خَبیری، علی (1 تیر ۱۳۴۲-7 خرداد ۱۳۶۴)، فرمانده گردان حضرت فاطمبببالزهرا(س) تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
علی خبیری در روستای مَجومِرد از توابع شهرستان اَشکِذَر واقع در مرکز استان یزد متولد شد. پدرش، حسن، کارگر کورۀ آجرپزی و مادرش، فاطمه منصوری، خانهدار بود. او دورۀ ابتدایی را در مدرسۀ بَدیر در شهر یزد به پایان رساند و از ۱۳۵۴ ش، بهسبب مشکلات مالی، تحصیل را نیمهتمام گذاشت و برای کمک به تأمین معاش خانواده در کارگاه آهنگری به کار مشغول شد (اداره ... ؛ فرهنگ ... ، ذیل نام؛ همسفران ... ، ص ۱۱۴).
او در جریان جنگ عراق بر ضد ایران، با تأثیرپذیری از سخنان آیتالله محمد صدوقی*، از روحانیان مبارز و برجستۀ یزد، برای دفاع از میهن اسلامی به شهر بانه واقع در استان کردستان رفت و در این مأموریت، مجروح شد. علی پس از بهبود به جبهۀ جنوبی رفت و به گردان امام علی(ع)* از تیپ ۸ نجف اشرف مستقر در سوسنگرد (غرب خوزستان)، پیوست (سپاه ... ، کارت ... ؛ همسفران، ص ۱۱۵) و با سمت آر.پی.جیزن همراه این تیپ در سه عملیات شرکت کرد: ۱. بیتالمقدس (10 اردیبهشت ۱۳۶۱)، در جبهۀ جنوبی، غرب رود کارون، با هدف آزادسازی خرمشهر و هویزه و جادۀ اهواز ـ خرمشهر؛ ۲. رمضان (22 تیر ۱۳۶۱)، در جبهۀ جنوبی، شرق بصره، با هدف تهدید بصره و حضور در حاشیۀ شطالعرب؛ و ۳. محرم (10 آبان ۱۳۶۱)، در جبهۀ جنوبی، منطقۀ عینخوش و زبیدات، با هدف تصرف سرپل در منطقۀ العمارۀ عراق و آزادسازی ارتفاعات مرزی که در جریان آن، از قسمت زانوی راست مجروح شد (سپاه، فرم ... ).
پس از این عملیاتها، خبیری با سمت پیک و تدارکات گردان امام رضا(ع)*، در تیپ ۸ نجف در عملیات والفجر مقدماتی (17 بهمن ۱۳۶۱)، در جبهۀ جنوبی، شمال چزابه، بهمنظور پیشروی بهسوی العماره و تهدید آن انجام گرفت و نیز در عملیات والفجر ۲ (29 تیر ۱۳۶۲)، در جبهۀ شمالی، اربیل ـ حاج عمران، با هدف تصرف حاج عمران، تهدید چومان مصطفی و کنترل معابر تردد نیروهای نامنظم، شرکت کرد و در همین عملیات، با اصابت ترکش به سرش مجروح شد (سپاه، همان).
علی پس از تشکیل تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر* در مهر ۱۳۶۲، به این یگان پیوست و با مسئولیت جانشین دوم گردان محمد رسولالله(ص)* (حضرت رسول(ص)) در عملیات خیبر (3 اسفند ۱۳۶۲)، که در جبهۀ جنوبی، تالاب هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان) با هدف گذر از هور و تهدید بصره اجرا شد، شرکت کرد (سپاه، همان). او در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۳، به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد درآمد و در عملیات بدر (20 اسفند ۱۳۶۳)، در جبهۀ جنوبی، تالاب هورالهویزه با هدف قطع جادۀ بصره ـ العماره و تهدید بصره، با همان سمت شرکت کرد (همان، گواهی خدمت). پس از پایان این عملیات، به فرماندهی گردان فاطمبببالزهرا(س) منصوب شد و بههمراه گردان برای پدافند به منطقۀ شلمچه رفت. سرانجام، در همین منطقه، براثر اصابت ترکش به سر، صورت و شکم و پای چپش به شهادت رسید (همان، فرم، گواهی شهادت). پیکرش را در گلزار شهدای آرامستان خُلدِ بَرین* در یزد به خاک سپردند (ستاد ... ؛ فرهنگ، همانجا).
او در مدت حضورش در جبهه بسیار فعال بود و به همرزمانش روحیه میداد و بهمنزلۀ فردی خستگیناپذیر شناخته میشد. کمتر به مرخصی میرفت؛ اما در همان مدت هم در کمککردن به دیگران و انجامدادن امور خیر کوشا بود (ضیاقاسمی؛ واحدیان اردکانی، بش؛ منصوری).
در بخشی از وصیتنامۀ شهید آمده است: «بر شما است ای ملت رزمنده، که پیامآور خون شهیدان باشید؛ شهیدانی که از بهترین افراد و مؤمنترین کسانی بودند که به این انقلاب عشق میورزیدند. شما ای مسئولین مملکتی، شما که این پست و مقام را شهیدان به شما دادند و پشت میز نشستهاید، بدانید و آگاه باشید که باید از این خونها خوب پاسداری کنید» (بش).
مآخذ: ادارۀ ثبتاحوال شهرستان اشکذر، شناسنامه، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ خبیری، علی، وصیتنامه، سند مورخ ۱۳۶۱ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، فرم تطبیق ایثارگران، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، کارت اعزام نیرو به کردستان، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی خدمت، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی شهادت، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ ستاد معراج شهدا، پروانۀ حمل شهید، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ ضیاقاسمی، محمدعلی (فرمانده وقت گردان محمد رسولالله(ص) تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با علیرضا صادقی، ۱۱ تیر ۱۳۹۹؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ منصوری، فاطمه (مادر شهید)، مصاحبه با زینب عوضبخش، ۲۵ فروردین ۱۳۹۹؛ واحدیان اردکانی، حسن، یادداشتهای منتشرنشده، بیتا، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ همسفران خورشید (زندگینامۀ سرداران شهید استان یزد)، به کوشش حسن واحدیان اردکانی و مهدی واحدیان اردکانی، تهران: کنگرۀ سرداران و چهارهزار شهید استان یزد، ۱۳۸۱ ش.
/ راضیه ساقی/