حسنزادۀ فیروزآبادی، محمدحسین (10 تیر ۱۳۳۷–19 بهمن ۱۳۶۱)، فرمانده گردان قمر بنیهاشم(ع) لشکر ۸ نجف اشرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
محمدحسین در محلۀ فیروزآباد شهر میبد*، در خانوادهای مذهبی متولد شد. پدرش، عباس، کشاورز و مادرش، زهرا صفایی، خانهدار بود و آنان چهار پسر و سه دختر داشتند. محمدحسین دورهایۀ ابتدایی را در دبستانی در نزدیکی محل زندگیاش، راهنمایی را در مدرسۀ صالحی و متوسطه را در دبیرستان مفید شهر میبد خواند و در خرداد ۱۳۵۷، در رشتۀ طبیعی، دیپلم گرفت؛ سپس، در یکی از شرکتهای راهسازی به کار مشغول شد و همزمان، با شرکت در راهپیماییها و تکثیر و توزیع اعلامیهها و نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره)، رهبرانقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، به فعالیتهای مبارزاتی بر ضد رژیم پهلوی پیوست (ادارۀ ثبتاحوال ... ؛ ادارۀ آموزشوپرورش ... ؛ حسنزاده).
پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران (31 شهریور ۱۳۵۹)، به عضویت بسیج مستضعفین درآمد و پس از گذراندن دورۀ آموزش عمومی نظامی، در ۹ فروردین ۱۳۶۰، برای نخستینبار، بهصورت داوطلبانه، راهی جبهۀ بازیدراز در مناطق گیلانغرب و سرپل ذهاب در غرب استان کرمانشاه شد و با سمت بیسیمچی به خدمت پرداخت (سپاه ... ، حکم ... ؛ فضلی).
در ۲۰ مرداد ۱۳۶۰، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد درآمد و برای گذراندن دورۀ آموزش عمومی نظامی یکماهه به شهر قم رفت. پس از پایان آموزش، در آبان ۱۳۶۰، به تیپ عاشورا پیوست و همراه آن، در عملیات طریقالقدس (8 آذر ۱۳۶۰)، در جبهۀ جنوبی، بستان، با هدف آزادسازی آنجا و رسیدن به مرز در چزابه، شرکت کرد؛ سپس، فرمانده منطقۀ ۱۰ خط پدافندی جبهۀ شوش و مدتی بعد، به تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) منتقل شد و فرماندهی یکی از گروهانهای این تیپ را بر عهده گرفت و با همین مسئولیت در عملیات فتحالمبین (۲ فروردین ۱۳۶۱)، که در جبهۀ جنوبی، شوش و دزفول با هدف آزادسازی منطقۀ غربی رودخانۀ کرخه و جادۀ دزفول ـ دهلران اجرا شد، شرکت کرد و در جریان همین عملیات، از ناحیۀ چشم و پهلو مجروح و برای مداوا به پشت جبهه فرستاده شد. او پس از گذراندن دورۀ نقاهت در میبد، در شهریور ۱۳۶۱، بار دیگر به جبهه بازگشت و جانشین گردان ۱۱* از تیپ ۸ نجف اشرف شد که در آن زمان در ایلام مستقر بود. دو ماه بعد در عملیات محرم (10 آبان ۱۳۶۱)، در جبهۀ جنوبی، منطقۀ عینخوش، زبیدات، با هدف تصرف سرپل در منطقۀ العمارۀ عراق و آزادسازی ارتفاعات مرزی، شرکت کرد (سپاه، همان، فرم ... ؛ فضلی؛ حقانی؛ فلاح).
مدتی بعد، در ۱۹ آذر همان سال، فرماندهی گردان قمر بنیهاشم(ع)* را بر عهده گرفت و در عملیات والفجر مقدماتی (17 بهمن ۱۳۶۱)، که در جبهۀ جنوبی، شمال چزابه، بهمنظور پیشروی بهسوی العماره و تهدید آن اجرا شد، شرکت کرد و در همین عملیات، در فکه، مفقودالاثر شد. سرانجام، پس از هفت سال و یازده ماه، در جریان تفحص، پیکرش در منطقۀ عملیاتی کشف شد و در ۲۰ دی ۱۳۶۹، در گلزار شهدای فیروزآباد به خاک سپرده شد (فرهنگ ... ، ذیل نام).
به گواهی خانواده و دوستانش، شهید محمدحسین حسنزاده، از همان کودکی باتقوا بود. به پدر و مادرش احترام میگذاشت. آرام، مهربان و درعینحال، شجاع بود و کارها و اموری را که به وی محول میشد، با قاطعیت و درستی تمام به انجام میرساند. به خواندن نماز جماعت بسیار اهمیت میداد. زهرا حسنزاده، خواهر شهید، نقل کرده است: «برادرم هنگام مرخصی، حتی موقعی هم که مجروح بود، از خیابانهای خلوت گذر میکرد تا خانوادۀ شهدا او را نبینند، زیرا از اینکه شهید نشده بود، احساس شرمندگی میکرد». در خلوص او نقل کردهاند که او برای پرهیز از ریا، برخی از عبادتهایش را هم در خفا انجام میداد (فلاح؛ فضلی).
مآخذ: ادارۀ آموزشوپرورش شهرستان میبد، گواهینامۀ پایان تحصیلات دورۀ متوسطه، سند مورخ خرداد ۱۳۵۷، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ ادارۀ ثبتاحوال شهرستان میبد، شناسنامه، سند مورخ ۱۲ تیر ۱۳۳۹، سند بش، موجود در همانجا؛ حسنزادۀ فیروزآبادی، زهرا (خواهر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۵ آذر ۱۳۹۸؛ حسنزادۀ فیروزآبادی، یحیی (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۲۰ آذر ۱۳۹۸؛ حقانی، اکبر (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۱۷ آذر ۱۳۹۸؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، حکم مأموریت، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ همان، فرم استخراج اطلاعات فردی شهید، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ فضلی، مؤذن (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۵ خرداد ۱۳۹۸؛ فلاح، فتحعلی (همرزم شهید)، مصاحبه با همو، ۱۴ آذر ۱۳۹۸.
/ محمدحسین دهقانپور فراشاه/