به نظر می‌رسد ارتباط با اینترنت قطع است.

اتصال دستگاه با اینترنت را بررسی کنید ...

خط‌شکن کویر

استان یزد

خط‌شکن کویر

دفاع مقدسفرهنگی، اجتماعی و سیاسیکتاب
استان یزد
آخرین ویرایش: ۱۴۰۳/۱۰/۰۵ چاپ

خط‌ شکن کویر،  کتاب خاطرات محمدمهدی فرهنگ‌دوست، از فرماندهان تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر در جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران به همراه شرح عملیات‌های تیپ الغدیر، به قلم محمدعلی همتی.

فرهنگ‌دوست در اسفند ۱۳۴۲، در محلۀ چهار‌منارِ یزد زاده شد. در سیزده‌سالگی با حضور در جلسات قرائت قرآن و نیز همنشینی با مبارزان در مسجد علوی، فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی خود را بر ضد حکومت پهلوی دوم آغاز کرد (ص ۲۷-28). پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به فعالیت‌های خود ادامه داد و در پی آغاز جنگ تحمیلی در شهریور ۱۳۵۹، در جبهه حضور یافت و در طول دورۀ دفاع مقدس، مسئولیت‌هایی ازجمله معاون دسته، فرمانده گروهان و گردان را در تیپ مستقل ۱۸ الغدیر بر عهده داشت (ص ۱۷). بعد از پایان جنگ نیز در سمتهای مهم نظامی، ازجمله فرماندهی دژبان نیروی زمینی سپاه و تیپ ۳ لشکر ۱۴ امام حسین(ع) و جانشین فرمانده سپاه الغدیر به خدمت مشغول بوده است. فرهنگ‌دوست هم‌اکنون نیز (1399 ش) مشاور عالی فرماندهی سپاه الغدیر یزد است (همو، مصاحبه ... ). این کتاب ازجملۀ آثاری است که در پی تصمیم اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان یزد، با هدف جمع‌آوری و حفظ اطلاعات و خاطرات فرماندهان جنگ تحمیلی در دورۀ دفاع مقدس تدوین و به چاپ رسیده است (همتی، ص ۱۵-16).

کتاب را محمدعلی همتی براساس خاطرات فرهنگ‌دوست، در ۳۷ فصل با کمترین دخل و تصرف در ۱۳۹۵ ش تدوین کرده است. در فصل اول کتاب با عنوان «دوران کودکی و نوجوانی»، افزون‌بر ارائۀ شرح‌حال و فعالیت‌های مبارزاتی راوی در نوجوانی، حادثۀ ترور برادرش، علیرضا فرهنگ‌دوست (10 فروردین ۱۳۵۷) روایت ‌شده است (ص ۱۹-36).

موضوع فصل دوم با نام «شروع انقلاب»، مباحثی چون نقش آیت‌الله محمد صدوقی*، امام‌جمعۀ یزد و نمایندۀ امام خمینی (ره)، در جریان پیروزی انقلاب اسلامی است (ص ۳۷-47).

عنوان فصل بعدی «عضویت در نهادهای انقلاب» است که در آن، به عضویت فرهنگ‌دوست در بسیج برای مبارزه با گروه‌های ضدانقلاب مسلح (کومله و دموکرات) در کرمانشاه، سنندج و بانه تا شهریور ۱۳۶۰، اشاره ‌شده است (ص ۴۹-59).

در فصل‌های چهارم و پنجم با عنوانهای «اعزام به کردستان» و «اعزام به جبهۀ غرب»، فرهنگ‌دوست نخست، به گذراندن دورۀ آموزش نظامی و سپس، اعزامش به گیلانغرب (واقع در جنوب‌ غربی کرمانشاه) با سمت تک‌تیر‌انداز، برای حضور در عملیات مطلع‌الفجر (آذر ۱۳۶۰) با هدف آزادسازی بخشی از این مناطق، اشاره‌کرده است (ص ۶۱-108).

«پیش به‌سوی جبهه‌های جنوب» عنوان فصل بعدی است که به اعزام وی به سوسنگرد (در غرب استان خوزستان) و گذراندن دورۀ آموزش نظری و عملی رانندگی و شلیک با تانک پرداخته است (ص ۱۰۹-121).

در فصل هفتم، با نام «در قلمرو عملیات بیت‌المقدس»، به‌منزلۀ مهم‌ترین و بزرگ‌ترین عملیات رزمندگان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس، روایت ‌شده که فرهنگ‌دوست نیز با سمت معاون دستۀ زرهی در آن حضورداشته است (ص ۱۲۳-141).

موضوع فصل بعدی با نام «آغاز عملیات رمضان» انتقال وی به گردان امام علی(ع) از تیپ ۸ نجف اشرف با عنوان آر.پی.جی‌زن و معاون دوم دسته است؛ پس‌ازآن، ماجرای نخستین مجروحیت فرهنگ‌دوست در عملیات رمضان (تیر ۱۳۶۱) با هدف تصرف شلمچه در جنوب غربی خوزستان آمده است (ص ۱۴۳-158).

در فصل نهم کتاب، با عنوان «عملیات محرم و استقرار در خط پدافندی»، به عضویت رسمی وی در سپاه پاسداران و حضور در عملیات محرم (10 آبان ۱۳۶۱) در دهلران، واقع در جنوب ایلام، با سمت فرمانده گروهان و سپس، جانشین فرمانده گردان مطالبی اشاره ‌شده است (ص ۱۵۹-180).

عملیات والفجر مقدماتی و چگونگی مجروحیت دوباره‌اش در این عملیات، از موضوعات فصل دهم با عنوان «مسئولیت سنگین» است (ص ۱۸۱-200).

فصل یازدهم با نام «پایگاه شهید مدنی ۲»، به وقایع اسفند ۱۳۶۱ مربوط است که در آن هنگام، فرهنگ‌دوست با سمت جانشین فرمانده گردان (به این سمت در کتاب اشاره نشده است)، در پایگاه شهید مدنی ۲ اهواز حضور داشته است (ص ۲۰۱-212).

موضوع فصل بعد با نام «تسخیر ارتفاعات شمالغرب»، تشکیل گردان امام علی(ع) و حضور فرهنگ‌دوست در عملیات والفجر ۲ (4 تیر ۱۳۶۲) در مقام فرمانده آن، مجروحیت وی بر‌اثر اصابت ترکش به‌زانوی راست و انتقالش به پشت جبهه است (ص ۲۱۳-238).

فرهنگ‌دوست در فصل سیزدهم با نام «وداع با عاصی‌‌زاده»، از بازگشت دوباره‌اش به جبهه پس از یک ماه و برگزاری نخستین جلسات تصمیم‌گیری دربارۀ تشکیل تیپ مستقل ۱۸ الغدیر، سخن می‌گوید. یادآوری روزهای منتهی به عملیات والفجر ۴ (27 مهر ۱۳۶۲) و مجروحیت مجدد وی و انتقالش به یزد از مطالب دیگر این بخش است (ص ۲۳۹-257).

موضوع فصل چهاردهم «با عنوان حضور در خط طلائیه»، رفتن وی به اهواز برای تشکیل نخستین گردان تیپ الغدیر با نام محمد رسول‌الله(ص) است (ص ۲۵۹-273). در ادامه نیز به نخستین و آخرین دیدارش با محمدابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) در همین ایام و انتصابش به مقام فرماندهی گردان مسلم بن عقیل از تیپ ۱۸ الغدیر اشاره‌شده است (ص ۲۷۴-285).

در فصل پانزدهم با نام «با فرمانده جدید در جزیرۀ مجنون»، انتصاب ابراهیم جعفرزاده به مقام دومین فرمانده تیپ الغدیر آمده است. هم‌زمان با این انتصاب، در خرداد ۱۳۶۳، فرهنگ‌دوست نیز مسئول آموزش گردان می‌شود (ص ۲۸۷-297).

«استقرار در محور زید» نام فصل بعدی است که موضوع آن پدافند در پد غربی جزیرۀ مجنون جنوبی است. در ادامه، فرهنگ‌دوست به مشکلاتشان در خط پدافندی زید، در منطقۀ شلمچه و سپس، انتخاب به سمت معاونت واحد طرح و عملیات در خرداد ۱۳۶۳ اشاره می‌کند (ص ۲۹۹-320).

موضوع فصل هفدهم با نام «پیچ مرگ» (نبرد در خط پدافندی زید)، خاطرات راوی دربارۀ حسن انتظاری*، فرمانده گردان امام علی(ع) است (ص ۳۲۱-347).

در فصل بعد، با عنوان «محور شلمچه و موقعیت اکبر (فکه)» آموزش نیروهای تیپ برای اجرای عملیات بدر در تالاب هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان) در زمستان ۱۳۶۳ ش آمده است (ص ۳۴۹-361).

موضع فصل نوزدهم، «پرواز ملکوتیان»، توجیه فرماندهان برای اجرای عملیات بدر و نحوۀ شهادت حسن انتظاری و ابراهیم جعفرزاده است (ص ۳۶۳-378).

در فصل بعد، «قرعه به نام حبیب‌الله» (جادۀ خندق)، فرهنگ‌دوست انتصابش به سمت فرمانده خط در اسفند ۱۳۶۳، نحوۀ شهادت برادر دیگرش، حبیب‌الله، در ۶ فروردین ۱۳۶۴ و انتقال پیکر وی به یزد را بیان می‌کند (ص ۳۷۹-393).

موضوع فصل بیست‌ویکم با نام «تصرف پاسگاه الیچ» در مرداد ۱۳۶۴، عملیات قدس ۵ (مرداد ۱۳۶۴) است که تیپ الغدیر به‌طور مستقل، آن را انجام داد (ص ۳۹۵-405).

فرهنگ‌دوست در فصل بعد، «عملیات والفجر ۸»، از تحصیل در دورۀ عالی فرماندهی و ستاد (دافوس) در مدت‌ ده ماه (1 مهر ۱۳۶۴-14 مرداد ۱۳۶۵) در تهران سخن گفته که در این میان، در عملیات تک‌ فریب والفجر ۸ در ام‌الرصاص (جزیره‌ای در مرز ایران و عراق، در ۳۵ کیلومتری جنوب بندر بصره؛ نک: نقشه ... ) در بهمن ۱۳۶۴، نیز حضور یافته است (ص ۴۰۷-420).

در ادامه، راوی در فصل بیست‌وسوم، «داستان ازدواج من»، موضوع ازدواج خود (خرداد ۱۳۶۵) و سپس، حضور دوباره‌اش در خط پدافندی فاو در سِمَت مسئول طرح و عملیات را روایت کرده است (ص ۴۲۱-427).

موضوع فصل بعد با نام «عملیات ناتمام»، شرح عملیات کربلای ۴ (3 دی ۱۳۶۵) با هدف تصرف ابوالخَصیب (شهری در پانزده‌کیلومتری جنوب شرقی بندر بصره در کرانۀ جنوبی اروندرود، که بندر تجاری خرمشهر، در استان خوزستان در فاصلۀ بیست‌کیلومتری شرق آن قرار دارد؛ نک: نقشه) و عوامل ناموفق‌بودن آن است (ص ۴۲۹-441).

در فصل بیست‌وپنجم با نام «عملیات در روز»، راوی به شرح عملیات کربلای ۵ «19 دی ۱۳۶۵» در همان منطقه می‌پردازد که در آن، او مسئول عملیات تیپ ۱۸ الغدیر بوده و این تیپ توانسته است اهداف تعیینشده را به تصرف درآورد. در ادامه نیز شهادت خلیل حسن‌بیکی‌ اله‌آباد*، جانشین ستاد تیپ الغدیر، آمده است (ص ۴۴۳-467).

موضوع دو فصل بعد، «وداع با یاران» و «عملیات کربلای ۸»، به ترتیب، ادامۀ شرح عملیات کربلای ۵ و آمادگی نیروها برای عملیات کربلای ۸ (18 فروردین ۱۳۶۶) با هدف انهدام نیروهای دشمن و تحکیم مواضع عملیات کربلای ۵ است (ص ۴۶۹-498).

فرهنگ‌دوست در فصل بیست‌و‌هشتم، «جابه‌جایی تیپ به شمال غرب»، به استقرار تیپ در ورودی شهر بوکان (شهری میان آذربایجان غربی و کردستان) در جبهۀ شمال غرب در اواخر اردیبهشت ۱۳۶۶، اشاره می‌کند که هم‌زمان با انتصاب اکبر آقابابایی به سمت سومین فرمانده تیپ بوده است (ص ۴۹۹-507).

موضوع فصل بیست‌ونهم با نام «عملیات شیرین»، شرح عملیات نصر ۷ در سردشت، در مرداد ۱۳۶۶ واقع در جنوب غربی آذربایجان غربی است که فرهنگ‌دوست در آن، مسئولیت یکی از محورهای عملیاتی را بر عهده داشته است. راوی این عملیات را یکی از موفقیت‌آمیزترین عملیات‌های تیپ دانسته و بیان کرده است که بعدازآن، تیپ، خط را به تیپ ۳ لشکر ۲۳ نیروی مخصوص ارتش تحویل داده است (ص ۵۰۹-522).

در دو فصل بعد، «جنگ با طبیعت» و «عملیات بیت‌المقدس ۲»، به‌ترتیب، موضوع انتقال نیروها به ارتفاعات گِرده‌رَش، واقع در شهر سلیمانیۀ عراق و اجرای عملیات بیت‌المقدس ۲ (25 دی ۱۳۶۶) با هدف تصرف ارتفاعات شمال شرقی این شهر آمده است (ص ۵۲۳-553).

موضوع فصل سیودوم با عنوان «یگان احتیاط»، تغییر مأموریت تیپ است که در عملیات والفجر ۱۰ (اسفند ۱۳۶۶) با هدف تصرف شهر حلبچه، واقع در جنوب شرقی شهر سلیمانیه به‌عنوان احتیاط حضور می‌یابد (ص ۵۵۵-569).

در فصل بعد، «خط پدافندی شاخ شمیران» (عملیات بیت‌المقدس ۴)، روایت می‌کند (ص ۵۷۱-595).

دو فصل بعد، «بازگشت به جنوب» (سقوط شلمچه) و «احیای تیپ الغدیر» (عملیات بیت‌المقدس ۷) به موضوع پذیرش قطعنامۀ ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۲۷ تیر همین سال می‌پردازد. به گفتۀ راوی، پس از پذیرش قطعنامه، نیروهای عراقی همچنان، حملاتی را به خاک ایران انجام ‌دادند؛ اما با مقاومت نیروهای ایرانی تا مرز دو کشور عقب نشستند (ص ۵۹۷-622).

در دو فصل پایانی با نام‌های «مست پیروزی» (تک مجدد عراق) و «آخرین روزهای جنگ» (اعلام آتش‌بس)، فرهنگ‌دوست از پذیرش آتش‌بس از سوی جمهوری اسلامی ایران در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ و انتقال تیپ در ۲۳ مهر ۱۳۶۹، به پادگان شهید صدوقی یزد سخن گفته است (ص ۶۲۳-652).

درمجموع، نثر کتاب خط‌شکن کویر بسیار روان است و مطالب آن پیوستگی درخوری دارد. از نقاط برجستۀ کتاب می‌توان به‌ دقت نگارنده در ضبط تاریخ دقیق وقایع جنگ و بهرهبردن از منابع و مآخذ معتبر مانند جغرافیای عملیات ماندگار، اطلس نبردهای ماندگار، فرهنگ واژه‌های نظامی، بایگانی مرکز اسناد و کتابخانۀ دفاع مقدس اشاره کرد. در صفحات پایانی کتاب نیز آلبوم عکس، اسناد، فهرست اعلام و منابع آمده است (ص ۶۵۳-717). خط‌شکن کویر در ۱۳۹۴ ش در انتشارات خط‌شکن، وابسته به اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان یزد، منتشر شد و تا ۱۳۹۵ ش، بدون تغییر، به چاپ سوم رسید.

مآخذ: فرهنگ‌دوست، محمدمهدی، خط‌شکن کویر (خاطرات)، به کوشش محمدعلی همتی، یزد: خط‌شکنان، ۱۳۹۵ ش؛ همو، مصاحبه با مؤلف، ۳۰ شهریور ۱۳۹۸؛ نقشۀ سیاسی عراق، تهران: مؤسسۀ جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، ۱۳۸۶ ش؛ همتی، محمدعلی، «یادداشت»، خط‌شکن کویر (نک: همین مآخذ، فرهنگ‌دوست).

/ علی ذبیحی علی‌تپه/

خط‌شکن کویر

شناسه مدخل۶۴۱۰۲۶
شناسه مقاله۱۳۴۲
استانیزد
کارگروهدفاع مقدس
گروهفرهنگی، اجتماعی و سیاسی
زیرگروهکتاب
ارجاعیخیر
جلد چاپیجلد اول
آخرین ویرایشچهارشنبه، ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

دانشنامهٔ استانی دفاع مقدس



نمایش بیشتر