زارع به این منطقه رفت. آرایش گردان در این مأموریت چنین بود: یک گروهان به فرماندهی محمدعلی مزیدی در کنار پاسگاه بوبیان، یک گروهان به فرماندهی محمدمهدی اقبال در بنۀ رحمت در احتیاط و یک گروهان به فرماندهی حمید دستا در گتوند (خواستار، همان، بش).
در ۴ خرداد ۱۳۶۷، ارتش بعث عراق به مواضع تیپ الغدیر در شلمچه حمله کرد و توانست خط مقدم را تصرف کند که درنتیجۀ آن، یگانهای پدافندی به خط دوم عقب نشستند. با تداوم حملات دشمن، نیروهای تیپ بهناچار، از خط دوم و سوم، عقبنشینی کردند و سرانجام، در پشت جادۀ اهواز ـ خرمشهر مستقر شدند. دراینبین، افزونبر انهدام بخش عمدهای از تجهیزات گردان، هفت تن مفقود و شماری هم مجروح شدند. همان شب، نیروهای رزمی تیپ و گردان الحدید با تجدید قوا به نیروهای عراق حمله و آنها را به عقبنشینی تا پشت دژ بینالمللی عراق در شلمچه وادار کردند. نیروهای گردان در همان خط پیشین مستقر و برای اجرای عملیات آتی آماده شدند (همان، بش).
عملیات بیتالمقدس ۷: این عملیات در ۲۲ خرداد ۱۳۶۷، در منطقۀ شلمچه، با رمز «یا اباعبدالله الحسین(ع)» و با هدف انهدام مواضع ارتش بعث عراق اجرا شد (اطلس، ص ۱۰۸). تیپ الغدیر، زیرامر قرارگاه عملیاتی کربلا، بهمنظور بازپسگیری پاسگاه بوبیان عراق و پدافند از آن تا کانال پرورش ماهی (شمال غربی خرمشهر و شرق بصره)، در این عملیات شرکت کرد (بنیفاطمه، ص ۲۴۴). گردان الحدید با همان فرمانده و جانشینی احمد خواستار، با سه گروهان بهترتیب به فرماندهی محمدمهدی اقبال، عبدالرضا دستا، عبدالحسین سیمایی، با استعداد ۱۴۸ تن و با همان تجهیزات، که تنها موشکانداز رعد به سازمان آن افزوده شده بود، در این منطقه مستقر شد. با آغاز عملیات، گردان با دستور فرمانده تیپ و بهکارگیری سلاحهای خود و کمک نیروهای رزمی، به سمت اهداف خود پیشروی و در مناطق تصرفشدۀ جدید پدافند کرد. صبح روز ۲۴ خرداد ۱۳۶۸، ارتش بعث عراق بهسبب موفقنشدن لشکر ۳۳ المهدی در تصرف اهداف تعیینشده، با تجدید قوا و نیروهای بیشتر، به مواضع تیپ پاتک کرد که به دستور احمد غلامپور، فرمانده قرارگاه کربلا، این گردان همراه نیروهای تیپ عقب نشست و در موضع پیش از اجرای عملیات، مستقر شد (شناسنامه، ص ۳۷؛ خواستار، همان، بش). در ادامه و از ۲۷ خرداد ۱۳۶۷، این گردان با همان ساختار و سازمان و جانشینی جمال وافی در منطقۀ شلمچه (از جادۀ شهید صفوی تا پل سوم نهر عرایض) مستقر شد (بنیفاطمه، ص ۲۵۵).
پس از یک ماه، ایران قطعنامۀ ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر برقراری آتشبس را پذیرفت؛ اما در ۳۱ تیر ۱۳۶۷، ارتش عراق دوباره، با حمله به منطقۀ شلمچه، تا جادۀ اهواز ـ خرمشهر پیشروی کرد. گردان هم با دیگر یگانها بهناچار، تا پشت همین جاده عقب نشست؛ سپس در ۱ مرداد ۱۳۶۷، پس از تجدید قوا همراه تیپ و دیگر یگانهای نیروی زمینی سپاه، به نیروهای عراقی حمله و آنها را به عقبنشینی تا دژ مرزی وادار کرد (همو، ص ۲۵۶؛ شناسنامه، ص ۳۵).
پس از برقراری آتشبس، بخش رزمی گردان ضدزره الحدید در منطقۀ شلمچه باقی ماند تا در صورت حملۀ احتمالی دشمن به نیروهای رزمی کمک کند. بخش نیروهای فنی گردان هم در پادگان شهید عاصیزاده مستقر شدند؛ سرانجام، در ۱۵ فروردین ۱۳۷۰، گردان به یزد بازگشت و در نیمۀ نخست همان سال، با گردان ادوات ادغام شد (خواستار، همان، بش).
مآخذ: اطلس جنگ ایران و عراق: فشردۀ نبردهای زمینی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹-29 مرداد ۱۳۶۷، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ ش؛ بنیفاطمه، سید هدایت، شناسنامۀ تیپ الغدیر در دوران دفاع مقدس، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۹ ش؛ خواستار، احمد، یادداشتهای منتشرنشده؛ همو (فرمانده گردان ضدزره الحدید)، مصاحبه با محمدحسین کاظمی، ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ درودیان، محمد، خرمشهر تا فاو، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۹۱ ش؛ همو، شلمچه تا حلبچه، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴ ش؛ رشید، محسن، گزارش کوتاه، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰ ش؛ شناسنامۀ سازمانی گردان ضدزره الحدید، به کوشش معاونت طرحوعملیات تیپ ۱۸ الغدیر، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ فرهنگدوست، محمدمهدی، خطشکن کویر (خاطرات)، به کوشش محمدعلی همتی، یزد: خطشکنان، ۱۳۹۵ ش؛ هادینسب، هادی (فرمانده دستۀ گروهان الحدید)، مصاحبه با محمدمهدی روحپرور، خرداد ۱۴۰۰.
/ محمدمهدی روحپرور ـ محمدحسین کاظمی/