دادرِس، ناصر (30 مرداد ۱۳۳۹-1 آبان ۱۳۶۰)، مسئول شورای مرکزی کمیتۀ انقلاب اسلامی و فرمانده نیروهای کمیتۀ انقلاب اسلامی مستقر در ایستگاه ۷ آبادان.
ناصر دادرس در محلۀ آبشور شهر یزد* در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، محمدعلی، شَعرباف (از صنایع دستی رایج در یزد) و مادرش، صفیه شیخالمُصَلّین، خانهدار بود. چهار برادر و یک خواهر داشت و خود فرزند پنجم خانواده بود (ادارۀ ثبتاحوال ... ).
ناصر در پنجسالگی برای آموختن قرآن به مکتبخانه فرستاده شد. دورۀ ابتدایی و راهنمایی را در مدرسۀ ادب و دورۀ متوسطه را در رشتۀ مکانیک هنرستان صنعتی یزد (شهید رجایی کنونی) گذراند (ادارۀ آموزشوپرورش ... ).
ناصر در سالهای پایانی تحصیل، با توزیع نوارها و اعلامیههای امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بهصف مبارزۀ مردمی بر ضد حکومت پهلوی دوم (1320-1357) پیوست. او همراه چند تن از دوستانش با خرید یک دستگاه تکثیر، اعلامیهها و پیامهای امام خمینی (ره) را از طریق آیتالله محمد صدوقی*، از روحانیان مبارز و برجستۀ یزد، دریافت و پس از تکثیر، بین مردم توزیع میکردند. دامنۀ فعالیتهای او در ۱۳۵۷ ش، با سفر به ایرانشهر برای توزیع اعلامیهها و ارائۀ گزارش به آیتالله خامنهای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی ایران و حجتالاسلاموالمسلمین کاظم راشد یزدی، که در آنجا، در تبعید به سر میبردند گستردهتر شد (سروقامتان ... ، ص ۴۲؛ بهشت ... ، ص ۱۳۵؛ سفید؛ دعایی).
از او بهمنزلۀ یکی از افراد برجسته در راهپیمایی ۱۰ فروردین ۱۳۵۷ در یزد یاد میکنند، تاجاییکه روز قبل از آن، در مسجد روضۀ محمدیه* (حظیرۀ سابق) در محضر آیتالله صدوقی، بر ضد حکومت پهلوی، سخنرانی پرشوری کرده بود. درضمن، افزونبر فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی، در کمکرسانی به مردم آسیبدیده در حادثۀ زلزلۀ طبس در ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ و نیز سیل ایرانشهر در همان سال، مشارکت چشمگیر داشت (سماع ... ، ص ۱۱۸).
ناصر در کنار فعالیتهای مبارزاتی، از درس غافل نشد و در کنکور همان سال، در دانشگاه علم و صنعت تهران در رشتۀ مهندسی مکانیک پذیرفته شد. در دانشگاه هم همگام با دانشجویان انقلابی به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد (بهشت، نیز سروقامتان، همانجاها؛ «سردار ... »، ص ۲۴؛ سماع، همانجا).
ناصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت سیاسی خود را در انجمن اسلامی دانشگاه ادامه داد و در تأسیس دفتر حزب جمهوری اسلامی در یزد با حضور روحانی برجستۀ انقلاب اسلامی سید محمد بهشتی (بعد از انقلاب، رئیس دیوان عالی کشور، شهادت: ۷ تیر ۱۳۶۰)، نقشی بسزا داشت. او در این دوره، مدتی نماینده و خبرنگار روزنامۀ جمهوری اسلامی در استان یزد بود و در جریان انقلاب فرهنگی و تعطیلشدن دانشگاهها در ۱۳۵۹ ش، به عضویت کمیتۀ مرکزی انقلاب اسلامی درآمد (دادرس، علی؛ سروقامتان، همانجا؛ سفید).
با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران در شهریور ۱۳۵۹، ناصر به همراه شماری از نیروهای کمیتۀ مرکزی به جنوب خوزستان واقع در ایستگاه ۷ آبادان در جادۀ آبادان ـ ماهشهر رفت و در مرداد ۱۳۶۰، به دستور کمیتۀ مرکزی به تهران بازگشت و با سمت مسئول کارگزینی در این نهاد به کار خود ادامه داد. افزونبر این، وظیفۀ هماهنگی بین کمیتۀ تهران و نیروهای کمیتۀ مستقر در ایستگاه ۷ آبادان را بر عهده گرفت. در ۲۸ مهر ۱۳۶۰، راهی آبادان شد و به فرماندهی نیروهای کمیتۀ مستقر در آبادان، منصوب شد و سرانجام، در خط پدافندی در منطقۀ آبادان، با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر وی پس از چند روز در گلزار شهدای آرامستان خلد بَرین* یزد به خاک سپرده شد («سردار»، ص ۲۵؛ صحیفه ... ، ص ۲۸۸-289؛ طباطبایی؛ فرهنگدوست؛ دعایی؛ سماع، ص ۱۱۹).
شهید را به سختکوشی، خوشخلقی، فروتنی و شجاعت وصف کردهاند. مطالعه، سرودن شعر و نوشتن داستان و دکلمه ازجملۀۀ علاقهمندیهای وی بود. او به نماز اول وقت، خدمت به خلق و رعایت حلال و حرام بسیار اهمیت میداد و خمس ماهیانۀ مالش را پرداخت میکرد («سردار»، همانجا).
از شهید نوشتهای تحت عنوان وصیتنامه در دست نیست؛ اما در یکی از نامههایش خطاب به خانواده نوشته است: «شهادت در راه خدا را آرزو دارم و اگر شهادت نصیب من شد، امیدوارم فقط برای خدا باشد. وی در همین نامه به پدر و مادرش چنین سفارش کرده است: دو سال نماز و دو سال روزۀ قضا برایم بگیرید که خیلی نیازمند به آن هستم و چهارهزار تومان پول نقد برای رفع مظالم به فقرا انفاق کنید. کسی از من طلب ندارد و من هم از کسی طلب ندارم و اگر از کسی طلب دارم او را حلال میکنم» (بش).
بهپاس نکوداشت یاد شهید، کوچهای در محلۀ آبشور یزد و باشگاهی در خیابان کاشانی شهر یزد به نام اوست؛ همچنین، فیلمی مستند از فعالیتهای انقلابی و فرهنگی او به نام ناصرالاسلام با حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد تولید شده است (دادرس، علی).
مآخذ: ادارۀ آموزشوپرورش شهرستان یزد، گواهینامۀ پایان تحصیلات دورۀ متوسطه، سند مورخ ۳۱ خرداد ۱۳۵۷، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ ادارۀ ثبتاحوال شهرستان یزد، شناسنامه، سند مورخ ۱۴ شهریور ۱۳۳۹، سند بش، موجود در همانجا؛ بهشت جمال (یادنامۀ شهدای هنرمند دیار قنات و قنوت استان یزد)، به کوشش محمدرضا کلانتری سرچشمه و صدیقهالسادات آقایی، یزد: سیدعلیزاده، ۱۳۹۲ ش؛ دادرس، علی (برادر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۱ دی ۱۳۹۸؛ دادرس، ناصر، نامه، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ دعایی، سید محمود (از نزدیکان شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۲ دی ۱۳۹۸؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، گواهی شهادت، سند بیتا، سند بش، موجود همانجا؛ «سردار سپید»، الغدیریان، یزد: ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد، ۱۳۸۲ ش، شم ۱۳؛ سروقامتان بوستان ولایت (زندگینامه و وصایای شهدای دانشجوی استان یزد)، به کوشش مرکز بسیج دانشجو و طلبۀ سپاه منطقۀ یزد، یزد: مرکز بسیج دانشجو و طلبۀ سپاه منطقۀ یزد، ۱۳۷۹ ش؛ سفید، غلامعلی (استاندار سابق یزد و همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۶ دی ۱۳۹۸؛ سماع سیب سرخ (زندگینامۀ شهدای فرماندهی انتظامی استان یزد)، به کوشش معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد امور ایثارگران استان یزد، یزد: شاهنده، ۱۳۹۰ ش؛ صحیفۀ خون، به کوشش ادارهکل امور تربیتی آموزشوپرورش استان یزد، یزد: انتشارات و تبلیغات امور تربیتی استان یزد، ۱۳۶۲ ش؛ طباطبایی، سید حسین (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۱۴ دی ۱۳۹۸؛ فرهنگدوست، محمدمهدی (فرمانده وقت یکی از گردانهای تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با همو، ۱۷ دی ۱۳۹۸.
/ مرضیه ابویی مهریزی/