دانشجو، حمید (29 شهریور ۱۳۴۳-18 فروردین ۱۳۶۵)، مسئول ثبت خاطرات و وقایع جنگ تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
حمید دانشجو در شهر یزد*، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، حسین، معلم و مادرش، معصومه مهرعلی بیداخَوید، خانهدار بود. آنان بهجر حمید چهار فرزند دیگر هم داشتند و او نخستین فرزندشان بود (فرهنگ ... ، ذیل نام؛ ادارۀ ثبتاحوال ... ). در ۱۳۵۱ ش، خانوادهاش برای ادامۀ تحصیل پدرش در دانشگاه به مشهد رفتند و دو سال نخست دورۀ ابتدایی حمید در آنجا گذشت. پدرش پس از چهار سال فارغالتحصیل و برای تدریس به شهر میبد* فرستاده شد؛ درنتیجه، حمید دورۀ ابتدایی را در آنجا به پایان برد. سال اول دورۀ راهنمایی را در ۱۳۵۴ ش، در مدرسۀ مهران در همان شهر گذراند و پسازآن، بهسبب تغییر محل کار پدرش، به یزد بازگشتند و حمید باقی این مقطع را در مدرسۀ طَراز زادگاهش گذراند. دورۀ متوسطه را هم در ۱۳۵۷ ش، در دبیرستان ایرانشهر* نامنویسی کرد (مهرعلی بیداخوید). سالهای نوجوانی وی با سالهای مبارزۀ ملت ایران بر ضد حکومت پهلوی دوم (1320-1357 ش) همزمان بود. در این دوره، او هم با پیوستن بهصف مبارزات، در راهپیماییها شرکت میکرد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و رونق بیشتر جلسات مذهبی، در اینگونه جلسات حاضر میشد و در کنار آن، به فعالیتهای ورزشی و هنری میپرداخت و در ۱۳۶۰ ش، با گروه نمایش جهاد سازندگی یزد به روی صحنه رفت (همو). در خرداد ۱۳۶۱، در رشتۀ اقتصاد و اجتماعی دیپلم گرفت (ادارۀ آموزشوپرورش ... ).
او در اسفند ۱۳۶۱، با عضویت در بسیج با سمت امدادگر به جبهۀ خوزستان رفت و در واحد بهداری لشکر ۸ نجف اشرف به مدت سه ماه خدمت کرد (سپاه ... ، گواهی خدمت ... ). پس از پایان این مأموریت در ۶ اردیبهشت ۱۳۶۲، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد* درآمد و برای فراگیری آموزش عمومی نظامی به پادگان غدیر در اصفهان فرستاده شد (همان، فرم خلاصه ... ). پس از پایان دورۀ آموزشی سهماهه، به جبهۀ شمالغرب رفت و با پیوستن به لشکر ۸ نجف، در دو عملیات شرکت کرد: ۱. عملیات والفجر ۲ (29 تیر ۱۳۶۲)، در جبهۀ شمالی، منطقۀ حاج عمران، با هدف تصرف آنجا و کنترل معابر تردد نیروهای دشمن؛ و ۲. والفجر ۴ (27 مهر ۱۳۶۲)، در جبهۀ شمالی، منطقۀ سلیمانیه ـ پنجوین، با هدف تصرف درۀ شیلر و پنجوین و انسداد معابر تردد ضدانقلاب. در این عملیاتها، عکاس و فیلمبردار واحد تبلیغات لشکر بود (همان، فرم تطبیق ... ).
پسازآن، با تشکیل تیپ مستقل پیادۀ ۱۸ الغدیر*، به واحد تبلیغات این تیپ رفت؛ اما پس از مدتی، بهسبب علاقه برای حضور رزمی در عملیات، از این واحد، به گردان محمد رسولالله(ص)* (حضرت رسول(ص)) تیپ رفت و در دو عملیات، بهترتیب، با سمت تکور و فرمانده یکی از دستهها، در گروهان قدس گردان محمد رسولالله(ص) شرکت کرد: ۱. خیبر (3 اسفند ۱۳۶۲)، در جبهۀ جنوبی، تالاب هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان) با هدف گذر از آن منطقه و تهدید بصره؛ و ۲. بدر (20 اسفند ۱۳۶۳)، در جبهۀ جنوبی، تالاب هورالهویزه، با هدف قطع جادۀ بصره ـ العمارۀ عراق و تهدید بصره (سپاه، حکم ...، سند مورخ ۱۳۶۲ ش). حمید در ۵ خرداد ۱۳۶۴، بهسبب مهارتش در عکاسی و فیلمبرداری، مسئول ثبت وقایع و خاطرات رزمندگان تیپ ۱۸ الغدیر شد (همان، سند مورخ ۱۳۶۴ ش) و پنج ماه بعد در ۲۰ آذر، به سمت مسئول سمعی و بصری واحد تبلیغات تیپ ارتقا یافت؛ سپس، در ۱۹ دی ۱۳۶۴، به سپاه یزد بازگشت و به مدت سه ماه، مسئول قسمت سمعی و بصری سپاه یزد شد و دوباره، به جبهه بازگشت و دیدهبان واحد ادوات* تیپ الغدیر شد. افزونبر این، با واحد تبلیغات برای ثبت و ضبط وقایع جنگ و خاطرات رزمندگان هم همکاری میکرد (سپاه، فرم تطبیق، فرم تأیید ... ، گواهی تأیید ... ).
حمید سرانجام، در جزیرۀ مجنون در تالاب هورالهویزه، براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید (همان، گواهی شهادت). پیکر وی در گلزار شهدای آرامستان خُلدِ برین* یزد به خاک سپرده شد (فرهنگ، همانجا).
شهید حمید دانشجو احترام زیادی برای دیگران قائل بود. در انجامدادن فرایض مذهبی و نماز شب و خواندن قرآن و زیارت عاشورا بسیار کوشا بود. به امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بسیار علاقه داشت. در کارهایش نظم را رعایت میکرد و اهل مطالعه و نوشتن داستان و خاطره بود (مهرعلی بیداخوید).
در قسمتی از وصیتنامۀ شهید آمده است: «انقلاب اسلامی ایران حاصل خون دهها هزار شهید است و آسان به دست نیامده و باید آن را به هر طریق شرعی ممکن نگه داشت تا اینکه به آقا امام زمان (عج) تحویل داده شود. امام خمینی (ره) چنان برایم عزیز است که حاضرم بارها کشته شوم و هربار برگردم ولی قلب رئوفش حتی رنجیده خاطر نشود. اگر دشمن مرا قطعه قطعه کند و بسوزاند و خاکسترم را بر باد دهد، باد را مأمور میکنم تا پیامم را که خروش بر ضد ظلم و بیداد و فساد و ... است به جویندگان حقیقت برساند» (بش).
بهپاس نکوداشت شهید، کوچهای در خیابان مسکن و شهرسازی شهر یزد به نام اوست.
مآخذ: ادارۀ آموزشوپرورش شهرستان یزد، گواهینامۀ پایان تحصیلات دورۀ متوسطه، سند مورخ خرداد ۱۳۶۱، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یزد؛ ادارۀ ثبتاحوال شهرستان یزد، شناسنامه، سند مورخ ۲۷ بهمن ۱۳۴۳، سند بش، موجود در همانجا؛ دانشجو، حمید، وصیتنامه، سند مورخ اسفند ۱۳۶۳، سند بش، موجود در همانجا؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، حکم مأموریت، سند مورخ ۱۳۶۲ ش، سند بش موجود در همانجا؛ همان، سند مورخ ۱۳۶۴ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، فرم تأیید مسئولیت، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، فرم تطبیق ایثارگران، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، فرم خلاصۀ اطلاعات پرسنلی، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی تأیید مأموریت، سند مورخ ۱۷ دی ۱۳۶۵، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی خدمت در جبهه، سند مورخ ۱۳۷۱ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، گواهی شهادت، سند مورخ ۱۸ فروردین ۱۳۶۵، سند بش، موجود در همانجا؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ مهرعلی بیداخوید، معصومه (مادر شهید)، مصاحبه با اعظم حجت، ۱۲ خرداد ۱۳۹۸.
/ سید علی قاضی دزفولی/